🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_______________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
زحمتی دارم ای نسیم سحر
ببری تو پیام مسلم را
برسی خدمت عزیز دلم
برسانی سلام مسلم را
-
ابتدا جای من ببوس او را
بعد با او بگو تو از حالم
بگو ای کاش فرصتی میشد
تا بیاید خودش به دنبالم
-
عرض کن جان مادرت برگرد
کوفیان کینه ی تو را دارند
خواب دیدند بهر گودالت..
و برای تو نقشه ها دارند
-
این جماعت نه رحم دارند و
نه حیا و نه ترس فرداشان
تا که دیدند سکه های طلا
پرشد از نفرت تو دنیاشان
-
داد از دست کوفیان..ای داد
تشت بی آبرویشان افتاد
حرمله خنجر و کمانش را
نیش خندی زد و نشانم داد
-
جان زهرا مرا حلالم کن
شرم دارم ز روی خواهر تو
آه از لحظه ای که می آید
پای نعش علی اکبر تو..
-
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
زمین انداختم زیر علم بارِ گناهم را
و شستم با گلابِ گریهام روی سیاهم را
به دیوارِ عزایت میخکوبم مثل بیرقها
نخواهم داد، حتی آجری از تکیهگاهم را
هزار و نهصد و پنجاه لشکر اشک آوردم
که شاید مرهمت باشد؛ بگیر از من سلاحم را
دم "هَلمِنمُعینت" چارده قرن است در گوش است
که باشم لحظهای سرباز، شاه کمسپاهم را
هزار و چارصد سال است دنبال تو میگردم
بیانداز از مسیر کج به راه راست، راهم را
نگهبانِ حریمِ چشمهی موقوفهات هستم
اگر از سارقانِ اشک، میدزدم نگاهم را
همیشه سایهی دست تو را روی سرم دیدم
همیشه آرزو کردم ببوسم سرپناهم را
به دیوار اتاقم نیست تقویمی به جز بیرق
غم روز دَهُم گم کرده روز و سال و ماهم را
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
در جواب دشمنان روضه سیدالشهدا
عدهای نامهربان هر سال ما را میزنند
از بلندی تا تهِ گودال ما را میزنند
جرم ما عرض ارادت بر حسینبنعلی ست
تا محرم میرسد عمّال ما را میزنند
آری آن عمالِ سفیانی که ضد حیدرند
بر علیه حق شده فعّال، ما را میزنند
سیلی بیگانه چندان هم نباشد دردناک
آشنایانی گهی با قال ما را میزنند
چون شنیدند این عزا دارد ادامه تا ظهور
پیروان ملحد دجال ما را میزنند
ضربهی غیرخودی ها از عناد است وحسد
این خودیها با چه استدلال ما را میزنند؟
تا به عشق دوست میبندیم احرام حرم
در مسیر کعبهی آمال ما را میزنند
ما چو میبینند بیزاریم ز امثال یزید
یا خودِ ما را و یا امثال ما را میزنند
ما عزای شاه عطشان را به پا خواهیم کرد
اف به آنان که در این احوال ما را میزنند
آن سپاهی که به راه شام زینب را زدند
نسل شان با حربهی قتال ما را میزنند
حربهی قتاله اینک حملهی فرهنگی است
تا جوانان را کنند اغفال ما را میزنند
دشمنان اهلبیت اما بدانند، احمقند
کور خواندند ار به ماه و سال ما را میزنند
در مسیر عشقبازی هر که بدعهدی نمود
خود بهانه شد ،که قوم ضال ما را میزنند
سینهزن! هم سینه زن هم کن مراعات اصول
هان که می بینی یزید و آل، ما را میزنند
این مرض از یک طرف اهل غرض از یک طرف
همزبانان هم، زبانم لال ما را میزنند
تیر کین میبارد از هر سو سپر باید گرفت
حرمله ها اندرین جنجال ما را می زنند
قوم وهُابیت وقوم بهائیت همه
سینه ها از کینه مالامال ما را می زنند
ماچگونه از بنیسفیان بگیریم انتقام
چون بنیعباس در هر حال ما را میزنند
ضربهای که زد بنیعباس بر اسلام و دین
این ریاکاران، بدان منوال ما را میزنند
روضهی غارت چو میخوانیم در ماه عزا
عدهای غارتگرِ اموال ما را میزنند
آه از آن دم خیمهها آتش گرفت و در فرار
یکصدا ناله زدند اطفال : ما را میزنند
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_______________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
مائیم و شهری که هوایم را ندارد
من نه هوایِ بچههایم را ندارد
نامرد دیدم باز مردی کردم آقا...
با این دو کودک کوچه گردی کردم آقا
دیدم که خوشحالند خوشها جمع هستند
مظلومِ من مظلوم کُشها جمع هستند
طوعه در این نامردها یک شیر زن بود
تنها پناهم خانهی یک پیرزن بود
بیرون زدم تا شعله بر معجر نیفتد
مثل مدینه طوعه پشتِ در نیفتد
در راهها و کوچههایش چال کندند
رسم است اینجا ابتدا گودال کندند
گودال وقتی که بیفتی شیر گردند
دستت اگر زخمی شود شمشیر گردند
از پشتِ سر نامرد آمد گیرم انداخت
تیری به پایم خورد در زنجیرم انداخت
شکرِ خدا خواهر ندارم تا ببیند
این دور و بر دختر ندارم تا ببیند
ای آبرویم آبرویم را که بُردند
از دور با نیزه گلویم را که بردند
نام تو را بُردم لبم را چاک کردند
خون ریخت با چکمه رُخم را پاک کردند
ای کاش سنگی گوشهای پنهان نمیماند
جای شما از من لب و دندان نمیماند
طفلی اگر مهمان کوفه گردد آقا
سرگرمیِ طفلان کوفه گردد آقا
از راه آمد زجر و خوشها جمع هستند
شمر آمد با زجرکُشها جمع هستند
روی زمین بودم که رویم را کشیدند
تا پشت بام از کوچه مویم را کشیدند
طوری کشیدند آنقدر مژگان من ریخت
تقصیر سنگپله شد دندان من ریخت
خورشید جایش در دل شب نیست برگرد
میدانِ کوفه جای زینب نیست برگرد
باخنده میآیند وخوشها جمع هستند
سربسته گفتم بچهکُشها جمع هستند
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_______________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
نمیدانم کجایی ای که از بیراهه میآیی
همین اندازه میدانم که با ششماهه میآیی
همین اندازه میدانم جدا از چارهات کردم
چرا از خانهی زهرا چنین آوارهات کردم
سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که
تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که
بگو تا کوفهی مولا کُشِ ناخوش نمیآیی
به سوی مردمِ نامردِ مِهمانکُش نمیآیی
اگرچه کوچه کوچه گریهها بر خواهرت کردم
ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم
همینکه ریختند از در به راه شعلهور رفتم
اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم
نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا
خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا
خبر داری به سنگِ کوچههای تنگ میخوردم
کشیده میشدم هربار و بر هر سنگ میخوردم
سرِ زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم
غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم
کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را
نوازشهای یک چکمه شکسته استخوانم را
من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم
توان از بازویم بُرد و به صورت بر زمین خوردم
از آن گودالِ خون تا این بلندی راه بسیار است
کشیدنهای زخمی روی صدها پله دشواراست
نه فکرِ دختران خود که فکر دخترت بودم
همین امروز چندیدن بار یادِ مادرت بودم...
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
ده روز دیگر گریه ی ما فرق دارد
ده روز دیگر روضه اما فرق دارد
ده روز دیگر ماجراها فرق کرده
ده روز دیگر قصه ی ما فرق کرده
ده روز دیگر نه حبیبی، نه زهیری
ده روز دیگر نه سعید و نه بریری
ده روز دیگر خواهرش در اضطراب است
ده روز دیگر در حرم قحطی آب است
ده روز دیگر در تب و تاب است زینب
ده روز دیگر دور از ارباب است زینب
ده روز دیگه این حرم سقا ندارد
ده روز دیگر دختری بابا ندارد
ده روز دیگر اکبرِ لیلا نمانده
ده روز دیگر قاسمِ زیبا نمانده
ده روز دیگر مادری در التهاب است
خیمه به خیمه در پی یک جرعه آب است
ده روز دیگر زین اسبی واژگون است
سالار زینب پیکرش در خاک و خون است
ده روز دیگر راهی گودال گشته
ده روز دیگر پیکرش پامال گشته
ده روز دیگر روی سینه می نشیند
از روی تل هم خواهرش زینب ببیند
ده روز دیگر صورتش بر خاک صحراست
ده روز دیگر رأس او بالای نی هاست
ده روز دیگر خواهرش ماتم گرفته
ده روز دیگر زیر نعل تازه رفته
ده روز دیگر روی پیکر سر ندارد
ای وای من ... انگشت و انگشتر ندارد
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_______________________
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
@shere_aeini
زبان حال سر جناب مسلم علیهالسلام
دارم وصیت میکنم شاید نیایی
با باد صحبت میکنم شاید نیایی
دارد مسیرت را نشانم میدهد باد
از روی دروازه تکانم میدهد باد
با داغ بی اندازه میگِریم که برگرد
از بِین این دروازه میگِریم که برگرد
با سر میان کوفیان مهمانم آقا
تا لحظهای که میرسی میمانم آقا
روزی که میآیی مرا بشناس وقتی
از روی این دروازه آویزانم آقا
هر روز سنگم میزنند از دور و نزدیک
بازیچهی تمرین این طفلانم آقا
هر روز یک دندان من کم میشود تا
قربان دندانت شود دندانم آقا
شرمندهام اینجایم و بال و پَرم ریخت
دیدی که کوفه خاکِ عالم را سرم ریخت
من با چه رو گویم نیا رویی نمانده
قلبم پُر از درد است و دارویی نمانده
دستی که بیعت داد دستم را شکسته
از بس مرا زد زخم بازویی نمانده
طفلان من از گوشهای دیدند من را
از زخمهای کوفه اَبرویی نمانده
نزدیک نه از دور کوفی دورهام کرد
آنقدر زد تا دید پهلویی نمانده
تا دق نکرده زینب از بیراهه برگرد
گهوراه تا نشکسته با ششماهه برگرد
هرچیز کم باشد در اینجا غم زیاد است
در کوفه می بینی که نامحرم زیاد است
از خیزران و تازیانه حرف کم نیست
از خار و سنگ و کعب نِی مرحم زیاداست
ششماهه نه حتی برای مردها نیز..
یک تیغه از تیر سه شعبه هم زیاد است
دست نوازش با یتیمی نیست اما
پنجه برای گیسوی درهم زیاد است
آبی برای تشنگان اینجا ندارند
در شهر گویا طفلِ بی بابا ندارند
تنها شدم تا سر به زیری را بفهمم
شد بسته دستم دستگیری را بفهمم
هی سنگ خوردم زخم خوردم فحش خوردم
تا رنج بازار و اسیری را بفهمم
من را به زنجیرش میان کوچه گرداند
تا زخمپاهای کویری را بفهمم
دندان من خون شد به یادِ دختر تو
تا درد دندانهایِ شیری را بفهمم
دلها در اینجا سنگ دیوار است برگرد
وقتِ حراجیهای بازار است برگرد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_____________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد
مارا برای بزم عزا انتخاب کرد
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
نام حسین بار دگر انقلاب کرد
دلشوره داشتم که نبینم محرمش
یکسال این فراق دلم را عذاب کرد
توبه شکسته ها همه گویند یاحسین
«ربُّ الحسین» هرچه دعا مستجاب کرد
از کودکی حسینیه دار محرممیم
این روسیاه را خودش عالیجناب کرد
هرکس که ذره ذره به پای حسین سوخت
اورا خدا به وصل خودش کامیاب کرد
گریه غبار سینه ی من داده شستشو
این قلب خاک خورده چنان دُرّ ناب کرد
تفسیر دستگیریه او از رسول ترک
کار هزار منبرو صد ها کتاب کرد
سینه برهنه ها همه از نسل عابس اند
او کربلا طریقهٔ این وصل ؛ باب کرد
هرکس شنید ناله ی« حی علی العزا»
تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد
آید به گوش ناله ی محزون فاطمه
مادر به نام یک یک مارا خطاب کرد
ماه محرم آمد و پیچید بوی سیب
صلی علی الحسین و صلی علی الغیب
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
🏴 اشعار #شب_اول_محرم
_____________________
#مناجات_امام_حسین #مناجات_اول_مجلس #امام_حسین #روضه
@shere_aeini
باور نمی کردم که پرچم را ببینم
امسال هم ماه محرم را ببینم
چه نوکرانی بی صدا رفتند امسال
من مانده ام ایام ماتم را ببینم
اهل القری آقای مارا دفن کردند
می خواستی با چشمم این غم را ببینم
قربان یک شب روضه ات دارو ندارم
پرپر زدم جان تو این دم را ببینم
خرج تمام روضه ها با مادر توست
زحمت کشیده فیض اعظم را ببینم
ای کاش چشمم وا شود بالای مجلس
یک مادری باقامت خم را ببینم
همراه مادر آمده از عرش حیدر
بااو رسول الله خاتم را ببینم
موسی عصا در دست دربان حریمت
آن سوی در عیسی بن مریم را ببینم
ذکری که عالم را تکان داده حسین است
من ایستادم شور عالم را ببینم
والله چای روضه مرده زنده کرده
اینجا فقط درمان دردم را ببینم
از خیمه تا گودال زینب داد می زد
سخت است زیر پا امامم را ببینم
فریاد زد مادر گمان می کردی یک روز
جای حسین این جسم درهم را ببینم
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
__________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#استقبال_ازماه_محرم
خروش ظلم افتاد و ، نسیم حق نیفتاده
که از بازار عشقت لحظه ای رونق ، نیفتاده
به سنگ اندازها،«ویروس چی» ها هم بگو این را:
هزار و چهارصد سال است این بیرق نیفتاده!!
#محمد_کابلی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
برای دسترسی به بیش از ۳ هزار شعر مربوط به دهه محرمِ درج شده در کانال به متن پین شده مراجعه کنید
May 11