eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini "خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی شکفتی ای گل صبر و شکیب دامن زهرا تو زینبی و چو نام تو نیست نادره نامی اگر پرندهٔ جانم سلام من نرساند «مَنِ المبلّقُ عَنّی اِلی سُعادَ سلامی» چگونه وصف تو گویم که در کلام نگنجی چه از قیام تو گویم، که قامتی ز قیامی سخن ز صبر نگویم، که خویش اسوهٔ صبری رسالتت نستایم، که در پیام تمامی تویی تو، زینت «اَب» زینب ای عصارهٔ عصمت تو حلم فاطمه، علم علی، تو روح پیامی... جمال عشق درخشید با پیام تو آن‌سان که در کمال بدین جلوه کس ندید کلامی سزد که از تو شود سرفراز رایت قرآن که زان خطابه بلرزد ز خشم، دشمن خامی اگر کلام شود هر نفس که شرح تو گوید کجا ز عهده برآید ز وصف چون تو مقامی تو سایبان یتیمان، طلایه‌دار حسینی صلای نهضت حق، قسط و عدل را تو دوامی چه نوش کرد گل ما، مگر ز جام صبوری که دسته دسته گل جان نثار کرده، به جامی به کربلاست روان بی‌امان سپاه حسینی هلا صبورترین! این سپاه را تو نظامی مراست آرزوی آن‌که آستان تو بوسم تو ای فروغ دل ما، تو ای که زینت شامی خوشا طواف سر کوی دوست کردن و مردن چنین خوش است «سپیده»! سفر به حُسن ختامی" 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گفتم از کوه بگویم قدمم می‌لرزد از تو دم می‌زنم اما قلمم می‌لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده‌ست رسم مردانگی‌ات راه نشانم داده‌ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در ادراک شکوه تو سرم می‌سوزد جبرئیلم همۀ بال و پرم می‌سوزد من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو من در این مرحله لالم چه بگویم از تو چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است چه بگویم که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست روبروی تو که قرآن خدا وا می‌شد لب آیات به تفسیر شما وا می‌شد آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد عشق عالم به تو از شوق مکرر می‌گفت به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت: بی‌تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
با عشقِ علی شرافتم شد کامل بی حُبِّ علی ذکر و دعا هم باطل بر پاکیِ شیرِ مادرش شک دارم! هرکس که محبتت ندارد در دل 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
بر لشکــــر باطل ، علنــی لعنـــت بــر منکــر حـَـــق علـــوی لعنـــت تـا بـوده و تـا هست همین باشـد بـر دشمـن مرتضـی علـی لعنـــت 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @Shere_aeini
@shere_aeini ندارد بی تو پایان اشک چشمان ترم انگار گرفته با همه قوت غریبی در برم انگار تو که رفتی دگر روز خوشی در زندگانی نیست فرو رفته به مرداب محن پا تا سرم انگار مراعات از برای بچه ها کردم اگر گفتم خدا را شاکرم ، امروز قدری بهترم انگار خجالت از تو دارم از امانت داری ام اما پس از تو بیشتر شرمنده‌ی پیغمبرم انگار کشیدم آب غسلت را ز چاه دیدگان خویش شب تدفین تو می رفت جان از پیکرم انگار توان حتی به زانویم برای راه رفتن نیست منی که فاتح احزاب و بدر و خیبرم انگار ببین بعد از تو درد دل فقط با چاه می گویم که می شیند فقط چاهی به پای منبرم انگار خلاصه غصه‌ی هجر تو دارد می کشد من را تو در خاکی و من شد خاک بر روی سرم انگار 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به لحظه لحظۀ دوری، به هجر یار قسم، به دیر پایی شب‌های انتظار قسم، به باغ سبز شهادت، به خون سرخ شهید به روشنای سپیده، به نوبهار قسم، به آشنایی غم با دل صبور علی به روشنایی قلب امیدوار قسم، به بی‌صفایی صبح مدینه بی‌زهرا به بی‌وفایی دنیا، به شام تار قسم... به آتش دل مسکین، به آه سرد اسیر به اشک چشم یتیم و به چشمه‌سار قسم اگر چه قلب جهان غرق در جراحت شد شبی که فاطمه در خاک خفت، راحت شد 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست آهسته از غم تو زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین... گفتم که فاطمه، کمر آسمان شکست هجده بهار دیدی و در سوگ تو دلم بعد از هزار و سیصد و چندین خزان شکست ای دل بسوز و بشکن! تا باورت شود حتماً دری که سوخته را، می‌توان شکست بانوی نور در دلتان رنگی از خداست زیباتر است بر قد رنگین کمان، شکست با هر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شکست 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سر می‌گذارد آسمان بر آستانت غرقیم در دریای لطف بی‌کرانت محبوب‌تر از هر کسی نزد رسولی آغوش او همواره می‌شد میزبانت چون مادری دلسوز، مرهم می‌نشاندی بر زخم او با دست‌های مهربانت نور پدر وقتی که شد خاموش دیگر، تاریک شد، تاریکِ تاریک آسمانت حق علی را غصب کردند و پس از آن انداختند آتش به جان آشیانت می‌سوختی در شعله‌های کینه‌هاشان آه از دلت آه از دل آتشفشانت... با دست‌های بسته حیدر را که بردند با چشم خود انگار دیدی رفت جانت پشت سر حیدر خودت را می‌کشاندی آه از تن مجروح و از اشک روانت هجده بهار از عمر تو تنها گذشت آه ناگاه دیدی می‌رسد فصل خزانت پیچید در خانه برای آخرین بار بوی تنور داغ و بوی عطر نانت بانو تو حتی بعد از این‌که پر کشیدی بودی به فکر کودکان نیمه‌جانت بند کفن وا شد تو با مهری فراوان آغوش وا کردی به روی کودکانت.. 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini "هیچکس اینجا نمی‌فهمد زبان گریه را بغض می‌گیرد ز چشمانم توان گریه را تا به جا آرم دو رکعت ناله با هجران، بلال! بانگ دِه بار دگر امشب اذان گریه را می‌برد شهر شما را موجی از ماتم به کام گر رها سازم دمی سیل دَمان گریه را می‌روم از شهرتان بیرون که ریزم روی خاک قطره قطره از نگاهم اختران گریه را می‌گذارم سر به صحرا می‌سپارم دل به دشت تا پر از خورشید سازم آسمان گریه را طعنۀ بی‌طاقتی بر من مزن بی‌اختیار داده‌ام از کف پس از بابا عنان گریه را گر چه تسکین دلم مرگ است امّا باز هم دوست دارم لحظه‌های مهربان گریه را..." 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini رُخت فروغ خداوند دادگر دارد قَدت نشان ز قیام پیامبر دارد میان خلق شود چون محبتت تقسیم، پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد به دانه دانۀ اشک تو می‌خورد پیوند که ناله، سوز دگر در دل سحر دارد خدا ثنای تو را در کتاب خود گوید رسول، مِهر تو را همچو جان به بر دارد... حدیث وصف تو ننوشته ماند و باز از آن بسی زمانه روایات معتبر دارد ز عزم توست ولایت، دوام اگر بگرفت ز صبر توست رسالت، بقا اگر دارد نسیم شهر مدینه بِه خُلد ناز کند که هر شب از حرم مخفی‌ات گذر دارد... تو با خدا ز ازل بوده، تا ابد هستی؛ که گفته دخت نبی عمر مختصر دارد؟ به هر دلی نگرم از طریق مُلک حجاز به شوق کوی تو، رو جانب سفر دارد نبوّت از تو به پا ماند و تا ابد برجاست ولایت از تو به کف، رایت ظفر دارد... گذشته است بسی قرن‌ها و، بر دل خصم هنوز هم سخنت حکم نیشتر دارد خطابه خواندن تو حیف؛ خاصه در جایی که اجتماع، دل کور و گوش کر دارد ندای کفر به نطق تو در گلو خفه شد همای دین ز قیام تو بال و پر دارد غم دل تو چه گویم؟ که قصۀ آن را به صد هزار زبان، شعله‌های در دارد شهید اوّل راه علی‌ست محسن تو که جان به کف ز پی ‌یاری پدر دارد... 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini می روی از هوش و گاهی پلک خود وا می کنی گاه گاهی زیر لب از درد نجوا می کنی هرچه می گویم دعا کن بهر استشفای خود از چه رو ای جان من امروز و فردا می کنی؟ می گزی لب را ز فرط درد یک حرفی بزن زیر معجر می روی و دیده دریا می کنی من "علی" ام شوهرت ، گویا که نامحرم شدم! از چه رویت را ز "حیدر" باز اخفا می کنی؟ زهره ی زهرا دوباره بر امیر خود بتاب اینچنین زهرایی خود را تو معنا می کنی؟ خواهشی دارم حلالم کن اگر مقدور بود این تویی با بخششت انگار غوغا می کنی رخصتی ده تا بگیرم زیر بازوی تو را دست تو بانو شکسته ناله بر پا می کنی از تنت چیزی نمانده جز شَبَه ای کوثرم دست و پنجه نرم با اندوه غم ها می کنی در کنار بسترت خیبر شکن از پا فتاد می روی از هوش و گاهی پلک خود وا می کنی 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini