eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini بابا رسید و آورد  گُل بوسه‌های خود را عمه بیا درآور  رختِ عزایِ خود را مَنکه نمرده بودم  بر روی نیزه باشی آماده کردم از اشک  ویران‌سرای خود را خوابم اگر نبرده  تقصیرِ عادتم بود بابا بکش به رویم  امشب عبای خود را انگشتهای لَمسم  انگار حس ندارند بر دامنم تو بنشان  رأسِ جُدای خود را طفلی که داده بودم  دیشب شفای او را انداخت پیشم امروز  قدری غذای خود را ای وای خیزران زد  مثل حصیر گَشتی بدجور بر لبانت  انداخت جای خود خون  گریه کرد نیزه  بر حالِ دخترانت داده عمو به نیزه  حال و هوای خود را تقصیر هیچ کس نیست  در سینه‌ام نفس نیست زجر امتحان نموده  هِی ضربِ پایِ خود را چیزی نخورده بودیم  بر حالِ ما دلش سوخت دیدی تعارفم کرد  ته مانده‌های خود را فهمیدم از سرِ تو  از وضعِ حنجرِ تو رفته سنان و داده  بر شمر جای خود را تا دق کنیم در راه  از دیدنش دوباره آن بی حیا نَشُسته  خونِ ردای خود را بویِ تو را گرفته  دستانِ سرخِ خولی دادی چرا به دستش  مویِ رهای خود را تنها نه نیزه‌ها را  تنها نه تیغ‌ها را پیش فرات می‌شُست  پیری عصای خود را 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini دارد این ضرب‌المثل را کُلِّ دنیا می زند قلب دختر ها فقط با عشق بابا می زند گرچه کم وزن است امّا جان ندارد دست من پرده ی روی طبق را عمه بالا می زند چهره‌ی برگشته را تشخیص دادن مشکل است این سرِ سرنیزه خورده به پدرها می زند ارث خود را زود از مادربزرگم بُرده ام این چنین خَم‌راه‌رفتن‌ها به زهرا می زند حسرت یک استراحت در دل من مانده است می روم قدری بخوابم..،شمر با پا می زند بانی سرگرمی هر روزه‌ی زجرم..،پدر بی حیا یا می کِشد موی مرا یا می زند این اواخر دخترت دارد طبابت می کند بازوی دررفته‌ی خود را خودش جا می زند شرط بندی کردن این نیزه داران را ببین... می بَرَد آن کس که با سنگش علی را می زند هدیه دارد میبرد آنرا برای دخترش روسری دخترت را یک نفر تا می زند گوشوارم را که غارت رفته پس خواهم گرفت دختر تو عاقبت دل را به دریا می زند بی اراده یاد چوبِ خیزران افتاده ام هر زمان هرکس که حرفی از معما می زند ▪️ ▪️ آنقَدَر شکل کبودی‌ تنم رعب‌آور است آن زن غساله وقت غسل من جا می زند 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛ با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم با خنده رفتم کربلا اما از آنجا تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم هم کربلا هم کوفه هم دروازه‌ی شام نام تو را بردند هر جا گریه کردم گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم آنقدر زد قدر دو دنیا گریه کردم از کاروان وقتی که جاماندم، برایت با هر نفس همپای زهرا گریه کردم دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز، بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم... بر داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو تا درد دست و تاول پا گریه کردم با گریه گفتم ای علی اکبر کجایی؟ بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم تو روی نی بودی و زجر بی‌مروت با نیشخند آمد من امّا گریه کردم 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini گفته بودم که تورا یک روز پیدا می‌کنم باز می‌آیی و رویت را تماشا می‌کنم می‌شود نازم کنی؟ یک ذره نازم را بکش بعد در آغوش تو آرام لالا می‌کنم من‌ اگر خلخال پایم نیست آن را برده‌اند تو برایم هدیه خلخالی بخر پا می‌کنم این همه این‌ها مرا هرروز دعوا می‌کنند تو که هستی، شمر را امروز دعوا می‌کنم دست‌های زبرشان آنقدر خورده بر رخم پلک‌هایم را به زحمت پیش تو وا می‌کنم زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن بیخیال زجر، من کار خودم را می‌کنم! آن‌قدر با مشت می‌کوبم به لب‌های خودم تا خودم را آخرِ سر مثل بابا می‌کنم گریه‌ام را ریختم بر صورتت پاکش کنم صورتت را باز مثل قبل زیبا می‌کنم از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن درد می‌گیرد سرم تا یاد آنها می‌کنم به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعه‌ست هرچه مردم پشت من گفتند، حاشا می‌کنم 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini من دختری دلسوزم و معصوم و بابایی دورم هنوز از روز و شب‌های شکوفایی سنی ندارم، با عروسک‌ها عجین هستم شب‌ها نمی‌خوابم بدون زنگ لالایی دور از تو این شب‌ها چه‌ها دیدم، نمی‌دانی! موی سفیدم را ببین از رنج تنهایی چشمی که تا دیروز غرق شادمانی بود آن‌قدر باریده، شده چشمان دریایی دیروز پنهان بوده‌ایم از چشم نامحرم امروز گشته کاروان ما تماشایی من که ندیدم مادرت را، عمه می‌گوید پهلو و دست و صورتم گردیده زهرایی آنقدر سنگین است دستان سنان، دیگر رفته رمق از دست و از پایم توانایی حالا که مهمان دارم و چیزی مهیا نیست با جانم امشب می‌کنم از تو پذیرایی 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم سراغ سرت را من از آسمان و سراغ تنت از بیابان بگیرم تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم... قرار من و تو شبی در خرابه پیِ گنج را کنج ویران بگیرم... هلا! می‌روم تا که منزل به منزل برای تو از عشق پیمان بگیرم 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini اگه بازم اومدی سرای من یه عصا هدیه بیار برای من میدونی چرا نمیتونم پاشم آخه پا خورده به دست وپای من ممنونم که اومدی حالا دیگه به همه میگم اینم بابای من اِنقدر صدات زدم صدام گرفت پس ببخش در نمیاد صدای من یادته که می‌گرفتی دستمو حالا توو دست توئه شِفای من خیلی خستم من می‌بندم چشامو تو  یکم لالا بگو برای من من فقط تورو می‌خواستم از خدا حالا مستجاب شده دعای من می‌بینم عمه رو گریَم می‌گیره خیلی تازیونه خورد به جای من یه جاهایی بی تو بردن ماهارو که نه جای عمه بود، نه جای من مجلس یزیدو یادم نمیره کاش می‌زد اون چوبُ رو لبای من 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini رفتنت مثل رفتن خورشید بعد تو سهم دخترت شامه توی تاریکی خرابه‌ی شهر روی ماهت چیزی که میخوامه حق داری حرف نمی‌زنی با من خسته‌ای تازه از سفر اومدی خیلی تحویل گرفتی دختر تو تا که گفتم بیا با سر اومدی اومدی و خرابه روشن شد تو برا ما همیشه نور بودی طوری که بوش میاد بابای گلم چن شبی مهمون تنور بودی نمیشه خوب ببینمت آخه دشمنا نور چشمامو بردن خدا می‌دونه مردای شامی چی به روز سر تو آوردن همونی که گرفته پیرهن تو دوتا گوشواره‌ی منم برده می‌شه از اخم صورتت فهمید به رگ غیرت تو برخورده نکنه دیدی دستامو بستن! نکنه دیدی ماجراها رو! نگو که دیدی می‌زدن طعنه! نگو که دیدی می‌زدن ما رو! 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini ام ابیها شد رقیه در شب آخر زهرایی‌اش تکمیل شد آخر، شب آخر از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد دختر چه الهامی گرفت از سر، شب آخر می‌گفت: بابا این چه رگ‌هایی‌ست داری؟ خیلی شکایت داشت از خنجر شب آخر شب‌های قبل آشفته‌تر بودم اگر، افسوس وضعم نشد بابا از این بهتر شب آخر با ضربه‌های زجر، بابا کاملاً حس شد اینکه چه دردی داشته مادر شب آخر با اشک‌هایم فتح کردم شام را بابا با گریه کردم کار یک لشکر شب آخر 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که برای دختری بوی پدر آورده بود انگار به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید* برای شام، رویای سحر آورده بود انگار چه رویایی؟ سراسر خون! چه رویایی؟ لبالب زخم! پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار... لب و دندان خونی حرف می‌زد بی صدا با او خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار نوازش کرد بابا را چنان ام ابیها‌وار که در آغوش مادر یک پسر آورده بود انگار اگر چه دردها را یک‌به‌یک در گوش بابا گفت زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini رنگ آسمون چرا اینجوریه؟ صبحه یا که شب شده، اینجا کجاست؟ عمه من کی خوابیدم تو یادته؟ خواب بد دیدم بگو بابا کجاست؟ خوابه یا بیداریه این لحظه‌ها؟ خیمه‌مون عمه مگه اینجا نبود؟ جمعمون چرا پراکنده شده؟ از کجا داره میاد این بوی دود؟ راستی گهواره چی شد؟ علی کجاست؟ دل من پَرمیکشه واسه نگاش توی آغوش کی خوابش می‌بره؟ کی الان می‌خونه لالایی براش؟ عمه از علقمه نیمده عمو؟ مشک پُر آب عمو جونم کجاست؟ دل من تنگه برای دیدنش این سر کیه که روی نیزه‌هاست؟ چی می‌خوای از جون من مرد عرب؟ دیگه من چیزی ندارم به خدا! شعله‌های دامنم رو می‌بینی؟ خسته‌ام دنبال من دیگه نیا اومدی خاموش کنی دامنمو؟ لطفتو حتماً به بابا جون میگم توی مشک تو یه ذره آب هست؟ واسه بابا ببرم تشنه‌اس یه کم آخه من کار بدی کردم مگه که منو زندونی کردن کوفیا؟ تو می‌دونی چیه این بزم شراب؟ حرفشون رو من نمی‌فهمم چرا؟ من نمی‌دونم چرا تو شهر شام نون و خرما یه نفر به ما می‌داد؟ من نخوردم لقمه‌ای از این غذا آخه خیلی بوی کهنگی می‌داد کی میگه که من زبونم می‌گیره؟ خیلی هم شیرین زبونم عمه جون خیلی وقته با کسی حرف نزدم آخه من بی همزبونم عمه جون عمه، تو، شطرنج، میدونی چیه؟ یا که اون طشت طلا واسه کیه؟ خیزران دیگه چرا تو دستشه؟ این‌همه گریه دیگه واسه چیه؟ واسه چی به ماها میگن خارجی؟ من مسلمونم، مگه نه عمه‌جون؟ این لباسا خنده داره؟ پس چرا تا منو دیدن شرو(ع) شد خنده‌شون؟ عمه این سر کیه پیش منه؟ چقدم موی سرش خونی شده این سر خونیه بابای منه؟ میگما اینجا چراغونی شده! کی رگای گردن تو رو برید؟ کی یتیمی رو برای من نوشت؟ عمه میگه رفتی تو پیش خدا! چطوری تنهایی رفتی توو بهشت؟ التماست می‌کنم منو ببر راحتم کن از غم و از اضطراب دخترت رو تو دیگه تنها نذار با یه دنیا از سؤال بی جواب 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ============================== @Shere_aeini باز گریانم و سوزانم و لبریز نوا که به ویرانه ی من باز قمر آمده است دید چون روز من از غم شده چون شام سیاه  مهر تابنده ی من وقت سحر آمده است غم یاران و عطش دشت بلا یادش هست که چنین دَرهم و با اشک بصر آمده است از سر بام ببینید شما طعنه زنان پدرم تاج سرم گر چه به سر... آمده است آه ای عمه بیا قطره ی آبی برسان با لب تشنه و صد چاک پدر آمده است زحمتی نیست اگر  جمع شوید همسفران تا وداعی بکنم وقت سفر آمده است من خوشم عمه تو هم با من دلخون خوش باش که دگر عمر من زار به سر آمده است 🔸شاعر: ============================= 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini