#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
تو بهشت این جهانی که به شوکتم می آیی
چه شبی شود شبی که ، تو به خلوتم می آیی...
به دویدنت ز خیمه، دم احتضار اصحاب
تو درست لحظه ای که پُرِ حسرتم می آیی ...
نه به وصل، ناز داری، نه به پا نیاز داری
پدر منی و با سر به عیادتم می آیی
شده مرقد تو نیزه ، به طواف تو دویدم
شده مرقدم خرابه ، به زیارتم می آیی ؟!
تو شبی بدون دعوت به تنور رفته بودی
به سر مزار من نیز ، به دعوتم می آیی
🔸شاعر:
#ناصر_دودانگه
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
دختر غم زده خرابه هام
آرزویی ندارم غیر بابام
میخوام امشب تا سحر صدات کنم
ولی لکنت افتاده توی صدام
من که تو آغوش تو میخوابیدم
قبل خواب باید تورو می بوسیدم
حالا سر به روی خاکا میزارم
دیدنت تو خوابه تنها امیدم
اگه من پرم شکست بابا فدات
چشامم نمیبینه فدا چشات
پر زخمم ولی من یه درد دارم
بابایی خیلی دلم تنگ برات
روی خاکا بابایی کشیدمت
خم شدم یه دل سیر بوسیدمت
تموم غصه من همین شده
وقتی رفتی خواب بودم ندیدمت
رفتی و با سیلی از خواب پریدم
نفسم بند اومد از بس دویدم
تا صدات زدم بابا منو زدن
پناهی جز عمه زینب ندیدم
بابا کل حرم و آتیش سوزوند
چادر خواهرمو آتیش سوزوند
اگه شونه نمیشه موی سرم
معجر رو سرمو آتیش سوزوند
گل سر دیگه برا موهام نخر
دیگه خلخال واسه پاهام نخر
لاله گوشم ببین زخمی شده
گوشواره بابا دیگه برام نخر
من که بودم روز آهوی حرم
نمیتونم دیگه حتی راه برم
همش از قافله ها جا میمونم
تازیونه می رسه تا ببرم
بابایی بال و پرم درد میکنه
زخمای چشم ترم درد میکنه
از شبی که افتادم از رو ناقه
هنوزم موی سرم درد می کنه
مثل شمعی پیکر من آب شده
صورتم با زخم سیلی قاب شده
مثل مادرت که بی هوا زدن
بی هوا زدن تو این جا باب شده
شبی که گم شده بودم زجر اومد
عمو جون نشنوه بابا بد می زد
قد به من به چکمه هاش نمی رسید
بی هوا به پهلو هام .... می زد
اومدی و گره من وا شده
آخرای عمر این زهرا شده
هر کسی منو تورو دیده می گه
این سه ساله پیرتر از بابا شده
🔸شاعر:
#موسی_علیمرادی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
به شانه بار غمت را نبرده بودم و بردم
مرا به عمه سپردی تو را به خاک سپردم
شبی شبیه تو افتادم از بلندی مرکب
چه زجرها که ندیدم چه زخمها که نخوردم
به روی خار دویدم که بی تو زود بمیرم
مرا ببخش پدر جان اگر هنوز نمردم
به جای آب گوارا شراب سهم لبت شد
به بزم شام چه زهری زمانه داد به خوردم
برای آنکه بخوابم تو را به خواب ببینم
هزار و نهصد و پنجاه تا ستاره شمردم
نشد به پای تو خیزم مرا ببخش عزیزم
گُل تو بودهام اما شکسته ساقهی خُردم
تو بوریا کفنت شد من این لباس سیاهم
به رسم عشق، کفن هم در این مزار نبردم
🔸شاعر:
#سید_میلاد_حسنی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
طفلی که بار محنت ایّام برده بود
در عین خردسالگیاش سالخورده بود
چون غنچهای که در وسط آتش اوفتد
اعضای پیکرش همه در هم فشرده بود
سر زخم و شانه زخم و کمر زخم و چهره زخم
از زخم ها تمام وجودش فسرده بود
از بس که زخم داشت، شبانگاه وقت خواب
جای ستاره زخم تنش را شمرده بود
بر صورتش که برده شباهت به فاطمه
ردّی کبود داشت! مگر ارث برده بود؟
مُردم ازین مصیبت و جا داشت حین غسل
غساله گر ز غصهی آن طفل مُرده بود
دانی چه بود علت جان دادنش "یتیم"
وقتی به سینه، راس پدر را فشرده بود...
... میخواست بر لبان پدر بوسه بسپرد
جان را به جای بوسه بر آن لب سپرده بود
ارزان لبانِتشنه مپندار بوسه زد!
بوسیدنش به قیمتِ جان، آب خورده بود
🔸شاعر:
#مرتضی_جام_آبادی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
مرادشمن به قصد کُشت می زد
به جسم کوچک من مُشت می زد
هرآن گه پایم از ره خسته می شد
مرا با نیزه ای از پُشت می زد
بیا بشنو پدرجان صحبتم را
غم تو بُرده از کف طاقتم را
دوچشم خویش را یک لحظه وا کن
ببین سیلی چه کرده صورتم را
مرا باتو سرگفت وشنود است
یتیمی من مظلومه زود است
بگو با دخترت دراین دل شب
چرا لب های توبابا کبود است
🔸شاعر:
#سید_هاشم_وفایی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
همه شادند دخترت گریان
همه خوابند دخترت بیدار
خیلی امروز مردم این شهر
دادنم با نگاهشان آزار
دخترت را ببر به همراهت
خسته از دست روزگار شده
یا که تشخیص تو شده مشکل
یا دو چشم رقیه تار شده
گر به دور سرت نمی گردم
پر و بالم ببین که بسته شده
مثل سابق زبان نمی ریزم
دو سه دندان من شکسته شده
وسط ازدحام و خنده ی شام
بغض تنهایی ام ترک میخورد
هر کجا تا که گریه میکردم
عمهام جای من کتک میخورد
میکشم دست بر سر و رویت
چه قدر پلک تو ورم دارد
بر لبت زخم تا بخواهم هست
ولی انگار بوسه کم دارد
آن قدر روی خارها رفتم
بهخدا هردو پای من زخم است
لرزش دست من طبیعی نیست
نوک انگشتهای من زخم است
🔸شاعر:
#محمد_حسن_بیات_لو
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
احوال من که جای شرح و بیان ندارد
از آن رقیه دیگر طفلت نشان ندارد
بعد از تو مبتلاییم پیری زودرس را
این کاروان پدر جان دیگر جوان ندارد
مهمانی تو در شام شب سرد و روز گرم است
این خانه هیچ سقفی جز آسمان ندارد
بوی غذا می آید خیلی گرسنه هستم
این شهر لامروت یک مهربان ندارد
ما پیش پات خوردیم از دستشان کتک را
با رفتن تو دیگر این سفره نان ندارد
بابا ببخش انقدر از دست من میفتی
باید تورا بگیرم دستم توان ندارد
شیرین زبانی ام نیز با گوشواره ام رفت
لکنت گرفته دختت، دیگر زبان ندارد
خونمردگی دستم از تنگی النگوست
این زخم ارتباطی با ریسمان ندارد
در حال جستجوی انگشتر تو هستم
غمگین نشو رقیه قد کمان ندارد
جز کاسه ای پر از خون در چهرهات نمانده
انگار صورت تو اصلا دهان ندارد
باید تقاص خود را از خیزران بگیرم
من را نبوس امشب؛ لبهات جان ندارد
🔸شاعر:
#سید_محسن_حسینی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
ایسر فدای گیسوانت، ابروانت
میبوسم امشب خشکی دور لبانت
صافی مویم، صافی ریش تو بابا
پیچیده شد در پنجههای دشمنانت
موهای مشکی تو را جوگندمی کرد
خاکستری که مانده لای گیسوانت
بابا تو از بالای نی، از آن بلندی
دیدی اسیری زنان و دخترانت؟!
بعد از نوازشهای تو شد قسمت من
دستان زجر و خندهی شمر و سنانت
این دشمنان پستتر از چارپایان
خیلی شکستند استخوانم، استخوانت
با چشم کمسویی که دارم لمس کردم
پاره شده با ضربهی دشنه رگانت
وقتی یزید خیرهسر از روی مستی
با خیزران میزد به دندان و دهانت
جاخورد پشت خواهرت آن دختر تو
لکنت گرفت این دختر شیرینزبانت
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
حال من از این خراب ترم بشه
کسی نیس که سایه ی سرم بشه
بدون عمه سفر نمیره که
یه چیزی بگید که باورم بشه
.
دیگه از کسی سوال نمی کنم
خودم و دیگه وبال نمی کنم
بد جوری موی سرم کشیده شد
عمه من زجر و حلال نمی کنم
.
زخمامو به عمه هام نشون دادم
گوشواره هامو به ساربون دادم
من باید بابامو امشب ببینم
نمی خوام بیاد ببینه جون دادم
.
دخترت از عمه شرمنده میشه
روزی صد بار میمیره زنده میشه
بسکه هر کسی رسیده کشیده
دس به موهام میزنم کنده میشه
.
دردای بی دوا مو چیکار کنم
من نماز شبامو چیکار کنم
هی به من میگن بدو نمیتونم
آبله های پامو چیکار کنم
.
تو ندیدی آخه پژمردن مو
سر به زیر بال و پر بردن مو
وقتی از شتر می افتادم بابا
عمه هم ندید زمین خوردن مو
🔸شاعر:
#حامد_خاکی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_رقیه #مصائب_شام
@Shere_aeini
شب سرد خرابه آمد اما «سر» نمیآید
بیا با سر بیا که بغضهایم سر نمیآید
به من گفتند با زور لگد بابا نگو اینقدر
ولی از دختران ، بابا نگفتن بر نمیآید
سرت با بوی نان آمد ولی خود نان نیاوردی
پدر جان از تنور کوفیان نان در نمیآید
پر از لاله شده پیراهنم از بس زمین خوردم
لباس گل گلی به دختر لاغر نمیآید
برای دیدنت از کربلای پر بلا تا شام
دویدم پس نفسهایم از این بهتر نمیآید
نخواه از من که موهایم رسد بر شانههای من
اگر زلفی به آتش خورد دیگر در نمیآید
حساب کوچکی داریم من با خیزران بابا
تو را بوسیده قبل از من ؟ مگر محشر نمیآید؟
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
برای دسترسی به اشعار ایام اربعین حسینی بر روی هشتگ زیر بزنید
#اربعین_حسینی
@shere_aeini
برای دسترسی به اشعار شهادت رسول اکرم
امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع)
بر روی هشتگ های زیر بزنید 👇👇
.
#مرثیه_امام_حسن_مجتبی
#مرثیه_امام_حسن
#مرثیه_امام_رضا
#مرثیه_رسول_اکرم
برای دسترسی به اشعار این ایام بر روی هشتگ های زیر کلیک کنید 👇👇
#مرثیه_حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_سکینه
#حضرت_محسن_بن_علی #حضرت_سکینه
#مرثیه_امام_حسن_عسکری
#سقیفه_بنی_ساعده
#آغاز_امامت_حضرت_صاحب
#تبری #قتله_کربلا
@shere_aeini
در طوس به هارون و به مامون لعنت
در سامره بر معتصم دون لعنت
ذکر همه حسینیان عالم
در کرببلا به شمر ملعون لعنت
بر ابن زیاد زیاده لعنت بفرست
بر حرمله صاف و ساده لعنت بفرست
تا شاد شود دل رقیه خاتون
بر زجر حرامزاده لعنت بفرست
بر دشمن آل مصطفی لعنت کن
بر غاصب حق مرتضی لعنت کن
گر سنگ حسین میزنی بر سینه
بر سنگ زنان کربلا لعنت کن
بر اشعث و خولی و سنان لعنت کن
بر شمر و یزید بی امان لعنت کن
هر وقت نگاهت به عقیقت افتاد
یک بار دگر به ساربان لعنت کن
هر لحظه به جانِ حرمله لعنت کن
بر نیشِ زبانِ حرمله لعنت کن
هر وقت که طفلِ شیرخواره دیدی
بر تیر و کمانِ حرمله لعنت کن
یک دسته گلی به سوی جنت بفرست
بر مختار و حبیب رحمت بفرست
هر وقت که آب میخوری یادِ حسین
بر موکِّلِ فرات لعنت بفرست
بر دشمنِ شاهِ کربلا لعنت کن
بر قاتلِ ماهِ کربلا لعنت کن
هر وقت سلام میدهی از رهِ دور
بر مانعِ راهِ کربلا لعنت کن
بر هر که نموده حتک حرمت لعنت
غارت میکرد به قصد قربت لعنت
آن پیرهن کهنه مگر بردن داشت
بر اسحاق بن حیوه لعنت لعنت
تا رحمت حق رسد چو سیل لعنت کن
بر "شمر" تو با کمال میل لعنت کن
بر قاتل حضرت اباالفضل یعنی
بر روح "حکیم ابن طفیل" لعنت کن
بر خالدِ پست یک نفس لعنت کن
بر حرمله ی بی همه کس لعنت کن
تا اینکه دل فاطمه آرام شود
بر روح "سنان ابن انس"لعنت کن
بر دشمن قرآن کریم لعنت کن
تا نام یزیدُ می بریم ، لعنت کن
شادی"حبیب ابن مظاهر" هر روز
بر روح "بدیل ابن صریم"لعنت کن
از روی لبت نیفتد هرگز لعنت
بر دشمن مرتضاست جایز لعنت
تا شاد شود حضرت ام لیلا
هر لحظه به مُرَةِ بنِ مُنقِذ لعنت
بر آل زیاد و آل مروان لعنت
بر یزید بیحیا فراوان لعنت
با دست بریده اباالفضل بگو
تا روز جزا به "ابن شیبان"لعنت
🔸شاعر:
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
وقتی که آمنه به محمد سلام گفت
یعنی در آینه به محمد سلام گفت
آن دم گشود دست و پسر را بغل گرفت
یعنی ستاره بود و سحر را بغل گرفت
اسمش روی کتیبهی دلها منبت است
آن که عقیده داشت خدا در محبت است
عالم «حجاز وحشی زیبا ندیده» بود
با آن همه نشانه خدا را ندیده بود
عالم چموش بود و فقط شیهه میکشید
از دست جهل ، دست به سر صیحه میکشید
عالم مریض بود و بدون طبیب بود
عالم غریبه بود و بدون حبیب بود
عالم ضمخت بود تبسم بلد نبود
بر دختران خویش ترحم بلد نبود
حالا خدا دوباره نفس تازه میکند
قرآن خطی است که شیرازه میکند
حالا خدا میاید و خیرات میکند
چشم حجاز را به گلی مات میکند
میخواست حق که این گره اینگونه وا شود
تا یک یتیم «قَیّم» ام القرا شود
پا بر زمین گذاشت چنان که به مغز ، هوش
آتشکده به پای قدم رنجه اش خموش
با حیرت ایستاد عوالم به پای او
قبله نیاز داشت به قبله نمای او
زد با تبر شکست دل بت پرست ما
آورد و داد دست علی را به دست ما
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تبری
@shere_aeini
بهشت ازدوستان پر باشد و دشمن نمی گیرید
به اهل سجده در بازست و اهریمن نمی گیرد
قیامت می گریزند اهل بدعت بیشتر از هم
کسی هم جبت و الطاغوت را گردن نمی گیرد
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
به پایان نبوت آخرین از راه می آید
برآغاز امامت اولین از راه می آید
به رحمت پا به روی خاک دارد آفتابی که
به شوکت آسمان را کرده زین از راه می آید
جهان مانند انگشتی شد و مکه رکاب آن
برای این رکاب امشب نگین از راه می آید
نبودش باعث بود جهان بوده ست پس تازه
دلیل خلقت این سرزمین از راه می آید
نه اینکه دین بیاید تا که پیغمبر شود تکمیل
که امشب بی گمان منجی دین از راه می آید
صفت تاقبل ازاین آقا فقط تا حد برتر بود
برای خوب ترها هم ترین از راه می آید
بگو هرهفته را ازبعد امشب هفته ی رحمت
چنانکه رحمة للعالمین از راه می آید
شب میلاد و ذکر یاعلی دل هم نمی داند؛
محمد یا امیرالمومنین از راه می آید
دل خود را به دستش می سپاریم و یقین داریم
امان داریم فردا تا امین از راه می آید
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
امشب دوگل دمیده در مکه و مدینه؟
یا سر زده سپیده در مکه و مدینه
مرغان نغمهخوان باغ بهشت خواندند
امشب دو گل دمیده در مکه و مدینه
ای تشنگان رحمت از حق نسیم رحمت
بر خاکیان وزیده در مکه و مدینه
چشم ملائک حق جز شور و شادمانی
چیزی دگر ندیده در مکه و مدینه
یزدان بر آسمان علم و رسالت خود
خورشید آفریده در مکه و مدینه
یکسو نبی اکرم یکسو امام صادق
اینک ز ره رسیده در مکه و مدینه
از آن دو پیک رحمت عرش خدای رحمان
حمد خدا شنیده در مکه و مدینه
با یک مرام و ایده حق امشب آفریده
دو رهبر عقیده در مکه و مدینه
از بس دلم هوائی شد در هوای آنها
مرغ دلم پریده در مکه و مدینه
با سائلان بگوئید دست کرامت حق
خوانی بزرگ چیده در مکه و مدینه
خنده نشست بر لب تا ای «وفائی» از عرش
گفتند گل دمیده در مکه و مدینه
🔸شاعر:
#سید_هاشم_وفایی
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
نذر قدم رسول امجد صلوات
بر نور رسالتش مجدد صلوات
امروز هر آنچه میتوانی بفرست
بر خاتم انبیا محمد صلوات
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
مقصود خداوند ز خلقت عسلش بود
خیرالبشرش آیت ضرب المثلش بود
سرمایه و آرایه و آسایۀ هستی
یعنی که محمد همۀ ماحصلش بود
تصنیف دل آرا و شمیم خوش ایمان
زهرا و علی قافیه های غزلش بود
سر سلسلۀ نور علی نور هدایت
میراث گران مایه و خیرالعملش بود
این سلسله سررشتۀ عشقی ابدی بود
سرمنشا این سلسله روز ازلش بود
این سلسله سرچشمۀ رزق بشری بود
این سلسله سرلوحۀ بین المللش بود
هر رشته خودش سلسله ای بود خدایی
موسی ید و عیسی دم و احمد بدلش بود
هر آیۀ قرآن که به معنا بشکافند
وصفی است که از احمد و اولاد یلش بود
وصفی که شنیدیم به مجموعۀ قرآن
در نقطه بایی است که حداقلش بود
🔸شاعر:
#حمید_یزدی
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد
سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد
گمانم این صدای بر زمین افتادن بت هاست
یکی الله اکبر گفت و اینک در جهان غوغاست
خدایاکیست بتهای جهان را واژگون کرده
شکوه چیست تاج سروران را سرنگون کرده
خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی
سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی
مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت
که این بی طاقتی در طاق کسری نیست بی علت
کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را
کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را
خدا تعریف دیگر یافت این هم یک خوش آمد بود
چنین تغییر در دنیا فقط کار محمد بود
رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش
رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش
گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او
سخن گفتند در تورات انجیل و زبور از او
نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را
رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را
پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله
چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه
رسید از چشمه آفاق جان تازه ای آورد
برای مردم دنیا جهان تازه ای آورد
به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا برد
مقام دختران را با کلام خویش بالا برد
نصیب او به غیر از ناسپاسی ها نشد آری
لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد آری
نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند
نه...قدرش را بجز زهرا و جز مولا، ندانستند
علی در یاری تنهایی احمد مسمم ماند
ولی الله اعظم با رسول الله اکرم ماند....
🔸شاعر:
#مجید_تال
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است
این چه نوریست که در چهره ی عبدالله است؟
این چه نوریست که تاریکی شب را برده
دل مرد و زن اقوام عرب را برده
این چه نوریست که پر کرده همه دنیا را
راهی مکه نموده ست یهودیها را
جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند
همه انگشت به لب خیره به عبداللهند
همه حیرت زده، نوری که معما شده است
چند وقتی ست که در آمنه پیدا شده است
شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد
چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد
غیر از این هر خبری بود فراموش شد و
ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و
طالع نیک امیران جهان بد افتاد
ته جام همه شان عکس محمد افتاد!
طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد
مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد
چهره آرام، زبان نرم، قدم ها محکم
قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم
گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق
که لب ساحل امنند ولی دور از هم
لب بالایی او آب بقاء کوثر
لب پایینی او آب حیات زمزم
دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها
آنچه کرده ست کرامت نه زیاد است نه کم
چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک»
هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم
دخترش از سه زن برتر عالم برتر
همسرش هم رده با آسیه است و مریم
قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف»
علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم»
هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است
پیش او خوارترین معجزه شق القمر است
هرکه با نیتی از عشق محمد دم زد
«دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد»
محرم راز، علی باشد و باشد کافیست
جمع دست علی و دست محمد کافیست
و علی معنی « اکملت لکم دینکم» است
شاهد گفته ی من خطبه ی قرای خم است
منکران شاهد عینی غدیرند! دریغ
سند بیعت خود را بپذیرند؟! دریغ
باز از خصلت او با دگران میگوید
آنچه در باطن او دیده عیان میگوید
پیش پیری که به جنگاوری اش می بالد
از جوانمردی سردار جوان میگوید
«سود در حب علی است و زیان در بغضش»
با عرب باز هم از سود و زیان میگوید
حرف این است: «فهذا علیٌ مولاکم»
یک کلام است که با چند بیان میگوید
□
خواست چیزی بنویسد دم آخر... افسوس
یک نفر گفت محمد هذیان میگوید
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
لب نگار که باشد رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقیه نیستم اما به تجربه دیدم
بدون عشق مناجات شب حرام بود
اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری
به من معالجه ی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست نیست عجب
که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود
تو مرد ظرفشناسی و مهِر اولادت
عجم که هست برای عرب حرام بود
تو را در کمال نوشتند یا رسول الله
بزرگ آل نوشتند یا رسول الله
تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند
تورا به سمت زمین با نسیم آوردند
توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند
نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست
اگر که قّبه خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا«کُلنا محمّد» بود
توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری
تورا محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای یار می کنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات
برای خُلق تو باید کنند تحسینت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت
از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی
نوشته اند از این سو تو را نخستینت
هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است
شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت
شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات
گدای سفره ی هر سال چهارده سینت
توآمدی که علی را فقط ببینی و بس
نداده اند به جز دیده ی خدا بینت
یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی
اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی
مرا اویس شدن در هوای تو کافی است
اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی است
همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم
لبم رسید به خاک سرای تو کافی است
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش
همینکه فاطمه داری برای تو کافی است
همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی
برای روشنی لحظه های تو کافی است
تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی است
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگویی علی ولی الله
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت
بدین طریق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو: مدینه علمی، علی درآن است
بگو: که واجب عینی است حرمت درها
بریز شیره پیغمبری به کام حسین
که از حسین بیاید علی اکبرها
زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد
حسین منی انا من حسین اکبر شد
هزار حضرت مریم کنیز مادر توست
تورا بس است همینکه بتول، دختر توست
به دختران فلان و فلان نیازی نیست
اگر خدیجه والامقام همسر توست
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنیا و صبح محشر توست
به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد
خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو یا علی برابر توست
تو با علی جریان ساز شیعه اید ، اما
شناسنامه ی شیعه به نام جعفر توست
همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد
ناگهان کُنگرهیِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد
خبرت هست ستونهای یَهودا اُفتاد
خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد
خبر این است زمین پُر شده از آب حیات
آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات
یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد
پرده از منظرهی باغ جنان بردارد
تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد
از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد
آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد
چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد
شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد
عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد
جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد
فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد
"گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایهی آن سَروِ روان ما را بس"
حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد
فقط این ابر به باریدنش عادت دارد
نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد
سایهاش نیست و در سایه قیامت دارد
انبیا را بنویسید پیمبر این است
قبلهی روز و شبِ حضرت حیدر این است
کیستی ای نفَسَت پاکتر از پاکی ها
غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها
اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها
نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها
ای نَفَسهای علی ای همه هستِ زهرا
عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا
تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی
سیزده رشته قنات از عرفات آوردی
سیزده چشمهی جوشان نجات آوردی
سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی
آخرین بادهات از این همه خُم میآید
با دُعایت عَلَم چهاردهم میآید
ششمین آینهات آمد و پروانه شدیم
سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم
مَردِ این راه نبودیم که مردانه شدیم
شیعهیِ جعفریِ خادم این خانه شدیم
آسمان را کلماتش سخنش پر کرده
و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده
گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد
چقدر دور و برت شهر منافق دارد
چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد
دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد
تو بشیری و به شور ازلی میآیی
سرِ هر صبح به دیدارِ علی میآیی
باز پیچیده در این شهر پیامت آقا
پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا
عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا
و سلام است فقط تکه کلامت آقا
از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات
باز بر احمد و بر آل محمد صلوات
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مدح_رسول_اکرم #مدح_امام_صادق
@shere_aeini
از دست بهار ، دل ربودند امشب
با سبزه و گل ، غزل سرودند امشب
عطر قدم صنوبر و یاس آمد
باغ صلوات را گشودند امشب
...
بر روز حساب خود براتی بفرست
در باغچه ی دل نفحاتی بفرست
با نام علی ، دهان خود شیرین کن
با نام محمد ، صلواتی بفرست
🔸شاعر:
#میثم_مومنی_نژاد
===============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini