eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini نمی‌دانم از این ویران نشین داری خبر یا نه نمی‌دانم که می‌مانم عزیزم تا سحر یا نه سفر کردی بدونِ من نگفتی پیر می‌گردم تو که کُشتی مرا می‌آیی آخر از سفر یا نه از آنچه بر سرم آمد از این کوچه به آن کوچه نمی‌دانم که بشناسی مرا بارِ دگر یا نه شنیدی ؟ جانِ بابا گفت این همسایه بر طفلش تو هم می‌گویی از نیزه به من جانِ پدر یا نه گرسنه راه می‌رفتم گرسنه خواب می‌رفتم بگو نان خشک‌ها را دیده‌ای در هر گذر یا نه چرا در شهر بد هستند  با طفلانِ بی بابا بگو دیدی که می‌خندند بر این خونجگر  یا نه دلم می‌خواست از دستِ عمویم آب می‌خوردم کمی هم روضه می‌خواندم به گوش مَشک ، دریا نه عمو با پشت ، چندین بار از ناقه زمین خوردم نمی‌دانم که می‌میرم از این دردِ کمر یا نه بیابان بود و تنهایی و ترس و زجر و تاریکی به من می‌گفت میایی خودت ای دردِسر  یا نه خودم می‌آمدم اما نمی‌دانم چرا می‌زد بگویم از شبی که زد  برایت بیشتر یا نه چه زود اُفتاد دندانهای شیری‌اَم میان راه فقط این نه ، ببین مانده برایم مویِ سر یا نه سرِ سجاده می‌گفتی شبیهِ مادرم هستی شدم حالا شبیه مادرِ در پشتِ در یا نه تو هَم آن پیرزن دیدی که مویم را کشید و گفت : ببینم شانه می‌آید به مویِ شعله‌ور یا نه 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کِشیم تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کِشیم نوبتِ ما می‌شود آیا ؟ به ما هم سر زنی رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کِشیم ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی کِشیم شرط یاری تو را فهمیده‌ام قبل از خودت باید اول بارِ این یارِ خراسانی کِشیم می‌شود در وقت جان دادن رضا را دید و مُرد دست از غیرش اگر چون مَرد سلمانی کِشیم دست ما را رو نکردی دستِ رد کار تونیست دستگیری کن که دست از هرچه می‌دانی کشیم وای بر ما ما نمردیم  و شنیدیم از غمت زخمِ این شرمندگی داغِ گرانجانی کشیم مادرت غش کرد وقتی وا حسینت را شنید باید امشب داد زد تا دردِ ویرانی کشیم تازه می‌فهم اگر طفل یتیمی گم شود می‌شود صد خار را از بین دامانی کشیم 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini سوی چشمم کم شده ، تاری ، جلوی چشم من شمر میزد عمه را ، آری ، جلوی چشم من دختری شامی در این بازار ، با بابای خود کرده پیراهن خریداری ، جلوی چشم من بر زمین افتاد صد دفعه ز کوفه تا به شام رأس زخمی علمداری جلوی چشم من خواهرم را زجر میزد ، عمه ام را هم سنان هرزمان ، در خواب و بیداری ، جلوی چشم من خوب یادم مانده سنگی خورد بر پیشانی ات خون ز پیشانیت شد جاری جلوی چشم من در میان کاخ ، گفتم ای یزیدِ بد صفت با سر بابا نکن کاری... جلوی چشم‌ من بین مجلس با لب و دندان او بازی نکن هی نمک بر زخم میزاری جلوی چشم من 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini ‍ میکنم جانم فدایت ای پدر جانب میدان مرو بار دگر سیل غم جاری شده در گونه ها میچکد اشکی ز رخسارم پدر آتشی شعله زده در جان من از غمت امشب زنم بر جان و سر یا تو در نزدم بمان شام عزا «یا مرا با خود ببر ای همسفر » مثل زهرا (س) من کبود و زخمیم من گلی پژمرده ام بر من نگر از قلم نم نم چه خونی میچکد با غزل چشمم شده خونین و تر هر دلی بشکست و شد دریای خون گشته دل زخمی ، شدم خونین جگر با غمت آتش گرفتم سوختم ذکر گویم ، میزنم هر دم به سر من بوده ام با یاد تو میسرایم شعر با اشک از بصر 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini من از لگد بدم میاد از حرف بد بدم میاد از اونکه هی تو صورتم سیلی میزد بدم میاد من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد از اونی که نداد بهم یه ذره آب بدم میاد من از خزون بدم میاد از ساربون بدم میاد از اونکه مارو با چشاش میداد نشون بدم میاد من از غذا بدم میاد از دشمنا بدم میاد از این روزا که میگذره هی بی بابا بدم میاد از آبله بدم میاد از حرمله بدم میاد از قاتل بابام حسین، که سنگ دله بدم میاد از مرد مست بدم میاد از زجر پست بدم میاد از اونی که سیلی زد و.. دستام و بست بدم میاد از میخونه بدم میاد از ویرونه بدم میاد از اونکه با خندش مارو میسوزونه بدم میاد از جیغ و داد بدم میاد از زخم حاد بدم میاد از اون که عمه مو میزد خیلی زیاد بدم میاد من از شرور بدم میاد از حرف زور بدم میاد از اونکه برد سر تو رو.. توی تنور، بدم میاد از جام می بدم میاد از طبل و نی بدم میاد از اونکه رأس بابامو زد روی نی بدم میاد من از سبو بدم میاد از سُرخْ مو بدم میاد از اونکه زَد ما رو پیش سر عمو، بدم میاد من از شراب بدم میاد از تب و تاب بدم میاد از اونی که سر تو رو.. کرده خضاب بدم میاد 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini دلم خوش بود بر عمه، که او را دست کم دارم بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم لباسم پاره و سرما مرا بدجور آزرده چه بد... گرمای آغوش عمو را باز کم دارم همیشه وقت مشکل های سخت و وقت تنهایی توسل بر علی و فاطمه، چون عمه ام دارم توسل کردم و آمد به سویم مادرم زهرا رسید و گفتمش باید که فرصت مغتنم دارم چه میبینم؟! خمیده آمدی؟! من درد یادم رفت سوال از ماجرای کوچه و درب حرم دارم نپرس از حال من، بابا ندارم، بعد عاشورا... دو چشم تار و روی نیلی و آوای بم دارم خدایا بازهم دارد، صدای زجر می آید چه ترسی از صدای پای او در هر قدم دارم به زیر چادرت مادر مرا پنهان کن و برگرد ازین ملعون، کبودی در تنم چندین رقم دارم به پهلویم لگد خورد و ببین یا فاطمه دیگر شبیه تو ازین پس من همیشه قد خم دارم برو مادر برو اما اگر دیدی تو بابا را بگو از قول من، بعد از تو هر ثانیه غم دارم 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini بچه ها منم نشان اقتدار روسر دخترها تاج افتخار من پیام دین و درس مذهبم یادگار فاطمه و زینبم اونیکه با منه با حجب و حیاست با حجابش بنده ی خوب خداست خیابون از چشم نامحرم پره حافظ گل، تو خیابون چادره ای برای حضرت زهرا کنیز دخترِ با حیا دختر عزیز میخونی شعر حیا رو بیت بیت با حجاب خود برای اهل بیت میدونید من رو سر کیا بودم؟ زینت کیا بودم؟ کجا بودم ؟ باید این حرف من و با زر نوشت من بودم رو سر گلهای بهشت تار و پود من پر از خاطره هاس یکی از خاطره هام از کربلاس میخوام امروز براتون قصه بگم قصه از یه دل پر غصه بگم یه روزی بودم سر سه ساله ای نازنین شبیه برگ لاله ای هر زمانی که من و سرش میکرد باباجونش یاد مادرش میکرد ناز میشد مثل گلای اطلسی اون رقیه بود که اون و میشناسی یه روزی تنگ غروب کربلا رو سرش بودم میون خیمه ها که یه وقت آتیش زدن به خیمه ها من دیدم میسوخت لباس بچه ها گریه میکرد روی خارا می دوید یکی اومد موهای اون و کشید... بگذریم یه شبی از همین شبها که خوابیده بود توی خرابه ها نصف شب بهونۀ بابا گرفت صدای گریَش همه جارو گرفت زخماشو به باباجون نشون میداد من دیدم چه جور رقیه جون می داد عهد نامه حجاب : به همین اشکای چشمامون قسم وبه هق هق صداهامون قسم وبه خاک پاک کربلا قسم وبه این گریه و ناله ها قسم به جون رقیه که دوسش دارم نمیذارم بره چادر از سرم میدونم گوهر تویِ صدف خوبه میدونم حجاب خوبه شرف خوبه قول می دم همیشه با حیا باشم قول میدم تو مسیر خدا باشم به جون رقیه که دوسش دارم نمیذارم بره چادر از سرم عهد میبندم از دلم با شور و شین کمکم کن با نوای یا حسین 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini سخت است دختر باشی وماتم ببینی منزل به منزل در اسیری غم ببینی از خواب برخیزی بجای ناز بابا گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی آن چادری که سالها محکم گرفتی در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت: فریاد زد بدتر از این را هم ببینی خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت : دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست باید که مویش را چنین در هم ببینی امشب سرت را می کشانم تا خرابه از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی ای سربریده من بغل می خواهم امشب اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی یا چشم من تار است یا تغییر کردی چشمان خود واکن که من را هم ببینی موی بلندی داشتم با معجرم سوخت یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی عمه نبود امروز می رفتم کنیزی جای تو خالی بود که ترسم ببینی 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini سورة کوثرِ امام حسین جلوة مادرِ امام حسین نمکِ لشگرِ امام حسین نازنین دخترِ امام حسین ای بزرگ قبیلة عشاق یا رقیه توئی «هوالرزاق» دست پروردة عقیله توئی صاحبِ شوکتی جلیله توئی نازدارِ همه قبیله توئی پایِ معشوقِ خود قتیله توئی صاحبِ صحن وبارگاهی تو بر گنهکارها پناهی تو می بری دل ز دلبرانِ حرم ای میاندارِ دخترانِ حرم خونِ ما نذرِ آستانِ حرم ای فدایت مدافعانِ حرم شود آیا که رو سپید شوم در دفاع از حرم شهید شوم رویت آئینه دارِ زهرا بود گیسوانت ضریحِ بابا بود اولین چادرت چه زیبا بود در بغل کردنِ تو دعوا بود تو خودت قبلگاهِ حاجاتی دستگیری ، رقیه ساداتی این عمو ها بد عادتت کردند رویِ شانه زیارتت کردند گریه ها بر اسارتت کردند چون نبودند غارتت کردند به تو سیلی زدند چند نفر روبرویِ سرِ علی اکبر ای زمین خورده ، ضربه ها خوردی ضربه ها را تو بی هوا خوردی بی هوا بین کوچه ها خوردی مثلِ مادر ز چند جا خوردی چند جا ناقه ات محاصره شد معجرِ پارة تو مسخره شد چه کسی گفته خواب بود افتاد؟؟ بی حیا بی هوا تورا هُل داد نشد آخر کنی کمی فریاد کاش عمو بود تا کند امداد بعد از آن پهلویِ تو خوب نشد سوزش گیسوی تو خوب نشد چند روزه سپید شد مویت وارثِ مادراست پهلویت مانده یک جایِ دست بر رویت لای دستانِ ضجر گیسویت تک و تنها تورا زد و آوَرد بین آغوش عمه پَرتت کرد همه جا را غبار می دیدی چهره ها را تو تار می دیدی همه را نیزه دار می دیدی پنجه را در شکار می دیدی لعنتی داد زد سرت را بُرد چنگ انداخت ، معجرت را بُرد عمه دیگر سرِ تو را می بست سِفت تر معجر تورا می بست زخم هایِ پرِ تورا می بست چند جا پیکرِ تو را می بست گفتی عمه، بهم نریز بگو چیست معنایِ این کنیز بگو 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini چون جده‌ی خود فاطمه دست صله دارم بــعــد از تو دگر نـفـرتِ از هـلـهـلــه دارم از نیم شب گم ‌شدنم تا دم این تشت صـد خاطـره‌ی تلخ از این قافله دارم هر قدر کشیدم قد خود بر روی پنجه دیـدم کـه دوباره ز لبت فـاصلــه دارم . جا مانده‌ام و بس که دویدم پی ناقه قــدر هــمــه‌ی قــافــله من آبله دارم ما پرده نشینان حـــرم را چه به بازار ؟! از دسـت ابالفضل ، عـمویم گـله دارم همراه خودت دختر خود را ببر امشب احساس بدی نسبت به حرمله دارم 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini بر لبِ بامِ اسارت آفتابم را ببین مثل این ویرانه احوالِ خرابم را ببین در جوابِ العطش‌هایت وجودم آب شد آب رد شد از سرم؛ حالا سرابم را ببین فکر کن مثل قدیمم؛ چشم‌هایت را ببند دیدنِ الانِ من روضه‌ست، خوابم را ببین شب به شب تا چند بشمارم که پیدایت کنم؟! می‌شمارم؛ زخم‌های بی‌حسابم را ببین! با چه زوری خواستند و با چه زوری حفظ شد سرفرازم بعد غارت‌ها؛ حجابم را ببین روزگار کاخِ سبزِ شام را کردم سیاه ردّ اشکم را؛ سلاحِ انقلابم را ببین گرچه طوفانِ بلا فانوسِ عمرم را شکست بعدها در این خرابه بازتابم را ببین در قنوت آخرم چیزی به جز پرواز نیست مرغ آمینِ دعای مستجابم را ببین 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
🏴 اشعار ______________ @shere_aeini "پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمی‌گیرد؟ غروب غربت ما از چه رو پایان نمی‌گیرد؟ پدر! حالا که تو در آسمان هستی بپرس از ابر که من از تشنگی پرپر زدم، باران نمی‌گیرد؟ علی‌اکبر پس از این شانه بر مویم نخواهد زد علی‌اصغر سرانگشت مرا دندان نمی‌گیرد به بازی باز هم خود را به مردن زد عموجانم ولی با بوسه‌هایم چون همیشه جان نمی‌گیرد نگاه عمه طعم اشک دارد، امشب تلخی‌ست دل دریایی او بی‌دلیل این‌سان نمی‌گیرد نمی‌دانم چرا این ذوالجناح مهربان امشب تمرّد می‌کند، از هیچ‌کس فرمان نمی‌گیرد پدر! می‌ترسم، این تشویش را پایان نخواهی داد؟ دلم آرام جز با چند خط قرآن نمی‌گیرد" 🔸شاعر: __________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini