eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی تو رازِ سر به مُهرِ خداوندِ کعبه‌ای دیوارِ خانه باز شد و برملا شدی با تو سکوتِ عُزلتِ پیغمبری شکست شأنِ نزولِ قاری غارِ حرا شدی گفتیم ابوتراب و نوشتیم اباالحسین از بین خاک‌ها پدرِ کربلا شدی بالابلندِ وادی کوتاه‌قامتان! ای قله‌ای که نونِ میان لَنا شدی اوج غریبی است که در این همه زمان با مردمِ زمانه‌ی خود آشنا شدی حی‌علی‌الصلوةِ فُراداترین قیام! آخر میان جهلِ جماعت قضا شدی 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک را بردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن ز لطف از ما  همین اشعار لالی را 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حق با علی‌ست ، با علی و آل اطهرش این را گواه داده خدا با پیمبرش دینی که اصل آن به «ولایت» نمی رسد نفرین به آن نمازش و لعنت به منبرش در مسجدی که نام علی را نمی برند باید که گِل گرفت به والله بر درش ذرات عالمند ترابِ ابوتراب شاهان عالمند غلامان قنبرش مهر حلالزادگی ما ولای اوست آن که محب او نَبُوَد خاک بر سرش هرکس درون سینه ندارد ولای او حتما بپرسد علت آن را ز مادرش 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل نمی ماند به روی دست، بادلدارها خاصه وقتی که باشد روی لب، اصرارها باز تحویلم گرفتند و نوشتند عاشقم باز در آغوش یارم، تازه شد دیدارها نیستم تا زنده ام دنبال یاری غیر او نیستم راضی به این دیدار، این مقدارها من فدای آنکه دستش نخلها را بار داد آنکه رویش میدرخشد بین گندم زارها خاک پای مرتضا هستم که با دست خدا بخت ها را میگشاید وقت کشت و کارها ما اگر گل کرده ایم از اشک شبهای علی است خوبی از مانیست، از خاک قدم های علی است مرتضا انداخته بر پای صیدش دام را مرتضا انداخت بر جانم تب احرام را دیدن روی علی قطعاً ملاقات خداست کنده ام با ذکر هو هو پرده ابهام را می روم رکن یمانی سیزده شب در رجب تا بگیرم از لب ساقی کوثر،کام را آمده احمد بریزد هرچه دارد پای او آمده حیدر بیارد یکصد و ده جام را من گنهکارم، گنهکارم، گنهکارم ولی او شفاعت میکند بافاطمه فردام را حلقه بر در میزنم از بسکه چشمانم تر است. خاصه وقتی که صاحب خانه اسمش حیدر است. در مقام نوکری منت،مکرر می کشم جور عشاق علی را صد برابر می کشم دیده زیر گیوه ی خاکی مولا جای خود چشم زیر گیوه ی خاکی قنبر می کشم قاب قوسین و علی را وحی میفهمد،نه من! من در ایوان طلا عکس پیمبر می کشم شب نشینی با خدا را دوست دارم چونکه بعد یک سری هم خانه زهرا و حیدر می کشم ساغر از دستم نیفتد،من خودم خواهم شکست کوثر از دست علی باشد فقط سر می کشم می رسد روزی مان از خیر اوقات علی میدهد حاجات مان را احتیاجات علی می خرد من را خدا تا هست دکاّنم نجف خانه زاد حیدرم، هر روز مهمانم نجف مدح حیدر روبروی کعبه شک می آورد مینویسم قبله، اما باز میخوانم نجف ریخت بین استکانم فاطمه یک قطره اشک ریخت در روحم، تنم ، در جسم و در جانم نجف سنگ ریزه در غذای حضرتی دیدم شبی مزه کرده از همان شب زیر دندانم نجف تا نگیرد دست من را اعتکافم ناقص است تا نگیرم کربلا را من که می مانم نجف هرکسی که در نجف، دستش به دامان خداست زیر آب ناودان، گریان شود حاجت رواست. هرکجا حال مناجات است آنجا بهترم هرکجا که خیمه ای برپاست،خوبم محشرم مهر حیدر را به من دادند از روز ازل باامین الله بابا و کسای مادرم سنگی از در نجف دارم به دستم غالباً ذکر یا زهرا اگر حک بوده بر انگشترم صحن زهرا یکطرف، صحن مدینه یکطرف باز هم این شاخه و آن شاخه دارم می پرم رو گرفته از علی، پهلو گرفته فاطمه روضه زهرا بماند یک شب دیگر،حرم 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شاعر به سرش زد غزلی داشته باشد تاکید به عشقی ازلی داشته باشد این شعر که با نام علی می شود آغاز ابیاتِ به طعمِ عسلی داشته باشد تردید نداریم که در عَرش، خدا نیز چون حیدرِ کرار، یَلی داشته باشد! هرچند اذان مدح خدا میکند اما با ذکرِ تو "خَیرِ العَملی" داشته باشد در آتشِ دوزخ نرود پای کسی که یک ذره به دل حُبِّ علی داشته باشد!! 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عشق و شور و شوق اگر در آستین داریم شُکر حال اگر با های و هویی آتشین داریم شُکر قبله‌ای عین‌ُالیقین حقُ‌الیقین داریم شُکر در نجف هفت آسمان را در زمین داریم شُکر از دو عالم ما همین تنها همین داریم شُکر از دو عالم  یک امیرالمؤمنین داریم شُکر ماهِ نو با یادِ تیغِ آبدارش کج شده آسمان اصلا به عشقِ ذوالفقارش کج شده ذوالفقارش کج شده عالم مدارش کج شده و زمین در زیر پای شهریارش کج شده از کجیِ ابرویش محرابِ دین داریم شُکر هرچه داریم از امیرالمؤمنین داریم شُکر قبل از اینها که فقط تنها خدا بود و خدا قبل‌تر - از قبل از اینها - مرتضا بود و خدا گفت در معراج دیدم هرکجا بود و خدا هرکجا رفتم علی در انتها بود و خدا نَفسِ احمد نَفسِ زهرا را یقین داریم شُکر یک نَفَس گوییم امیرالمؤمنین داریم شُکر عقل حیران است مدحش را شجاعت خوانده است عشق در بُهت است و وصفش را قیامت خوانده است پیشِ او جبریل عمری درسِ حیرت خوانده است با علی گویا خدا عقدِ اُخوت خوانده است نقشِ  ایوانِ طلا را بر نگین داریم شُکر ذکر مولانا امیرالمؤمنین داریم شُکر در دل آتش زده شوقش نهان داریم ما در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما* بر سر این سفره تنها ، آب و نان داریم ما ما علی داریم و دیگر هیچ ، آن داریم ما از پدر نان حلالی دلنشین داریم شُکر آی مردم ما امیرالمؤمنین  داریم شُکر رمزِ اَنزَلنا علی و سِرِّ اَرسلنا علی کعبه‌ی احمد علی و قبله‌ی زهرا علی باعلی رفته است تا حق هرکه رفته تا علی لا هوَ الا هوَ یا لاعلی الاعلی از میان خوبرویان دست چین داریم شُکر یازده نور از امیرالمؤمنین داریم شُکر ذوالفقارِ خم ببین ، سر پشت سر انداخته صد سپاه اینجا سر و تیغ و سپر انداخته آنقدر از جنگویان  آنقدر انداخته باز عزرائیل را در دردسر انداخته مدح او را بِینِ میدان بیش از این داریم شُکر مرد مردان و امیرالمؤمنین داریم شُکر هرکه صید چشم او شد تیر می‌خواهد چکار کشته‌ی عشق علی شمشیر می‌خواهد چکار حق بده دیوانه‌اش زنجیر می‌خواهد چکار با مریض او بگو تدبیر می‌خواهد چکار نسخه‌ای از دست جبریل امین داریم شُکر بینِ غمها یاامیرالمؤمنین داریم شُکر حال ما وقتی گرفته یک زیارت کافی است مستِ ایوان نجف را یک اشارت کافی است برگ کاهیم و فقط یک لحظه غارت کافی است از خوشی‌ها گوشه‌ی دنج اسارت کافی است حسرت خاک حرم را بر جبین داریم شُکر چشم بر لطفِ امیرالمؤمنین داریم شُکر با جزامی‌ها نشست و پیششان خرما گذاشت لقمه‌ها را دردهانِ مردِ نابینا گذاشت ظرف شیری را به دست کودکی تنها گذاشت مرکب طفلان شد و بر روی دنیا پا گذاشت  دست اگر خالی  ولی حبل‌ُالمَتین داریم شُکر ما کرم را از  امیرالمؤمنین داریم شُکر اینکه شبها می‌برد بر دوش ، خرما را علیست اینکه دارد می‌کشد غمهای زهرا را علیست آنکه با خود می‌برد اندوهِ دنیا را علیست آنکه روشن می‌کند تکلیفِ فردا را علیست مردمی دلداده در این سرزمین داریم شُکر کهنه عهدی با امیرالمؤمنین داریم شُکر شیعه یعنی ذوالفقار و راه حیدر مانده است شیعه یعنی که علی آنسوی معبر مانده است شیعه یعنی فتح ما یعنی که خیبر مانده است شیعه یعنی جای پای مالک اشتر مانده است پیش رو  مردی از آفاق یقین داریم شکر شُکر فرزند امیرالمؤمنین داریم شُکر *صائب‌تبریزی 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به عشق مرتضی کعبه ترک خورده، خبر این است خدا هم از علی دم می زند، فوق بشر این است شبی در پای ایوان "هو کشان" می گفت جبرائیل یقین دارم که تنها قبله ی اهل نظر این است نصیب هر کس و ناکس نشد عشق علی آری! چه دُرّی دردلم جا داده ام، اوج هنر این است ملائک روز و شب دنبال مولا راه می افتند تیمم می کنند از خاک نعلینش_گهر این است به میدان می رود اما به تن جوشن نخواهد داشت دعای حضرت زهراست پشت او، سپر این است برای فاتح خیبر فرار از جنگ بی معناست فلانی و فلانی را بگو مرد خطر این است مرا هم بینِ زائرهای مولایم پذیرفتند خدا را شاکرم عیدی من روز پدر این است 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سَر سِلسِلة عشق به موی ِتو گره خورد چرخی زد و آمد سرِ کویِ تو گره خورد لبهایِ ترک خوردة مستان زخماری در بوسة اول به سبویِ تو گره خورد عشق آمد و آنقدر به دورِ سرِ تو گشت تا بر گِرهِ «لام» زرویِ تو گره خورد عیسی نَفَسَش قدسی از آن بود که گاهی آهِ جگرش با دمِ هویِ تو گره خورد داود اگر مردِ خوش الحان خدا شد یک تار گلویش به گلویِ توگره خورد آن آب حیاتی که چکیده به لبِ خضر بی شک به نمِ آبِ وضویِ تو گره خورد تو ظاهری وباطنی وسِرِّ وجودی با رویِ خداوندیِ خود جلوه نمودی عمری به رَهَت بود دو چشمِ ترِ توحید تاکعبة گِل را بِکنی مظهرِ توحید تاپای نهادی تو در این عالمِ خاکی شد نام علی نقش، به تاجِ سرِ توحید دیدند همه جایِ قدمهایِ شمارا بر شانة عرشیة پیغمبرِ توحید حُبِّ تو جگر داده به ما تاکه بیاییم بااین دلِ آلوده به دور وبرِ توحید یک سوّم اوصافِ تو این است علی جان تنها تو کنی همسری دخترِ توحید حق است،، بِنامیم اگر« بنت اسد» را با آمدن تو پس این مادرِ توحید باید که بدوزم لبِ خود با نخ وسوزن شایدکه توان گوشه ای از مدح تو گفتن ما عاشقت از صبح اَلَستیم علی جان ازبویِ سبویت همه مستیم علی جان تاروزِ قیامت به همه فخر نماییم ماساختة دستِ تو هستیم علی جان هر بار که طوفِ حرم ِ کعبه نمودیم درراهِ خروجِ تونشستیم علی جان کردیم اگر سجده سویِ رکنِ یمانی دل از همه اغیار،گُسَستیم علی جان دانند همه سجده کُنِ صاحبِ بِیتیم ما کعبه خالی نَپرَستیم علی جان قربانی اگر خواست نگاهِ تو، بفرما ماطایفه ای سر روی دستیم علی جان بر آدم اگر اشرف مخلوق خطاب است بی نورِ ولای تو همان مُشت تراب است حالا که چنین طبعِ غزل خوان سرِحال است در کفر نَیُفتم سرِ مدحِ تو محال است اصلا به کسی ربط ندارد تو خدائی وادیِ خرابات کجا جایِ جدال است ای سِرِّ «هوالهو» و «هوالحیُّ» و«هوالحق» روی تو تجلیِّ« هوالعِزُّ »جلال است این نُطقِ اِلاهیّه جبریل مُقَرُّب تنها اثر ِ خوردنِ یک غورة کال است مِی کوثر و ساقی علی و میکده کعبه شب تا به سحر مستیِ عشاق حلال است ما با تو مدحِ تو شناسیم خدارا آئینه نمایشگرِِ کامل ز جمال است زلفت دلِ آشفته به رنجیر کشیده کارم سرِ عشقِ تو به تکفیر کشیده ماصاحبِ اشکیم که گریانِ تو باشیم هرنیمة شب زائرِ چشمان تو باشیم زلفِ سرِ دوشیم که در دستِ نسیمیم پشتِ سرِ تو بی سروسامانِ تو باشیم مارا زسرت باز مکن لیلیِ لیلا بگذار همه عمر، پریشانِ تو باشیم ما پایِ کمیلِ سحرِ جمعه نشستیم تاریزه خورِ سفرة احسان توباشیم سوگند به یک بوسه ز انگورِ ضریحت عمریست که در حلقة مستانِ توباشیم یا حضرت سلطان ِ نجف حیدرِ کرار بگذارگدایِ دمِ ایوان تو باشیم ابرویِ کَجَت را بدهی گر توتکانی حق است که ما کشتة چشمانِ تو باشیم از چلة چشمان ِتر ای شیر بزن تیر چون آهوی سرگشته به جولانِ تو باشیم بیهوده نبوده ست نبی مستِ تو بوده نازم به خدائی که علی خلق نموده هر گوشة میدان ، نظرافتاد توبودی هر جاکه نبی در خطر افتاد تو بودی آن لحظة که در حلقة پُر فتنة کُفار ازدستِ پیمبر سپر افتاد توبودی در آخر معراج که جبریل درآنجا تهدید شد، از بال و پر افتاد توبودی درشهر مدینه که نمودند جسارت بر دامنِ زهرا شرر افتاد توبودی باورکن علی جان که چه سخت است بگویم ناموسِ خدا پُشت در افتاد توبودی در کرببلاهم که عطش باهمة سوز چون گرگ پیِ هر جگر افتاد توبودی وقتی سرِ ششماهه رویِ بازویِ بابا باضربة تیرِ سپر افتاد توبودی آندم که رباب آمد و بامویِ پریشان چشمش به گلویِ پسر افتاد توبودی امشب شبِ عیداست بیا رحم به ما کن این قافله را در به در کرببلا کن 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini میرود تا به کجا باز ، دلم میکند زمزمه آغاز ، دلم یاعلی ذکر لبانم گشته به درِ او بکند ناز ، دلم عاقل از عشق تو گشته کافر سرِ ما خورده به سنگِ حیدر سالیانیست که بیدار شدم سالیانیست که هوشیار شدم از زمانی که شدم مست نجف سائل حیدر کرار شدم جان ما با تو‌ گرفته اُلفت پاک‌ شد قلب همه از لطفت دهنم باز معطر شده است خانه ، میخانه‌ی دیگر شده است مِی خوران ، مست شدند از رهِ گوش باده شان حضرت حیدر شده است مستی از نام علی شد هدفم سخت دلتنگ هوای نجفم مثل تو‌ هیچ کجا نیست علی نور حق از تو جدا نیست علی شب معراج چهل جا بودی پی‌ آنم که کجا نیست علی؟ حق و‌ میزانِ دو عالم هستی چاه را بارشِ نم‌نم هستی خالق از روح تو در ما که دمید روح از فرط جنون جامه درید در نجف ، محضر تو می آیند ماه ، شب ها و سحر ها ، خورشید ملکوت اند دخیل علمت جبرئیل است گدای حرمت خصلت بنده نوازی داری صوت معروف حجازی داری شده ثابت به همه در میدان یدِ طولا و درازی داری در اُحد یار پیمبر بودی شیرِ بیدارِ پیمبر بودی عده ای چون‌ تو به یاری بودند عده ای غرق خماری بودند مثل بز گفته شده چند نفر روی آن کوه فراری بودند خونِ دل خورد چقد پیغمبر لعن الله علی چند نفر... نور ، در دست تو بوده پیدا بارها دشمن تو‌ شد رسوا زیر پا رفت ولی حقت ، آه... لعن الله علی آن شورا حیدری تا سرِ پیری هستیم تا دم مرگ غدیری هستیم 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بر ممات گرگ خویان شیر بیرون آمده از نیامِ ذات حق شمشیر بیرون آمده کعبه را خانه تکانی کرد دست کردگار مژده بادا آیه تطهیر بیرون آمده آدمیّت را ولی الله معنا می کند نور حق را بهترین تصویر بیرون آمده هر چه می خواهی میانِ چشم جذاب علیست هرچه در هستی ست را تفسیر بیرون آمده آیه ها را خواند چون چل سالهٔ غار حرا مومنون را دستگیر و میر بیرون آمده برق چشمانش أشِّداءُ عَلَی الکُفار شد گر چه بهر عاشقان اکسیر بیرون آمده 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کیست آن نور که شد آینه گردان، ماهش  یازده صورت منظوم خدا همراهش سوره ای بود که از سوی خدا نازل شد  آسمان گم شده در نقطه ی بسم ا... اش محکماتی ست بر آیات خدا تشبیهش  عادیاتی ست که شد فتح و ظفر اشباهش علی آن دَهر و دُخان واقعه ی هورایی  هدیه ای بود به زهرا و رسول ا... اش با ترک خوردگی کعبه مُعیّن گردید  که خداوند از اوّل شده خاطر خواهش حَبّذا خانه که شد حضرت زهرا جانش  حَبّذا خانه که شد ساقی کوثر شاهش...... 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هیچ کس مثل علی یار پیمبر نشود شاه شیرین دهن و ساقی کوثر نشود چون علی صاحب عنوان برادر نشود روی دست نبی و دوش نبی بر نشود جز علی کیست که بر شهرِ نبی در باشد مثل آئینه در آئین پیمبر باشد او فقط لایق آن است که حیدر بشود اسدالله شود فاتح خیبر بشود علیِ عالیِ اعلای پیمبر بشود ز عنایات خدا محشرِ محشر بشود منکرش را تو بگو دست ز شک بردارد نگذارد ز غمش کعبه ترک بر دارد چون خدا خواسته سرّ ازلی اش بشود در پسِ پرده ی معراج علی اش بشود وَ علی باشد و آن گاه ولی اش بشود وارث آن همه اوصاف جلی اش بشود کیست در خمّ خدا باده ی سرمد جز او کیست آن کس بشود یار محمّد جز او راز خلقت همه در سرّ مگوی لب اوست و خدا مست لب و لهجه ی یک "یا رب" اوست مست شیرینی حلوای نماز شب اوست و علی مست خدا بود و خدا مشرب اوست پادشاهی ست گدای در او گردیدن همه ی عمر اگر قنبر او گردیدن شعرِ در شأن تو را حضرت باران گوید وحی باید برسد تا که نمایان گوید جبرئیل آید و در وصف تو "انسان" گوید آیه آیه سخن از لولو و مرجان گوید اسداللهی و عالم شده از روی تو مست شب شده یکسره از هِق هِقِ هوهوی تو مست 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لب تَر کُن ای خَدیو جهان بارِ دیگرا دیوانه کن زمین و زمان را سُخنورا ای طَلعت زبُـور چِلیپات بِه ز شمس وی روشن ازطَنین نفس هات اخترا ای قامتت خلاصه ایجاد کائنات وی معنی ات تمامی آیات دفترا ای قاید مسـیح در آماج درد ها وی آبروی نوح به کشتی وسنگرا ای پـیرِخضر،خضر تمامی عاشقان وی مُعتَکف به خانِ عطایت پیمبرا ای همدم رسول به معراجِ آخریـن وی بهر پاره ی تن احمد تو همسرا چون شهر علم احمد خاتم بُود بلی پس جان من فدات که هستی برآن درا غوغا به پا کن حیدر کــرارِ کردگار زیرا که نیست همچوتو کرار و صفدرا در جنگ خندق از شرر تیغ ذوالفقار افتاده پــهلوانِ یهودی برابرا از چرخش مکرر تیغت نگر به حَرب مستانه میدهند یَلان سر ز پیکرا مدحت چگونه من بسرایم ولی حق؟ چون کار خلق بر نگهت شد مقدرا سر میدهم خرامه خرامه علی علی با افتخار نام دگـر نیست در سرا مهر تو ای ولی خدا عیـن بندگیـست بالله که نیست ذوق من این هست باورا ریزد خدای عزوجل می بکام من گر سر نَهَم به خاک قدمهات آخرا مستانه میروم به در خُلد زان که من افتاده ام به بحر ولایت چو عنبرا برگو بساط،غالی وصُوفی بهم زنند با این خرافه ها نروم سمت دیگرا توحید را ملاحظه کردم کنارتو با تو شناختم خداوند اکبرا هرگز نرفته است به بیراهه آنکسی کزجان ودل شنیده سلونی ز منبرا مستم ز کودکی بخداوند لایزال می خورده ام ز باده پُستان مادرا هی میچکد زجوشن من قطره شراب زیرا که هست در بغـلم عکس حیدرا آه ای شراب شور بریز از سبوی چشم از شوق دیدن حـرم شاهِ مَه تَرا یک لحظه از زیارت ایوان شاه دین صد بِه به حج ناقص افراد ابترا 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مثل طفلش، دوست می‌دارد گدا را اینچنین غیر آغوشش گدا دارد کجا را اینچنین؟ عده ای خیره به ایوانند و ما در حسرتش غیر را آنگونه حیران کرد، ما را اینچنین کاش بفرستد برایم سرمه از خاک درش چشم دارم آری آری اعتنا را اینچنین تیغ ابرو کشت ما را و نگاهش زنده کرد جمع بسته صولتش خوف و رجا را اینچنین با قسم بر خاک پایش حاجتم را خواستم تا سر کوی اثر بردم دعا را اینچنین دعوی مردانگی جز از علی لاف است و بس ما که فهمیدیم حکم «لافتی..» را اینچنین کشته‌ی تیغش ذلیل است و چه کس تفسیر کرد، جز جناب ذوالفقارش «من تشا» را اینچنین؟ آدم اویم که حتی در زمین گندم نخورد دوست می‌دارد نگار من خدا را اینچنین 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روحِ دین با نفسِ قُدسی ات احیا شده است راهِ ما با نظر لطف تو پیدا شده است چِقَدَر مثلِ خودش ساخته رب،جسمِ تو را او هنرمند ترین خالقِ دنیا شده است آنقَدَر خوب به ماجلوه نمودی که همین، چون خدا بودنِ تو طرح معما شده است هیچ کس با تو برابر نشد از روزِ ازل رتبه ی اول دنیا به تو اعطا شده است با همه زندگی ات وقف شدی در ره حق پا به پای تو فدا زُهره ی زهرا شده است به تو تنها نه فقط ارض وسما مدیون اند، عرش هم با قدمت بکر ومعلی شده است پدر شیر پسرهای ولایت تویی و نورِ حق در دل این سلسله معنا شده است نامِ تو مایه ی آرامشِ پیغمبر ماست، دلِ هر خسته دلی در نجفت واشده است امشب از عمق وجودم زِ تو درخواست کنم چشمم از هجرِ حرم مقصد دریا شده است حقّ تو صلب شد اما نشدی دور زِ دل بیشتر بعد تو بد خواهِ تو رسوا شده است پدرخاک دعا کن که فرج سر برسد روبراهیِ جهان حسرت ورویا شده است عذر خواهم من ازین گفته ولی یا مولا، هدفت بین خلایق تک وتنها شده است نیستی سهم عدالت شده وظلم به پاست چشمِ شب منتظر حضرتِ فردا شده است دستکاری شده دینی که نبی گفته تو را هرکسی غیر خودت صاحبِ فتوا شده است بطلب صبح ظهورِ پسرت را که خوشی از دل مردم بی حوصله منها شده است 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از طرح ابروان تو محراب میکشم از روی دلربای تو مهتاب میکشم لایق نبوده ام که به چشمم ببینمت منّت برای دیدنت از خواب میکشم با یای نام خویش بیا صیدمان نما عمریست انتظار ز قلّاب میکشم از شوق "من یمت یرنی" صدهزار بار حنجر به روی خنجر قصاب میکشم یک بار نام غیر تو بر این زبان گذشت یک عمر میشود که دهان آب میکشم 🔸شاعر: ________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اولِ هر ماه انگورِ ضریحت نوبر است ساقیِ ما مست ها ، ساقیِ حوض کوثر است وارد صحن نجف از هر دری شد سجده کرد خاکساری در نجف از واجبات نوکر است اشهد ان علی را گفت ایوان شد شلوغ خیل سائل آمده در حسرت انگشتر است  پُر نجف باشد الهی سال مولا دوستان سیر ایوان طلا از سیر عالم خوشترست  قاضی و بحرالعلوم و اردبیلی و قمی خاک صحرای نجف در اصل ذرّه پرور است  ای لسان اللهُ وجه اللهُ عین اللهُ و حق ای یدالله یک به یک اعضات خالق منظرست آسمان کاغذ شود، جنگل قلم،  دریا جوهر هر چه از حیدر بگویند باز از او کمتر است اختیارم را سپارم دست آقای نجف طالعم دست علی باشد برآیم بهتر است اعتقاد هر کسی باشد برایش محترم سیزده را دوست دارم زادروز حیدر است 🔸شاعر: ____ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اینگونه زاد معجزه ای هست بی بدیل این بی بدیل زاده شدن نیست بی دلیل تغییر شکل خانه ی کعبه بیانگرست هر جا علی رود بسوی او شود سبیل 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است عقل بسیط واله و حیران زینب است ایوب صابر است ولیکن درین مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است در قتلگاه، جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین به عهده ایمان زینب است در خطبه‌اش که‌کوفه از‌آن‌شد سکوت محض گفتی که ممکنات به فرمان زینب است ابن زیاد شوم به دار الإماره اش رسوا ز منطق شرر افشان زینب است با اینکه با عیال برادر به شهر شام در دست اهل ظلم، گریبان زینب است بر هم زن اساس جفاکاری یزید لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است افزون بود ز حوصله خلق عالمی درد و غمی که در دل سوزان زینب است دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دختر نگو ز دامن زهرا چه دختری درّ گرانبهایی و دردانه گوهری در ذات خود نمونه ی زیبای فاطمه ست یعنی در آفرینش هستی چه جوهری در هیبت و شکوه علی بود گوئیا در عزّت و شرف شده زهرای دیگری در صبر و در سکوت به مانند مجتبی در کربلا و شام نمود ش پیمبری در کربلا کسی که برای برادرش هم خواهری نموده و هم کرد مادری در شوکت و شهامت و در فضل و اقتدار سرتا به پا شده ست حسین مکرّری یعنی که او ادامه ی هر پنج تن شده ست یعنی نمونه است و ندارد برابری در عفّت و فضیلت و تقوا چه مریمی یا در منای قُرب برادر چه هاجری او شد برای حضرت مادر چه دختری او شد برای شاه شهیدان چه خواهری زینب ملیکه ای ست که زهراش مادر است چون فاطمه ست دیگر و اونیز دیگراست ................................................. زینب اگر نبود یقین هل اتی نبود بی پرده گر بگویمت دین خدا نبود قرآن نبود و قبله نبود و نماز نه سجّاده ی نیایش و ذکر و دعا نبود قرآن ز زهد و پاکی و تقوا ورق نداشت حرفی از آن ولیُّکُمِ اِنّما نبود آن خطبه های کوفه و شامش اگر نبود شیرازه ای برای کتاب خدا نبود واللیل و نور و کوثر و والنّجم و فصّلت والشّمس و طور و واقعه و والضّحی نبود تاریخ از سکوت علی صفحه ای نداشت باور کنید صحبت اهل کسا نبود گر خطبه های حیدری اش گل نمی نمود یک ذرّه از شهامت و مردی به جا نبود او گر روایتی ز شهیدان نمی نمود حرفی ز آفتاب سر از تن جدا نبود از مَشک و دست و اسب و عَلَم صحبتی نبود حرف از عموی تشنه لب کربلا نبود قبر حسین و اکبر او زائری نداشت یعنی نجف نبوده و کرب و بلا نبود باب السّلام و باب مناجات و باب عشق باب الجواد مشهد و باب الرّضا نبود ................................................. ما شیعه ایم شیعه ی این خانواده ایم سر را به آستانه ی جانان نهاده ایم ما را مدافعان حرم نام گشته است با جان و دل برای شما ایستاده ایم ما را سَری ست هیچ ندارد لیاقتی آن را برای حضرت معشوق داده ایم در لشکر بزرگ شما صف کشیده ایم فرمانده نیستیم سپاه پیاده ایم مانند خطبه های شما آتشین شدیم چون ذوالفقار تشنه و رویی گشاده ایم ما وارثان قبله و خطّ مقدّمیم ما نیز مردِ آهن و کوه اراده ایم خطّی که یار بر سر راه ایستاده است باران خون ببارد اگر ایستاده ایم 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زینب اگر نبود حدیث وفا نبود با رمز و راز عشق کسی آشنا نبود زینب اگر نهیب نمیزد علیه کفر نطق مدافعان ولایت رسا نبود زینب اگر اسیر نمی‌شد به راه دوست دین خدا ز قید اسارت رها نبود زینب اگر طلسم ستم را نمی‌شکست امروز صحبت از شرف اولیا نبود.. در شام و کوفه باز نمی‌کرد اگر زبان نام رسول بر سر گلدسته‌ها نبود اُمّ الکتاب اوست «کلامی» به یک کلام زینب اگر نبود کتاب خدا نبود 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زینب از تل دید دارد بی برادر می شود آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ « ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟ داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟! آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف خود علمدار سپاه چند دختر می شود آه از شام آه از شام آه از شام از ستم این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟! 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini افتاده ام به بستر بی سایبان حسین از خواهر تو گریه گرفته امان حسین در زیرآفتاب، سرت را بریده اند در زیر آفتاب، به رویت دویده اند دارم حساب می کشم از قطره های آب تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین.... من سختم است پیش تو این روز آخری از این همه گلایهء خواهر برادری یاد تو هست مادرمان بستری که شد... رخسار او کبودی و نیلوفری که شد... دارم شبیه او پی تابوت می روم با این پر شکسته به لاهوت می روم این روزها که سینهء من تنگ میشود خیلی دلم برای حسن تنگ می شود ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟ داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟ من را ببخش وقت زیارت نمی شود دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود میخواستم ضریح تنت را بغل کنم یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید این پاره های پیرهنت هم به من رسید از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی بین تنور رفتی و خاکستری شدی ای وای از رباب، که جانش به لب رسید هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت دیگر رقیه از سفر شام برنگشت حالا شده خرابه دمشق رقیه ات برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن موی مرا بلندتر از این خیال کن این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده جایی برای بوسه به پیشانی ات بده 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini - بعد یک سال و نیم بی تابی زینب است و مصیبت گودال خاطرش هست ظهر عاشورا اشتیاق جماعت خوشحال - گریه ای که توان ز او برده گریه هاییست در فراق حسین نیست مرهم برای زخم دلش کمرش را شکسته داغ حسین - زیر نور گرم خورشید است بسترش رو به قبله تا کرده یاد گودال کرده،می سوزد روی خود را به کربلا کرده - بر تنش رد کعب نی دارد بر دلش هم که داغ عاشوراست یاد دریا و مشک خالی و اضطرار و خجالت سقاست - خیره مانده ست بر در خانه تا بیاید برادرش از راه حرف اصلا نمی زند خانم بغض دارد،آه دارد،آه..آه - گفت اورا سکینه:خانم جان لبتان خشک شد ز بی آبی آخرش هم ز پا در آمده اید بعد یک سال و نیم بی تابی... - باز هم در سکوت خود مانده اشک هایش شبیه سیلاب است آه!خانم مگر نمی داند چشم های برادرش خواب است؟ - حق بده بی قرار اگر گشته حرف پنجاه و خورده ای سال است.... حاجتش را گرفته بعد حسین وقت رفتن رسیده خوشحال است 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله‌ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می‌کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی‌شناخت از خیمه‌های بی سر و سامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود... می‌دید آیه آیهٔ آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه‌های سرخ مقاتل نوشته‌اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صبرت از پای درآورده شکیبایی را ای که سوزانده غمت لالهٔ صحرایی را دل به دریا بزند هرکه دلش بی‌تاب است تو به صحرا زده‌ای آن دل صحرایی را داغت آنقدر زیاد است که غم کرده علم در دل سوخته‌ات خیمهٔ تنهایی را دیده‌ای آنچه تماشا نشود با هر چشم و کسی چون تو ندید آن همه زیبایی را دم به دم خطبهٔ غرّای تو تیغ علوی‌ست بر سر انداخته‌ای چادر زهرایی را قلم از لحن تو سرمشق متانت برداشت از تو آموخت سخن شیوهٔ شیوایی را آه ای سنگ صبور دل بی‌تاب رباب! باز آرام بخوان نغمهٔ لالایی را 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چه رنج‌ها که به پیشانی تو دیده نشد که غم برای کسی جز تو آفریده نشد چه بغض‌ها که گلوی تو را فشرد ولی صدای گریۀ تو لحظه‌ای شنیده نشد دلی نبود که هم‌رزم تیغ‌ها نشود گلی نماند که با دست زخم چیده نشد... به استواری لحن تو در حماسه قسم! به قامتت که دمی زیر غم خمیده نشد، قسم به صبر! به داغی که تازه است هنوز دلی صبورتر از زینب آفریده نشد 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزده‌ست همان که غیر خدا را دمی صدا نزده‌ست شهید داغ حسین است و ما در این فکریم که سر به چوبۀ محمل زده‌ست یا نزده‌ست هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد هنوز پای غمش ایستاده، جا نزده‌ست هنوز چشم به راه است ماه برگردد و قرن‌هاست کسی سر به خیمه‌ها نزده‌ست خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد بدا بر آن قلمی که دم از شما نزده‌ست به پای‌بوسی صیدی که بین گودال است کسی شبیه تو این‌گونه دست و پا نزده‌ست... 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اشعار شهادت حضرت زینب سلام الله علیها با هشتگ زیر در دسترس است