#حضرت_محسن_بن_علی
@shere_aeini
قرار بود که مثل حسن پسر باشی
عصای دست من و پیری پدر باشی
ببخش مادر خود را که با خود آوردت
بنا نبود که آن روز پشت در باشی
قرار بود بمانی شتاب جایز نیست
بنا نبود مسافر که رهگذر باشی
تمام هستی من می رود اگر بروی
ولی اگر تو بمانی ولی اگر باشی
و یا تمامی اینها فقط مقدّمه ای است
که اتفاق خبرهای شعله ور باشی
و اولین بشوی قبل از آنکه عاشورا
شهید کوچک و شش ماهه ی پدر باشی
نخورده شیر مرا ! مادرت به قربانت
که میخ حادثه را خواستی سپر باشی
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی
@shere_aeini
روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو
از دلِ این خاک تا دامانِ پیغمبر..برو
گرچه دلبندِ منی امّا بقربانت شوم..
بهرِ حفظِ سیّد و آقای من حیدر برو
فصّه را گفتم که تشییع ات کند بر روی دست
می روی در پیشِ چشمانِ منِ مضطر برو
پنجمین فرزندِ من ..قربانِ مظلومیّت ات
زودتر از پشتِ در تا عرصه ی محشر برو
آمدن ..رفتن بهم مخلوط شد ای محسنم
اندکی تعجیل کن تا وادیِ دیگر برو
این هیاهوهای دشمن گوشِ تو کَر می کند
دور از چشمانِ مردم..وارثِ آخر برو
محسنی و نامِ نیکوکاریت بخشیده اند
جان فدا کردی به پای فاتحِ خیبر برو
این جماعت بدتر از قومِ یهودِ خیبرند
روی هیزم ها نخواب ای کودکِ مادر برو
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
نقشه هایم ریخت بر هم..محسنِ مادر برو
پُر شدم از درد و ماتم محسنِ مادر برو
حسرتِ لای لایی ات تا روز محشر تازه ست
سینه ام جلوه گهِ غم..محسنِ مادر برو
آخرین فرزندِ مظلومم..فداییِ علی..
زاده ی سلطانِ عالم محسنِ مادر برو
هرچه کردم در.. نیاید سمتِ تو امّا نشد
دیده ام شد مثلِ زمزم محسنِ مادر برو
روی هیزم ها و خاکستر زمین خوردی چرا؟
گر که مقدور است نم نم محسنِ مادر برو
قلب های این جماعت سنگ باشد ای پسر
خواهشا حالا..همین دم محسنِ مادر برو
گفته ام فضّه بیاید زود بردارد تو را
نقشه هایم ریخت بر هم محسنِ مادر برو
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
گویا حریف شعله ی این در نخواهی شد
آخر عصای پیری مادر نخواهی شد
می سوزم از اینکه تو با این کوهی از غیرت
جز چند روزی بیشتر حیدر نخواهی شد
مخواستم مثل حسن مثل حسین، مادر
یار پدر باشی ولی دیگر نخواهی شد
می خواستی دفع بلای مادرت باشی
گفتم نرو هم زور این لشکر نخواهی شد
وقتی که زینب دید مادر پشت در افتاد
فهمید که هم بازی خواهر نخواهی شد
باضربه پای پلیدی و هجوم در
وقتی صدف له شد دگر گوهر نخواهی شد
تو زودتر رفتی نبینی مرگ مادر را
حالا دگر با درد هم بستر نخواهی شد
مثل رقیه منکرت هستند بعضی ها
درباور ناباوران باور نخواهی شد
🔸شاعر:
#مهدی_قنبری
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
#سقیفه_بنی_ساعده
@shere_aeini
باز هم بوی دود میآید
فتنهها باز شعلهور شدهاند
مصطفی رفت و امتش دور
خانهی فاطمه چه شر شدهاند
باز کردند دست شیطان را
بند بر دست پنجتن بستند
جانشین پیمبر است علی
دست او را چرا رسن بستند
آه این خانه؛ خانهی وحی است
گرد این خانه حرف بد نزنید
باردار است مادر سادات
بر در خانهاش لگد نزنید
نالهی گل ز پشت در آمد
ایپدر، ای محوللاحوال
ساقهام را شکست امتتو
غنچهام شد به زیر پا پامال
مرتضی را کشانکشان بردند
چشم زینب ز بهت وا مانده
فاطمه رفت در پی حیدر
رد خونی از او بجا مانده
ردخون دید زینب مضطر
ردخون از زنی پسرمرده
لحظهای میرسد که طفلرباب
شیر از تیر حرمله خورده
ردخونی که در هوا پخش است
ردخونی که از عبا میریخت
باورش سخت، سختتر آنکه
خون اصغر ز نیزهها میریخت
🔸شاعر:
#امیر_عظیمی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
@shere_aeini
سر سجاده ات که می آیی
راه معراج عاشقان باز است
هر نخ از ریشه های چادرتو
آسمانی برای پرواز است
مهر و امضای حاجت عالم
در دعای دل شکسته ی توست
مادرانه ترین نوازش ها
توی دستان پینه بسته ی توست
از سر معجر تو ای بانو
آیه های حجاب میریزد
از همان چادرت که وصله زدی
در محل آفتاب میریزد
مثل خورشید.... نه فراتر از آن
چشم هستی است روشن از نورت
دائما رشد میکنم چون گل
پای این اشکها من از نورت
این یتیم فقیر مسکین را
سرپناهی نبوده غیر از تو
تا به بن بست خورده ام مادر
هیچ راهی نبوده غیر از تو
مادران درد هم اگر دارند
با همان حال غرق لبخندند
هرکه شد غصه دار قصه ی خویش
مادران غصه دار فرزندند
ای که اشک عزای تو بوده است
مایه ی سربلندی و شرفم
من که نالایقم برایم باز
مادری کن اگرچه ناخلفم
با همان خاک هم ملوکانه است
چادر تو اگر چه غرق رفو است
روز محشر که روز بی کسی است
رشته ی چادر تو واعتصمو است
شک ندارم حجاب بی بدلت
قبله ی پاکی است بی بی جان
خاکها بر سر زمین از چه
چادرت خاکی است بی بی جان؟
چادرت خاکی است بی زحمت
اول روضه چادری بتکان
با تکان دادن همین چادر
گرد غم را به پلکها بنشان
من بمیرم برایت آن دم که
کند وکم رنگ شد نفسهایت
غرق غم آه میکشم گویا
پشت در تنگ شد نفسهایت
در نمیخواست سر به تو بزند
لگدی ناگهان نثارش شد
روی لولا عقب عقب چرخید
دلش از غصه غرق آتش شد
در نمیخواست شعله ور باشد
بلکه میخواست مهربان باشد
میخ میخواست غنچه ات ای گل
پای دیوار در امان باشد
در لگد خوردو میخ را آورد
تا بهشت تو لاله گون باشد
از همان لحظه تا ابد باید
دل تاریخ غرق خون باشد
حیرتم کشت بین کوچه چرا
آسمان بر زمین نمیافتاد
تو اگر بر زمین نمیخوردی
شاهی از صدر زین نمیافتاد
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی #مرثیه_حضرت_زهرا
#سقیفه_بنی_ساعده
@shere_aeini
از حق گذشته ایم به ایجاب مصلحت
لب بسته ایم یا به ستم یا به مصلحت
عالِم که امتناع کند از بیان حق
جاهل دهد به سفسطه فتوا به مصلحت
باید به مکرهای معاویه تن دهیم
وقتی فروختیم علی را به مصلحت
محسن حقیقتی است که مسکوت مانده است
دیروز به مصالحه حالا به مصلحت
ظلمی که دیده فاطمه٬انکار میشود
کم کم که اعتراف دهد جا به مصلحت
از قاتلان فاطمه نامی نمی بریم
دردا به این مسامحه دردا به مصلحت
لعنت به دشمنان وطن٬ بی ممانعت
منع است لعن دشمن مولا به مصلحت
«باپیرو سقیفه برادر نمیشویم»
حتی به حکم وحدت و حتی به مصلحت
🔸شاعر:
#عالیه_رجبی
___________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#حضرت_محسن_بن_علی
مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن
نور دو چشم حضرت زهراست محسن
در این فضیلت مثل و مانندی ندارد
اول شهیدِ غربت مولاست محسن
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
سینه ام تنگ آمده بابا به دادم می رسی؟
یادگارِ آخرین..حالا به دادم می رسی؟
رعشه ای انداخته زهرِ جفا بر پیکرم
یاری ام کن یاورِ تنها، به دادم می رسی؟
می روم دلواپسم..خیلی برایت ای پسر
وقتِ رفتن شد گلِ طاها به دادم می رسی؟
بعدِ من این خانه را بدجور آتش می کِشند
اضطرابم را ببین..دریا به دادم می رسی؟
چادرِ مادر نسوزد در میانِ شعله ها
آمده در خاطرم زهرا..به دادم می رسی؟
در دمِ رفتن زدم بر سینه و سر جانِ من
سینه ام تنگ آمده بابا به دادم می رسی؟
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
زهرِ جانکاهی تو را انداخت از تاب و توان
چهره ات شد زرد و زار و بی تکلّم شد زبان
گر گفتی! از نفس هایت حرارت می وزید
سینه ات میسوخت، حالِ احتضارت شد عیان
کینهٔ دیرینه دارند از حسن ها(ع) زهرها
مجتبی با عسکری فرقی ندارد آنچنان
یاد داغ مادر افتادی و تا بغضت شکست
رفتی از حال و زمین خوردی به پهلو ناگهان
لحظه های آخرت خود را رساند و بوسه زد
هر دو دستانِ تو را با اشک های بی امان
دستهای سرد تو در دست هایش لمس شد
جان سپردی! شد محمدمهدی ات صاحبزمان(عج)
شد امام المنتقم صاحب-عزایِ داغ تو
شد عزادار تو صحنِ سامرا تا جمکران
جان سپردی خوب شد در خانه...دور از آفتاب
خوب شد که پیکرت لازم ندارد سایه بان
پیکرت تشییع شد آقا نماندی بی کفن
با غضب غارت نکرد انگشترت را ساربان
راستی نامت حسن(ع) بود و خدا را شکر که
سمت تابوتَت کسی تیری نزد از دشمنان
حُرمتت شد حفظ، داری لااقل سنگ مزار
هم حرم داری و هم خادم کنارِ زائران
عاقبت می میرم از داغ بقیع بی حرم
از غم ِ آن مادری که شد مزارش بی نشان!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد
دريايي از درد و غريبي موج خواهد زد
پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خون دلت از کنج لب هایت روان باشد
آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد
سخت است تشنه باشی و لب های لرزانت
حتی برای آب خوردن ناتوان باشد
هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است
وقت گریز روضه های خیزران باشد
🔸شاعر:
#محمد_علی_بیابانی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن_عسکری #مرثیه_امام_حسن_عسکری
@shere_aeini
روی تو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را
حسن تو بینهایت و فضل تو بیشمار
مبهوت ماندهام بنویسم کدام را
تفسیر چشمهای تو برهان عاشقیست
میخوانم از نگاه تو خیرالکلام را
هر راهبی که دید تو را گفت دیده است
با چشم خود مسیح علیهالسلام را
هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست
سرشار کردی از نفست هر مشام را
اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت
حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را
دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب
آرامش نگاه تو و شیر رام را
دست سخاوت تو و چشم عنایتت
پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را
از ما مگیر، ای همه باران و روشنی
لطف مدام و مرحمت مستدام را
🔸شاعر:
#سید_محمدجواد_شرافت
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini