eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini باز هم بوی دود می‌‌آید فتنه‌ها باز شعله‌ور شده‌اند مصطفی رفت و امتش دور خانه‌ی فاطمه چه شر شده‌اند باز کردند دست شیطان را بند بر دست پنج‌تن بستند جانشین پیمبر است علی دست او را چرا رسن بستند آه این خانه؛ خانه‌ی وحی است گرد این خانه حرف بد نزنید باردار است مادر سادات بر در خانه‌اش لگد نزنید ناله‌ی گل ز پشت در آمد ای‌پدر، ای محول‌لاحوال ساقه‌ام را شکست امت‌تو غنچه‌ام شد به زیر پا پامال مرتضی را کشان‌کشان بردند چشم زینب ز بهت وا مانده فاطمه رفت در پی حیدر رد خونی از او بجا مانده رد‌خون دید زینب مضطر رد‌خون از زنی پسرمرده لحظه‌ای می‌رسد که طفل‌رباب شیر از تیر حرمله خورده رد‌خونی که در هوا پخش است رد‌خونی که از عبا می‌ریخت باورش سخت، سخت‌تر آن‌که خون اصغر ز نیزه‌ها می‌ریخت 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سر سجاده ات که می آیی راه معراج عاشقان باز است هر نخ از ریشه های چادرتو آسمانی برای پرواز است مهر و امضای حاجت عالم در دعای دل شکسته ی توست مادرانه ترین نوازش ها توی دستان پینه بسته ی توست از سر معجر تو ای بانو آیه های حجاب میریزد از همان چادرت که وصله زدی در محل آفتاب میریزد مثل خورشید.... نه فراتر از آن چشم هستی است روشن از نورت دائما رشد میکنم چون گل پای این اشکها من از نورت این یتیم فقیر مسکین را سرپناهی نبوده غیر از تو تا به بن بست خورده ام مادر هیچ راهی نبوده غیر از تو مادران درد هم اگر دارند با همان حال غرق لبخندند هرکه شد غصه دار قصه ی خویش مادران غصه دار فرزندند ای که اشک عزای تو بوده است مایه ی سربلندی و شرفم من که نالایقم برایم باز مادری کن اگرچه ناخلفم با همان خاک هم ملوکانه است چادر تو اگر چه غرق رفو است روز محشر که روز بی کسی است رشته ی چادر تو واعتصمو است شک ندارم حجاب بی بدلت قبله ی پاکی است بی بی جان خاکها بر سر زمین از چه چادرت خاکی است بی بی جان؟ چادرت خاکی است بی زحمت اول روضه چادری بتکان با تکان دادن همین چادر گرد غم را به پلکها بنشان من بمیرم برایت آن دم که کند وکم رنگ شد نفسهایت غرق غم آه میکشم گویا پشت در تنگ شد نفسهایت در نمیخواست سر به تو بزند لگدی ناگهان نثارش شد روی لولا عقب عقب چرخید دلش از غصه غرق آتش شد در نمیخواست شعله ور باشد بلکه میخواست مهربان باشد میخ میخواست غنچه ات ای گل پای دیوار در امان باشد در لگد خوردو میخ را آورد تا بهشت تو لاله گون باشد از همان لحظه تا ابد باید دل تاریخ غرق خون باشد حیرتم کشت بین کوچه چرا آسمان بر زمین نمیافتاد تو اگر بر زمین نمیخوردی شاهی از صدر زین نمیافتاد 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از حق گذشته ایم به ایجاب مصلحت لب بسته ایم یا به ستم یا به مصلحت عالِم که امتناع کند از بیان حق جاهل دهد به سفسطه فتوا به مصلحت باید به مکرهای معاویه تن دهیم وقتی فروختیم علی را به مصلحت محسن حقیقتی است که مسکوت مانده است دیروز به مصالحه حالا به مصلحت ظلمی که دیده فاطمه٬انکار میشود کم کم که اعتراف دهد جا به مصلحت از قاتلان فاطمه نامی نمی بریم دردا به این مسامحه دردا به مصلحت لعنت به دشمنان وطن٬ بی ممانعت منع است لعن دشمن مولا به مصلحت «باپیرو سقیفه برادر نمیشویم» حتی به حکم وحدت و حتی به مصلحت 🔸شاعر: ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
مثل حسن , مثل حسین , آقاست محسن نور دو چشم حضرت زهراست محسن در این فضیلت مثل و مانندی ندارد اول شهیدِ غربت مولاست محسن 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سینه ام تنگ آمده بابا به دادم می رسی؟ یادگارِ آخرین..حالا به دادم می رسی؟ رعشه ای انداخته زهرِ جفا بر پیکرم یاری ام کن یاورِ تنها، به دادم می رسی؟ می روم دلواپسم..خیلی برایت ای پسر وقتِ رفتن شد گلِ طاها به دادم می رسی؟ بعدِ من این خانه را بدجور آتش می کِشند اضطرابم را ببین..دریا به دادم می رسی؟ چادرِ مادر نسوزد در میانِ شعله ها آمده در خاطرم زهرا..به دادم می رسی؟ در دمِ رفتن زدم بر سینه و سر جانِ من سینه ام تنگ آمده بابا به دادم می رسی؟ 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زهرِ جانکاهی تو را انداخت از تاب و توان چهره ات شد زرد و زار و بی تکلّم شد زبان گر گفتی! از نفس هایت حرارت می وزید سینه ات میسوخت، حالِ احتضارت شد عیان کینهٔ دیرینه دارند از حسن ها(ع) زهرها مجتبی با عسکری فرقی ندارد آنچنان یاد داغ مادر افتادی و تا بغضت شکست رفتی از حال و زمین خوردی به پهلو ناگهان لحظه های آخرت خود را رساند و بوسه زد هر دو دستانِ تو را با اشک های بی امان دستهای سرد تو در دست هایش لمس شد جان سپردی! شد محمدمهدی ات صاحبزمان(عج) شد امام المنتقم صاحب-عزایِ داغ تو شد عزادار تو صحنِ سامرا تا جمکران جان سپردی خوب شد در خانه...دور از آفتاب خوب شد که پیکرت لازم ندارد سایه بان پیکرت تشییع شد آقا نماندی بی کفن با غضب غارت نکرد انگشترت را ساربان راستی نامت حسن(ع) بود و خدا را شکر که سمت تابوتَت کسی تیری نزد از دشمنان حُرمتت شد حفظ، داری لااقل سنگ مزار هم حرم داری و هم خادم کنارِ زائران عاقبت می میرم از داغ بقیع بی حرم از غم ِ آن مادری که شد مزارش بی نشان! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد دريايي از درد و غريبي موج خواهد زد پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لب هایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لب های لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است وقت گریز روضه های خیزران باشد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیه‌السلام را هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست سرشار کردی از نفست هر مشام را اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini "خسته‌ام از راه، می‌پرسم خدایا پس کجاست؟ شهر... آن شهری که می‌گویند: «سُرَّمَن رَءا»ست تابلوهای کنار جاده می‌گویند نیست چند فرسخ بیشتر از راه ما، تا راه راست... رو به رویم ناگهان درهای بازِ خانه‌ات بر لبم نام کریمی، چون امامِ مجتباست احتمال ریزش یکریز باران قطعی است در دلم اندوه عصر جمعه‌های کربلاست آسمان یک کاشی از محراب تو، دریا فقط گوشهٔ سجاده‌ات در نیمه‌شب‌های دعاست از کراماتت چه باید گفت وقتی با تو است آنچه یک حرفش فقط با آصف بن برخیاست از کبوترهای شهرم نامه‌ای آورده‌ام حالشان خوب است اما روحشان اینجا رهاست راستی! حال کبوترهای بامت خوب شد؟ در صدای من طنین انفجار گریه‌هاست سکّه‌ها جاری‌ست از چشمانم اما باز هم دست‌هایم رو به سویت کاسه‌های سامراست" 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قصد، قصد زیارت است اما مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هر آن‌کس دید گفت باید به کربلا برود -نجف و کربلا- دلم لرزید، -مشهد و کاظمین- خوب آمد یازده بار استخاره زدم تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر، الله است انتهایش بقیةالله است سامرا وعده‌گاه آخر ماست جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید پس تمام شما حسن هستید دل من با تو سامرایی شد تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره‌ای کربلایی و در محاصره‌ای یا که باید جگر به زهر دهی یا سرت روی نیزه‌ها برود.. 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
برایِ اسمِ حسن (ع) حق نوشته غربت را چه عسکری بشود یا که مجتبی باشد ! 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
اى نخل ریاض علوى برگ و برت سوخت از آتش بیداد ز پا تا به سرت سوخت اى یازدهم اختر پر نور ولایت خورشید ز هجر رخ همچون قمرت سوخت 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini