eitaa logo
شعر فارسی
1.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
346 ویدیو
9 فایل
🌸شعر فارسی🌸 🔸دور از همه هیاهوهای دنیا اینجا می تونی با جرعه هایی از شعر شیرین و گوارای فارسی به روحت استراحت بدی. 🌼غزل 🌸قصیده 🌷مثنوی 🌹تک بیت 🌺عکس نوشته 🌻شعر نو 💐و... ادمین: @admin_for تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/640811208C7f1d0a63c0
مشاهده در ایتا
دانلود
این ﻛﻪ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﻗﺮﺍﺭ میخواهد ﻣﮕﺮ؟ این که ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﮕﺮ؟ - مهدی مظاهری @Shere_farsi
یارم تویی به عالم، یار دگر ندارم تا در تنم بود جان، دل از تو برندارم - انوری @Shere_farsi
‌ رفیق خدا برات طوری جبران میکنه که انگار چیزی از دست ندادی‌‌‌‌..‌. @Shere_farsi
شاه آن دان کار زشاهی فارغ است بی مه و خورشید، نورش بازغ است دفتردوم 📘شاه حقیقی (در واقع انسان سالم) نیازی به سلطه و حکومت کردن بر دیگران ندارد. نیازی به نقاب های مرسوم و معمول ندارد. اصراری هم ندارد که بر دیگران حکومت کند یا قدرت بگیرد. نیاز به قدرت طلبی ناشی از احساس حقارت و اثبات خویش است. بدون این ظواهر موجودی است شکوفا و مستعد و درخشان و خشنود. به واسطه شاهی (در این جا مظهر سلطه و خودکامگی) احساس قدرت و عظمت نمی کند. خود این احساسات ناشی از کمبودهای عارضی است. با آن چه هست شاد وخوشبخت است. نیازی به نشانه های ارزشی و ظاهری ندارد. بسیاری به واسطه موقعیت های عارضی برای خود ارزش می خرند. به مجرد این که این موقعیت ها را از دست بدهند درمانده می شوند! آدمی باید در هر وضعیتی که هست تعادل روانی داشته باشد. بسیاری هم در همان حال بدلی و پوچ بودن این مناصب دنیوی را حس می کنند و خود را کنار می کشند. اسیر بازی با خود و دیگران نمی شوند. @Shere_farsi
تا دل من صید شد در دام عشق باده شد جان من اندر جام عشق آن بلا کز عاشقی من دیده‌ام باز چون افتاده‌ام در دام عشق در زمانم مست و بی‌سامان کند جام شورانگیز درد آشام عشق من خود از بیم بلای عاشقی بر زبان می‌نگذرانم نام عشق این عجب‌تر کز همه خلق جهان نزد من باشد همه آرام عشق جان و دین و دل همی خواهد ز من این بدست از سوی جان پیغام عشق جان و دین و دل فدا کردم بدو تا مگر یک ره برآید کام عشق @Shere_farsi 🪽
مجنون به ریگ بادیه غم‌های خود شمرد یاد زمانه‌ای که غم دل حساب داشت صائب تبریزی @Shere_farsi
منم پر افتاده ی پرنده ای که پرواز کرده است... - علیرضا روشن @Shere_farsi
زنگار گناه ؛ بر دلت زنگار بر زنگارها جمع شد، تا کور شد ز اسرارها گر زند آن دود بر دیگِ نُوی آن اثر بنماید ار باشد جُوی ز انکه هر چیزی به ضِد پیدا شود بر سپیدی آن سیه رسوا شود چون سیه شد دیگ، پس تاثیرِ دود بعد از این بر وی که بیند زود زود؟ دفتردوم 📘اگر انسان به تاثير انرژي هاي منفي و گناه بر روي دل و ذهن خود توجه نكند، با تكرار آنها ، ديگر حتي ذره اي احساس ناراحتي و عذاب وجدان نمي كند گويي پوششي از سياهي بر وجود و ادراكش مي نشيند و او را هر لحظه در غفلتي تاريك به سوي ضلالت بيشتر غرق مي نمايد و او ديگر قادر به درك پيام هاي هدايتگر هستي و اسرار كمال نيست  . اين مرحله ي بسيار خطرناكي است . وجدان بيدار و ذات دروني پاك انسان درابتدا با انجام هر كار نادرست و يا ظلم كوچكي به ديگران يا خود ، هشدارهاي دروني صادر مي كند كه ما از آن به عذاب وجدان تعبير مي كنيم . اگر انسان به اين پيام هاي دروني توجه كند و در صدد جبران و عدم تكرار آن برآيد ، وجودش شفاف و پاك مي ماند اما اگر نسبت به آنها بي توجه باشد بعداز مدتي ديگر آن نداي دروني خاموش مي شود و قوه ي توجيه و تفسير به راي در انسان تقويت مي گردد و او را هر لحظه به اشتباهات بزرگتري مي كشاند بي آنكه متوجه آنها باشد. مولانا اين سخن را با تعبير دود و ديگ بيان مي كند و مي گويد ديگي كه مدت ها در معرض دود سياه بوده و روي آن زنگار گرفته ، هر لحظه بي آنكه محسوس باشد سياه تر مي شود . @Shere_farsi
‌ مهم ترین اصل یار بودن رو سعدی تو این بیت میگه : یاری آن است که زهر از قِبَلش نوش کنی نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی... @Shere_farsi
چشم تو شکار کرد جان را ما دیده در آن شکار داریم @Shere_farsi ⛵️
با ارزشیم؛ گوهرِ یک‌دانه‌ایم ما مارا بخر! که اشکِ یتیمانه‌ایم ما با اینکه دل‌شکسته‌ی سنگ ملامتیم باز آمدیم سوی تو؛... دیوانه‌ایم ما! بیهوده خیره‌ای به افق‌های دوردست یادت نرفته است که پروانه‌ایم ما؟! از ما همیشه مردم کوتاه‌بین شهر رنجیده‌اند؛ معنی بیگانه‌ایم ما کوتاه بود شوکتِ این قلعه‌ی شنی دیر آمدی؛ ببخش که ویرانه‌ایم ما! @Shere_farsi ⛵️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا