این ﻛﻪ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﻗﺮﺍﺭ میخواهد ﻣﮕﺮ؟
این که ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﮕﺮ؟
- مهدی مظاهری
@Shere_farsi
یارم تویی به عالم، یار دگر ندارم
تا در تنم بود جان، دل از تو برندارم
- انوری
@Shere_farsi
رفیق خدا برات طوری جبران میکنه که انگار چیزی از دست ندادی...
@Shere_farsi
شاه آن دان کار زشاهی فارغ است
بی مه و خورشید، نورش بازغ است
#مثنوی_مولانا دفتردوم
📘شاه حقیقی (در واقع انسان سالم) نیازی به سلطه و حکومت کردن بر دیگران ندارد. نیازی به نقاب های مرسوم و معمول ندارد. اصراری هم ندارد که بر دیگران حکومت کند یا قدرت بگیرد. نیاز به قدرت طلبی ناشی از احساس حقارت و اثبات خویش است. بدون این ظواهر موجودی است شکوفا و مستعد و درخشان و خشنود. به واسطه شاهی (در این جا مظهر سلطه و خودکامگی) احساس قدرت و عظمت نمی کند. خود این احساسات ناشی از کمبودهای عارضی است. با آن چه هست شاد وخوشبخت است. نیازی به نشانه های ارزشی و ظاهری ندارد. بسیاری به واسطه موقعیت های عارضی برای خود ارزش می خرند. به مجرد این که این موقعیت ها را از دست بدهند درمانده می شوند! آدمی باید در هر وضعیتی که هست تعادل روانی داشته باشد. بسیاری هم در همان حال بدلی و پوچ بودن این مناصب دنیوی را حس می کنند و خود را کنار می کشند. اسیر بازی با خود و دیگران نمی شوند.
#استاد_کریم_زمانی
@Shere_farsi
تا دل من صید شد در دام عشق
باده شد جان من اندر جام عشق
آن بلا کز عاشقی من دیدهام
باز چون افتادهام در دام عشق
در زمانم مست و بیسامان کند
جام شورانگیز درد آشام عشق
من خود از بیم بلای عاشقی
بر زبان مینگذرانم نام عشق
این عجبتر کز همه خلق جهان
نزد من باشد همه آرام عشق
جان و دین و دل همی خواهد ز من
این بدست از سوی جان پیغام عشق
جان و دین و دل فدا کردم بدو
تا مگر یک ره برآید کام عشق
#سنایی
@Shere_farsi 🪽
مجنون به ریگ بادیه غمهای خود شمرد
یاد زمانهای که غم دل حساب داشت
صائب تبریزی
@Shere_farsi
زنگار گناه
؛
بر دلت زنگار بر زنگارها
جمع شد، تا کور شد ز اسرارها
گر زند آن دود بر دیگِ نُوی
آن اثر بنماید ار باشد جُوی
ز انکه هر چیزی به ضِد پیدا شود
بر سپیدی آن سیه رسوا شود
چون سیه شد دیگ، پس تاثیرِ دود
بعد از این بر وی که بیند زود زود؟
#مثنوی_مولانا دفتردوم
📘اگر انسان به تاثير انرژي هاي منفي و گناه بر روي دل و ذهن خود توجه نكند، با تكرار آنها ، ديگر حتي ذره اي احساس ناراحتي و عذاب وجدان نمي كند گويي پوششي از سياهي بر وجود و ادراكش مي نشيند و او را هر لحظه در غفلتي تاريك به سوي ضلالت بيشتر غرق مي نمايد و او ديگر قادر به درك پيام هاي هدايتگر هستي و اسرار كمال نيست . اين مرحله ي بسيار خطرناكي است .
وجدان بيدار و ذات دروني پاك انسان درابتدا با انجام هر كار نادرست و يا ظلم كوچكي به ديگران يا خود ، هشدارهاي دروني صادر مي كند كه ما از آن به عذاب وجدان تعبير مي كنيم . اگر انسان به اين پيام هاي دروني توجه كند و در صدد جبران و عدم تكرار آن برآيد ، وجودش شفاف و پاك مي ماند اما اگر نسبت به آنها بي توجه باشد بعداز مدتي ديگر آن نداي دروني خاموش مي شود و قوه ي توجيه و تفسير به راي در انسان تقويت مي گردد و او را هر لحظه به اشتباهات بزرگتري مي كشاند بي آنكه متوجه آنها باشد.
مولانا اين سخن را با تعبير دود و ديگ بيان مي كند و مي گويد ديگي كه مدت ها در معرض دود سياه بوده و روي آن زنگار گرفته ، هر لحظه بي آنكه محسوس باشد سياه تر مي شود .
#استاد_کریم_زمانی
@Shere_farsi
مهم ترین اصل یار بودن رو
سعدی تو این بیت میگه :
یاری آن است که زهر از قِبَلش نوش کنی
نه چو رنجی رسدت یار فراموش کنی...
@Shere_farsi
با ارزشیم؛ گوهرِ یکدانهایم ما
مارا بخر! که اشکِ یتیمانهایم ما
با اینکه دلشکستهی سنگ ملامتیم
باز آمدیم سوی تو؛... دیوانهایم ما!
بیهوده خیرهای به افقهای دوردست
یادت نرفته است که پروانهایم ما؟!
از ما همیشه مردم کوتاهبین شهر
رنجیدهاند؛ معنی بیگانهایم ما
کوتاه بود شوکتِ این قلعهی شنی
دیر آمدی؛ ببخش که ویرانهایم ما!
#حسین_دهلوی
@Shere_farsi ⛵️