eitaa logo
شعرکده
876 دنبال‌کننده
877 عکس
92 ویدیو
6 فایل
اشعار #اســـمـــاعــیـــل‌عـــلــیـــخـــانـــی لینک جوین کانال؛ eitaa.com/joinchat/3939958806C313b4e7b3d خدایا قلم ما را در راه خودت روان کن اسماعیل علیخانی @Nabaled کپی با نام شاعر مجازست
مشاهده در ایتا
دانلود
اشتباه رفت پیش دکتری یک حیف نان گفت هستم چاکرت  ای مهربان روی من باشد به دیوار ای عزیز رفته بودم مستراح خانه مان بعد از آن اما نمی دانم چرا قد من خم مانده مانند کمان راست دیگر این کمر هرگز نشد گشته ام در راه رفتن ناتوان سکته آیا کرده ام از بخت بد یا ستون مهره ها دیده زیان یک نگاهی کن ببین تا که چه خاک بر سرم ریزم از این بخت فلان یک نگاه تیز دکتر کرد زود تا کند وضع نزارش امتحان در میان بررسی از حال او زد به زیر خنده دکتر ناگهان گفت فهمیدم چرا قد و کمر مانده و خشکیده خم  ای خسته جان دکمه ی شلوار خود را بسته ای اشتباها بر یقه در آن زمان ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════
مسافر جمعه شاید این جمعه (نیاید) شاید غم دل را بفزاید شاید آخراو درد خود از ما دارد درد ما در دل او جا دارد خسته از دعوت سرد دلها دل چه گویم همه خاک وگلها سر فرو برده به چاهی مولا مثل جدش علی از دست ما خاطرش را همگی آزردیم صولت وحشمت دین را بردیم بهر این غفلت ما غمگین است غم ما بر دل او سنگین است غم بی دردی وبی ایمانی ودوصد درد که بهتر دانی تا به کی طبل زنان با غوغا دم بر آریم بیا ای آقا آن طبیب همه ی بیماران کی مداوا کند این عیاران دست ما در طلب او سائل پایمان سوی بدیها مایل چشممان آمدنش را نگران دلمان حلقه به گوش دگران گفته هامان همه باشد چون در سفره هامان همه از شبهه پر پس چرا جمعه به جمعه باهم می زنیم از طلب رویش دم اول ای دل تو تولا بنما بعد از آن دعوت مولا بنما تو که مهمان طلبی در آغاز خانه جارو کن و در را کن باز گر دل ما به ره حق آید "شاید این جمعه بیاید شاید" ..................................... اللهم عجل لولیک الفرج ..................................... ══════════════════ || ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ || ══════════════════
باز دارد می زند بر پنجره می روم در را به رویش وا کنم عشق را می گویم آن یار عزیز می روم شاد این دل شیدا کنم دست اندازم به دور گردنش بوسه گیرم از لبانش باز هم بویمش نازش کنم مثل قدیم تا که از خاطر گریزد غصه ام چشم در چشمش بدوزم مستمر هم بخندد هم بخندم هر دو شاد نصف موهایش به روی شانه ام نصف دیگر هم میان دست باد گونه هایش سرخ رنگ از بوسه ام روی لب هایم نشانی از لبش دست او هر لحظه روی دوش من دست من بالش برای هر شبش سر به دامانش گذارم دست او لای موهای سرم بازی کند من شکایت از غم دوری کنم با نوازش او مرا راضی کند در همان لحظه کمی هم خم شود در کنار گوش من نجوا کند دوستت دارم بگوید بارها قلب من را فارغ از غم ها کند در میان گوش هایم ناگهان باز می پیچد صدای نحس زنگ تا که رسوایم نکرده بیشتر گوش او باید بپیچم بی درنگ باز آمد وقت بیداری و من می نشینم با حقیقت روبرو می زند زل در دوچشمم باز هم بختک تنهایی بی چشم و رو بازهم هنگام بیداری شده صبح تاشب  چشم ها در انتظار تا دوباره در کنار پنجره در میان خواب گیرم دست یار عشق را می گویم آن یاری که باز بی خدا حافظ از اینجا رفته است باز باید شب شود تا آورم آن حبیب و مونس جان را به دست عاقبت هم یک شبی با حال خوش می روم در خواب مرگ از این جهان می نشینم پیش عشقم تا ابد دور از این دنیا و روی زشت آن ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════
رسالت شاعر🖋 شاعران مانند سایر هنرمندان از طریق هنر خود که همان تبدیل پیام به شکلی زیبا و موزونست نقش بسیار مهمی در انگیزش و بسیج دلها به سمت و سویی خاص دارند. لذا شاعر متعهد می داند که باید در چه سمت و سویی دلهای دیگران را بسیج کند تا بتواند در موقف سوال از پس پاسخ بر بیاید. حواسمان باشد می توانیم دلهای زیادی را به سمت رشد یا به سوی تباهی متمایل کنیم. ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════
هدایت شده از شعرکده
🍃دشمن مولا🍃 مصطفی آیینه ی مجد و شـرف این سخن فرموده با شاه نجف "ای علی که جان و جانان منی با تو دارند این سه دسته دشمنی اول آنکه حاصل فعل زناست مادرش افتاده در راه خطاست دومی آن کس که در قلبش نفاق جا گرفته از قضا و اتفاق سومی هرکس که بین حیض وخون پا گرفته نطفه ی آن بد شگون" پس هرآن کس دشمن مولای ماست می شود درحق اواین حرف راست؛ یا کند در باطن خود جستجو تا نفاقش راببیند مو به مو یا که از مادر بپرسد در کجا بار او کج گشته و کرده خطا الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علي ابن ابيطالب و الائمة عليهم السلام 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 غدیر مبارک 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════
این حکایت خوانده ام؛ مولاعلی یک زمان با دوّمی و اوّلی می گذشتند از قضا هرسه نفر او میان آن دو و کوتاه تر دوّمی گفت: "اینک اینجا بین ما یاعلی! مانند (نون)ی در (لنا)" در جوابش گفت فوراََ مرتضی: "پس نباشم من ،شما هستید(لا)" هم‌علی این‌رابه‌شوخی‌گفته‌است هم‌حقیقت اینچنین بوده‌وهست بی‌علی هستی همه (لا) می شود غرق دریای عدم ها می شود تا مبادا همنشین (لا) شوی باید ای دل! خانه ی مولا شوی یا علی! در جان ما سرور تویی (لا) نگردد هر که را دلبر تویی الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علي ابن ابيطالب و الائمة عليهم السلام 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 🌺🍀غدیر مبارک🍀🌺 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ✍ ✒️@sherkadeh
حب علی(علیه السلام) شنید از پـادشــــــــــاه ملـــک لولاک* ابـــوذر صـــــاحب جــــان ودل پاک که هـر کس دوست می دارد علی را کنــــــد بین نــِعَــم شــکــــر اوّلی را ابـــــــوذر گفت ای مــــولا ی احمـد کدام است آن که شکرش واجب آمـد محمـــد گفت آن نعمــت همین است که او زاییده بر فرمـــــان دین است حـــلال از روز اول نطفه ی اوست از این رودارداومارا به جان دوست نمی خواهد به دست مـادهــــد دست مگرآن کس که اصلش پاکـزاد است ..................... *اشاره به حیث قدسی "....لولاک لماخلقت الافلاک...." "اگر نبودی (خطاب خداوند متعال به نبی اکرم صلی الله علیه و اله وسلم) آسمانها را خلق نمی کردم" الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علي ابن ابيطالب و الائمة عليهم السلام 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 غدیر مبارک 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════
تیغ حق بعد جنــــگی بیــن مالــک با عـلـی گفتــگــویی شـد به رسم همــدلـی مالـــک آن جنـــگاور ســـالار دین روبه مولا کــردو گفتـش اینچنیــن سَیـِّـدی این را بدان در این غــــزا آنچه را من کشتــه ام  از اشــقیـا جمع آن با کشتگان تو یکیست یا که فرقش در شمارش اندکیست بر مثـــل گر کشته ای تو صد عدو کشته ام من هم نَوَد، نُه تا بـر او روبه مالک کرد واینجا بوالحسـن گفت مالک لاف همسنگـی نزن همچو داس از ته درو بنْموده ای هرکه را براو نظـر بگْشــوده ای من ولـی هـر کس که می شد روبرو می نمـودم نسـل او را جستجــــو تاببینم تا به هفتـــم نسل اگـــر مؤمنی دارد به صُلبش مستقـــــر جان از او هرگز نگیــرم چون خـدا مؤمنی داردبه صُلبش در خفـــــا پس تمام سهم او از ذوالفـــقار ضربتـــی می شد که بنشــیند کـنار چون به پایان گفته ی مولا رسید وقت عبرت هم برای  ما رسید پسْ بدان تیغی که آن شه می زند تیغ حق است و شه آگـــه مـی زند کــار نیـــــکانش بُوَد از ما جـــدا کــار نیــــکان را خـدا داند خـــدا الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علي ابن ابيطالب و الائمة عليهم السلام 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 غدیر مبارک 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════
صراط مستقیم مالک آن سردار آگاه علی یک شبی در کوچه همراه علی می گذشتند از در یک خانه ای ناگه آمد نعره مستانه ای یک نفر در خانه با سوز وگداز باخدا در ناله و راز ونیاز آنچنان در توبه وذکر وسجود که مناجاتش دل از مالک ربود در تحیر مالک ناپخته ماند آن تحیر ریشه در جانش دواند تا علی در یار خود این حال دید پرده پندار او را بردرید گفت اینک اعتنا بر این نیاز تو نکن بیهوده و دل را نباز نیستی آگاه از سر مگو تو نمی بینی درون این سبو چون که مالک در علی گم گشته بود این تحیر از درونش رفت زود داد ادامه راه خود آن نازنین در پی مولا امیر المومنین بعداز آن شب روزگارانی گذشت نهروان آمد علی هم چیره گشت از خوارج آن همه خاران وخس جمعشان غلطان به خون وبی نفس از میان آن همه یاران شر اندکی باقی و باقی در سقر پس در اینجا نور عالم بوتراب روی مالک در گشود از علم ناب داد با انگشت خود آنجا نشان یک سری را در میان کشتگان سر جدا ازتن زمین افتاده بود لشکرحق کیفر او داده بود روبه مالک کرد ومولای جهان شد زبان و کام او گوهر فشان گفت ای مالک سر آن ناله زن که شنیدی ناله اش همراه من این سرست افتاده اینجا پیش ما از خوارج بوده و از اشقیا تو درآن شب دیده ای زاری او دیده ام من پیچش وتو تارمو پس بدان هر ناله ای در شام تار نیست از صدق و صفا ای تک سوار چون که مارا قصه تا اینجا رسید وقت استنتاج این معنا رسید تا شود معلوممان صوم و صلات نیست تنها راه ایمان و نجات بس به شب شب زنده داران بزرگ روزشان در صید ایمان همچو گرگ سر به سجده شب همه خاک درند آبرو در روز از دین می برند شب چو میشان نجیب آخورند روزها قصاب و سرها می برند بی گمان خواندن خدارا بی علی راه مهجوریست وبی حاصلی چون که بی شک اوست راه مستقیم در وصال حضرت حی رحیم دشمنی با والی و مولای دین می کند گمراه جمع مومنین چون که می خواهی به راه حق روی ازعلی باید نمایی پیروی یاعلی دراین شلوغی جهان دست مارا خود بگیرای جان جان یاعلی ما در جهان گم گشته ایم غرقه سیلاب و قلزم گشته ایم دست ما در دست خود نه ای عزیز جرم ما ریز آبرو اما نریز الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علي ابن ابيطالب و الائمة عليهم السلام 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 غدیر مبارک 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ✍ ✒️@sherkadeh
بیعت یک خلیفه زاده از ایمان بری با علی بیعت نکرد ازخود سری پس علی اورا بپرسیدش چرا دست بیعت می ندادی مر مرا گفتش آخر من به شک افتاده ام از قیامت ترسم و وا داده ام تا مبادا تو نباشی خود ولی عذر من را خود پذیرا باش علی رو به او مولا نمود و بعد این گفته ای نیکو بگفتش اینچنین پس اگر بیعت نمی خواهی کنی رو ولی با ما مکن تو دشمنی این گذشت و بعد دورانی دراز پرچم حجاج یوسف شد فراز شهر و ده را جور بسیاری نمود سفره ای از ظلم بر مردم گشود تا به مکــه آمــد و آنجــا گرفت چشم خلق از ظلم او اندر شگفت یک شبی او در امارت خفته بود فارغ از دنیا و از بود و نبود ناگهش آمد صدای دقِّ باب یک نفر در میزدی اندر شتاب خادمش در را گشود و پشت در دیدش آن بیعت نکرده مرد خر گفتش امرم بس بود واجب کنون از برای آن شدم من بی سکون گــو به آقایـت فلانـــی آمـــده بر درت او با شتاب و سرزده خادم آمد ابن یوسف را بگـــفت سرورم بر من ببخش این وقت خفت آن فــلانی آمـــده پیــش درت اذنش آیا می دهی در محضرت گفتش اینک گو برو فردا بیا چون که خورشید آمده بالا بیا گفت گفتم لیکن این اصرار او ما همه دیوانه کرد و زار او گفتش اینک گو بیاید پیش من کو نمود این خواب من تشویش من او بیامد در درون آن سرا خفته دیدش آن امیر سفله را پس به او گفتش؛ بگو، مرد عجول! نیمه شب مارا نمودی بس ملول گفتش اینک آمدم چون مصطفی بس سفارش کرده پنهان و خفا هرکه نشناسد امامش را و مرد او به مرگ جاهلیّت جان سپرد من کنون ترسم بمیرم تا سحر آن امام خود ندیـــده بی خبر با من اینک بیعتی کن ای ولــی دست خود بیرون بیار ازخوشدلی چون بدانستش که آن مردک ازاین بیم جانش باشد ونِی درد دین گفتش آخر دست من بس خسته است آنچنان خسته که گویی بسته است پس کنون با پای من بیعت نما تا شوی در آخرت حاجت روا از لحافش پای خود بیرون نهاد تا به آن بیعت کند آن بد نهاد قصه حَجّاج و آن مردک، تمام در گرفتن پند آن کن اهتمام هرکه با دست علی بیعت نکرد پای نامردان بَسَش نِی دست مرد دست بیعت با علی هر کس نداد پای بدکاران براو فرخنده باد الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علي ابن ابيطالب و الائمة عليهم السلام 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 غدیر مبارک 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════
دوستان عزیز شعر بالا بر اساس حکایتی تاریخی سروده شده و نشان دهنده ی گوشه ای از مظلومیت امیرالمومنین هست. پیشاپیش از زبان بسیار قدیمی آن عذرخواهی می کنم.
══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ══════════════════ 🖋 🖋 🇮🇷 اشعار 🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ══════════════════ ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ ══════════════════