#شعر_و_کودکی
بابا من به اندازه ی شهرمون دوستت دارم
شهرمون خیلی بزرگه
زهراسادات/ چهار ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
خاله شما خیلی چیزای خوبی درباره خدا می دونی ، لطفا از خدا برای منم تعریف کن
فاطمه/ پنج ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان : وقتی امام زمان ظهور کنن همه جهان گلستان می شه ...
_ پس اونوقت دیگه نمیتونیم از خونه بریم بیرون که ، چون پاهامون میره روی گلها
ماشینمون رو کجا پارک کنیم که گلها لِه نشن ؟
فاطمه / پنج ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
الهی کلید مدرسه گم بشه ما نتونیم بریم مدرسه.
زهراسادات/ هشتساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
- بابا! یه دونه پراید بخر.
: آخه پول ندارم.
- از بانک بردار دیگه !
علی/ چهارساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
هنگام دیدن بارش برف:
وای، از آسمون خامه می باره !
هانیه/ سه ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
موقع بند آمدن باران:
هوا بسته شد (مثل بستن شیر آب).
ثنا/ سه ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
بابا برو یه دونه از اون شیرینیا بخر که روش عکس گندم داره، نوشته یا محمد... می خوری بوی پیغمبرو می گیری...
محمدمهدی/ چهار ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
بابا؟ مامانت اصلا خوب تربیتت نکرده همه ش سرت توی گوشیه
بهت یاد نداده باباها از یه سنی باید گوشی رو بذارن روی حالت پرواز، دستاشونو ببندن به کتاب خوندن بچه شون گوش بدن؟
فاطمه رقیه/ هفت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
- چرا تلویزیون نشونت نمیده بابا؟
+ نشون می ده دخترم
گفتگوی دختر شهید موسوی با پدرش
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
وقتی امام زمان میان چرا دشمنا رو
می کشن خب تربیتشون کنن
فاطمه/ 5ساله
@sherokoodaki