تقدیم به #شهید_حمید_ادیبی شهید #گمنامی که به زیبایی نامدار شد! اکنون که دوباره شهید گمنام داره میاد همین حس و داریم کبوتر چاهی  شهری ، ته قصه ت ته چاهه  نه چاه یوسف کنعان ، که این  برعکسشه  ماهه  تو ماهی مثل یوسف دلنشینی خوندنت عشقه نه زندون داره قصه ت ، نه زلیخات توی بیراهه تو مثل حاج قاسم خوب بودی خوب  برگشتی فقط واسه دل غمدیده ی یعقوب برگشتی خبر آورده هدهد باز ، غافلگیر مون کردی به  روی تخت  قالی نه که روی چوب برگشتی گرفتم فال و عید اومد، به نام تو حمید اومد ادیبی بود، حمیدی بود، سعید اومد ، شهید اومد همونجایی که بازی هاش رنگی بود و مهتابی نمیشد باورش خواهر، همون که خواب دید اومد دوباره بچه ها ی کوچه با اسمت وضو کردن چقد با دلهره بابات و باهات روبرو کردن همه دوستات که  دیدن تو جوون موندی و اونا نه  به رنگ و روغنی  ایندفعه  حفظ   آبرو کردن  زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

این شهید بزرگوار از همشهری های ما (کرمان) هستند به عنوان شهید گمنام تو دانشگاه علوم پزشکی دفن شدند ولی با خوابی که خواهرشون دیده بود شناسایی شدند و اتفاقا دانشگاه نزدیک خونه ی باباشون هست و زمین‌ها ی دانشگاه متعلق به خودشون بودند.

با سلام و احترام محضر برادر ارجمند جناب آقای حامد شجاعی مسئول کانون رسانه آستان قدس رضوی در استان کرمان انتصاب به جا و شایسته جنابعالی را به سمت مسئول روابط عمومی دبیرخانه کانون‌های رضوی استان کرمان تبریک عرض می کنم و آرزوی موفقیت روزافزون شما را در راه خدمت به اهل بیت علیهم السلام دارم .در نور مشرقی آفتاب هشتم درخشان‌تر از پیش بدرخشید.🤲🌹

عشق‌ها دام‌اند و دل‌ها صید و گیسو‌ها کمند بگذر و بگذار، دل در هرچه می‌بینی مبند شادمانی خود غم دنیاست پس بی‌اعتنا مثل گل در محفل غم‌ها و شادی‌ها بخند با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر رودها هر لحظه می آیند و هر آن می‌روند گر ز خاک آرزو چون کوه دامن برکشی هیچ‌گاه از صحبت طوفان نمی‎‌بینی گزند آسمانی شو که از یک خاک سر بر می‌کنند بیدهای سربه‌زیر و سروهای سربلند گفت: ما با شوق دل‌کندن ز دنیا دل‌خوشیم گفتمش: هرکس به دنیا بست دل دیگر نکند . فاضل نظری

تقدیم قدوم شهدایی که سه شنبه به کرمان و سایر شهرهای ایران تشریف می آورند #شهید_گمنام میگن دوباره اومدن یه دسته از کبوترا آره تمومی نداره داغ اونا و صبر ما بی بی سرش میندازه باز چادر گل سنجاقی شو یادگار عروسیشه داره هنوز براقی شو میگه چرا به مادرش تازگی سر نمیزنه مدتیه کبوترش تو کوچه پر نمی زنه با خنده میگم بی بی جون غیبت بابام و نکن می دونی که چشم منه صحبت چشمام و نکن این و میگم ولی دلم دوباره از غم می گیره چشمام و دور از نگاهش پنهونی شبنم می گیره حق داره اون یه مادره داغه و سردی نداره ولی همیشه سبزه اون تا وقتی بارون میباره سبزه هنوز دستای اون بار هزارم گل میده به نسل سوم می رسه تو نسل چارم گل میده لحظه به لحظه ، لحظه ی رهایی کبو تراست زمان فقط بهانه ی جدایی کبوتراست زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

روشنی بخش دنیا سلام... لحظاتی از سیاه پوشی صحن و سرا و ضریح مطهر امام رضا علیه السلام به مناسبت عزاداری ایام فاطمیه اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها وَ بَعلِها وَ بَنیها وَالسِّرِّ المُستَودَعِ فیها بَعَدَدِ ما أَحاطَ بهِ عِلمُکَ. #فاطمیه #حضرت_زهرا (سلام‌الله علیها) #رادیو_زیارت #زیارت_با_رادیوزیارت 🆔 @radioziyarat 🌐 Www.RadioZiyarat.ir

بهترین آرامشی که تو تموم دنیاست یه نگاه به پرچم مقدس یا زهراست 🎙حسین سیب سرخی

#نوحه_استقبال_از_شهدای_گمنام به سبک دل نوای نینوا دارد حاج میثم مطیعی عطر گل های سلام شهر بر شهیدان به نام شهر باز میباره بارش رحمت نام زهرا روی بام شهر نام یا زهرا رمز دیروزه عهد با زهرا رمز امروزه ای عزیزان دل زهرا خاک پاتون روی چشم ما پیش مادر یک سفارشتان بس که گیرد دستی از ما را باز دلا تنگه غزه در جنگه قاتل صهیون قلبش از سنگه یادمون آوردین این روزا عشق و اخلاص و محبت را از وصیّت نامه هایی که پایشون با خون شده امضا نام یا زهرا .... تو وصیت حرف وحدت بود توصیه اول ولایت بود از حجاب خواهران گفتید که مهمتر از شهادت بود گفته ای خواهر از تو ممنونم چادرت باشد برتر از خونم ما اگر مثل شما باشیم پای زهرا باوفا باشیم جون میدیم در راه ارزش ها نه که اهل ادعا باشیم نام یا زهرا..... زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

#چهارشنبه_امام_رضا_جان اینجا چه خوب خاطره هایم کلید خورد این پنجره ست باز به چشم خدای من اینجا همیشه مامن آسایش من است اینجاست کاخ عشق و امید و صفای من زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

#شب_های_جمعه_زیارتی ۱۴۰۲/۹/۲۳ رحمت پس از رحمت ،باران پس از باران ساقی پس از ساقی، مهمان پس از مهمان بوی گلاب عشق ،در هر محل هر شهر چاووش می خواند، در مقدم یاران با فاطمه همراه ،بر دامن مادر همراه با باران ، روی سر ایران آنقدر با خود حرف، آورده اند از عشق صدها غزل باید ، صد دفتر و دیوان این کربلایی ها، بوی حرم دارند با خون وضو کردند ، در محفل جانان جان است و جانانه، شمع است و پروانه آقا کمی جا نیست ؟ ما را کنی مهمان؟ زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab

#حضرت_زهرا سلام الله علیها امشب هزاران آه بارد از آسمان شعر و احساس ابر سیاه چشم هایم سر ریز از دلتنگی یاس خورشید را می خواهم امشب از روشنای اندک شمع تنها ترم از هر زمانی تنها ولی محکوم در جمع امشب هوای شعر گفتن افتاده دراین سر که شیداست این زائر شهر مدینه در جستجوی قبر زهراست کابوس تنهایی دوباره افتاده روی شانه هایم کو شانه های مهربانی تا تکیه ای باشد برایم گیرد دل تنگم بهانه تا سر به دامانش گذارم دست تمنای دلم را بر قبر پنهانش گذارم با این تفکر رفتم آنجا در غربت سرد مدینه دیدم که صد ها قبر خاکی گل کرده از درد مدینه قبر تو اما قلب چون من هفت آسمان هم گنبدت بود هیهات از یک قبر خاکی افلاک صحن مرقدت بود امکان ندارد دور باشی در فکر خود تکرار کردم باید خودت دستم بگیری از خود سوال اینبار کردم دست تو را بوسیده بابا تا از خودش دستی بگیری ؟ یا اینکه دست امتش را در ساعت سختی بگیری؟ یا اینکه بوسیده ست دستت تا تازیانه شرمش آید بر جای لب های پیمبر یک روز لب ها را نساید حالا فقط در انتظارم تا دست از چادر درآری بیچاره ای را دست گیری بین گروه بیشماری بیچاره تر از من نباشد در اضطراب واژه ها یش اندازه ی همسایه هایت لطفی کنی گویی دعایش شاید که زیر چادر تو آرام گیرد دل دوباره شاید دوباره دست او را گیرید و آید در شماره زینت کریمی نیا http://eitaa.com/sheydayezeynab به یاد مرحوم مادرم که در روزهای آخر عمرشان مهر ماه سال ۸۹ در بیمارستان این شعر را برایشان می خواندم و گریه می کردند