eitaa logo
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
10.5هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
73 فایل
جهت همکاری در معرفی اساتید و برای معرفی کردن اساتید اخلاق و عرفان و ادرس و مکان جلساتشان ، جهت معرفی در کانال، میتوانید به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
👤عارف دل سوخته آیت الله محمد جواد آقا انصاری همدانی می‌فرمودند: 🔻اصل بر این است که سالک باید خودش مجاهده کند. من که کاره‌ای نیستم، به قدری که خودت برای خودت زحمت می‌کشی، می‌رسی. 📚 سوخته، صفحه‌ی 107 @shia12t
♦️راهِ پیدا کردنِ استاد برای مسیر معنویت 👤حاج محمد اسماعیل خان دولابی : 🔻کار (استفاده معنوی بنده از اساتیدم )به گونه‎ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملاّ آقاجان زنجانی، مرحوم آیت‎الله شیخ محمّدتقی بافقی و مرحوم آیت‎الله شاه‎آبادی، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم (برای شاگردی کردن و استفاده معنوی ) و از آنها التماس و درخواست کنم، با علاقه‎ی خودشان به آنجا می‎آمدند. بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر (استاد) برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می‎رسد... 👤پیر خراباتیان حاج محمد اسماعيل دولابي در اشاره‎ی اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین می‎فرمود: « در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرّف شده بودم. در آن زمان به شدّت تشنه‎ی علوم و معارف دینی بودم و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم، ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری نداشت که بتواند در کارها به او کمک کند، با ماندنم در نجف موافق نبود. ✨در حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام به حضرت التماس می‎کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن‌قدر سینه‎ام را به ضریح حضرت فشار می‎دادم و می‎مالیدم که موهایش کنده و تمام سینه‎ام زخم شده بود. حالم به گونه‎ای بود که احتمال نمی‎دادم به‎ایران برگردم. به خودم می‎گفتم یا در نجف می‎مانم و مشغول تحصیل می‎شوم یا اگر مجبور به بازگشت شوم، همین‎جا جان ‌می‎دهم و می‎میرم. 🍁با علمای نجف هم که مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوّزی برای ماندن در نجف از آنها بگیرم، به من گفتند که وظیفه‎ی تو این است که رضایت پدرت را تأمین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی. در نتیجه نه التماس‎هایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسّل شدنم به علما مرا به خواسته‎ام رساند. 🌙تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرّف شدیم. در حرم حضرت اباعبدالله علیه السّلام در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هر چه را می‎خواستم، به من عنایت کردند؛ به طوری که هنگام مراجعت حتّی جلوتر از پدرم و بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم. در ایران اوّلین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند، دو نفر آقا سیّد بودند. آنها را به اتاق راهنمایی کردم و خودم برای آوردن وسایل پذیرایی رفتم. وقتی داشتم به اتاق برمی‎گشتم، جلوی در اتاق پرده‎ها کنار رفت و حالت مکاشفه‎ای به من دست داد و در حالی‎ که سفره دستم بود، حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم. ❇️دیدم بالای سر ضریح امام حسین علیه السّلام هستم و به من حالی کردند که آنچه را می‎خواستی، از حالا به بعد تحویل بگیر. آن دو آقا سیّد هم با یکدیگر صحبت می‌کردند و می‌گفتند او در حال خلسه است. از همان‌جا شروع شد؛ آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه‎ی اباعبدالله علیه السّلام بود و اشخاصی که به آنجا می‎آمدند، بی آن ‎که لازم باشد کسی ذکر مصیبت بکند، می‎گریستند. در اثر عنایات حضرت اباعبدالله علیه السّلام کار به گونه‎ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملاّ آقاجان زنجانی، مرحوم آیت‎الله شیخ محمّدتقی بافقی و مرحوم آیت‎الله شاه‎آبادی، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست کنم، با علاقه‎ی خودشان به آنجا می‎آمدند. بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند... ↩️به هر تقدیر، همه‎ی عنایاتی که به من شد، از برکات امام حسین علیه السّلام بود. از راه سایر ائمّه هم می‎توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیه السّلام خیلی سریع انسان را به نتیجه می‎رساند. چون کشتی امام حسین علیه السّلام در آسمان‎های غیب خیلی سریع راه می‎رود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می‎رسد.» 📚مصباح الهدي / تأليف حاج مهدي طيب @erfanvaakhlagh
اگر مَردِ کاری ، درِ دوست باز است وگر قصّه‌خوانی ، حکایت دراز است 🔻اگر مردِ راه و کاری «بِسمِ الله»، راه بیفت؛ درِ دوست باز است. اگر قصّه خوانی و به سخنرانی شنیدن و حرف زدن و حرف نوشتن معتاد شده‌ای و همه‌ی بندگی تو حرف شده است، حرف زياد است. به تعبیر قرآن: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللهَ عَلىٰ‏ حَرْفٍ‏" گروهی از مردم فقط با حرف خدا را بندگی می‌کنند؛ اهل عمل نیستند. 🔻اگر به‌راستی طالبی، راه بیفت! نمی‌شود فردی تشنه‌کام باشد، آب را ببیند و به‌سوی آب گام برندارد. اهل رجا و خوف، هر دو در این ماه راه می‌افتند. اهل رجا با امید و اهل خوف با هراس به‌سوی خدا روی می‌آورند و راه بندگی خدا را پیش‌ می‌گیرند. خدا می‌داند ثانیه‌های ماه رجب چقدر ارزشمند است! برای اهل طبیعت که با چشم حیوانی به عالم نگاه می‌کنند، ساعتهای روز، روزهای هفته و ماههای سال، یکی است؛ امّا کسانی که با چشم دل نگاه می‌کنند، می‌بینند عالم چه دگرگونیهایی دارد. ساعتهای فوق‌العاده‌ای در شبانه روز وجود دارد که در آنها فضای عالم، غیر فضای ساعات دیگر است. بین روزهای هفته، روزهای ویژه‌ای وجود دارد و بین ماههای سال هم، ماههای فوق‌العاده‌ای قرار دارد. 🍁ماه رجب یکی از ماههای فوق‌العاده عظیم و استثنایی است. فضای عالم برای پرواز به‌سوی عوالم بالا، پَرکشیدن به کوی دوست و دیدار محبوب اَزَلی، مستعدّ است. ✍️ حاج مهدی طيّب جلسه ١٩ ارديبهشت ٩٢ @OstadMahdiTayyeb @erfanvaakhlagh
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
معرفی آیت الله سید کاظم ارفع شهر #تهران : 🔻حاج اقای ارفع از اساتید برجسته اخلاق تهران می باشند...
هوالشّافی آیت الله سید کاظم ارفع از اساتید برجسته اخلاق در تهران و نویسنده و مترجم مطرح حوزه های علوم اسلامی به دلیل مشکلات ریوی در بخش مراقبت های ویژه یکی از بیمارستان های تهران بستری شد. 🔻جهت شفا ایشان دعا فرمایید... @shia12t
📚چشم به پدر / مجموعه خاطرات حاج‌سید‌محمد کاظم ارفع @shia12t
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت استاد انوار، خاطره ای از علامه طباطبایی متن صوت: «من با آقای طباطبایی صحبت می‌کردم و آشنا بودم. او مرد شریفی بود و خیلی زحمت کشیده بود. پنجشنبه‌ها می‌آمد مؤسسۀ حکمت و فلسفه، من هم می‌رفتم و از آنجا با هم آشنا بودیم. چون ایشان به مطهری خیلی علاقه داشت و مطهری هم با من خیلی آشنا بود ما آنجا با علامه صحبت می‌کردیم. یکبار دو دخترخانمی آمده بودند آنجا و آن زمان حجاب خیلی مطرح نبود، زمان شاه بود. یکی از آن دخترها که آمریکایی بود، لیسانس فلسفه را در کلمبیا گرفته بود، فوق‌لیسانس را در سوربن گرفته بود و دکترایش را هم در فریبورگ (Freiburg) آلمان گرفته بود. او دربارۀ مقولات سوالاتی داشت. علامه هم که انگلیسی نمی‌دانست من آنجا مترجم بودم. خانم بیچاره که خب فرهنگ ایران را نمی‌دانست، لباسش باز بود و مدام دستش را هم تکان می‌داد. من [یکدفعه کُتَم را دادم] گفتم این را تنت کن، این [شخص] یک قدیس است. این دختر هول شد و گفت Excuse me ببخشید و... علامه گفت: «چی‌کارش داری آقا! باید خودمان آدم باشیم!» خیلی مرد اخلاقی والایی بود.» @shia12t
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤دکتر دینانی : 🔻تا کنون ، آزاد اندیش تر از مرحوم علامه ی طباطبایی من ندیده ام... @shia12t
هدایت شده از بنیاد فرهنگی امامت
14.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷️دعوت این افراد به صدا و سیما جایز نیست🔷️ بخشی از بیانات حضرت آیت الله میلانی مدظله العالی در سلسله دروس امامت 🆔@bonyad_emamat
هدایت شده از فطرس مدیا
🔺در ۱۴۰۳ سال پیش در چنین روزی، بعد از صلح امام مجتبی با معاویه، شخصی از خوارج در تاریکی شب به امام نزدیک شد و گفت ای حسن مشرک شدی، همان‌گونه که پدرت مشرک شد؛ سپس با خنجری به ران ایشان زد و پای حضرت به صورت جدی آسیب دید. ارشاد شیخ مفید ج ۲ ص ۱۲ ➖➖➖➖➖➖➖➖ ◽️ فطرس‌مدیا::جایی برای دانستن @fotrosmediatv