eitaa logo
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
10.3هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
73 فایل
جهت همکاری در معرفی اساتید و برای معرفی کردن اساتید اخلاق و عرفان و ادرس و مکان جلساتشان ، جهت معرفی در کانال، میتوانید به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
💠آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی : مرحوم آيت الله کشميری هر روز هفت مرتبه سوره يس ميخواند
▪️انالله و انا الیه راجعون▪️ آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی، از اساتید اخلاق در شهر قم ، دار فانی را وداع گفت. گفتنیست ایشان از خوبان شهر قم و از شاگردان آیت الله العظمی خویی و آیت الله العظمی گلپایگانی بودند؛ در زمینه مسائل معنوی نیز از محضر بزرگانی چون حاج سید هاشم حداد ، آیت الله بهجت ، شیخ علی سعادت پرور ، شیخ جواد کربلایی ، ایت الله کشمیری ، علامه طباطبایی ، شیخ عباس قوچانی ، خوشه چینی معنوی کرده بودند و از دوستان علامه حسن زاده آملی بودند... مراسم تشییع ایشان ، سه شنبه اول اسفند 1402 ساعت 9 صبح ، در شهر مقدس قم ، مسجد امام حسن عسکری علیه السلام برگزار خواهد شد... مجموعه معرفی اساتید اخلاق و عرفان ، رحلت این روحانی خدوم را تسلیت گفته و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای عموم بازماندگان صبر و سلامتی مسألت داریم. @shia12t
🔹نیم نگاهی به زندگی آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی 1️⃣قسمت اول : آیت الله شیخ سیف الله نورمحمدی نجف آبادی در سال 1312 هجری شمسی در شهرستان نجف آباد اصفهان در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود، نام پدر او عباس بود.وی از کودکی به کار کفش دوزی مشغول بود، روزها را به این کار اختصاص می داد و شب ها به تحصیل علوم دینی و قرآنی می پرداخت.به دلیل کشش و علاقه ی زیادی که به علوم دینی داشت در سال 1327 هجری شمسی به کربلا رفت، در سن 16 سالگی به تحصیل در زمینه طلبگی پرداخت و در کربلا از مقدمات تا کفایه الاصول را فرا گرفت.پس از آن به نجف اشرف رفت و از محضر آیت الله العظمی خویی بهره برد.نهایتا پس از 24 سال تحصیل و سکونت در نجف اشرف و کربلا سرانجام به کشور خود ایران بازگشت و در حوزه علمیه قم ازمحضر آیت الله العظمی گلپایگانی بهره برد و پس از ان نیز در شهر قم مشغول به تدریس سطوح عالیه علوم دینی و فقه اسلامی شد، که شاگردان وی از سطح بالایی از علم و سواد وی بهره مند می شدند؛ از آثار ایشان می توان به دلائل الشريعه في شرح وسائل الشيعه و آداب الصلواه اشاره کرد... ✍️گفتگو خبرنگار سرویس علمی و فرهنگی مرکز خبر حوزه، با آیت‌الله نورمحمدی *بزرگان اهل معنا در حوزه نجف چه کسانی بودند ؟ اساتید بزرگی در عرصه فلسفه، عرفان آنجا حضور داشتند، ولی متاسفانه این اشخاص خواهان بسیاری نداشتند، متهم به تصوف هم می شدند و زمانی که بنده در نجف بودم، آقای شیخ عباس قوچانی ( ره ) شاگرد خاص آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبایی ( ره ) در آنجا بودند؛ در نجف، فلسفه و کلام تدریس می‌کردند و به شاگردانشان دستورات عرفانی می دادند، از دیگر بزرگان اهل معنی مرحوم سید عبد الکریم کشمیری ( ره ) بود؛ ایشان هم در نجف اشرف ساکن بودند و همچنین شیخ جواد آقای کربلایی هم در نجف بودند، بنده در خدمت ایشان بودم و جلسات هفتگی داشتیم ؛ در کربلای معلی، مرحوم سید هاشم حداد، حضور داشتند البته بنده هیچ ادعایی ندارم و اهلیت و توفیقی که از محضر آنها استفاده کنم را نداشتم و تنها در جلسات ایشان حضور داشتم، مدتی بصورت هفتگی یا دو هفته یک‌بار خدمت ایشان می رفتم، آن مرحوم عارف ربانی و تارک دنیا و تارک هوی و هوس بود، هیچ ادعایی نداشتند، نه ادعای مقام ؛ نه ادعای کرامت و نه چیزی از مقاماتشان اظهار می‌کردند، مگر داستانی که برای من مفصل بیان کرده اند و در آنجا کرامتی را بیان کردند. بزرگانی از نجف و ایران به دیدن ایشان می آمدند، مرحوم حداد ( ره ) و بزرگان آن عصر نجف، واقعا اهل معنا بودند؛ کمتر نظیری برای آنها می توان یافت. *در حوزه علمیه قم از محضر چه کسانی استفاده معنوی بردید ؟ در حوزه قم آیت‌الله‌العظمی بهجت ( ره ) حضور داشتند؛ از جایگاه معنوی بالایی برخوردار بودند، که من قبلاً، تعریف ایشان را شنیده بودم و چند سالی نیز به منزل ایشان می رفتم، البته قبل از اینکه ایشان به عنوان مرجع معرفی شوند وقتشان توسعه داشت و مجالس بسیار خوبی داشتند و حضور در مجالس ایشان موجب هدایت و نورانیت می شد و در این مدت خدمت ایشان می رفتیم، داستان علما بازگو می شد و هیچ کلام و صحبتی که زننده باشد، ابداً در آن مجالس نبود، همه آن جلسات خوب بود ؛ خدمت آیت الله سعادت پرور ( ره ) هم مکرراً می رفتم و آن هم مجلس خوبی بود و ایشان انسانی خالص و بدون هوی و هوسی بودند. *شما از علامه طباطبایی و شیخ محمد جواد انصاری همدانی استفاده کرده اید ؟ آن موقع که آقای انصاری همدانی ( ره ) زنده بودند بنده در عراق بودم و نتوانستم خدمت ایشان برسم ؛ اما خدمت علامه طباطبایی ( ره ) رسیده ام و یک دستوراتی هم به ما دادند و متاسفانه از ایشان زیاد استفاده نکردم. *علامه چه دستوراتی به شما می دادند ؟ عمده چیزی که این آقایان اشاره می کردند مواظبت بر اعمال خودمان بود، تا مبادا مخالفتی از ما سر بزند، این مطلب خیلی مهم است، مرحوم حداد به من می گفتند : شما در مجلس درس حاضر نشو، مگر وقتی که استاد بیاید ؛ چون نوعا محصلین قبل از اینکه استاد بیاید می نشینند و از همه جا حرف می زنند، ایشان می فرمود درس هم که تمام شد زود برو و وقتت را هدر نده و به حرف های بی حاصل نگذران، این نکته خیلی مهم است؛ اگر این درست شد همه چیز درست می شود در غیر این‌صورت اگر زحمت هم بکشید، زحماتتان هدر می رود، اگر نوری هم پیدا شود با یک مخالفت آن را هم از دست می دهیم. از دستوراتی که مرحوم قوچانی می دادند این بود که چهارصد مرتبه در سجده مناجات یونسیه را بخوانیم و علامه طباطبایی ( ره ) دستور می دادند که مسبحات را بخوانیم. @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔹نیم نگاهی به زندگی آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی 1️⃣قسمت اول : آیت الله شیخ سیف الله
🔹نیم نگاهی به زندگی آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی 2️⃣قسمت دوم : *خاطره ای از علامه طباطبایی به خاطر دارید ؟ متأسفانه بنده مدت کمی از محضر ایشان بهره بردم، ولی می‌توانم بگویم نماد، تواضع ؛ حضور و در نهایت تقوی بودند به یاد دارم در صحن مطهر حضرت معصومه ( سلام الله علیها ) بودم و متوجه شدم آقا از حرم بیرون آمدند و یکی از طلاب با ایشان روبرو شد، وقتی طلبه‌ای وضع ساده ایشان را دید همانطور خشکش زده و نگاه می کرد و ایشان سرشان پایین بود و به اطراف توجه نداشتند و به راهشان ادامه دادند، آن مرحوم همیشه کفش ساده و لباس ساده می پوشیدند خیلی ساده زیست و متواضع بودند، اگر کسی به ظاهر ایشان نگاه می‌کرد و او را نمی شناخت، اصلاً فکر نمی‌کرد که علامه طباطبایی باشند. * آثار و نوشته هایی دارید ؟ مختصری در باب نماز و آداب نماز و ... نوشته بودم که سال ها قبل چاپ شد و کتاب اخلاقی نیز ویژه طلاب نوشته‌ام، ولی هنوز چاپ نشده است، جزوه را به آقای علامه حسن زاده آملی هم نشان داده ام ایشان مطالعه کردند و یک تابستان کامل نزد ایشان بود و آن را مطالعه و ویرایش نمودند. من به ایشان ارادت دارم، قبلاً بیشتر خدمت علامه حسن‌زاده می رسیدم و به منزل ایشام رفت و آمد داشتم و معظم‌له هم به اینجا می آمدند، اما الان مدتی است به علت بیماری و کسالت بنده و ایشان، کمتر همدیگر را می‌بینیم. شرحی هم بر وسائل الشیعه دارم با عنوان «شرح الاحادیث» و سالها در نجف اشرف و ایران بر روی آن کار کرده‌ام، هر چند استنساخش تمام شده بود، ولی دیگر من قوه و بنیه ادامه نداشتم و می ترسیدم از بین برود، لذا آن را به کتابخانه آیت الله مرعشی بردم و نسخه خطی آن را آنجا گذاشتم و نوشته های من در شرح وسائل را دو نفر ازآقایان دیده اند و تقریظی هم برآن نوشته اند، یکی مرحوم آقا مرتضی فیروز آبادی ( ره ) صاحب «سبعة من السلف و فضائل الخمسه» و دیگری آیت الله فانی اصفهانی ( ره ) . کتاب آداب طلبگی هم نگاشته‌ام اگر کسی بخواهد استنساخ و چاپ بکند مانعی ندارد حتی اگر به اسم خودشان هم چاپ بکند اشکالی ندارد، من حرفی ندارم مهم این است که این مطالب نشر پیدا کنند. *با توجه به این‌که شما دو حوزه پربرکت نجف و قم را درک کرده‌اید، ‌در خصوص این دو حوزه مبارکه توضیح دهید؟ حوزه علمیه نجف، مزایایی دارد حوزه علمیه قم ندارد و همینطور حوزه علمیه قم مزیتی دارد که حوزه علمیه نجف ندارد ؛ زمانی که در نجف بودیم دروسی چون فقه و اصول خوب بود و در حد اعلا قرار داشت و شاگردان خوبی تربیت می شدند و آیت الله خویی ( ره ) شاگردان بسیاری داشتند و مجتهدین زیادی هم تربیت کردند، بزرگان بسیاری همچون آیات عظام سیستانی ؛ شهید صدر ؛ وحید خراسانی ؛ کوکبی ( ره ) ؛ میرزا جواد آقای تبریزی ( ره ) و... بسیاری از بزرگان و مجتهدین در درس ایشان حضور داشتند و نجف از جنبه فقه و اصول رشد کرده بود و طلاب مراحل علمی را به صورت قوی طی می‌کردند، اما از جهت دروس اخلاق و تفسیر، وضعیت مناسبی نداشت، یکی از بزرگان تفسیر را تدریس می‌کرد، ولی استقبال نمی شد، اصولاً کسی به درس تفسیر علاقه نشان نمی داد؛ یکی دیگر از اشکالات حوزه نجف این بود که در آنجا تبلیغ رواج نداشت و مردم عراق هم نسبت به این امر دقت لازم را نداشتند، ایرانی ها عربی بلد نبودند و عرب زبان‌ها هم که به تبلیغ نمی رفتند، در نهایت در تبلیغ به یک روضه خواندن اکتفا می‌کردند، این امر نقصان عظیمی در عراق بود، اما به عکس در ایران، هنگام محرم و صفر هزاران نفر از حوزه علمیه قم به تبلیغ می‌روند و این ها خیلی اثر دارد و درسهای تفسیر از سابق در قم وجود داشته و الان خیلی بیشتر شده است. *شما با آیت الله شیخ حسین حلی ( ره ) هم ارتباط داشته اید ؟ بله ؛ البته مدتی به درس ایشان می رفتم و هرچند عرب‌زبان بودند، ولی به فارسی درس می دادند و با آن‌که مجتهد مسلم بودند، ولی بی‌آلایش درس می‌دادند و از صفا و سادگی زیبایی برخوردار بودند و همین امر بر جذابیت درس و رفتار او می‌افزود. @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔹نیم نگاهی به زندگی آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی 2️⃣قسمت دوم : *خاطره ای از علامه طب
🔹نیم نگاهی به زندگی آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی 3️⃣قسمت سوم : *با توجه به تجربه و سیر مراحل تحصیل و تهذیب اگر توصیه‌ای برای طلاب دارید بفرمایید؟ سه چیز برای رسیدن طلاب به هدف، معتبر است، البته شرایط زیادی برای رسیدن به جایگاه بلند علمی لازم است ولی همه مطالب را در سه نکته بیان می کنم ؛ اگر این سه مطلب عملی شود، طلاب صد در صد به مقصد و هدف می رسند، البته به مقدار استعدادشان و اگر عملی نشود، خیر ! *تقوی: اولین گام تقوی است، انسان باید زبان ،گوش ، چشم و قلبش را حفظ کند، آیات مبارک هم همین را می گویند، خدای متعال برای رزق و روزی مادی شرطی نکرده است « وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» خداوند روزی انسان و حیوان و مومن و کافر و... همه را می دهد، ولی درباره کسب علوم حقه شرایط خاصی قرار داده است و فرموده است « وَاتَّقُوا اللَّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ » [iv] یا در آیه دیگر فرمود « إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً » یا در آیه دیگر آمده « وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا »این آیات می گویند که رسیدن به علوم حقه و معارف دین ؛ تقوی می خواهد و بدون تقوی انسان به حقیقتی نمی رسد. *سعی کامل : « وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى » سعی کامل یعنی اینکه انسان نگذارد یک دقیقه از عمرش بدون تحصیل بگذرد، طلبه باید یا مطالعه کند یا مباحثه یا تدریس، یا مشغول نوشتن یا حفظ کردن و یا تکرار کردن باشد، علمای بزرگی که تالیفات بسیاری دارند به واسطه‌ سعی و تلاش به این‌جا رسیده‌اند، اگر کسی پنجاه سال مرتب درس بخواند، شاید کلام آنها را بفهمد، این مطالب بر اساس سعی کامل بوده است که به ما رسیده است . *مراعات نظم: کتاب ها را به ترتیب بخوانند، همانند شیوه‌‌ای که مثلاً در آموزش و پرورش است تا دانش‌آموزی، کلاس قبلی را نخوانده به کلاس بعدی راه پیدا نمی کند و در دنیا نیز این طور است، اما چطور شده است که بعضی از طلاب هنوز کتاب اولی را تمام نکرده اند به سراغ کتاب دومی و سومی می روند و بعضی ها هم که اهل طفره هستند، اصلا مطلب قبلی را نمی خوانند و نتیجه نمی گیرد، لذا برخی افراد که اهل تقوی هستند و زحمت هم می کشند اما بجای اینکه معالم بخوانند، رسائل یا کفایه می‌خوانند و هر چه می خوانند نمی فهمند و ترقی هم ندارند در سابق تمام جامع المقدمات را می خواندند ؛ سیوطی خوانده می شد ؛ جامی خوانده می شد ؛ همین کتاب جامی هفتاد حاشیه دارد و یکی از آنها حاشیه سید نعمت الله جزایری ( ره ) است؛ ولی الان برخی حتی نمی دانند که جامی چیست، در قصص العلما آمده است بعضی علما 70 مرتبه جامی را درس داده اند، شاگرد و طالب داشته‌اند و از طرف دیگری مغنی می خواندند ؛ مطول می خواندند، ولی الان مطول نسخ شده، در حالی که بواسطه خواندن این کتب، قوه علمی برای انسان پیدا می شود و به واسطه خواندن ترجمه و یا مختصر کردن و یا این‌که یک قسمت را بخوانیم و یک قسمت را نخوانیم، کاری درست نمی شود، این یک نقصان عظیم است و باید مثل قدیم کتاب ها یکی بعد از دیگری خوانده شود از «با» بسم الله تا «تا» تمت. از سویی متأسفانه تعطیلات در حوزه زیاد است، باید روزهای تعطیلی کم شود و هر کتابی که تدریس می‌شود پاکیزه و مرتب خوانده شود و طلاب به تدریج قوی و توانمند شوند، در سابق رویه همین بوده است، از مطالعه کتب تراجم و زندگینامه علما معلوم می‌شود که طلاب چقدر زحمت می کشیدند، در سابق کتاب «ریاض» را به عنوان «شرح کبیر» می خواندند، یک دوره فقه استدلالی است و اگر کسی شرایع را بخواند ؛ لمعه و مکاسب را خوب بفهمد و بعد ریاض را به مدت 5 تا 10 سال بخواند، دیگر بی نیاز می شود ؛ اما اگر این مراحل طی نشود، توان فهم و استدلال طلاب کاهش می‌یابد، به واسطه همین مطالب، انسان قوه علمی پیدا می کند و راه دیگری نیست. باید فکر اساسی در این خصوص و لزوم تحول در حوزه انجام شود ؛ کسانی که در حوزه حرف هایشان مؤثر است، باید نظریاتی برای حوزه داشته باشند ؛ جلساتی داشته باشند و وضع درس ها را تثبیت کنند و مختصر کردن کتب و ترجمه کردن و دست از کتاب های سابق برداشتن کار درستی نیست، بلکه باید کتب درسی را مرتب کنند و به صورت برنامه الزامی قرار دهند تا اینها درست خوانده و نتیجه مطلوب گرفته شود ؛ مرحوم شهید سعیدی(ره) که یک ماه رمضان در نجف اشرف منبر می رفت ، در شرح خطبه امیر المومنین(ع) که می فرماید« و نَظمِ اَمرکم » گفت: اگر یک شیخ تبریزی کارش روی نظم نبود، نمی‌توانست کتابی بنویسد که بُلغای مصر در تحیّرند و مقصودش علامه امینی ( ره ) بود که «الغدیر» را نوشته است. @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
🔹نیم نگاهی به زندگی آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی 3️⃣قسمت سوم : *با توجه به تجربه و سی
🔹نیم نگاهی به زندگی آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی 4️⃣قسمت چهارم : اگر کسی دچار پراکندگی باشد به جایی نمی رسد، من اشخاصی را می شناسم که 30 سال است در حوزه حضور دارند و هنوز در واضحات علوم قرص و محکم نیستند، ملا نشده اند؛ تا دروس سطح همه مشترکند؛ یعنی هر کسی که می خواهد منبری، مورخ، مفسر و فقیه ...بشود باید دروس سطح را کامل بخواند و بعد از اینکه مسلط به عربی شد و قواعد فقه و اصول را فهمید بر اساس ذوق خود، رشته مورد علاقه خود را انتخاب کند و این موقوف بر این است که بزرگان تراز اول حوزه، همفکری بکنند و طرح منظمی بدهند تا دیگران ملزم شوند ؛ طلبه اگر بخواهد معارف دین را داشته باشد باید درس بخواند. با تشکر از شما استاد محترم که وقت شریفتان را در اختیار ما قرار دادید من هم از شما متشکرم منبع @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
▪️انالله و انا الیه راجعون▪️ آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی، از اساتید اخلاق در شهر قم ،
✍️مصاحبه سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه با آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی ، در مورد مرحوم آیت الله بهجت 1️⃣قسمت اول : در محله نیروگاه قم؛ اهالی 20 متری امام حسین(علیه السلام) چهره مردمی و محبوب آیت الله نورمحمدی را به خوبی می شناسند؛ سال هاست که کمالات معنوی و اخلاقی استاد را دیده اند. عالمی از سرزمین نجف آباد که در نجف تحصیل معارف نمود و سال ها در محضر بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمی خویی و اهل معارفی چون مرحوم سید هاشم حداد (ره) به خوشه چینی پرداخت؛ استاد پس از مراجعه از نجف به قم آمدند و سال ها در مجالس انس مرحوم آیت الله بهجت نیز حضور داشت. سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه به مناسبت سالگرد رحلت بهجت عارفان به محضر آیت الله نور محمدی رسید و نَمی از دریای خاطرات این فقیه فقید را به دوستداران اخلاق و معنویت تقدیم می کند. 🕳🕳🕳 آشنایی شما با آیت الله بهجت به چه زمانی برمی‎گردد؟ بسم الله الرحمن الرحیم؛ بنده حدود چهار سال قبل از اعلام مرجعیت مرحوم آیت الله بهجت، ارتباط و به منزل ایشان رفت‎وآمد داشتم. در آن زمان به دلیل عدم مشغله مرجعیت، فراغت بال بیشتری داشتند و مجالس انس ایشان بسیار روحانی و سازنده بود. حال و هوای جلسات چگونه بود؟ غالباً داستان هایی از علمای گذشته یا مسائل فقهی بیان می کردند. مطلب مهم در مورد ایشان این بود که در طول این مدت به هیچ عنوان عملی یا قولی که زننده باشد یا درخواستی که بوی توهین بدهد؛ ندیدم و این خیلی عجیب است. چراکه حتی اشخاص ظاهرالصلاح نیز ممکن است در طول مدت مصاحبت با دیگران لغزشی از آنها سر بزند اما ایشان این گونه نبودند. ویژگی منحصر به فرد ایشان را چه می‎دانید؟ تمام کارهای آقای بهجت اعم از سکوت و کلامش، برخورد و تواضعش؛ فروتنی و زهدش؛ نظم و ترتیبش؛ همه و همه برای دیگران درس آموز و سازنده بود. به جز خوبی و تواضع به تمام معنا به عنوان یک عالم با عمل، چیزدیگری مشاهده نکردم. ویژگی منحصر به فرد آقا را چه می‎دانید؟ بسیار بی ادعا بودند. در نجف اشرف هنوز مرحوم آیت الله بهجت را ندیده بودم، مرحوم حاج شیخ عباس قوچانی(ره) که از شاگردان مرحوم قاضی و به قول برخی وصی ایشان هم بوده نقل می کردند: "آقای بهجت به مجلس مرحوم آقای قاضی می آمدند، از ایشان معارف و علوم عرفانی را فرا می گرفتند و در دوره های اول درس آیت الله خوئی(ره) حاضر می شدند. ایشان در مدرسه آقا سید کاظم یزدی حجره داشتند، صبح به درس می رفتند و بعد از اتمام درس به حجره برمی‎گشتند و جالب اینکه تا روز بعد بیرون نمی آمدند. تا این حد مواظب کارشان و عزلت و عبادت و ذکرشان بودند. در این مدت حتی یک کلمه از خودشان تعریف نکرده و مدعی چیزی نشدند. از کراماتشان صحبتی به میان نیاوردند و از تمام جهات وارسته و زاهد و بی آلایش و بی هوا و هوس بودند. کمالاتی که در آیت الله بهجت(ره) قابل مشاهده بود را چگونه توصیف می توان کرد؟ اگر یک انسان، منزه و مهذب از صفات نفسانی نشده باشد، در طول زمان ظهور و بروز می کند. انسانی که خودساخته نباشد، بعد از مدتی اگر جایی برخورد ناملایمی دید؛ قوه غضبیه او شعله ور می شود و حالت منیت او گل می کند. اما انسانی که خودش را ساخته از همین استمرار زمان که بنده با ایشان مصاحبت داشتم و هیچ چیزی جز خوبی ندیدم دلیل بر کمال و مهذب بودن ظاهر و باطن و به تمام جهات ایشان است. مرحوم آیت الله بهجت(ره) در کسب کمالات اخلاقی و عرفانی طالبان این معارف و طلاب علوم دینی را بیشتر به چه نکته ای توجه می دادند؟ بسیار به تحصیل علم و کسب کمالات علمی و اخلاقی توصیه می کردند و از رکود تحصیلی تأسف می خوردند، یک وقتی این جمله را فرمودند؛ تبریز آن قدر علمای صاحب کمال داشت که طلاب آنجا احتیاج به قم آمدن و نجف رفتن نداشتند و علمای تبریز برای طلاب آن حوزه کافی بودند. طلاب را به تحصیل علم و کمال تشویق می کردند. @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
✍️مصاحبه سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه با آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی ، در مورد مرحوم
✍️مصاحبه سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه با آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی ، در مورد مرحوم آیت الله بهجت 2️⃣قسمت دوم : اگر بخواهیم در مسیر اهل بیت(ع) و شاگردان این خاندان امثال آیت الله بهجت و دیگر بندگان صالح خدا قدمی برداریم باید چگونه عمل کنیم؟ انسان اگر می خواهد در مسیر مرحوم آیت الله بهجت حرکت کند؛ باید به وظایف خودش بر طبق شریعت به خوبی عمل نماید. این توصیه هر عالم و مبلغ و توصیه ائمه علیهم السلام است که انسان به شریعت عمل کند، چله نشینی و اوراد، مربوط به زمانی است که انسان استاد کاملی پیداکرده، قابلیت او را ببیند و از دستور او نتیجه حاصل شود. البته استثنائاتی هست که همه جا به دست نمی آید و پیدا نمی شود. کتاب "منیه المرید" برای طلاب بهترین کتاب است که از قول مرحوم میرزای شیرازی، صاحب فتوای تنباکو نوشته اند، "چقدر سزاوار است که اهل علم متخلق و مهذب شوند به آداب این کتاب". بنابراین سزاوار است که در تمام مدارس، مطالب این کتاب گفتگو و بر طبق آن عمل بشود؛ همچنین کتاب "زاد السالک" عالم عارف عظیم الشان مرحوم فیض کاشانی مورد توجه قرار بگیرد چراکه ایشان با آن سعه علمی و اطلاعات عمیق از مجموعه آیات و روایات 25 امر را استخراج کرده است و به آن توصیه نموده است. رعایت همین مسائل است که اگر انسان عمل کند، به حسب قابلیت و نیت او استعدادش به درجات عالیه می رسد. جایگاه فقهی و روش تدریس مرحوم آیت الله بهجت را چگونه یافتید؟ فقه ایشان ساده و همه فهم بود، خیلی اشکال نمی کردند. مدتی جواهر را تدریس می کردند. شیوه تدریس، این طور بود که جواهر را می خواندند و عبارات آن را تحقیق می کردند. 🕳🕳🕳 مصاحبه کوتاه ما با آیت الله نور محمدی به اتمام رسید و به خاطر کسالت و ضعف پیری استاد به همین مختصر اکتفا کردیم، اما فرزند ایشان حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین نور محمدی در حاشیه این گفت و گو به بیان خاطراتی از سال های ارتباط با آیت الله بهجت پرداخت: مداومت به زیارت عاشورا دهه 60 بود که بنده تازه وارد دبیرستان شده بودم و شنیدم که بزرگواری در نمازش حال عجیبی دارد، برایم جالب بود که ایشان چه شخصیتی است و این باعث شد که به مسجد مرحوم آیت الله بهجت بروم. بسیار به آقای بهجت علاقه مند شدم و سعی می کردم که مجلس ایشان را درک کنم. روزهای جمعه قبل از ظهر، مرحوم آیت الله بهجت در منزلشان مراسم روضه خوانی داشتند و این مربوط به قبل از مرجعیت ایشان بود. می دیدم مرتب مشغول زیارت عاشورا هستند و باکسی صحبت نمی کنند. جلوی در می نشستند و دائم الذکر بودند و زیارت عاشورا را با صد لعن و صد صلوات می خواندند. رسیدن به کمال با اعمال غیر شاقه آقای بهجت بسیار خوش برخورد و خنده رو بود، اگر کسی با ایشان ارتباط داشت متوجه می شد، شوخ طبع است و با برخورد خوبی مواجه می شدند. در همان روزهای قبل مرجعیت، شب جمعه ای در محله گذر خان ایشان را دیدم و گویا از مجلس ختمی می آمدند. اطرافشان خلوت بود، خوشحال شدم و نزد ایشان رفتم و گفتم: می گویند اگر انسان می خواهد به کمال برسد باید استاد داشته باشد. ایشان همانند اینکه می‎خواهد مطلبی را به کودکی یاد بدهد، بگونه‎ای ساده فرمودند: "شما همان چیزی را که بلد هستی عمل کن، خدا مطلب بعدی را به شما یاد می دهد. مثل کسی که می خواهد از پله بالا برود، باید پله پله بالا بروی. استاد، خود خداست و خدا شمارا راهنمایی می کند". پشیمان می شوی! برخی سعی می کنند مرید پروری کرده و مردم را گرد خود آورند، یعنی ادعای استادی دارند. به چنین فردی که اکنون نیز در قید حیات است و حتی بعدها در آن زمان از مسایل اعتقادی منحرف شده بود برخوردم. روزی به بنده گفت؛ به فلان مکان بیا و امام زمان(عج) نیز آنجا تشریف می‎آورند. به گفته وی، در آن محل حاضر شدم ولی چیزی مشاهده نکردم. درحالیکه ادعا می کرد آقا تشریف آوردند و شما ندیدید. من ناراحت شدم و خدمت مرحوم آیت الله بهجت رسیدم. شکایت کردم و گفتم کسی است که افراد را اطراف خودش جمع می کند و چنین ادعایی دارد! بسیار محزون شده و مکرر گفتند: "به او بگو پشیمان می شوی، دست از این کارها بردار". فرمایشات آقای بهجت را به آن آقا منتقل کردم. بعدها با چشمان خود دیدم که آن آقا گرفتار مشکلات اعتقادی، سپس گرفتار مسائل اقتصادی شد، منزوی گردید و به جایی هم نرسید. @shia12t
معرفی اساتید اخلاق و عرفان در قید حیات شیعه
✍️مصاحبه سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه با آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی ، در مورد مرحوم
✍️مصاحبه سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه با آیت الله شيخ سيف الله نورمحمدی نجف آبادی ، در مورد مرحوم آیت الله بهجت 3️⃣قسمت سوم : زنبیل دعا! مرحوم آیت الله بهجت عالمی زاهد و بسیار ساده زیست بودند. در منزل و اتاق ایشان زیلوهایی پهن شده بود که قسمت‎هایی از آن از بین رفته بود. گمان کنم متعلق به چهل سال قبل بود. آن موقع، مرجع نبودند اما بعد از مرجعیت شان هم وضع همین گونه بود، حتی با رفت وآمدهایی که اقتضای مرجعیت ایشان بود زندگی‎شان عوض نشد و درعین حال اهل بخشش و بذل بودند. روزی به منزل آقا رفتم. مشغول قرائت بیتی به مضمون «دوستان را کجا کنی محروم *** تو که با دشمنان نظر داری» بودند و آن را با آهنگ ملایمی زمزمه می کردند. سپس در همان حال، مبلغ محسوسی را به عنوان شیرینی ازدواج به بنده دادند. عرض کردم اگر کاری از بنده ساخته است، در خدمتم. با حالتی طنزگونه فرمودند: "از این در که خارج شدی، داخل گذر خان می شوی. زنبیلی برمی داری و مقداری دعا برای من می فرستی که سخت محتاج آن هستم"(!). توجه خاص آیت الله بهجت(ره) به اطرافیان بعد از مرجعیت چون جمعیت زیادی به دیدن ایشان می آمدند، دیگر در منزل برنامه نداشتند و مجالس روضه را در مسجد برگزار می کردند. با این حال توجه خاصی به همه افراد حاضر در مجلس داشتند، گاهی به فردی اشاره می کردند و مخفیانه وجهی به آن می دادند. با آنکه مشغول ذکر و دعا بودند، گاهی به افرادی خیره می شدند و گویی تمام وجود او را می خواند. برخی از دوستان ما با مرحوم آیت الله بهجت رفت وآمد نزدیک داشتند و بسیاری برای تماشا می آمدند، اما بسیاری از افراد با یک نماز جماعت ایشان منقلب و مرید می شدند. یک شخصیت استثنایی بود که در عین آن حالات معنوی، متوجه احوال مردم بودند منزلشان، وجه زیادی برای ایشان می آمد، اما در زندگی وی تغییری به وجود نمی آمد. منزلشان صندوقی مخصوص سادات بود. تربت شفاست، دعا نمی خواهد... من حدود پانزده سال داشتم و والده ما به بیماری سختی مبتلا شدند که دکتر ایشان را جواب کرد. قدری تربت تهیه کردم و با آن سن کم به منزل مرحوم آیت الله بهجت مراجعه و عرض کردم مادرم بیماری سختی دارد و تربتی آورده ام که شما دعایی بر آن بخوانید. ایشان فرمودند: "تربت دعا نمی خواهد، تربت شفاست و فقط حمدی بر آن بخوان". خودشان نیز دعایی کردند و گفتند "اصلاً نگران نباش، این تربت را با آب حل کن و به مادرت بده. خیالت راحت باشد که انشاءالله مادرت خوب می شود". منبع : noo.rs/5Zc1Y @shia12t
👤آیة الله شیخ سیف الله نورمحمدی فرمود: 🔹در شهرضا شخصی بود که به حاج ابوالقاسم زارع معروف بود. دروس رسمی را نخوانده بود و شغلش کشاورزی بود و از اهل معرفت بود. 🔸یکی دو جلسه خدمت ایشان رسیدم، دیدم مطالبی از معارف الهی دارد و حرفهایی مثل حرف‌های مجلسی اول می زند که پرمغز و پرمعنی است. 🔹آیة الله حاج شیخ حسن صافی و آیة الله ناصری با ایشان مراوده داشتند. 🔸سید محمد نواب که مدتی هم در کربلا بود و خیلی دنبال استاد می گشت بالاخره به ایران آمد و به شهرضا رفت و از مریدان خاص حاج ابوالقاسم شد، به طوری که صبح ها در منزل حاج ابوالقاسم می رفت و منتظر می ماند تا او گوسفندهایش را برای رفتن به باغ بیرون بیاورد و سید محمد دنبال او می رفت و در باغ نزد او بود، و نمازش را نیز به امامت او در باغ می خواند. 📚 ناگفته های عارفان ، جلد 3 ، صفحه 161 - 160 . @shia12t
‍ ┄═﷽═┄ 📋پیام تسلیت حضرت آیت الله کمیلی خراسانی «حفظه الله» در پی ارتحال عالم عامل حضرت آیت الله شیخ سیف الله نورمحمدی 🌑 بسم الله الرحمن الرحیم. انا لله و انا الیه راجعون. «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُو الْجَنَّهَ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». با خبر شدیم روح بلند استاد عزیزمان حضرت آیت الله حاج شیخ سیف الله نورمحمدی در ملکوت اعلی به اولیاءالله پیوست. ✔️نزدیک هشت دهه تلاش مستمر در علوم آل الله و سیر در مراتب سلوک الی الله و متخلق شدن به اخلاق الهی از ایشان شخصیتی ذو ابعاد ساخته بود. 🗞ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم، بازماندگان و شاگردان، از خدای متعال، صبر جمیل را برای ایشان و علو درجات را برای آن عالم عامل و استاد عزیز خواستاریم. 🤲 حشره الله تعالی مع الائمه المعصومین 🖊 محمدصالح کمیلی 🗓قم المقدسه| ۱ اسفندماه ۱۴۰۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📱 آدرس سایت و شبکه‌های اجتماعی (اینستاگرام| ایتا| تلگرام) @komeilyir|www.komeily.com ◦◉✿ ✿◉◦
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️ روح ملکوتی عاشق دلباخته امام زمان عج ، شیخ عبدالقائم شوشتری ، به لقاء محبوب خود شتافت. ایشان شخصیتی امام زمانی داشتند و از جمله کسانی بودند که روح و عشق و پیوند با حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را در میان شیعیان ترویج می دادند... ایشان با بزرگانی همچون ، علامه طباطبایی ، علامه طهرانی ، آیت الله بهجت، حاج اسماعیل دولابی، شیخ مجتبی قزوینی ، علامه حافظیان و برخی از اولیای الهی گمنام مراوده داشته و از محضرشان خوشه چینی معنوی کرده بودند... مجموعه معرفی اساتید اخلاق و عرفان ، ارتحال ملکوتی مرحوم “ شیخ عبدالقائم شوشتری” را به خانواده و علاقمندان ایشان تسلیت و تعزیت عرض مینماید. @shia12t
💠ما را یاد کردی،ماهم تورا یاد کردیم 👤شیخ عبدالقائم شوشتری نقل می کنند : در یک روز جمعه به جمکران مشرف شده بودم.نماز امام زمان(ع) را داخل مسجد خواندم. سپس در صحن مسجد ، در نقطه ی خلوت ، نماز استغاثه را بادعای ((سلام الله الکامل…)) زیر آسمان خواندم.آنگاه به شهر قم مراجعت نمودم و بعد از نماز ظهر و عصر وصرف نهار خوابیدم. حضرت مهدی (ع) را درخواب دیده که با چهار نفر سید معظم که در دو طرف ایشان راه می رفتند.آنها داشتند از روی پل آهنچی، واقع در کنار حرم مطهر حضرت معصومه (علیهاسلام)عبور می کردند.یکی از آن چهار نفر را شناختم. ایشان، مرحوم آیت الله سید محمود مجتهد سیستانی بودند که برادر محترم مرجع عالیقدر ،حضرت آیت الله العظمی سید علی سیستانی(مقیم نجف اشرف)می باشند.من هم با فاصله بیست متر پشت سر ایشان می رفتم.ناگهان حضرت برگشتند،وقتی چشمم به جمال زیبای ایشان افتاد،باخودم گفتم،چقدر جذاب وبی نظیرند.حضرت به طرف بنده آمدند.من هم خودم را به طرف ایشان رساندم،وقتی به محضرشان شرفیاب شدم بادست راست،بانوک انگشت مبارکشان،روی قلبم زدند و فرمودند:ما را یاد کردی،ماهم تورا یاد کردیم،همچنین به این جانب استاد معرفی نمودند. در این جریان هم دستور خدا را تأکید فرمودند که: ((أذکرونی أذکرکم)) و به برکت آن استفاده های فراوانی از استاد بردم . دوستان دیگر هم در مشکلات خود از این دو نماز استفاده کردند ونتیجه گرفتند. 🍃امیر قافله آیت الله عبدالقائم شوشتری : ای برادران و خواهران عزیز عمر کوتاه است بسوی معرفت حرکت کنید. بار سفر بسوی خدا بربندید که امیر کاروان امام زمان حجة ابن الحسن علیه السلام است.از امیر کاروان مدد بخواهید، از امیر قافله حجة ابن الحسن استمداد بخواهید. بگوئید : لحظه ای فرما درنگ، ای امیر قافله، ای امیر قافله نیست این دلخسته را، با تو چندان فاصله،با تو چندان فاصله مهدی جان، اگر یک نظری بکنی این کاروان عقب مانده، این رهرو زمین خورده، این سالک دست و پا شکسته، به مقصد خواهد رسید. 📚خرمن معرفت ؛مؤلف :سیدعباس موسوى مطلق ص١١٢. @shia12t