eitaa logo
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
1.7هزار دنبال‌کننده
496 عکس
88 ویدیو
42 فایل
برای معرفی عرفا و اولیا الهی گمنام ، میتوانید ، به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی خانم معصومه عزیزی بروجردی ( مهوش ) ، شهر : 🔻این پست با تحقیق و با استشاره از اولیاء خدا در خدمت عزیزان قرار می گیرد. خانم معصومه عزیزی بروجردی در سال 1299 شمسی در یکی از روستاهای شهر بروجرد به نام گوشه ، در استان لرستان به دنیا آمد. 🔻خانم عزیزی از خوانندگان معروف کوچه بازاری در زمان حکومت پهلوی بود که که موفق به توبه شد. مدفن: قبرستان ابن بابویه شاید یکی از دلایلی که این بانو موفق به توبه شدند این بود که مردم بعد از مرگ ایشان متوجه شدند که ایشان تعدادی بچه یتیم را تحت سرپرستی داشت. 🔻بزرگی می‌فرمود که ایشان خدمت آیت الله بروجردی رسیدند و همه اموالی که از راه خلاف بدست آورده بودند را به ایشان داده و در محضر ایشان توبه کردند. 🔻شخص موجهی می‌فرمود سه مرتبه در عالم رویا دیدم که آیت الله آقا شیخ محمدحسین زاهد، دست من را گرفتند و آوردند بالای قبر خانم معصومه عزیزی (مهوش) و به قبر ایشان اشاره کردند و گفتند این خانم پیش ماست. شخصی در عالم مکاشفه ایشان ( خانم معصومه عزیزی ) را دیده بود و به ایشان گله کرده بود که مردم پشت سر شما حرف هایی میزنند و خانم معصومه عزیزی در همان حالت به ایشان گفته بودند که وقتی مردم غیبت من را میکنند تتمه باقیمانده گناهانم بخشیده میشود و من از همه کسانی که غیبتم را میکنند راضی هستم. یکی از اولیای خدا می‌فرمودند: ای کاش صد مرد ، غیرت این زن را داشتند. یکی از اولیا الهی تهران نیز در کنار مزار خانم عزیزی در ابن بابویه ، با اشاره به مزار ایشان ، مطلبی در این مضمون فرمودند : این بنده خدا ( خانم معصومه عزیزی ) را خیلی ها ادم درستی نمی دانستند ولی اگر بدانی نزد خدا چه مقامی دارد... 🔻علامه طهرانی می فرمودند : هرگز نباید خود را از اهل معاصی و از زن بدکاره ای که به فحشا مبتلا است خود را بالاتر ببینید. از ضمیر آن زن چه خبر دارید؟؟؟چه بسا در برابر خدا قلبا منکسر و ذلیل است. و به درگاه خدا عجز و انابه میکند که ناخواسته مبتلا شده ام و مرا نجات بده!!! و به برکت همین حال در آخر موفق به توبه شود. (ولی ماها و کسانیکه ادعای ایمان و نماز اول وقت و قرآن و..... بی ایمان از دنیا بریم) پی نوشت : خانم معصومه عزیزی بروجردی ( مهوش ) در زمستان 1340 شمسی ، بر اثر یک حادثه رانندگی و در جاده قدیم شمیران از دنیا رفت.به روایتی در مراسم خاکسپاری ایشان ، پنجاه هزار نفر شرکت کرده بودند و تهران بصورت یکپارچه وبدون اعلام رسمی بحالت تعطیل درآمد.پس از درگذشت او معلوم شد که وی بخش اعظم درآمدش را صرف امور خیریه میکرده وهزینه زندگی وتحصیل دهها کودک یتیم وبی سرپرست را متقبل شده بوده است. متاسفانه برخی از افراد به ظاهر مذهبی در ان زمان ، برای حادثه ی مرگباری که برای ایشان پیش آمده بود اظهار شادمانی کرده بودند و در مجالس مختلف مذهبی از وی بنام زنی بدکاره یاد میکردند... منبع : instagram.com/p/CFNDTbXpABS/?igshid=bfuaxs3befd2 @shia5t
مزار بانو معصومه عزیزی بروجردی @shia5t
💠سفارش حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه) به یک رباعی راجع به حضرت ابوالفضل علیه السلام جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کردند: روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت شیخ جعفر آقای مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سکونت ایشان منزل آقای حاج علی حاج فتحعلی بود. بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم ، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند: کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی درباره ی حضرت ابوالفضل علیه السلام بگویم، حاج علی آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند . پشت کاغذ مقداری خط خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند: اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمی نویسند! این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود. به هر حال حاج علی آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند : 🔻 حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می فرمایند: هر کس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد، و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصله ی بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام می گریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه کردند، سپس رباعی را روی کاغذ نوشتیم که عبارت بود از : یادم ز وفای اشجع ناس آید وز چشم ترم سوده ی الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عبّاس آید 📚لاله ای از ملکوت ، جلد اول ، صفحه 229 @shia12t
معرفی سید میر بابا سیدی ، استان شهر روستا : ✍️قسمت اول : 🔻حاج سید میر بابا سیدی ، از اولیا الهی در منطقه شیروان در استان خراسان شمالی بودند... 🔻ایشان از ابتدای جوانی ، اعمال خود را بر طبق رضایت خداوند متعال و نیز دستورات قرآن و احادیث پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام قرار دادند. ایشان را به پرهیزکاری و تقوا میشناختند و مردم از نقاط مختلف کشور همه روزه جهت رفع حوائج و به قصد متبرک شدن و شفا پیدا کردن ، به این مرد الهی مراجعه می‌کردند. 🔻سخنان آیت الله بهجت به یکی از دوستان شیروانی در قم به نقل از یکی از دوستان شیروانی به دیدار آیت الله بهجت در مسجدی در قم رفته بودم که بعد از مجلس (بدون اینکه مرا بشناسند) ، مرا به اسم صدا زدند و به من گفتند به جای اینکه به قم بیایی و مرا ببینی ، به دیدار حاج سید میر بابا سیدی در شیروان برو و ایشان را زیارت کن... 📝مختصری از زندگینامه ایشان حاج سید میربابا سیدی در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی در روستای زو از توابع بخش سرحد واقع در ۵۵ کیلومتری شهر شیروان در استان خراسان شمالی دیده به جهان گشود. ایشان از نوادگان امامزاده سلطان ابراهیم فرزند امام موسی کاظم علیه السلام می باشد، پدرش سید قربان سیدی ، مردی عابد و مومن و معتمد بود که در روستا به شغل شریف کشاورزی مشغول بود. 🍃دعای مادر در حق فرزند حاج سید میر بابا می فرمود که من به کرات از زبان مادرم این جمله را در مورد خودم شنیدم که ای پسرم ، اگر شما دستت را به خاک بزنی ، ان خاک تبدیل به طلا خواهد شد و علت چنین دعایی را فقط اطاعت خویش از فرمان مادر می داند 🍁فضایل اخلاقی: حاج سید میر بابا ، دائم الوضو بودن و دائم الذکر بود و به هنگام بیان مباحث اخلاقی برای مخاطبان آن گاه که نام پیامبر بزرگوار اسلام بر زبان ذاکر یا در میان سخنان دیگر مخاطبان بیان می‌شد ، درود و سلام و صلوات او بر جد بزرگوارش بر زبان جاری می کرد. همچنین لعن و نفرین او بر دشمنان خدا و دشمنان پیامبر و آل مطهرش به وفور در میان بیانات او به گوش مستمعین می رسید. وجوهات شرعیه را از آغاز دوران بلوغ هر ساله به نمایندگان مراجع عظام یا خود آنها پرداخت می‌کرده اند که اولین بار زکات گندم مقدار ۴۰ من بوده است که به نماینده آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی پرداخت شده است. بیش از ۷۰ سال قضای نماز های یومیه و انجام نوافل شبانه ، حکایت از صبر و توکل و عزم قوی او بر خودسازی و شناخت حق دارد که بر تقرب او به حضرت دوست افزوده بود. تواضع و فروتنی او نه تنها به پیشگاه حضرت دوست نیست بلکه از ابتدای سنین جوانی این تواضع و فروتنی در مقابل مومنان و مردم اهالی و مراجعین و ملتمسین دعا و ... زبانزد عام و خاص بود. سید میر بابا به شغل شریف کشاورزی اشتغال داشت و محیط زندگی او سرشار از آرامش و سکوت و خلوت خالصانه او بود که نظم در کارها را در گوشه گوشه زندگی او می شد دید. به نمونه ای از خلق و خوی او در این باره اشاره می گردد : سید میر بابا به هنگام خرمن کوبیدن هیچگاه و در هیچ دوره سنی خویش ، پس از آن که مقدمات خرمن کوبیدن فراهم می‌شد با کفش به محل کوبیدن خرمن ها وارد نمی‌شد ، بلکه همیشه کفش های خویش را قبل از ورود به محل خرمن ، در زیر سایه قرار می‌داد و سپس در حالی که ذکر خداوند بر زبان و قلب و جاری بود ، به این مکان وارد می شد ، زیرا او اعتقاد داشت که خوان گسترده رزق و روزی الهی نباید با کفش‌های ما آلوده گردد و عقلا نبایدبا کفش بر رزق و رئزی حلال خویش گام بگذاریم و چنین کاری مانند این است که با عمل خودمان رزق و روزی را لگدکوب کرده باشیم. همیشه نیم ساعت قبل از اذان بیدار و مهیای نماز و راز و نیاز با خدا میشد.پاکترین لباس ها را میپوشید و مسافت زیادی را تا سر چشمه میپیمود تا از اب زلال و پاک وضو بگیرد... @shia5t
معرفی سید میر بابا سیدی ، استان شهر روستا : ✍️قسمت دوم : 🍃عدم دلبستگی به دنیا عدم دلبستگی سید میر بابا به مادیات و جهان فانی و در عین حال پشتکار جدیت او در تلاش برای به دست آوردن رزق و روزی حلال ، که با آن بتواند خدمت بیشتری را به مراجعین و اعضای خانواده انجام دهد بر فضای اخلاقی او می افزاید. در این بحث به یک داستان زیبا و شنیدنی در عدم وابستگی ایشان به زندگی مادی و مادیات اشاره می‌گردد. ایشان نقل می کنند : در سنین جوانی یکی از آشنایان از شهر به بهانه دیدار و تجدید ملاقات ، به قصد طلب وجه به منزل مراجعت نمودند که مقدار وجه درخواستی او بیشتر از موجودی من بود که من دو راس گوسفند را فروختم و مبلغ مورد نیاز ایشان را به او دادم و سپس با شادمانی به سوی شهر برگشت . مدت زیادی سپری شد ، اما خبری از طالب وجه نشد ، گویا فراموش کرده بود که سبب شادمانی او چه کسی و چه چیزی بوده است. سید میر بابا بعد از گذشت یک سال از این جریان به یکی از آشنایان سفارش می نماید که به شخص مذکور یاد آوری نمایند که اگر فرصتی داشتند تا به روستا بیایند و دیدارها تازه گردد. اما هنگامی که خبر به او رسید ، چنین پاسخی را برای سید میر بابا هدیه نمودند که : وجه خویش را از همان خدا و ائمه اطهارش طلب نمایند. به دنبال این پاسخ ، سید میر بابا هیچ وجهی را از او طلب ننمودند، اما قطعاً خدا رزق و روزی افراد صالح را، با برداشتن مقداری از آن توسط افراد ناصالح ، قطع نمی‌کند، بلکه روز به روز بر رزق و روزی آنها می‌افزاید. سید میر بابا در میان عامه مردم روستا و منطقه القابی چون اَکُ ، دایی ، حاج آقا ، آقاجان، سید ،حاج سید ، استاد و حضرت آقا معروف بودند. 🌿گرگهای رام سید میر بابا در دوران جوانی به شغل شبانی نیز می‌پرداخته است ، در همان سنین ۱۷ سالگی در یکی از روزهای گرم تابستان در کوهسار آبادی ، به چرانذن گوسفندان مشغول بود، چون برای تجدید وضو باید مسافتی را تا رودخانه می پیمود، گوسفندان را به بهانه سیراب نمودن به سوی رودخانه کوچ داد و خود نیز از آب زلال رودخانه وضو ساخته تا نماز ظهر و عصر را به جای آورد و سپس به فاصله اندکی از رودخانه، گوسفندان به استراحت پرداختند و سید جوان نیز به اقامه فریضه مشغول می گردد که در این باب چنان بیان می‌فرماید : در پایان نماز و پس از تعقیبات به اطرف خویش نگاه کردم و مشاهده نمودم که 5 قلاده گرگ نیز در نزدیک ترین مکان به گوسفندان و پشت سر من بر روی پاهای خویش آرام و ساکت به تماشای من و گله گوسفندان نشسته‌اند و بدون اینکه اذیت یا آسیبی به گله گوسفندان وارد نمایند ، فقط نظاره گر این صحنه هستند.مجدداً سجده شکر به جای آوردم و به خدای مهربان خویش عرض نمودم : خدایا چقدر عبادت و اطاعت بند خویش را دوست داری که این گرگ ها در برابر طاعت و بندگی بنده تو مطیع و فرمانبردار شده‌اند و من را شرمنده اهالی آبادی و صاحبان گوسفندان ننموده ای. سپس گوسفندان را به سوی کوه مجدداً حرکت دادم اما گرگ ها گویا به جای سگ ها محافظ گله همراه من بودند و تا نزدیکی های غروب آفتاب که به کوه رسیدم، آنها نیز پشت سر گله حرکت می کردند سپس از گله جدا و به سوی کوه های دیگر حرکت کردند. اری شکر خالق می‌تواند تمام مخلوقات را در برابر عظمت الهی را می نماید. @shia5t
معرفی سید میر بابا سیدی ، استان شهر روستا : ✍️قسمت سوم : 🍁برخی از کرامات ایشان 🍃بیمار امید یکی از مراجعان به نام علی اکبر از روستای سنجد با دهان و صورت و چشمهای کج شده با شرم تمام اما امیدوار به شفای الهی ، راه خانه حاجت را انتخاب می کند، به هنگام ورود به آبادی و منزل میر بابا، صورت خویش را با روسری پوشانده و با کمال شرم در محضر میر بابا جلوس می‌نماید و از او می‌خواهد تا در حق او طلب آمرزش و استغفار و شفای او را از خدای منان بخواهد. به نقل از مریض شفا یافته ، جناب حاج سید میر بابا بعد از ذکر و خواندن آیاتی از قرآن، دعا، یک سیلی به صورتم زدند، بلافاصله صورتم به حالت اول برگشت و شاد و شاکر به درگاه خداوند به سوی آبادی خویش روستای سنجد برگشتم. 🍂بوسه ملائکه بر دستان پاک یک روز بعد از نوافل و فرائض و ذکر و ادعیه ، دست های خالی از تمنا اما به نیت ملتمسین دعا و وابستگان و دوستان و منسوبین و سفارش کنندگان را به سوی خدا بلند کردم تا در حق آنها دعای خیر و سلامتی و رفع مشکلات آنها را از درگاه خالق دوست بخواهم ، در یک لحظه نگاهم به صفی که در سمت راست من تشکیل شده بود افتاد و مشاهده نمودم که آنها نیز به سوی قبله نشسته و دستهای خویش را که بسیار پاک و زیبا و نجیب بودند، به سوی خدا بلند کردند ، به پشت سر خویشتن نگاه کردم مشاهده نمودم که صف دیگری تشکیل شده و آنها نیز دست هایشان به سوی خداوند بلند است. با مشاهده چنین صحنه ای خودم را به سجده انداختم تا سجده شکر را به جای آورم ، اما یکی از آنها خودش را به دستم رسانید و دستم را بوسید و سپس همه ناپدید شدند. من نیز با اشک و آه و ناله صد شکر بسیار طولانی را به پاس این لطف و محبت الهی به جای آوردم و به خالق بی همتای خویش عرض نمودم : خدایا! چقدر تو دعا در حق بندگان و دوستان و مومنان و سفارش کنندگان را دوست داری که به این واسطه مرا مورد تشویق خویش قرار دادی تا بیش از پیش شکر و سپاس تو را به جای آورم و در حق مومنان دعا نمایم. 🌿طعام بهشتی حاج سید میر بابا چنین نقل می کنند : بر اساس برنامه همیشگی که از ساعت یک بامداد ، برنامه طاعت و بندگی و اذکار شروع می‌شد. پس از انجام قضای فرایض و به جای آوردن نوافل و تسبیح و تحمید و تکبیر و تهلیل و تمجید و اذکار دیگر از قبیل قرائت قرآن ،تعقیبات خاص ،خواندن ادعیه و ... که حدوداً ۳ ساعت و نیم به طول می انجامید ، آنگاه بر اساس سفارشات اولیا و اوصیاء و انبیا ، مشغول به دعا در حق برادران دینی مومنان و ملتمسین دعا و وابستگان بودم که در یک لحظه دیدم یک سفره ای در جلوی چشمم بر زمین گذاشته شده و آن شخصی که این سفره را در جلوی دیدگان من بر زمین نهاد ، فرمودند که این نعمت بهشتی است ، بفرمایید. با چشمانم به دقت که به آن نگریستم طعام های رنگارنگ که زیبایی آنها جلوه خاص و طراوت غیرقابل وصفی را برایم متجسم می نمود، نگاهم را برگرداندم تا مانع دعا و ذکر نشود و به اذکار و دعا در حق مومنان مشغول شدم. مشاهده نمودم مجدداً سفره دیگری در جلوی من گذاشتند که در آن ظرفی طعام و ظرف دیگر خرماهای بسیار زیبای در ان جلوه گری می کردند ، در این لحظه متوجه شدم که در عالم دیگری هستم ، خودم را به سجده انداختم و سجده بسیار طولانی را به جای اوردم. ☘️ آماده شدن برای تدفین یکی از فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شبی در عالم خواب به من پیام رسید که آماده باشید که فردا برای تدفین یکی از فرزندان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در روستای ینگی قلعه شرکت نمایید. بنا به دستور رسیده در عالم خواب، لباس ها را پوشیدم و آماده شدم تا قاصد پیام از راه برسد . در ایوان منزل افکارم به ذکر خدا و عظمت خواب و مومنی که دارفانی را وداع گفته مشغول و در طول منزل قدم میزدم که قاصدان از راه رسیدند و عرض کردند : آقای حاج سید تقی تقوی ،به دیار حق شتافتند و خدمت رسیدیم تا در مراسم تدفین او شرکت نمایید ، عرض کردم : چرا دیر آمده‌اید؟ سپس جهت مراسم تدفین به سوی روستای مزبور حرکت کردیم. پس از پایان مراسم ،قاصد پیام ،خدمت اینجانب رسید.سوال کردند که شما از کجا می دانستید و چه کسی به شما چنین خبری را رسانده بود که عرض نمودید : چرا دیر آمده اید. عرض کردم که در عالم خواب به من پیام رسید که باید امروز در مراسم تدفین یکی از فرزندان مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها شرکت نمایم ،به این دلیل من پس از نماز صبح آماده بودم که شما از راه رسیدید. خوشا به سعادت مومنانی که برای تدفین آنها اولیا خدا باید آماده و مهیا شوند و خوشا به سعادت اولیا الله که از حیات و ممات بندگان صالح خدا گاه می شوند @shia5t
معرفی سید میر بابا سیدی ، استان شهر روستا : ✍️قسمت چهارم : 🍃راحت ترین راه سیر و سلوک توضیح حاج سید میر بابا در این باب این است که اگر دستورات الهی را و احادیث نبوی و فرمایشات معصومین را آنچنان که به ما رسیده است انجام دهیم ، قطعاً از سالکان طریق الله هستیم اما اگر به آنها اعتنا نکنیم و یا با لق لق زبان به بیان آنها بپردازیم ، در آن صورت جز عمر بیهوده ،چیزی نصیب ما نمی شود. پس عمل فرد است که اگر مطابق با دستورات دینی باشد، راه سعادت را برای او مهیا می نماید. 🍂وفات این عالم ربانی سرانجام در سال 1397 در سن 96 سالگی دار فانی را وداع گفت و در جوار در جوار امام زاده حمزة الرضا (ع) در شهر شیروان ، به خاک سپرده شد... 📚معرفی کتابی در مورد ایشان : کتاب الهامات قلبی ، در مورد شرح احوالات ایشان می باشد ، که توسط انتشارات جهانی، منتشر شده است ، علاقمندان به اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانند به این کتاب مراجعه کنند... @shia5t
📚 الهامات قلبی ، نگاهی گذار بر زندگی نامه مجذوب سالک و عارف ربانی حاج سید میر بابا سیدی انتشارات : جهانی مولف : شاکری ، سنکاشکین @kotob113
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
📚 الهامات قلبی ، نگاهی گذار بر زندگی نامه مجذوب سالک و عارف ربانی حاج سید میر بابا سیدی انتشارات :
🔻نکته : برای تهیه ی کتاب " الهامات قلبی ، نگاهی گذار بر زندگی نامه مجذوب سالک و عارف ربانی حاج سید میر بابا سیدی" ، به صورت پستی ؛ میتوانید با شماره های زیر ، تماس بگیرید : 09151892914 09151887528 @shia5t
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
معرفی سید میر بابا سیدی ، استان #خراسان_شمالی شهر #شیروان روستا #زو : ✍️قسمت اول : 🔻حاج سید میر با
H salam agha.amr
144.6K
🎙حکایت خواب حاج میر بابا سیدی در مورد امام زمان عج به لسان خودشان ؛ ابلاغ سلام آقا امام زمان عجل به دوست دارانشان به مومنینی که به حاج آقا میربابا میگفتند سلام ما را به آقاجانمان برسانید... نکته : صوت به زبان ترکیست. 📌برای اشنایی بیشتر با عالم ربانی حاج سید میر بابا سیدی و دسترسی به مطالب و فایلهای صوتی وتصویری از صحبت های ایشان ، میتوانید به کانال زیر مراجعه فرمایید : eitaa.com/aghamirbaba @shia5t
🔹بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی در مورد مقام حضرت علی اکبر علیه السلام ( 1397/2/7) در مدح و منقبت حضرت علی اکبر علیه السلام همین بس که سید الشهدا علیه السلام فرمود : اشبه مردم خَلقا خُلقا مَنطقا ، به کسی می باشد که لا ینطق عن الهوی است. کسی که می خواهد علی اکبر علیه السلام را بشناسد باید پیامبر صلی الله علیه و اله را در خَلق و خُلق و منطق بشناسد. @shia12t
معرفی آخوند ملا حسن مالمیری ، شهر : منبع : 📚کتاب خاطرات خوبان 🔻معرفی ایشان به صورت صوتی ، در پست های پایین👇 @shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی نامه کوتاه آخوند ملا حسن مالمیری @shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره اول : اقامت در کربلا پس از وفات @shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره دوم : استفاده از لوطی ها @shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره سوم : گستاخی جلال الدوله @shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره چهارم : توجه به زندگی و معیشت مطرب @shia5t
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره پنجم : اکرام زائر امام حسین علیه السلام @shia5t
برخی دیگر از حکایات آخوند ملا حسن مالمیری ره @shia5t
🔹 حکایتی عجیب از مرحوم میرزا تقی زرگری و سیّد سکوت 📚 منبع: در محضر لاهوتیان، ج۱، ص۴۲۷ - ۴۲۹. @shia5t
🔹 خاطرات مرحوم حاج حسین کوه‌خضری از سیّدِ سکوت 📚 مسجد کوه خضر نبی علیه‌السّلام اردوگاه یاوران حضرت مهدی (عج)، ص۴۰ - ۴۱ (ضمن مصاحبهٔ مؤلّف با آنمرحوم) @shia5t
🔔 قبر سیّد سکوت کجاست؟ 🔹 از آنجا که سنگ مزار سیّد سکوت در تعمیرات حرم حضرت معصومه - سلام الل‍ه علیها - از میان رفته و تمام صحن حضرت به صورت یکدست سنگ‌فرش شده است، لذا نمی‌توان محلّ دقیقِ قبر ایشان را معیّن کرد. با این‌حال موقعیّت تقریبیِ آن به شرح زیر است: 🔸 هرگاه از صحنِ شرقیِ حرم - که به اسامیِ متعدّدی چون صحن اتابکی، آینه، نو، صحن بزرگ و امام رضا معروف است - به طرف خروجیِ درب ساعت (که امروزه درب ۵ حرم نامیده شده و به خیابان ارم باز می‌شود) حرکت کنیم، زیر گلدستهٔ سمت راست، علامت و نوشتهٔ کوچکی وجود دارد که مزار مطهّر این سیّدِ بی‌نام‌ونشان را معیّن می‌کند. بزرگانی همچون آیةالل‍ه مرعشی نجفی بارها پای این گلدسته ایستاده و برای سیّد سکوت فاتحه خوانده‌اند؛ رحمة الل‍ه علیهم أجمعین. 🔹 گفتنی است که این قسمت از صحن اتابکی فعلاً در محدودهٔ تعمیرات حرم قرار گرفته و به جهت موانع تعبیه‌شده، تشرّف به این قسمت برای زوّار مقدور نیست. @shia5t