eitaa logo
پاتوق بچه شیعه ها
2.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
71 فایل
نکات ناب اخلاقی و اعتقادی ارتباط با مدیر کانال @alihasanvand
مشاهده در ایتا
دانلود
تقطیع گفتگو با یک هم‌وطن در هلند محکم و با جدیت بهم گفت: من سال ۸۸ در ایران برانداز بودم! کسی که تا آن روز آنچه از او دیده بودم در سه صفت خلاصه می‌شد: مؤمن، محجبه، انقلابی! خندیدم و با تعجب گفتم: شوخی نکن! گفت: باور کن! گفتم: این همه تغییر... اینجا در هلند!... گفت: ایران که بودم حسابی مخالف نظام بودم. فقط هم در این گروه‌ها و شبکه‌‌های اجتماعی موافق با نظرات خودم عضو بودم. مدام پیام‌هایی می‌آمد از قطعه‌هایی از صحبت‌های رهبر، حاج‌آقا فلانی و... که حرف‌های مشکل داری بود و ما را بیشتر عصبی و تحریک می‌کرد... می‌گفت این سال‌ها گذشت تا من آمدم هلند. اصلا یکی از دلایلش برداشتن حجاب از سرم بود. وقتی هلند آمدم، دغدغه‌های کار و زندگی من را از شبکه‌های اجتماعی و اخبار ایران دور کرد. از فشار افکار دوستان و بمباران اخبار منفی و... کم کم تنها می‌شدم و فرصت تفکر بیشتر می‌شد. دیدن واقعیت‌های زندگی در غرب هم بی‌تاثیر نبود. در کنارش ناگزیر بیشتر با همین محیط واقعی ارتباط می‌گرفتم که از تنهایی دربیایم و زمان بگذرد. زمان گذشت تا یک شب در یک مراسم مذهبی ایرانی شرکت کردم. خیلی برای نگاه اعتقادی نبود. بیشتر بخاطر در جمع ایرانی‌ها و چند هم‌زبان بود. در این مراسم، حاج آقایی مسئول برگزاری بود که خیلی مهربان و خوش برخورد بود. کم کم من را هم به جمع‌ها دعوت می‌کردند و اصلا توجهی به پوشش و عقایدم نداشتند. من را در جمع خود راه می‌دادند و حتی مسئولیت‌هایی هم به من می‌سپردند. این اولین تجربه من از حس خوب بین بچه‌های مذهبی بود. معمولا ما این نگاه را داشتیم که اینها ما را آدم حساب نمی‌کنند. فقط خودشان را قبول دارند... کم کم که به این جمع نزدیک‌تر شدم. از ناراحتی‌ها و دلخوری‌هایم می گفتم و نقد و اعتراض به صحبت‌های رهبر یا فلان سخنران... حاج آقا با حوصله گوش می داد و یک به یک جواب می‌داد. کم‌کم متوجه شدم خیلی از کلیپ‌ها و متن‌هایی که در آن گروه‌ها پخش می‌شده، تقطیع شده بوده و اصل چیز دیگری است. تازه با اصل سخنرانی‌ها و اصل صحبت‌ها به واسطه راهنمایی این حاج‌آقا آشنا می‌شدم. و می‌دیدم هیچ حرف اشتباهی در این سخنان نیست. می‌فهمیدم که مدام صحبت ‌های تقطیع شده به خورد ما می‌دادند و حتی خیلی مسائل از ریشه صحت نداشته. کم‌کم زمان گذشت و به یک شخصیت دیگر تبدیل شدم... با هیجان خاصی همه این حرف‌ها را می‌گفت و من هم با هیجانی بیشتر به حرف هایش گوش می‌دادم. امروز کلی فعالیت علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و دینی در هلند دارد و دستگیر خیلی‌هاست. خالصانه به همه کمک می‌کند و در مسیر روشنگری به سبک همان حاج‌آقا عمل می‌کند. از تجربه‌های تلخش در برخورد با زندگی واقعی خارجی‌ها می‌گفت و اینکه برای او زندگی در غرب برعکس باعث افزایش ایمان و عقایدش شده و از او کسی ساخته که حتی مورد پذیرش و باور خانواده‌اش نیست... می‌گفت: با تمام تمسخرهایی که می‌شود. چه از طرف دوستان ایرانی، چه هلندی، حجابش را حفظ کرده و حفظ خواهد کرد. دستش را به روسری‌اش گرفت و خیلی جدی گفت: این حجاب، من را در بین هزاران لاابالی گری مردها در غرب حفظ کرده است. صرفا همین حجاب مانع نزدیک‌ شدن مردها به من شده. خیلی صحبت کردیم. تجربه‌ خاصی بود. حقیقتا هدایت دست خداست... و برایش جغرافیا اهمیت ندارد. کسی شایسته هدایت باشد، دستش را می‌گیرد. واقعا به حال و روز و باور و تلاشش غبطه می‌خورم و احساس کوچکی می‌کنم... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
یکی از دوستان «بعد از حدود ده سال زندگي و تحصيل در اروپا و كار كردن در محيطي هفتاد و دو مليتي، كه در حال آماده كردن مقدمات برگشتم به ايران هم هستم، به شخصه سعي كردم توي اينستاگرام سفرنامه نويسي كه ميكنم، گريزي هم بزنم به مشكلات زندگي ايرانيان خارج از كشوري كه ميشناسم و دوستان و همكاران خارجي. دلايل معرفتي هم بيارم براي حرفهام. الحمدلله هنوز تعداد زيادي از مردم ايران معتقد به اين هستن كه اين دنيا و زندگي، غايت و هدفي براش تعريف شده. اينكه بودن ما روي زمين و سختي‌هايي كه هركس به فراخور سعه وجوديش ميكشه، بي‌حكمت نيست. منتها بعضاً فراموش ميكنيم و غفلت ما رو ميگيره و در مقام مقايسه درون زندگي‌هامون با بيرون زندگي مردم، منصفانه قضاوت نميكنيم. من اگر بدونم در چشم انداز خداوندي يه هدف و جهت مشخصي از رشد برام تعريف شده و در اين مسير «ناگزير» هستم از زدن وزنه‌هاي روحي معيني در طول عمرم، تا ماهيچه‌هاي روحم به حدي كه بايد رشد كنن براي شرايط زيست-محيطي عالم بعدي، طبعاً و منطقاً اين رو هم خواهم دونست كه تغيير جغرافياي من دستان اين خالق قادر رو نمي‌بنده. با تغيير جغرافيا فقط "نوع" آزمايشهاي زندگي من ممكنه عوض شه، نه "شدت" اونها. داشتن چنين نگرشي و دانستن اين حقيقت، نگاه خيلي‌ها به مقوله مهاجرت و زندگي رؤیایی و بي‌دغدغه‌اي كه بعد از مهاجرت براي خودشون تصور ميكنن رو زير و رو خواهد كرد و تصوراتشون از اونچه با مهاجرت در انتظارشون خواهد بود رو به واقعيت نزديكتر خواهد كرد. باعث ميشه فرد بدونه اگر با رفتن از ايران ميتونه به رفاه برسه، ساز و كار دنيا طوري طراحي شده كه خوشي‌هاي زندگي دنيوي به صورت «نعيم» نيستن، بلکه «نعمت» طراحي شدن. فرق نعمت و نعيم در اينه كه در دنيا نعمتها با هم "تداخل" دارن. خاصيت زندگي دنيا اينه نعمتي رو بهت ميدن، اما در عوض نعمت ديگري رو ازت ميگيرن. مادر و پدر شدن مساويه با از دست دادن نعمت خواب شبانه راحت و زندگي بي‌دغدغه براي همه عمر از بس غصه زندگي و آينده و عاقبت بچه‌هات رو هم بايد بخوري. ثبات اقتصادي بهت داده ميشه با نعمت مهاجرت، اما در عوض نعمت خانواده و سايه پدر و مادر و خيلي چيزها كه با پول خريدني نيست ازت گرفته ميشه. خارج زندگي كردن باعث نميشه كه هيچوقت داغ فرزند نبيني. باعث نميشه هيچوقت سرطان نگيري، باعث نميشه زندگي خانوادگيت حتماً بيمه شه و مستحكم بمونه. باعث نميشه فرزندانت لزوماً عاقبت بخير شن. اروپايي و آمريكايي و مرفه بودن باعث نميشه كسي خودكشي نكنه، بلاي مادي و مالي و جاني نبينه… برعكس، شاهد خودكشي كساني باشي كه در رفاه در مناطق پولدار نشين پاريس زندگي ميكنن، و به عنوان مسلمان به عينه ببيني گويا راسته كه "جز با ياد خدا دلها آرام نميگيرد". چقدر براي هر كدوم از اين موارد شاهد مثال ميشناسيم در خارج از كشور. زوج ايراني ميشناسم با پاسپورت سوئيسي. داراي ميلياردها ميليارد املاك در داخل و خارج از كشور، كه فقط ماليات ساليانه آقا، ششصد هزار يوروست. اما زندگي زناشويي زهرمار… خانم دچار افسردگي، و فقط بخاطر دخترهاشون همديگه رو تحمل ميكنن. من سخت‌ترين دوران زندگيم رو در حالي گذروندم كه ايفل از پنجره خونه‌ام معلوم بود و متنعم از ثبات اقتصادي اروپا. واقعيتيه كه هيچكس نميتونه با مهاجرت فرار كنه از وزنه‌هاي انتخاب شده توسط رب‌ّ و مربي بالاي سرمون که شاهد و ناظر اعمال و تصميمات ماست و نقشه راه زندگي ما رو به نسبت انتخاب‌هاي ما تغيير و تطبيق ميده. بشينيم حساب كنيم مايي كه سالهايي رو خارج بوديم، روزهاي سخت‌تري داشتيم نسبت به وقتي ايران بوديم يا راحت‌تر؟ آيا مشكلاتي داشتيم كه از قضا برآمده از حضور ما در خارج بوده، يا خارج بودن ما بستر سازش بوده؟ يا اصلاً خارج و داخل بودنمون در بروز برخي مشكلات تأثيري نداشته… اينه كه، حداقل ماهايي كه در خارج تونستيم از نزديك ببينيم خارجي‌ها هم به اندازه خودشون توي زندگي‌هاشون چالش دارن، راحت‌تر میتونيم حداقل براي خودمون حلاجي كنيم شرايط رو. تصميم به مهاجرت معكوس از يه پختگي و خودشناسي و هدف شناسي مضاعفي میاد كه موقع مهاجرت و خروج از ايران نداشتيم. اينه كه حق ميدم اگر مردم داخل ايران نتونن تصميم فردي كه مهاجرت معكوس كرده رو درك كنن. چون اگر معرفت شناسي و دنيا شناسي درستي نداشته باشن كه بي نيازشون كنه از تجربه زيسته خارج از كشور براي درك تصميم امثال من، تنها چيزي كه مي بينن اينه كه كسي دنياي پر زرق و برق و مرفه و بي دغدغه غرب رو گذاشته برگشته اومده توي كشوري كه هر روز درگير يه مشكله...» 💡✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance آدرس رسانه پاتوق بچه شیعه ها در پیام رسانها و شبکه‌ها: ایتا: https://eitaa.com/shia_patogh بله: https://ble.ir/shia_patogh اینستاگرام: https://instagram.com/shia_patogh
نمی‌دانستم سالیان سال رأی دادن در بوده. ظاهراً می‌خواستند از طریق زورِ قانون، فرهنگ سازی کنند. به صورت اتفاقی با یکی از سایت‌هایی که تاریخچه رأی‌گیری در هلند را شرح داده بود مواجه شدم. بعد توضیح می‌داد: الان که اجبار برداشته شده، گفته شده غالبا همون قدیمی‌ها که عادت به رای دادن کردند و هنوز می‌ترسند اگر رأی ندهند، امکانات و امتیازات دولتی را از دست بدهند، بیشتر رأی می‌دهند. این متن خبر که خواندم برایم خیلی عجیب و جالب بود. اما ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که برای رأی دادن و مشارکت، استدلال می‌آوریم که این مهارت فردی اجتماعی افراد با اراده خودشان رشد کند و فعال شود. از اینکه برای دیگران توضیح می‌دهم که به این دلایل باید رأی بدهیم و قانع می‌شوند و اقدام به رأی دادن می‌کنند، واقعا لذت می‌برم. حس خوبی است. حس ارزشمندی است. الحمدلله رب العالمین. اینکه بگویم: «رأی دادن ابراز وجود در کشور است. من رأی می‌دهم. چون نیاز هست در مسئله انتخاب و تصمیم اجتماعی خودم را بالنده کنم. به دور از سیاست زدگی باید نقش ایفا کنیم در مسائل کشور. این هم حق ماست هم تکلیف ما. خواستم از شما هم دعوت کنم بی‌تفاوت نباشید. درک می‌کنم رنجش‌ها و سختی‌هایی هست. اما این سختی‌ها نمی‌تواند وظیفه و تکلیف رای دادن را از دوش ما بر دارد. رأی دادن یک حق هست. اما یک تکلیف هم‌هست. عدم مشارکت اقتصاد را درست نمی‌کند که هیچ، امنیت را هم تحت الشعاع خودش قرار میدهد. الان به جهت اقتصادی در مضیقه هستیم.‌ اگر دشمن تشخیص دهد که حمایت مردمی وجود ندارد، امنیت را هم از ما می‌گیرد و کار سخت‌تر و سخت تر می‌شود. شما به وظیفه خودتان عمل کرده‌اید اگر رای بدهید. حالا اگر این آقایان کوتاهی کردند دیگر گناهش با آن هاست. امر واجبی از شما فوت نشده. و این برکت را به زندگی شما می‌آورد و بلاگردان خواهد بود.» ✍️مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، و ایران @ninfrance •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• 👌 رسانه «پاتوق بچه شیعه‌ها» در واتساپ https://chat.whatsapp.com/GeOS2osCVMtG7d487o1abQ در ایتا https://eitaa.com/joinchat/317194240C38f5bdcffb