ربط ماسک به ابن بطوطه
ابن بطوطه را به عنوان یکی از بزرگترین جهانگردانِ تاریخ میشناسند. حدودِ هفتصد سال پیش، از مراکش راه افتاد و کشورهایی که الآن به نام مصر، سوریه، عربستان، ایران، هند، چین، مالدیو، فیلیپین، روسیه، اسپانیا یا سومالی میشناسیم را دید و حتی در دربار بعضی پادشاهان هم منصب گرفت. مارکوپولو، که گویا بعضی از خاطراتش دروغ بوده، نصفِ این مقدار هم سفر نکرد.
سفرنامۀ ابن بطوطه سرشار از نکته و نمک است. اگر وقت شد، راجع به آن باید بیشتر نوشت. بخشي که این روزها مدام در ذهنِ من تکرار میشود مربوط است به عبور او از یک بیابانِ بسیار گرم و بیآب و آبادانی، جایی در عربستانِ کنونی. صحرایي که باید با سرعت از آن عبور کرد تا گرفتارِ گرمای جهنمیِ آن نشوند. او داستاني راجع به این صحرا شنیده و بازگو میکند:
«... نَعوذُ بالله تو گویی جهنم است! در یکی از سالها باد سَمومي (باد بسیار گرم و زهرآگین) که اینجا میوزَد مشقّات و مصائبِ بزرگي برای حجاج به بار آورد: ذخیرۀ آب به پایان رسید ...»*.
با تمام شدنِ ذخیرۀ آب، آنها که پولدارتر بودند شروع کردند به خریدنِ آب از دیگران. با وجود تقاضایِ بالا و عرضۀ بسیار کم و بسیارمحدود، کار به حراج میکشد و آنان که آب داشتند، آنرا به بالاترین پیشنهاد میفروختند. عدهای هم که پول نداشتند، نظارهگر این حراجی بر سر جان بودند. آنقدر تقاضا زیاد بود که ابنبطوطه میگوید «یک خوراک آب به هزار دینار خرید و فروش شد». در آن روزگار با چهل دینار میشد اسب خرید. تصور کنید که شخصی بیست و پنج اسب داده است تا ظرف آبي بخرد. آبفروشانِ گرانفروش خوشحال از معاملۀ پر ارزش خود بودند و گمان میبردند که با آبی که برایشان باقی مانده میتوانند به شهر بعدی برسند. آبخَرانِ گرانخَر نیز خوشحال بودند که زنده خواهند ماند و دینار دادند تا جان به در بَرَند. آنان که نه آب داشتند و نه دینار هم در بیم و امید که گشایشی از راه برسد.
پردۀ آخر داستان اینست که « وَ مَاتَ مُشتَرِيها وَ بائِعُها: و سرانجام، فروشنده و خریدارِ آن هر دو تلف شدند». آنها که پول داشتند و خریدند و آنها که آب داشتند و فروختند و آنها که پول نداشتند و آب نداشتند، همگی مُردند. همه در آن معامله متضرر شدند چون مورد معامله اصلاً آب و پول نبود؛ که جان بود.
چرا این را گفتم؟ چند روز پیش، کسي تعریف کرده بود که در داروخانه خانمي آمده تا ماسک بخرد و فروشنده گفته: «نداریم». آن زن با استیصال از داروخانه خارج میشده که متصدی به او گفته: «البته دههزار تومانیش موجوده!» و زن پاسخ داده: «بدبختِ حریص! تو اگر میفهمیدی این ماسک رو مفت میدادی به مردم تا کسي خودت و زن و بچهت رو مریض نکنه». عجب حرفِ عمیقي!
این بلای دور از انتظار که این روزها در ایران افتاده اگر مهار نشود همان معاملهاي را با مردم میکند که عطش۟ با آن کاروان کرد. ماسکفروشان و داروفروشان وارد معامله بر سرِ جانِ خود خواهند شد اگر در این بیابانِ طمع قدم بگذارند و آن روز، دور از جانِ همه، «فروشنده و خریدارِ آن [ماسک] هر دو تلف» میشوند.
* نقل قولها از «سفرنامه ابنبطوطه» ترجمه محمدعلی موحد
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
در این ایام خانه نشینی احکام شرعی هم جواب میدیم(هر مقدار بلد باشم)
البته اگر خیلی زیاد نشه که از پس برنیام😊
در خدمتم
حسنوند
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
.
تنهاییهای انسان
.
#انسان_موجودی_تنهاست و نمیتواند تنهاییاش را جز با خدا برطرف کند.
بهترین رفاقتها با آدمها در این دنیا، در نهایت طوری میشود که باز انسان به تنهایی خود بازمیگردد.
#تنهایی_انسان تقصیر کسی نیست، نباید دنبال مقصر بگردیم.
انسان فقط با خدای خودش #انس میگیرد و از #تنهایی بیرون می آید
.
#علیرضا_پناهیان
پاتوق بچه شیعهها
@shia_patogh
بسم الله الرحمن الرحیم
روزهای کرونایی ۲
وارد اتاق شدم فقط یک پیرزن روی تخت نشسته بود. تسبیح سبز رنگی در دستش و ذکر میگفت. از آن مادر بزرگهای خواستنی و مهربان که تمام وجودش بوی محبت میدهد.
احوالپرسی کردیم و تولد امیرالمومنین ع را تبریک گفتیم خودمان را معرفی کردیم که روحانی و از دفتر نهاد رهبری دانشگاه هستیم. چشمانش برقی زد. گفت از روزی که آمده ام اینجا یک مطلب را تا به حال به کسی نگفته بودم الان به شما می گویم. من مادر شهید هستم و الان هم تنها کاری که دستم بر می آید دعا کردن است. دعا کردن برای دکترها و پرستارها و بقیه که دارند کمک میکنند.
حرفهایش بمبی از انرژی و روحیه بود. انگار که دعاهایش همان لحظه اثر میکرد.
مادر بزرگ بیمارستان شهید مدرس ساوه بخش ویژه بیماران کرونا بستری بود. در شهر ساوه دو بیمارستان شهید مدرس و شهید چمران هر کدام بخشی را بیماران کرونا اختصاص داده اند.امروز رفته بودیم ساوه. دلم میخواست به همکاران معاونت بهداشت ساوه هم خدا قوتی بگویم چون دوستان بخش بهداشت علیرغم کار پرحجم و پر زحمت کمتر به چشم میآیند ولی متاسفانه فرصت نشد. ان شا الله که همگی نزد خدا ماجور باشند.
چند روز قبل که میلاد امام جواد علیه السلام بود خانمی تماس گرفت و گفت میخواهد به مناسبت میلاد جواد الائمه ع شیرینی در بیمارستان ویژه کرونا پخش شود. با مدیر بیمارستان آیت الله خوانساری صحبت کردم و ایشان زحمت تهیه و پخش نذری را به عهده گرفت.
این مطلب را در اینستاگرام استوری کردم بعد از آن یکی از اساتید دانشگاه هم تماس گرفت و گفت ایشان هم میخواهد در این کار مشارکت کند. پیشنهاد کردم که برای ولادت امیرالمومنین علیه السلام که چند روز بعد تر است این کار را انجام دهیم و ایشان قبول کردند.
امروز صبح ساوه رفتیم و از بیمارستان شهید مدرس و شهید چمران ساوه سرکشی کردیم وبا همکاران درمانی و بیماران دیدار کردیم. میلاد را تبریک گفته و خدا قوت عرض کردیم. امشب هم قرار است به بیمارستان آیت الله خوانساری اراک برویم و شب عید را در کنار بیماران کرونایی بگذرانیم احتمالاً شب بیادماندنی و شیرینی خواهد بود.
علی حسنوند
۱۷ اسفند ۹۸
اراک
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
اضطراب ویرانگر سیستم بدنی انسان است
.
.
مگر میشود از کنار تمام این خبرهای دلهرهآور و تلخ، گذشت اما اضطراب نداشت؟
چطور به این آرامش دست نیافتنی برسیم؟
.
.
در مبارزه با این ویروس ترسناک ما به دو تاکتیک نیاز داریم
.
.
اول از همه رعایت اصول بهداشتی که متخصصین هر روزه ما را به رعایت آن دعوت میکنند
.
.
دیگری هم رعایت اصول کسب آرامش در مواقع اضطراب، قدرت مثبت اندیشی و یقین به حضور یک قدرتی ماورای قدرتهای مادی، خالقی که اگر اراده کند هر ناممکنی را ممکن میسازد
ایمان به خدا و ایجاد یک پل معنوی بین بنده و پروردگار
.
.
بین نماز و آرامش روحی ارتباطی مستقیم وجود دارد. نماز در تسکین دردهای جسمی و ایجاد آرامش روحی دخالت مستقیم دارد
نماز، در تقویت روحیه مثبت اندیش نیز دخالت دارد و در سایه نماز و قرب به خدا افسردگی از انسان رخت بر می بندد و همچنین نماز در تسکین آلام روحی مؤثر است و روحیه ی امید و نشاط و شادابی را در انسان به وجود می آورد و تمامی این مسائل میسّر نیست مگر در سایه راز و نیاز و نماز با خالق هستی.
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیشب نمک تبرک امام رضا ع و هدیه تولد امیرمومنان ع برده بودیم برای بیماران کرونا.
دختر خانمی در بیمارستان حضور داشت که مادرش خیلی پیر بود و نیاز به همراه داشت.
وقتی از مادرش احوالپرسی می کردم احساس کردم که در چشمانش اشک حلقه زده است.
آنطرفتر رفتم سراغش تا کمی دلداریاش دهم و خسته نباشید بگویم اما دیدم حال و هوای خیلی خوبی دارد فیلم را ببینید
علی حسنوند
۱۸ اسفند ۹۸
بیمارستان ایت الله خوانساری اراک
پاتوق بچه شیعهها
@shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یا_زینب_کبری
به سمت گودال از خیمه دویدم من
پاتوق بچه شیعهها
@shia_patogh
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزهای کرونایی ۵
بسم الله الرحمن الرحیم
#خانم_دکتر_اشراقی متخصص طب اورژانس #بیمارستان_امام_صادق_ع_دلیجان چند روزی است که در بستر بیماری هستند اما روحیه هنوز هم عالی است.
میگوید برایم دعا کنید تا زودتر خوب شوم. اما بعدش یک جمله اضافه میکند که آدمی را مبهوت میکند.
دعا کنید تا زودتر خوب شوم تا بتوانم به بیماران خدمت کنم.
این یعنی روحیه عالی و نگاه متعالی.
باز هم میگویم که ایران پر از #فرشته است.
دیروز به همراه #حاج_آقا_عبدالرحیمی رفته بودیم بیمارستان دلیجان و همراه با ریاست جوان و خوش اخلاق جناب آقای #دکتر_وحید_کاشانی_تبار و مدیر پرتلاش و وخوشبرخورد جناب آقای #سید_احمد_جلالی با پرسنل دلسوز و زحمتکش و بیماران بخش کرونا دیدار کردیم.
دکتر کاشانی تبار از همه دوستان التماس دعا داشتند. در کنار رعایت بهداشت از دعا و تضرع به درگاه خدا غافل نباشیم که بسیار کارساز است.
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
.
🔸 #بلا، با #صدقه رفع میشود؛ اگرچه محکمِ محکم شده باشد. نه اینکه فقط روایت است که صدقه، دافع بلیات است؛ نخیر، #درایت هم هست. .
🔸 میدانیم که از لطف و احسان است که شارع فرموده: «إِسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة؛ روزی را با صدقه نازل کنید». .
📚 گوهرهای حکیمانه، ص١٣٧
.
پاتوق بچه شیعهها
@shia_patogh
بزرگیات همین بس که نمرود هم حسابمان نکردی که قاتلمان پشهای باشد. ویروسی بسمان بود. ما مگر غیر از تسلیم و رضا چارهای هم داریم...
این شبها بوی الکل دستهایمان وقت قنوت فرشتههایت را اذیت نمیکند؟ کیف آخر نمازمان همان دستی بود که به صورت میکشیدیم و حالا نباید بکشیم... عشق است، ما را چه به این غلطها که از تو بپرسیم چرا؟ خودمان یکجایی یک دستهگلی آب دادهایم چوبش را هم داریم میخوریم،خانه را خلوت کردهای نکند مهمان ویآی پی داری؟ نکند خبری باشد؟ بنده را چه به این پرسشها؟ رعیت گیوه سوخته را چه به این پرسشها؟ ما نه نمرودیم که خلیل در آتش انداخته باشیم، نه شریعه بر عزیزکردهات بستیم، خاکمان به سر که گناهمان هم در حد عفو تو نیست، آدم که یک برگ چک حرام نمیکند برای بیست هزارتومن...
راحتت کنم ما سرمان توی گوشیست و وقتهایی هم که نیست غم نان و معاش نمیگذارد برویم تو را بخوانیم و بفهمیم...
ما کتاب تورا کم خواندهایم... از یک جاهایی امتحان بگیر که قبلا درس دادهای... دل ما را هم قرنطینه کن... چهارتا قلچماق بفرست ضدعفونیاش کنند، بعد بنشینینیم توی یک حسینیهای معطرش کنیم و دیگر هیچکس را راه ندهیم اصلا کلیدش دست خودت، اتفاقا خوب کاری کردی.
فقط یک چیزی...
لطفا به محرّم آینده برسیم ...
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh