#شعر_توحیدی
#غزل
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است
بهار فصل صمیمیت خداوند است
برای رویش پر جنب و جوش بعد از مرگ
بهار سبزترین حجت خداوند است
مشام جان و جهان را شمیم گل پر کرد
بهار شمهای از رحمت خداوند است
زبان گشاده زمین، لب گشوده کوه و کویر
نگاه کن همه جا صحبت خداوند است
دوباره خوانده زمین را به زندگی، به شهود
بهار جلوهای از شوکت خداوند است
دلیل این همه کثرت، ظهور این همه رنگ
نشان روشنی از وحدت خداوند است
برای این همه صحرا که دستشان خالیست
بهار عیدی بیمنت خداوند است
#سعید_بیابانکی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#غزل
آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده
جان بی بی حضرت زهرا، جوابم را بده
من که می دانم چه کردم این همه رسوا شدم
روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده
بر نگردان روی خود را از غلام خسته ات
یک نگاهی کن مرا مولا جوابم را بده
تو نخواهی این همه شب زنده داری را چه سود؟!
تا دل من هم شود احیا جوابم را بده
دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم
بی نوایم، سائلم، آقا جوابم را بده
گرچه عمری شد سیه پرونده ی اعمال من
بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده
رو مگردان این قدر از این زمین خورده، بس است
یا بزن من را و رد کن یا جوابم را بده
"گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد"
ای عموی خیمه ها، سقا جوابم را بده
دختری با گریه در کنج خرابه ناله زد
ای فدایت دخترت، بابا جوابم را بده
#فائزه_سادات_معززی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#غزل
رمضان آمده ای عبد گنهکار بیا
نیست جز حضرت او حضرت غفار بیا
در بزن تا که به رویت بگشایند دری
سوی خوان کرم حضرت ستار بیا
منتظر مانده خدا تا که بیایی به برش
آشتی کن به سوی حضرت دادار بیا
میخرد ناز گنهکار ، خداوند غفور
همتی کن به کلافی سر بازار بیا
بار عام است و در رحمت ایزد باز است
گر گنهکاری و گر زار و گرفتار بیا
دست خالی نرو بر درگه رحمان رحیم
دم به دم با دم یا حیدر کرار بیا
دست خود حلقه بزن بر در زهرا و علی
سوی حق با مدد از دلبر و دلدار بیا
باز کن روزه ی خود با نمک نام حسین
یاد خشکی لبش لحظه ی افطار بیا
با لب تشنه و با دیده ی آلوده به اشک
یاد مشک و علم و دست علمدار بیا
#ناصر_شهریاری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
ای خدای مهربانم ای که غفارالذنوبی
عبد زار ناتوانم ای که ستارالعیوبی
ای امید عبد مسکین ، یا غیاث المستغیثین
بارش رحمانی تو ،بنده را در بر گرفته
از دم قرآنی تو، فطرس دل پر گرفته
گوشه ی مهمانی تو جا دلی مضطر گرفته
زد شکوفه گلشن دین ، یا غیاث المستغیثین
بهر اهداء در حریمت طاعتی قابل ندارم
بر سر خوان نعیمت جز دلی غافل ندارم
من بجز لطف عظیمت خواهشی در دل ندارم
شد به ذکرت سینه آذین ، یا غیاث المستغیثین
تو منایی تو صفایی تو نمازی تو نیازی
تو به هر دردی دوایی تو خدای چاره سازی
تو به خوبان همنوایی از بدان در احترازی
غافرالذّنب المحبّین ، یا غیاث المستغیثین
از من آلوده دامن بنده ی بدتر نداری
جز گذشت از کرده ی من چاره ای دیگر نداری
از سر من وقت مردن سایه ات را بر نداری
قاضی الحاجات شاکین ، یا غیاث المستغیثین
از ازل از ابتدایی تا ابد تا انتهایی
راحم هر بینوایی تو معزّ من تشایی
راحم هر ببینوایی عاشق اشک گدایی
روح عالی مضامین ، یا غیاث المستغیثین
زمزم اشکم روانه شد ز مژگان بارالها
کی شوم هم آشیانه با شهیدان بارالها
کی ببینم با ترانه روی جانان بارالها
انت با ربَّ المطیعین ، یا غیاث المستغیثین
کی شود اندر هوای دلبرم پر وا نمایم
کی شود در کربلای سرورم غوغا نمایم
کی شود جانم به پای حضرتش اهدا نمایم
ای فدایت جان شیرین ، یا غیاث المستغیثین
عقده دار کربلایم من که شیدای حسینم
جان نثار کربلایم عبد رسوای حسینم
بیقرار کربلایم محو آوای حسینم
ای گل طاها و یاسین ، یا غیاث المستغیثین
#سید_محمد_میرهاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#مربع_ترکیب
الهی گواهی که شرمنده ام
به پیش تو یا رب سرافکنده ام
ولی هر چه هستم تو را بنده ام
گدایم گدای تو، بخشنده ام
برون آید از سینه ام ای خدا
گدایم الهی گدایم گدا
به حق حبیبت که باشد رسول
به جان عزیزش که باشد بتول
الهی دعای مرا کن قبول
که درمانده هستم من دل ملول
الهی الهی الهی اله
تو هستی به حال دل من گواه
به فرق علی آن شه لافتی
به سوز دل حضرت مجتبی
به رخسار نیلی خیر النسا
ببخشا خطایم ز راه عطا
به سوی تو دارم دو دست نیاز
تو دستم بگیر امشب ای بی نیاز
به آن آیت حق از این زین نگون
به کشتی بشکسته در اوج خون
که زخم تن او شد از حد فزون
سرشک غم از دیده آید برون
به یاد قیامت ز ترس عذاب
به چشمم حرام است مِن بعد خواب
به حق شهیدان پناهم بده
به جان عزیزان تو راهم بده
امانی به قلب سیاهم بده
به آه اسیران تو آهم بده
الهی که هستی نگهدار من
گواهی الهی به اسرار من
من از سوز دل ناله ها می کنم
چو مرغ سحرگه نوا می کنم
تو را در دل شب صدا می کنم
تو خواهی اگر، جان فدا می کنم
ز سوز دل این حلقه بر در زنم
چو پروانه گرد رخت پر زنم
الهی و یا ربی یا سیدی
ندیدی از این بنده ات جز بدی
خدایا به سوی تو دارم یدی
مکن نا امیدم تو که سرمدی
ببخشا گناهم ز بخشندگی
که شرمنده باشم از این بندگی
هر آن کس که خواهد به آواز دل
چو آرام دل نیمه شب راز دل
بسوزد بگوید به دم ساز دل
که دم ساز دل می کشد ناز دل
خوش آن کس که معبودش اندر دل است
به هر جا رود زینت محفل است
#حاج_احمد_آرونی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
ای بر فراز چرخ، رسیده خروشتان
طوفان نوح کرده به پاجنب وجوشتان
پیوسته بود بار ولایت به دوشتان
من مهدی ام که ناله ام آید به گوشتان
بیش از هزار سال گذشته زغربتم
جانم به لب رسیده از این طول غیبتم
یک خلق با منند و ندانند کیستم
قومی شدند منکر و گویند نیستم
بیش از هزار سال غریبانه زیستم
چون مادرم به کوه و بیابان گریستم
من وارث غریب غریب مدینه ام
فریاد بی صداست نفس ها به سینه ام
نسل جوان که دیده ی مهدی است سویتان
ای کوثر ولایت ما در سبویتان
با ماست در عیان و نهان گفتگویتان
در هر نفس ظهور من است آرزویتان
دست دعا بلند به سوی خدا کنید
ریزید اشک و بر فرج من دعا کنید
دشمن حقیر عزّت و مجد و غرورتان
فریاد ماست زمزمه ی سوز و شورتان
فتح و ظفر تجلّی فیض حضورتان
تابیده در سراسر اسلام نورتان
قرآن غریب و در طلب یاری شماست
مهدی در انتظار وفاداری شماست
من کشتی نجاتم و در گل نشسته ام
من یوسف و ز دوری یعقوب خسته ام
من داغدار مادر پهلو شکسته ام
در طول غیبتم به شما چشم بسته ام
عمری به سینه حبس شده دادهای من
داد شماست پاسخ فریادهای من
روزی که چشم آل محمّد به خون نشست
روزی که دست جدّ مرا دست فتنه بست
روزی که دست مادر مظلومه ام شکست
روزی که رفت محسن شش ماهه اش زدست
در اوج گریه گرم دعا بود مادرم
بالله قسم به یاد شما بود مادرم
آماده تا که روز ظهورم فرا رسد
فریاد من زکعبه به خلق خدا رسد
پیغامم از مدینه به اهل ولا رسد
در سامرا و در نجف و کربلا رسد
آنجا نوید وصل به خلق جهان دهم
بر شیعه قبر مادر خود را نشان دهم
آماده، ای تمام جوانان پاک جان
آماده، ای همه سپه صاحب الزّمان
آماده، ای سرشک من از چشم تان روان
آماده، ای به مکتب ما داده امتحان
ترک گناه و پیروزی از ما عبادت است
این بهترین مسیر جهاد و شهادت است
لبّیک ای به سینه ی یاران خروش تو
لبّیک ای تمام نداها به گوش تو
لبّیک ای حیات بشر جرعه نوش تو
لبّیک ای لوای حسینی به دوش تو
ای قطره قطره خون دل ما جواب تو
ایثار ماست منتظر انقلاب تو
تو دادخواه خون خدایی بیا بیا
تو آخرین چراغ هدایی بیا بیا
تو زنگ غم زسینه زدایی بیا بیا
تو نجل سیّد الشّهدایی بیا بیا
عالم دهد ندات که الغوث و الامان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزّمان
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
هوا مسیحنفس شد، به مقدم رمضان
جوانهها همه دست دعا به شاخه بلند
شکوفههای بهاری به ذکر الرحمان
وضو گرفته شقایق به جرعهای شبنم
نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان
گل محمدی و نغمۀ خوش صلوات
نگاه نرگس سرمست همچنان نگران
خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت
خوشا دعای سحر در نمازخانۀ جان
اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین
نگاه لطف تو کافیست تا بگیرد جان
سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست
سلام بر سحرستان اول رمضان
#نغمه_مستشار_نظامی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#مناجات
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#غزل
چار فصل من زمستان شد، بهاری اش کنید
چشمه ای خشکیده آوردم که جاری اش کنید
اینکه با آلودگی در ساحل رحمت نشست
غرق عصیان است، غرق شرمساری اش کنید
دست خالی آمدم، دستم بجایی بند نیست
زودتر پرونده ام را دستکاری اش کنید
بنده ای که آمده در می زند بیچاره است
چاره ای بر غربت و چشم انتظاری اش کنید
گر شبی بر سفره ای با یار ما بودی بگو
سائلی در بین جاده مانده، یاری اش کنید
کلب اگر که وارد کهف علی شد بهتر است
کلب را هم لایق شب زنده داری اش کنید
خاک کفش نوکرانش را به صورت می کشم
چشم من را نذر خاک کفشداری اش کنید
آبرویم را حسن داد اشک چشمم را حسین
این دو نعمت را برایم انحصاری اش کنید
سفرهء افطار اگر تربت ندارد خالی است
این لبان تشنه را امشب غباری اش کنید
مادری با تشنگی اصغرش غش می کند
چاره ای باید برای گریه زاری اش کنید
در میان مشک پاره قطرهء آبی نماند
رفت عمو... فکری برای بیقراری اش کنید
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_ماه_رمضان
به حرمت رمضان کوش اگر ز اهل یقینی
همین مه است که آدم طبیعت ملک استش
#بیدل_دهلوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem