eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ تشیع
📢 : 🌾بسم الله الرحمن الرحیم 🌾 📚کنفرانس: # تاریخ اسلام 🖤 🗓محوریت: عزاداری و گریه بر مصائب اباعبدا
بسم الله الرحمن الرحیم سلام واحترام خدمت شما استاد ملک محمدی بزرگوار عزاداریهاتون قبول حق ان شاءالله 🥀🥀 بفرمایید کانال آماده ودر خدمت شما قرار دارد سپاسگزاریم 🥀 کربلا روزیتون ان شاءالله 🤲🥀 التماس دعا
سلام علیکم عرض ادب و احترام محضر همه دوستان عزیز با کنفرانسی دیگر در خدمت شما سروران هستم....... 🙏🙏🙏🙏
🟩بسم الله الرحمن الرحیم🟩 ✨✨✨✨ 📘کنفرانس:  عزاداری و گریه بر مصائب ابا عبدالله الحسین«ع» ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ✍شاخص بحث:  رفتار ائمه با شعرای اباعبدالله الحسین«ع»
🗞نامه امام حسین «علیه السلام»به برادرش امام حسن «علیه السلام» « أَنْتَ أَعْلَمُ مِنِّی بِأَنَّ خَیْرَ الْمَالِ مَا وَقَی الْعِرْضَ» 〰〰〰〰〰〰〰 🟡امام حسن«علیه السلام» به برادرش فرمود: «چرا این قدر به شعرا صله زیاد میدهی»، 🟢 حضرت امام حسین«ع» در پاسخ فرمود: «تو بهتر از من می‌دانی که بهترین مصرف مال جایی است که آبروی انسان را حفظ کند». ⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️⚪️ ✔️اسلام با شعر خوب، مخالفتی ندارد بلکه تعریف و حمایت هم کرده است ؛ 📝 چنانچه «قیس ابن عاصم» مواعظ پیامبر«صلی اللّٰه علیه وآله وسلم» را در قالب شعر ریخت 🔻🔻🔻🔻🔻 🖊 و چه بسا اثر شعر در افراد بیشتر از نثر باشد که در تاریخ نمونه‌هایی از آن ذکر شده است ـــــــــــــــــــــــ 📔 امالی صدوق، مجلس ا حدیث۴.
🟧  اشعار ابو العتاهية وهارون الرشید 👳‍♂«اصمعی» می‌گوید: روزی بر « » وارد شدم که مشغول خواندن ورقه ای بود،... در حالی که اشك چشمش بر گونه هایش جاری بود، ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🟫 مدتی صبر کردم تا آرام گرفت، آنگاه متوجه من شد و آن ورقه را جلو من انداخت و گفت:  «این عاقبت دنیا است»: 🌴🌴🌴🌴🌴 👳‍♂«اصمعی» می‌گوید:  وقتی به ورقه نگاه کردم تا ببینم چه چیزی نوشته که موجب ناراحتی شده،  **دیدم با خط زیبایی، اشعار نوشته شده: 🔰🔰🔰🔰🔰
اَيْنَ الْمُلوك وَاَيْنَ غَيْرهمُ***صٰاروا مَصيراً اَنتَ صٰائِرُهُ يٰامُؤْثِرَ الدّنيا بِلذّتِةِ***وَالمُسْتَعدُّ لِمَن یُقَاخِرُهُ نَلْ مٰا بذٰالك اَن تَنٰالَ***مِنَ الدُّنْيا فانّ الموتَ آخِرُهُ 🔰🔰🔰🔰 یعنی👈«کجا رفتند پادشاهان و غير آنان؟ آنان به راهی رفتند که تو خواهی رفت». ✨✨✨✨ 👈 ای کسی که لذّات دنیا را برای خودت برگزیدی و خود را آماده کرده ایی که به هر کسی فخر کنی». 👈«هر مقدار که از دنیا استفاده کنی، پس بدان که پایان آن مرگ است». ⚡️⚡️⚡️⚡️ ــــــــــــــــــــــــــ 📗 مروج الذهب، جلد۳/ صفحه۳۶۶.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 گفت: 👈  «گویا مخاطب این اشعار فقط من هستم» ✨⚡️✨⚡️⚡️ که بعد از این جریان، دیگر عمر چندان وفا نکرد و به درک واصل شد 🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥
❇️از قدیم رسم بر این بوده که وقتی شخصیتی را میکردند،  ممدوح، چیزی را به عنوان «حق الزحمه) به او می‌داد💰💰 ↩️ که این را « » می‌گفتند. ▫️▪️▫️▪️▫️ ⭕️و این بستگی به شعر و ممدوح داشت که شعر در چه سطحی و  ممدوح نیز از چه روحیه ای بر خوردار باشد ؛ 🟫🟫🟫🟫🟫🟥
🔶گاهی ممدوح، مانند « » بودکه با انواع حیله ها، شعرا را از صله، ؛..   🟨◻️🟨◻️🟨◻️ 🛑چون از حافظه ای قوی برخوردار بود، به نحوی که اگر شعری را فقط یک بار می‌شنید آن را حفظ می‌شد ◻️◻️◻️◻️◻️◻️ ⬅️ و در کنارش، هم بود که با دوبار شنیدن، شعر را حفظ می‌کرد.🧕 🔷لذا « » به گفته بود در صورتی صله می‌گیرند که شعرشان تازه و جدید باشد، آن هم به وزن کاغذ یا پوستی که شعر را روی آن نوشته اند،📝
📋برای همین، با چه زحمتی، شعری را انشا می‌کردند.. و در حضور که می‌خواندند، ✨✨✨✨✨✨ 🖊 در همان بار اول آن را حفظ می‌شد و می‌گفت:  این که شعر تازهای نبود، چون من می‌خوانم تا بدانی که من هم این را حفظ هستم،!! 🔰🔰🔰🔰🔰 ↩️ بعد از خواندن او، کنیز هم حفظ می‌شد و می‌گفت: اگر باور نداری ببین که این بانو هم این شعر را در حفظ دارد، ✨✨✨✨✨✨✨ 👈لذا از خبری نبود و باسر افکندگی، مجلس را ترک می‌کردند. 🔷🟨🔷🟨🔷🟨🟨
👳‍♂«اصمعی» که به حیله «منصور» پی برده بود، به فکر چاره ای افتاد،..  📋لذا اشعار را سرود و بر روی سنگ نوشت 🔷 و برای اینکه شناخته نشود،  صورتش را هم پوشاند و در حضور منصور، شروع به خواندن شعر کرد که چندبیت آن را اینجا می‌آوریم: 🌱🌱🌱🌱🌱 صوت صفير البلبل*هيج قلبي الثمل*وقال لا لاللا*وقد غدا مهرول*والطبل طبطبطبلي*والرقص قدطبطبلی*والسقف سقسقسقلی 🌱🌱🌱🌱 🤔« » که نتواسته بود اینها را حفظ کند، نگاهی به کنیز انداخت 🧕 ⬅️ اما او هم مثل منصور بود، لذا رو به شاعر کرد و گفت: کاغذ خود را بیاور تا هم وزن آن به توصله بدهم. 👳‍♂«اصمعی» گفت: «کاغذی پیدا نکردم، لذا روی نوشتم! ». 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
👳‍♂ وقتی «اصمعی» را گرفت و از مجلس خارج شد،.. 🔷منصور گفت:  این شخص باید «اصمعی» باشد. ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 👳‍♂ وقتی او را آوردند و نقاب از چهره بر گرفت، گفت:  منصور! جماعت ، فقیر و بینوا هستند و با زحمت، شعری را می‌گویند که از تو چیزی بگیرند 🍃🍃🍃🍃 ⬅️⬅️ولی تو از حافظه ات بهره می‌گیری  و در نتیجه آنان را محروم می‌کنی ــــــــــــــــــــــــــ 📗 ناسخ التواریخ، احوالات حضرت کاظم «علیه السلام»، جلد۲/صفحه۵۷.
🟫گاهی هم از چهره‌هایی بودند که ، مجبور بود  برای اینکه جلو زبان آنان را بگیرد و آبروی خود را حفظ کند، صله بیشتری بدهد، 💰💰 ⚡️✨⚡️✨⚡️✨ ✅چنانچه سیدالشهداء«علیه السلام» خطاب به برادرش همین را بیان می‌کند که: 👈  «بهترين مال، آن است که آبروی انسان را حفظ کند». ✅✅✅✅✅✅
🟩شاعر  سفيان ابن مصعب عبدی کوفی 🔻🔻🔻 سفیان بر امام صادق«علیه السلام» وارد شد، ✍حضرت فرمود: به أم فروه (كنية مادر امام صادق «علیه السلام») بگویید بیاید و بشنود که بر جدش چه گذشته است... 🔰🔰🔰🔰 «فَتَسمَعُ ما صُنِعَ بِجَدِّها،: فَجاءَت فَقَعَدَت خَلفَ السِّترِ». ✍حضرت امام صادق«ع» خطاب به سفيان فرمود: «بخوان». ♻️♻️♻️♻️♻️ ◻️چون بیت اوّل را خواند: «فَرْوَ جُودی بدَمْعِکِ المَسْکوبِ». ◻️◻️◻️◻️◻️◻️ 👈 ای‌ام فروه! هر چه می‌توانی تلاش کن و برای جدت «علیه السلام» اشك بریز».😔😔😔
📋شاعر شروع به اشعاری در مظلومیت و مصیبت  امام حسین «ع» نمود 🔰🔰🔰🔰 🟫«ام فروه وزنها صيحه ایی زدند، و چون زمان تقیه وخوف بود و نمی توانستند به طور آشکار 👈حضرت فرمود:  متوجه درب منزل باشید، ❇️ مردم مدینه جلو درب اجتماع کردند تا بفهمند که چه خبر شده،◻️◻️◻️◻️ امام «علیه السلام» فرمود: فرزندی از ما غش کرده است». ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ ⚠️نکته: کلام امام «علیه السلام» یا حمل بر میشود 👈👈و یا آنکه واقعاً، بر اثر گریۀ زنها و هیجان مجلس، فرزند خردسالی غش کرده باشد. 😔😔😔
📘شاعر طائی... 👳‍♂«زید شحام» می‌گوید: 🔶 خدمت امام صادق«علیه السلام» نشسته بودیم که «جعفر ابن عفان» نابینا وارد شد....✨⚡️✨⚡️✨ ❇️ حضرت خطاب به او فرمود:  «شنیده‌ام دربارۀ جدم امام حسین«علیه السلام» خوب شعر می‌گویی». 🔶گفت: آری ❇️حضرت فرمود: «بخوان». 🔶«جعفر ابن عفان» شروع کرد به خواندن اشعار... ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ 🟩 امام و اطرافیانش بسیار گریستند بعدحضرت فرمود: به خدا سوگند! فرشتگان مقرب خدا حضور یافتند و اشعارت را شنیدند و مانند ما گریه کردند. 👈👈 و خداوند تو را آمرزید و بهشت را بر تو واجب کرد 🟩🟩🟩🟩🟩🟩