امشب هم مهمون کریم اهل بیتیم...
یا امام حسن مجتبی
وارث باباشه این نوجوون ۱۳ ساله...❤️
عموش حسین خیلی دلواپسشه
هی میگه:
تو فرق نداري به خدا با پسرخویش
اینگونه عمو را مکشان پشت سرخویش
خوب است نقابی بزنی برقمرخویش
تا قوم زمینت نزند با نظرخویش
آخر تو شبیه حسنی،حرز بینداز
تو یوسف صحراي منی،حرز بینداز
همین که بعد از اصرارهات اذن میدون از عمو گرفتی، خیمه رو بهم ریختی قاسم...
😔
مادرت و عمه ت دلشون ریخت😔
زن ها چقدر مويْ پریشان تو کردند
از بس که دعا بر تو و برجان تو کردند
وقتی که نظر بر قد طوبای تو کردند...
وقتی که نگه بر تو و میدان تو کردند
گفتند: نَبردش چه نبردي است !
این طفلِ حسن زاده چه مردي است !
به عموش گفته بود مردن برام از عسل هم شیرینتره...
اما همین ضرب المثلی که گفت، به سرش اومد...
😔
میل تو به شوق آمد و ضرب المثلت کرد
آئینهی جنگیدن مرد جملت کرد
آنقدر عسل گفتی و مثل عسلت کرد
با زحمت بسیار عمویت بغلت کرد
از بسکه عدو سنگ به ظرف عسلت زد
اندام تو در بین عسل ریخت، کش آمد
یکم این بیت رو بازش کنم ...
حسین با زحمتْ قاسم رو از زیر سم اسب ها نجات داد
😔
یه نگا به صورتش کرد...
دید نظم صورت قاسم بهم خورده...
😭
یه نگاه به قد و بالای قاسم کرد
دید تو همین مدت زمان کم، قاسم قد کشیده و رعنا تر شده...
😭😭
در این دقایق کوتاه قد بلند شدی
چه کرده اند قدت این قَدَر شده است
#یوسف_رحیمی
قاسم هم مثل رقیه و عبدالله یجور دیگه از بی بی زهرا ارث برد...
😭
ارثی که برده ای تو زمادربزرگ خود
باعث شده در اوج جوانی خمت کنند
😭
#عبدالحسینمخلصآبادی
آقای غریبِ ما خواست تنهایی قاسمو بغل کنه بیاره خیمه...
آخه استخونبندی این نوجوون زیر سم اسب ها له شده بود...
😭😭
دور و برت آنقدرشلوغ است که جانیست
خوبی ضریح تو به این است جدا نیست
برگیسوي تو خون جبین است،حنا نیست
نه ...بردن این پیکر تو کار عبا نیست
باید که کفن پوش بلندت بنمایم
آغوش به آغوش بلندت بنمایم...
آغوش به آغوش...😭
یعنی باید یه نفر سرتو به آغوش بگیره
یه نفر پاهاتو بلند کنه به آغوش بگیره
یه نفر دست زیر کمرت بگیره...
بلکه بشه اینجوری از زمین بلندت کرد قاسمــــــــــم...😭😭😭
یک لحظه تو پاشو بنشین...جان برادر
آخرچه کنم ماه جبین ...جان برادر؟
تا پا مکشی روي زمین...جان برادر
از کاکل تو مانده همین؟...جان برادر
جسم تو زمین است .عمو ، میرود از دست
تو میروي ازدست ،عمو می رود از دست
صلی الله علیک یا ابا عبد الله🖤
#التماس_دعا 🤲
ای گدایان رو کنید، امشب که آقا قاسم است😔
تا سحر پیمانه ریز، کاسه ما قاسم است😔
یادمان باشد اگر، روزی، بقیع را ساختیم..😭
ذکر کاشی های، باب المجتبی یا، قاسم است..🤲😔
مگه نوجوون ۱۳ ساله چقد قد و قامت داره؟
زره به تنش نشد،😔
زنای هاشمی دورشو گرفتن سرمه به چشمش کشیدن،نقاب به صورتش زدن انقد زیبارو بود،😭
میگفت: بچم چشم نخوره،کسی که وقتی میخواد بره میدان جنگ باید زره تن کنه،زره به تنش نشد عاقبت کفن تنش کردن،😭😭
اللّهُمَّ صَلِّ علی فاطمه و اَبیها و بَعلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظيمِ الاْعْظَمِ، اَلاْعَزِّ الاْجَلِّ الاْکْرَمِ، بحقِّ امامِ زمانِنا، بِدَمِ المظلوم ده مرتبه يا اَللّهُ يا اَللّهُ يا اللّهُ…
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک
اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای
خدایا آبروی ما مریز
خدایا گناهان ما بریز
خدایا ما را ببخش و بیامرز
برای سلامتی هموطنامون و مریض های مورد نظر:
*أعوذ بالله من الشيطان الرجيم*
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
هدایت شده از من ولایتی ام
🌸🌿🌺🌿🌼
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم😍✋
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
هدایت شده از یوسف الزهرا
حاج رضا انصاریان4_319907705579896976.mp3
زمان:
حجم:
573.9K
سیدعلی ⚫️:
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
شما دعوت شدید به روضه مجازی💔
امشب روضه حضرت علی اصغر
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مصائب بزرگ کربلا ، مصیبت حضرت علی اصغر علیه السلامه
از میون امامان و امام زاده ها چند نفر مشهور به باب الحوائجن.یکیشون حضرت علی اصغر علیه السلامن
هممون حاجتمندیم
وقتی پاتون به روضه باز میشه اول نیتتون و درست کنین
ثواب این لحظات روضه و اشک رو نثار بقیه کنین
وقتی آدم عملی انجام میده نباید بفکر ثوابش باشه
همینکه خدا توفیق میده اسم خودش و بنده های خوبشو به زبون بیاریم، همینکه تو مجلس روضه ی امام نشستیم از هر ثوابی بالاتره
خوشحال باشیم که ما رو به حساب آوردن و راهمون دادن
روضه ی علی اصغر ع رو مادرها بیشتر درک میکنن
چون از همه عاطفی ترن و شدت مهر و علاقه به فرزند رو چشیدن
اگه اشتباه نکنم شش ماهگی ، زمانیه که تازه بچه به بعضی کارهای ما واکنش نشون میده
یعنی بعد شهادت همه یاران، طلب یاری کردن و فرمودن هل من ناصر ینصرنی
متن روضه رو در ادامه میارم
اما قبل شروع روضه یه چند نکته رو میخوام عرض کنم
در باره شهادت حضرت علی اصغر ع واژه خاصی بکار رفته به نام تلظی
شما همیشه این لحظات رو شاهد بودین که بچه از شدت گرسنگی گریه کنه
آدم بمیره و اون لحظه رو نبینه که بچه آدم از شدت گرسنگی گریه کنه اما مادر و پدر نتونن کاری براش بکنن
شیر خوار امام حسین علیه السلام از بس گریه کرد بیحال شده بود
نه مادر میتونست بهش شیر بده و نه آبی وجود داشت
خدا نیاره روزی که والدین شاهد مرگ بچه شون باشن
اینجا میگن این بچه از شدت عطش تلظی میکرد
😭😭😭😭😭😭😭
السلام علیک یا ابا عبدالله
آقا زره از تنشون در آوردن
بچه رو گرفتن گذاشتن زیر عبا
بذارین بگم تلظی یعنی چه
یه معنی تلظی یعنی از شدت عطش زبون بچه بیرون افتاد
معنی دوم تلظی یعنی از شدت عطش دست و پا میزد و داشت جون میداد
اما معنی سوم و باید توضیح بدم
معنی سومش اینه که دیدین صیاد وقتی یه ماهی رو میگیره و بیرون میاره ،بعد مدتی ماهی همچنان نفس میکشه اما این معنیش این نیست که اگه بندازینش تو آب ، بازم میتونه زندگی کنه .تلظی یعنی دیگه کار بجایی رسید که اگه بهش آب هم میدادن باز فرقی بحالش نداشت.در هر صورت از دنیا میرفت.نوزادی که رفتنیه دیگه تیر به گلو زدن نداره
😭😭😭😭
بچه رو آورد میدون
خب همه دیدن امام حالت رزم نداره
زره و کلاه خود تنش نیست
یهو دیدن از زیر عبا چیزی بیرون آورد
دیدن یه نوزاده
امام حالتش بظاهر خواهش بود
اما در واقع اتمام حجت بود که اگه شما با من دشمنین این بچه که گناهی نداره
وقتی آدم کارش به تلظی بکشه آبم بهش بدن فایده نداره
خب معنی این کار امام جز اتمام حجت چیزدیگه ای نبود
تا بحال تیر سه شعبه دیدین؟
نوک تیر رو دیدین لابد.بهش میگن پیکان
پیکان دو لبه داره
به این لبه میگن شعبه
تیر سه شعبه یعنی غیر از نوکش ، دو تا حالت لبه دار هم وسط تیر درست کرده بود تا اگه به هدف خورد نتونه در بیاره و انقدر بمونه تا طرف جون بده
بچه نیمه جونه
کسی که رهاش کنین میمیره دیگه تیر زدن نداره
بچه شش ماهه رو آدم بغل که میکنه گردنش هی اینور و اونور میفته اما باز خودش برمیگردونه
حضرت بچه رو برای کمک بلند کرد
تا دشمن اونو ببینه و به حالش رحم کنه
راوی میگه حضرت بعد لحظاتی خواست بچه رو پایین بیاره که ببوسدش، دید این سر یه طرف افتاد
اما دیگه تکون برنمیگرده
یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد
کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد
بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود
تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد
شش ماه او تمام شد و در منای عشق
قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد
وقتی پدر ز حنجر او تیر را کشید
زد دست و پا به خون و رها از سه شعبه شد
در پاسخ به شادی شرم آور عدو
در خیمه های تشنه عزا از سه شعبه شد
دیدی دلا به محشر کبرای کربلا
شور قیامتی که به پا از سه شعبه شد
آنجا که کاخ صبر و امیدش خراب شد
غمخانه ی رباب بنا از سه شعبه شد
از اینجا به بعد رو میسپارمتون به باب الحوائج حسین ع با روضه ی آیت الله آقا مجتبی تهرانی
روز عاشورا حسین”ع” نگاه کرد، دید اصحاب شهید شدند و بنی هاشم هم رفتند و کسی هم دیگر نیست.
استنصارهای حسین”ع” در روز عاشورا متعدد است و یکی از آن جاهایی که استنصار کرد اینجاست. واقعاً آن شرایط هر وقت به ذهنم میآید دلم آتش میگیرد که نوشتهاند از سی هزار تا صد هزار نفر در مقابلش ایستادهاند و او تک و تنهاست و میگوید: « هَل مِن مُوَحّدٍ یَخافُ الله فینا؟ هَل مِن مُغیثٍ یَرجوا الله فی اغاثَتِنا؟».
در این موقعیت که حسین”ع” استنصار میکرد، خدا جوابش را داده است. شما خیال نکنید که امام حسین”ع” استنصار کرد ولی هیچ کس جوابش را نمیداد. به خدا قسم، به خودش قسم، هم خدا جوابش را میداد و هم ارواح اولیا و انبیا جوابش را میدادند؛ میگفتند: «قربانت برویم حسین جان! ما هستیم».
تمام ذرات عالم به او میگفتند: «حسین جان! چشم، هر چه بخواهی در خدمت تو هستیم». چون او ولی الله اعظم است؛ اما باید مسائل برای ما انسانهای – نعوذ بالله – ستمکار، روشن شود. باید ما آزمایش شویم.
بعضی جاها نقل کردهاند که این استنصار حسین”ع” یک خصوصیتی داشته است و آن اینکه وقتی زین العابدین”ع” صدای پدر را شنید، از بستر بلند شد و عمهاش را صدا کرد و گفت یک عصایی، چوب دستیی، چیزی برای من بیاور که من بروم. بعضی هم نوشتهاند – شاید این زبان حال باشد – که اینجا بود که صدای علی اصغر هم از گاهواره بلند شد…
مینویسند «فَتَقَدَّمَ الی بابِ الخیمه»؛ بعد از این استنصارهایی که کرد، آمد درب خیام حرم. « وَ نادی یا زینب ! ناوِلینی وَلَدیَ الصَغیر».در جای دیگر آمده است: « یا أُختاه! ناوِلینی وَلَدی الرَّضیع». یعنی بچه شیرخوارهام را بیاور. زینب”ع” علی اصغر را آورد و به حسین”ع” داد. در این روایتی که مجلسی نقل میکند، این طور دارد که حسین”ع” خودش را از لباس حرب تخلیه کرد؛ یعنی لباس عادی بر تن کرد. حتی در بعضی از مقاتل دارد که عمامۀ پیغمبر را بر سر بست، قرآن آورد و خلاصه، چهرهاش چهرهای نبود که بخواهد بجنگد.
این بچه را آورد در مقابل لشکر و روی دست بلند کرد، به طوری که زیر بغلهایش پیدا بود. بلند گفت: «اِن لَم تَرحَمونی، فَارحَموا هذا الرضیع». اگر به من رحم نمیکنید، به این بچه شیرخواره رحم کنید. « اَلا تَرونَهُ کَیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً؟». آیا نمیبینید که چگونه بیتابی میکند؟ حالا اینکه بیتابیاش چه بوده است من نمیدانم. آیا زبانش را در میآورده است؟ آیا دست و پا میزده است؟ … البته وقتی میگویند ماهی «تَلَظّی» میکند، معنایش این است که زبانش را پی در پی بیرون میآورد… این بچه هم از شدت تشنگی بیتابی میکرده است…
نوشتهاند: «بَینَما هُوَ یُخاطِبُهُم» ، یعنی هنوز کلام حسین”ع” تمام نشده بود، «اِذ رَماهُ حَرمَلهُ بن کاهِل الاسدی بِسَهمٍ لَهُ ثلاث شُعَب»، حرمله تیر سه شعبهای زد؛ « فَذُبِحَ الطَّفلُ مِنَ الاُذُنِ الی الاُذُن»، یعنی این تیر، کار شمشیر را کرد… اینجا بود که خدا جواب استنصار حسین”ع” را داد؛ یک وقت دید ندا به گوشش میرسد: « یا حسین! دَعهُ»، بچهات را به ما بده. « دَعهُ یا حسین، فَاِنَّ لَهُ مُرضِعَهً فی الجَنَه» ؛ حسین جان ! فرزندت را به ما بده تادر بهشت سیرابش کنیم…
السَّلامُ عَلَیْكُمْ یا أهلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَّلامُ عَلَی الطِّفلِ الرَّضیعِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ
التماس دعا
اجر همتون با شش ماهه ی سیدالشهداء علیه السلام
برای شفای مریضامون با این دل شکسته دعا کنین
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
هدایت شده از یوسف الزهرا
حاج رضا انصاریان4_319907705579896976.mp3
زمان:
حجم:
573.9K
🖤
💔....
یک چیز آهسته میگویم ....
رباب ....نشنود
چند
روز دیگر گهواره را در بازار به حراج میگذارند
بر حرمله لعنت
...
🏴🏴🏴🏴🏴
اگر گهواره را پس داده بودند
دلش خوش بود با طفل خیالی
ای حسین……
زیارتنامه حضرت علی اصغر امام حسین علیه السلام
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .
سلام بر عبداللّه بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند. پی نوشت : در زیارتنامه امام حسین درباره علی اصغر علیه السلام که سید بن طاووس در الاقبال بالأعمال الحسنه جلد سوم صفحه ۷۰ آورده است نیز چنین میخوانیم:
«صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ»؛درود خدا بر تو و بر ایشان (شهیدان) و بر فرزندت علی اصغر که داغدار او شدی
سیدعلی ⚫️:
حضرت_علی_اصغر
بر درِ خیمه نشسته است و خبر میگیرد
خبرت را زِ منِ سوخته پَر میگیرد
چه کنم خیمه روم یا نروم آه ، رباب
بیشتر صبر کُنَد درد کمر میگیرد
دستِ من نیست اگر دست به پهلو دارم
دستِ او نیست اگر دست به سر میگیرد
کاش میشد نَفَسی... یا که تکانی بخوری
دارد از شرمِ حرم قلبِ پدر میگیرد
چار پایان همه خوردند بجایِ تو از آب
چقدر آب لبِ طفل مگر میگیرد؟
مادرت گفت برو لیک بپوشان او را
این سفیدیِ گلو زود نظر میگیرد
مادرت گفت برو رو مزن اما آقا...
تو اگر رو بزنی هلهله سر میگیرد
هرطرف مینگرم تیرِ سهشعبه آنجاست
آه این تیر مگر جا چقدر میگیرد
تیرش آنقدر مهیب است به هرکس بخورد
میشود رد زِ گلو و به جگر میگیرد
بعدِ پیراهن من نوبتِ قنداقهی توست
حرمله دارد از آن دور خبر میگیرد
سرِ قبرِ تو زِ من پیرزنی میپرسد
سرِ نوزاد به سرنیزه مگر میگیرد؟
😔😔😔😭
پیرهنش دستمال اشکامه بگو
پیرهن پاره ی بچم رو بدن
بیا گوشوارمو واسشون ببر
بگو گهواره ی بچم رو بدن😭😭😔
بهشون بگو بذارن یه کمی
همدمم نیزه ی اصغرم بشه
عصای پیری که واسه من نشد
اقلا سایه ی روو سرم بشه
دستو گهواره می کردم بخوابه
حالا نیزه شده گهواره براش
جای من حرمله لالایی میگه
بچمو می ترسونه با اون صداش
تازه یاد گرفته بودم چجوری
برا بچه م بخونم لالا لالا
توی گوشم می پیچه سوز صداش
تازه داشت یاد می گرفت بگه بابا
بچمو بغل می کردی یادته؟
هی می گفتی عمه قوربونت بره...
روزی که داشتی می دادیش به حسین
باورت میشد که بار آخره؟
بمیرم! خواهشای آخرشو
نتونستم دیگه مستجاب کنم
گلم از تشنگی پژمرده بود و
نمیشد فکری برای آب کنم
تا علی گریه می کرد آب می شدم
این غمو کجای این دل بذارم؟
زینبم! آب دادی آتیشم زدی...
حالا که شیر دارم اصغر ندارم
😭😭😭
شماره
1640
راشماره گیری نمائید
وسلام به مرقدامام حسین دهید
مکالمه مجانی چندلحظه قبل بنده گریه ام گرفت
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
التماس دعا 🌹