#خدیجه خواهر خوش فکرش «هاله» را به عنوان سفیر به سوی #«عمار» فرستاد،
🔶 تا از او بخواهد تا موانع پیوند خدیجه با محمد«ص» را بر طرف ساخته و او را برای اقدام برانگیزد، و «عمار» نیز چنین کرد.
📘تاریخ یعقوبی جلد /۲ صفحه /۱۶.
#خدیجه برای رسیدن به آرزوی خویش، از اندیشه و دانش عمویش #«ورقه»
که دانشمندی آگاه بود بهره گرفت و از او مدد خواست.
🔷روزی به هنگام مشاوره در این مورد، «ورقه» برای آزمون علاقه و آمادگی او، از ناهمگونی اقتصادی او با محمد «ص» سخن به میان آورد،
🔷 اما او گفت: عمو جان، اگر من به آرزوی خویش نائل آیم، ثروت خود را فدای او میسازم؛ چه که باید ثروت وسیله ی آسایش و زندگی در خور شأن انسان باشد و در راه رشد او هزینه گردد و نه هدف.
🔶«ورقه» که تشویق گر او در این راه بود، گفت: با این اندیشه، به خدای سوگند که به نیک بختی و رشد راه یافته ای؛ چراکه به همنیشی پیام آوری گرانقدر بهره ور گشته ای،
«اذن والله تسعدین و ترشدین وتحظین بنبی کریم»
📘 بحارالانوار جلد ۱۶/ صفحه ۶۰؛ جلد ۳۵/ صفحه ۹۳
🔶۳. در روایت دیگری است که #«خدیجه» در اوج شیفتگی به منش زیبا و جمال و کمال محمد صلی الله علیه و آله،
نزد «ورقه» رفت و گفت: عمو جان! من چگونه میتوانم به سعادت پیوند با او نائل آیم؟
🔷عمویش به او امید بخشید و از آموزههای کتابهای آسمانی یاری جست و برای او دعایی هم نوشت
🔷 و از او خواست تا ضمن راز و نیاز با خدای ابراهیم، تحقق خواسته ی خویش را با اخلاص و اصرار از او بخواهد.
🔻پس از آن بود که دیگر آن دخت كمال، شب و روز و در خواب و بیداری در این اندیشه بود و **تحقق آرزوی خود را از خدا میجست، و از هیچ تدبیر خردمندانه و انسانی در این راه فروگذار نبود.
----------
📘بحاالانوار / ج ۱۶/ ص ۲۴ - ۲۳.
تاریخ تشیع
🔷عمویش به او امید بخشید و از آموزههای کتابهای آسمانی یاری جست و برای او دعایی هم نوشت 🔷 و از او
🔶«خدیجه سلام الله علیها» برای رسیدن به آرزوی بزرگ وصال، بانویی هوشمند به نام « #نفیسه» را به عنوان سفیر، به سوی محمد«ص» فرستاد،
🔷 و او ضمن سخن، پرسید: چرا محمد«ص» شبستان زندگی را با چراغ همراه زندگی روشن نمی سازد؟
👈👈 آنگاه بی آنکه در انتظار پاسخ بماند، افزود: اگر به او اجازه دهد، میتواند وی را به پیوند با پاکی و پروا، زیبایی و ثروت، شرافت و شکوه و دانش و بینش دعوت کند، و آنگاه نام «خدیجه» را آورد.
❇️محمد صلی الله علیه و آله پرسید:
آیا خدیجه با آگاهی از تفاوت شرایط اقتصادی من و او، بر این پیوند خشنود میگردد؟
🌀 نفیسه پاسخ داد: او دوست من است و من میتوانم او را آماده سازم.
✳️محمد صلی الله علیه و آله آمادگی خود را اعلام نمود و رفت تا موضوع را با بستگانش در میان گذارد و آنان را برای خواستگاری بفرستد.
دوستان عزیز!!!
💠پس از آن مرحله، #خدیجه(س) خود با درایت و نجابتی وصف ناپذیر با محمد صلی الله علیه و آله به گفت و گو نشست
🌐 و پس از آگاهی بیشتر از اندیشه و بینش و منش والای آن حضرت، از او پرسید: چرا ازدواج نمی کنی؟⁉️
❇️ حضرت محمد «ص» فرمود:
اگر خدا یاری کند در این اندیشه هستم.
🌀خدیجه «س» گفت: آیا دوست داری از دختری شایسته برایت خواستگاری کنم؟⁉️
❇️پیامبر پاسخ داد: بله!
🔷 حضرت خديجه گفت:
برای شما دختری از خاندان «قریش» در نظر دارم، که وقتی او را معرفی کنم، بپذیرید که در جمال و کمال، پاکی و پروان سخاوت و کرامت، شجاعت و آزادگی، نواندیشی و خردورزی، ثروت و امکانات و مدیریت و درایت برترین روزگار خویش است.
سپس گفت: 👈👈او از جامعه و روزگار خود ناخشنود و با شما هم اندیش است، و حاضر است تو را در راه هدفهای انسانی یاری کند.
🔷پیامبر که از سخن او به رازش راه یافته بود پرسید: او کیست؟ ⁉️
🔸خديجه سلام الله علیها غرق در حیا شد و سکوت کرد، آنگاه به آرامی گفت:«هی مملوکتک خدیجه»
یعنی👈 او خدمتگزار تو، «خدیجه» است؛
📘سیره ی ابن هشام جلد۱/صفحه ۲۰۴.
🔶محمد صلی الله علیه و آله نیز چون او غرق در آزرم شد،
🔷 سر را به زیر افکند و در دریای اندیشه فرورفت،
🔻 و دانههای عرق پاکی از پیشانی بلندش بسان دانههای مروارید فرو غلطید.
👈👈او نتوانست پاسخ حضرت خدیجه رابدهد، به همین جهت دقایقی در سکوت و دلهره سپری شد و خدیجه دگرباره با درایت گفت:
چرا پاسخ مرا نمی دهی؟⁉️
✍ حقیقت این است که من دل در گرو عشق پاک تو دارم، و حاضرم در صورت تمایل شما در همه ی زندگی، یار و مشاور و فرمانبردار شما در راه هدفهای بلندتان باشم، پس هر آنچه میپسندی، بگو که قلب من جز در اندیشه ی خشنودی تو نیست؛ « فاحکم بما شئت وَ ما ترتضی. فالقلب ما یرضیه الّا رضاک. »
دوستان عزیز!!
✍و بدین سان با فرصت سازی خردمندانه کوشید تا اندیشه و احساس قلب خویش را با #ظرافت و #نجابت بیان نموده
👈👈و نظر برترین جوان عصرها را به سوی هدف بلند خویش جلب، و با شنیدن نظر موافق #محمد صلی الله علیه و آله راه را برای آن پیوند سعادت ساز و وصف ناپذیری که طلیعه اش از افق نمایان میگشت، بگشاید.
📘بحار جلد ۱۶/ صفحات ۵۵ - ۵۳.
🔶محمد صلی الله علیه و آله سر بلند کرد و با متانت و وقاری وصف ناپذیر گفت: درست است که تو از نظر جمال و کمال و سیما و منش، آزاده ای و پاک منش و آراسته ی به ویژگیهای اخلاقی؛
👈👈 اما از نظر #اقتصادی با من همگون نیستی،
از این رو من ترجیح میدهم با دختری پیمان زندگی امضا کنم که از این زاویه نیز با من همگون باشد، و بتواند با ساده زیستی و پارسایی زندگی کند،
👈و تو از این زاویه، ملکه ای هستی که فرمانروایان میتوانند با او همگون باشند، نه جوانی چون من.!!
#خدیجه سلام الله علیها سخن پیامبر را شنید و گفت: آنچه نه در راه عزیزان بود، بار گرانی است به تن داشتن.
🔶🔸و بدین سان اعلام نمود که حاضر است همه ی امکانات و اعتبارش را نیز در راه هدفهای آزادی بخش #محمد صلی الله علیه و آله قرار دهد؛
👈👈👈چرا که او در اندیشه ی پیوند دو قلب، دو اندیشه و دو جان است، نه دو جسم؛
به همین جهت است که #ازدواج آن دخت جمال با برترین جوان تاریخ، یک ازدواج بی نظیر و برتر از پیوندهای اخلاقی و یک پیوند درس آموز، الهام بخش، نمونه و تاریخ ساز میگردد.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔶🔸هنگامی که #«صفیه» عمه ی پیامبر خبر شیفتگی خدیجه به محمد صلی الله علیه و آله را شنید و به سرای او رفت.
حضرت #خدیجه ضمن احترام بسیار و ارائه ی نشانههای دلدادگی، هدیههایی ارزشمند نیز به او داد
🔹 و به هنگام خداحافظی به نشان صفا و پاسخ مثبت به این پیوند، با صداقت گفت: تو را به خدا مرا در راه وصال محمد صلی الله علیه و آله یاری کن؛
📘بحارالانوار جلد ۱۶/ صفحات ۵۷ - ۵۸.
دوستان گرامی!
⚡️✨برابر آداب و رسوم آن زمان و روزگار ما، #دختران و #پسران به هر اندازه صاحب كمال باشند،👈 هنوز خود را در شرایطی نمی نگرند که اقدام به امضای پیمان زندگی مشترک با فرد دلخواه خود نمایند؛👉
🔷به همین جهت خانواده و جامعه نیز اقدام به این کار خطیر از سوی خود آنان را جالب نمینگرد و در این راه بزرگان خانواده پیشگام میگردند؛
👈اما از شگفتیهای پیوند مترقی و #خرافه_شکن محمد صلی الله علیه و آله و حضرت #خدیجه
👈👈 یکی هم این بود که آن دو جوان رشد یافته و بزرگ منش به گونه ای صاحب شعور و آگاهی و استقلال بودند که
خود با ابتکار و درایت اقدام کردند، آنگاه دو خانواده، کار را به سامان بردند.
☑️جالب تر آنکه « #خدیجه» در آن جامعه ی بسته و در بند #اسارت و #خرافه و تعصب و خشونت به ویژه بر ضد زنان و دختران
🔹 و در شرایط و روزگار تیره و تاری که برای زنان و دختران حقوق و آزادی و حق تصمیم گیری به رسمیت شناخته نمی شد،
1⃣الف. هنگامی که #ابوطالب به خواستگاری #خدیجه برای محمد صلی الله علیه و آله رفت،
👈و ضمن سخنی شیوا خواستگاری نمود و مهریه ی او را هم خود به عهده گرفت، در پاسخ او، «ورقه» که کشیش بزرگی بود لب به سخن گشود،
🔶🔸 اما شکوه مجلس او را گرفت و از پاسخ بازماند، و گویی از سوی نزدیکان خدیجه علیهاالسلام کسی جسارت پاسخ گویی به ابوطالب را در خود نیافت،
⬜️این جا بود که حضرت خدیجه«س»، زمام سخن را به کف گرفت و با درایت #تحسین برانگیزی رو به خاندانش نمود
🔺 و ضمن احترام به آنهاء خود را در تصمیم گیری در مورد سرنوشت و امضای پیمان زندگی مشترک مقدم شمرد
✔️و اجازه خواست تا پاسخ خواستگاری #محمد صلی الله علیه و آله را بدهد.
🔲آن گاه که حاضران را مجذوب درایت و گفتار سنجیده ی خویش ساخت، به کاری شگفت دست زد و گفت:👇👇👇👇
👈ای محمد، من خود رابه خواست پروردگار این خانه ی پرشکوه به #عقد تو در میآورم
👈و با سپاس از بخشندگی عمویت #ابوطالب، مهریهام را خودم به شما هدیه میکنم؛
👈پس از بستگانت بخواه تا طرح جشن باشکوه این پیوند را در افکنند، و تو نیز از این پس سالار همسرت، خدیجه و مایه ی مباهات او هستی.
📘مناقب آل ابی طالب جلد ۱/صفحه ۴۲؛
📕بحارالانوار جلد ۱۶/ صفحه ۱۹،
📔الأنوار الساطعة /صفحه ۳۱.