eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
👳‍♂صعصعه گفت از مردی که در کنار خیمه ای نشسته بود، از شترانم جویا شدم. 🔸 نشانی آن دو را پرسید. 🔷من هم  جوابش دادم و نشانی را گفتم 💠آن مرد  گفت:  شترانت را یافته‌ام و اینک نزد من است.🐫🐫 🌀 در همین حال  از عقب خیمه در آمد.🛖 🔸 آن مرد از او پرسید چه زایید؟!. 🔶 آن گاه بدون اینکه منتظر جواب بماند، ادامه داد: اگر پسر باشد که شریک مال و زندگی و وارث ما خواهد شد و اگر دختر باشد که به خاکش می‌سپاریم. 🔶پیرزن جواب داد: دختر است.
👳‍♂صعصعه ادامه داد:  ای رسول خدا! نمی دانم چه انقلابی در من پدید آمد که بی اختیار به آن مرد گفتم: 👈 آیا این نوزاد را می‌فروشی؟⁉️ 🔷گفت: هرگز شنیده ای عرب، بچه فروش باشد؟❗️ 🔶گفتم: نفروش،! بلکه در مقابل احسان و بخششی، او را به من ببخش. 🔷گفت:  حاضرم به همان دو شتر و شتری که بر آن سواری، مبادله کنم. ⚠️من هم راضی شدم،
👳‍♂صعصعه گفت: یا رسول الله! شترها را دادم و دختر را گرفتم و به دایه ای سپردم. 🖊 از آن پس این روش را ترک نکردم و تاکنون ۲۸٠ دختر را هر یک به بهای سه  از مرگ نجات دادم. 🔶 حضرت رسول اکرم«ص»  پاسخ داد: این کار تو بابی از نیکی برایت بوده و از جانب خداوند نیز اجر خواهی داشت؛ چون به شرف اسلام نیز توفیق یافتی». 📕 بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، جلد ۳، صفحه ۴۶.
✅قرآن کریم در آیه‌های بسیاری، از این و عادت ناپسند یاد کرده است 🔶تا زشتی این کردار جاهلی را آشکار سازد. 💠 برای نمونه، خداوند در آیه‌های ۵۸ و ۵۹ سوره ، با اشاره به واکنش مردان عصر جاهلی در برابر دختردارشدن، 👈 از ستمی که در آن روزگار بر دختران می‌رفت، پرده برمی دارد
❇️قرآن با بیانی رسا آن عصر تاریک را ترسیم می‌کند که پدر هنگام دختردار شدن فرار می‌کرد و به فکر فرومی رفت چه کند؟؛ ♦️ آیا او را رها سازد و با ذلت بزرگش کند یا به دل خاک بسپارد؟ 🖊 مسئله زنده به گور کردن  ، به گونه ای در قرآن، زشت و زننده معرفی شده که رسیدگی به این موضوع را یکی از حوادث مهم می‌داند. 📚بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، جلد ۳، صفحه ۵۱.
❇️پیامبر گرامی اسلام نیز در سیره خود، با این  ، مبارزه و بر کرامت انسانی  تأکید کرد. ✍ آن حضرت، تولد  را   گشوده شدن ناودان رحمت الهی می‌داند. در روایتی آمده است:👇👇
❇️وقتی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند که خداوند به او  عطا کرده، 🔶 نگاه حضرت به صورت اصحابش افتاد و چون آثار ناخشنودی را در چهره آنان دید، فرمود: «مالکم؟ رَیْحانَةٌ أَشَمُّها وَ رِزْقُها عَلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؛ ❇️ این چه حالتی است که در شما می‌بینم؟ خداوند گلی به من داده، آن را می‌بویم و اگر نگران روزی او هستید، روزی اش با خداست 📗 محمد بن حسن حرّعاملی، وسائل الشیعه، تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی،  جلد۱۵، صفحه ۱۰۲.
دوستان!! 📖در جایی دیگر، رسول گرامی اسلام، دختر را تحفه ای  می‌داند: حضرت فرمود: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَناتُ، مُلْطِفاتٌ، مُجَهِّزاتٌ، مُونِساتٌ، مُفَلِّیاتٌ.» یعنی👈👈چه خوب فرزندی است  !هم بامحبت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده. 📗 محمد بن حسن حرّعاملی، وسائل الشیعه، تحقیق: عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی،  جلد۱۵، صفحه ۱۰۰.
دوستان خسته نباشید
✅پایان کنفرانس✅
تاریخ تشیع
✅پایان کنفرانس✅
سلام وخدا قوت استاد ممنون ازشما
تاریخ تشیع
سلام وخدا قوت استاد ممنون ازشما
سلام ممنونم تشکر خدا خیرتون بده
سلام علیکم، عرض ادب و احترام محضر دوستان عزیز🙏🙏🙏 📖با:« » در خدمت شمام ✍این داستان:  حسابدار وظیفه شناس
❇️بسم الله الرحمن الرحیم❇️
👳‍♂«عبدالله ابن ارقم» در زمان  خزینه دار بیت المال بود. 🔶روزی  «عبدالله ابن خالد» باجمعی از مکه نزد عثمان آمدند  هم روی حساب‌هایی برای «عبدالله ابن خالد» و برای هریک از همراهان وی حواله صدهزار (درهم) نوشت 💰💰💰 🗞و فرستاد که از «عبدالله ابن  ارقم» دریافت کنند.
🔺اما وقتیکه حواله را بدست «عبدالله ابن ارقم» خزینه دار دادند، 🤔دید این پول‌ها زیاد است و  به بیت المال و اموال مسلمین می‌باشد از دادن پولها امتناع و خود داری  کرد.
🖊وقتی که  از جریان با اطلاع شد سخت ناراحت گشت و به خزینه دار اعتراض کرد 💠و گفت:  تو خزینه داره ما هستی چرا از انجام فرمان ما خودداری نمودی؟!⁉️
👳‍♂«عبدالله ابن ارقم» گفت: تو مراخزینه دار مسلمانان کرده ای وخزینه دار تو  تو است که باید مطیع محض و غلام حلقه بگوش تو باشد 👈👈و هر دستوری به او دادی هرچند برخلاف باشد ناگزیر است عملی نماید، 🖊اما من هرگز چنین نیستم. بخدا قسم (چون میخواهی مرا در خیانت خود شریک نمائی)  دیگر از طرف تو متصدی بیت المال نخواهم بود.🔺🔺🔺
👳‍♂عبدالله چون دید وضع موجود و عمل خود سرانه  و اغراض خصوصی و دلخواه او در مورد بیت المال کم کم او را در هلاکت و زبان‌های اخروی معنوی قرار میدهد ⛔️ از پست خزینه داری استعفا داد ⛔️ 🗝🔑و کلیدهای  را برداشت و به منبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آویزان کرد ////
🔸 هم چون میدانست  صددرصد گوش به فرمان و غلام حلقه بگوش نیست ♦️ از استعفای او و تحویل کلیدها 🔑خیلی خوشحال شد و کلیدهارا به غلام خصوصی خویش داد و او را خزینه دار بیت المال کرد.////
🔷  چون از استعفای  از قم بسیار مسرور شده بود مبلغ سیصدهزار درهم 💰💰💰💰 به عنوان قدردانی از  و برای تحویل دادن بیت المال، برای وی فرستاد. ❌  هم چون مردی با ایمان بود و حقی برای خود در آن پول‌ها نمی دانست پول‌ها را رد کرد و گفت: «من احتیاجی به این پولها ندارم من استعفا ندادم که عثمان پاداشی به من بدهد. » 📗سفینة البحار صفحه۱۲۲.
⚠️به راستی لا به لای مردمان  و بی دین و یا لااقل ضعیف الایمان چه افراد با ایمانی پیدا می‌شوند: 💰 پول و ریاستی که گاهی برای بدست آوردن آن سرو دست می‌شکنند و حاضرند همه چیز را زیر پا بگذارند ❌ که شاید دستشان به پاره تخته ای بند بشود  و اگر چیزی از آن را بدست آوردند برای نگهداری آن همه گونه فعالیت را می‌کنند،
💠جای شگفت است که مانند  با اینکه هردو را در دست داشت از همه گذشت و کنار کشید. ❇️ ناگفته نماند که این مطلب از نظر آنان که معتقد به خداوند عالم و پاداش و کیفر او هستند چندان تعجبی ندارد 👈👈زیرا پول دریاست اگر چه مهم اند ولی نیروی عقیده و ایمان از این بالاتراند. سود دنیوی خوب است ولی سود الهی بالاتر از آن است.✅✅✅
دوستان خسته نباشید
🔷پایان نشست🔷
تاریخ تشیع
دوستان خسته نباشید
سلام استاد عالی بود ممنونم
تاریخ تشیع
سلام استاد عالی بود ممنونم
سلام علیکم سپاسگزارم متشکر
❇️بسم الله الرحمن الرحیم❇️ 📚 قصه شب ✍این داستان:  اخلاق اسلامی 👇👇👇
🔺شخصی پیش امام  علیه السلام آمد 🔶 و هر چه به دهنش آمد به آن بزرگوار ناسزا گفت. ✅ولی آن حضرت  در جوابش چیزی نفرمود
♦️موقعی که آن شخص رفت، امام  علیه السلام متوجه اهل مجلس شد و فرمود: شنیدید که این مرد به من چه گفت؛ اکنون من دوست دارم که همه با هم نزد او رویم و من جواب ناسزاهای او را بگویم. 💠حضار مجلس جواب دادند: مانعی ندارد، ما هم مایل بودیم که شما جواب او را می‌دادید.