eitaa logo
تاریخ تشیع
178 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
👳‍♂عبدالله چون دید وضع موجود و عمل خود سرانه  و اغراض خصوصی و دلخواه او در مورد بیت المال کم کم او را در هلاکت و زبان‌های اخروی معنوی قرار میدهد ⛔️ از پست خزینه داری استعفا داد ⛔️ 🗝🔑و کلیدهای  را برداشت و به منبر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آویزان کرد ////
🔸 هم چون میدانست  صددرصد گوش به فرمان و غلام حلقه بگوش نیست ♦️ از استعفای او و تحویل کلیدها 🔑خیلی خوشحال شد و کلیدهارا به غلام خصوصی خویش داد و او را خزینه دار بیت المال کرد.////
🔷  چون از استعفای  از قم بسیار مسرور شده بود مبلغ سیصدهزار درهم 💰💰💰💰 به عنوان قدردانی از  و برای تحویل دادن بیت المال، برای وی فرستاد. ❌  هم چون مردی با ایمان بود و حقی برای خود در آن پول‌ها نمی دانست پول‌ها را رد کرد و گفت: «من احتیاجی به این پولها ندارم من استعفا ندادم که عثمان پاداشی به من بدهد. » 📗سفینة البحار صفحه۱۲۲.
⚠️به راستی لا به لای مردمان  و بی دین و یا لااقل ضعیف الایمان چه افراد با ایمانی پیدا می‌شوند: 💰 پول و ریاستی که گاهی برای بدست آوردن آن سرو دست می‌شکنند و حاضرند همه چیز را زیر پا بگذارند ❌ که شاید دستشان به پاره تخته ای بند بشود  و اگر چیزی از آن را بدست آوردند برای نگهداری آن همه گونه فعالیت را می‌کنند،
💠جای شگفت است که مانند  با اینکه هردو را در دست داشت از همه گذشت و کنار کشید. ❇️ ناگفته نماند که این مطلب از نظر آنان که معتقد به خداوند عالم و پاداش و کیفر او هستند چندان تعجبی ندارد 👈👈زیرا پول دریاست اگر چه مهم اند ولی نیروی عقیده و ایمان از این بالاتراند. سود دنیوی خوب است ولی سود الهی بالاتر از آن است.✅✅✅
دوستان خسته نباشید
🔷پایان نشست🔷
تاریخ تشیع
دوستان خسته نباشید
سلام استاد عالی بود ممنونم
تاریخ تشیع
سلام استاد عالی بود ممنونم
سلام علیکم سپاسگزارم متشکر
❇️بسم الله الرحمن الرحیم❇️ 📚 قصه شب ✍این داستان:  اخلاق اسلامی 👇👇👇
🔺شخصی پیش امام  علیه السلام آمد 🔶 و هر چه به دهنش آمد به آن بزرگوار ناسزا گفت. ✅ولی آن حضرت  در جوابش چیزی نفرمود
♦️موقعی که آن شخص رفت، امام  علیه السلام متوجه اهل مجلس شد و فرمود: شنیدید که این مرد به من چه گفت؛ اکنون من دوست دارم که همه با هم نزد او رویم و من جواب ناسزاهای او را بگویم. 💠حضار مجلس جواب دادند: مانعی ندارد، ما هم مایل بودیم که شما جواب او را می‌دادید.
❇️امام سجاد علیه السلام نعلین‌های خود را پوشید و حرکت کرده و در حال حرکت این آیه شریفه را تلاوت می‌فرمود: «و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» یعنی👈   مرمان با تقوا آن افرادی هستند که  و خود را فرو می‌برند (و نسبت به خطای مردم) عفو و می‌کنند و خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. 📗سوره  آل عمران -آیه ۱۳۴.
❇️وقتی آن حضرت این آیه را تلاوت فرمود، همراهان حضرت می‌گویند: ما فهمیدیم که آن بزرگوار به آن شخص بدگویی نخواهد کرد.✔️✔️✔️✔️ ♦️همین که نزدیک منزل آن مرد رسیدیم، امام وی را صدا زد و فرمود: 🔷بگویید  علی بن الحسین آمده است.
✍وقتی آن شخص دریافت که حضرت  علیه السلام آمده 🤔گمان کرد آن بزرگوار در صدد  است. لذا خود را برای دفاع آماده نمود!
🔶موقعی که چشم امام علیه السلام به وی افتاد، امام علیه السلام فرمود: ✍ای برادر تو نزد من آمدی و چنین گفتی، اگر آن چه به من گفتی درباره من می‌کند، از خدا می‌خواهم مرا بیامرزد! 🔶اگر آن چه به من نسبت دادی در وجود من نباشد، خدا تو را بیامرزد!
🔶همین که آن شخص این سخنان را از امام (علیه السلام) شنید، سخت پشیمان و شرمنده شد، دیدگان آن حضرت را بوسید و گفت: آن چه که من درباره شما گفتم در وجود تو نیست، بلکه من خودم به گفته هایم سزاوارترم.، 📕 بحارالانوار، جلد۴۶، صفحه۵۵.
خسته نباشید
✅پایان نشست✅
❇️بسم الله الرحمن الرحیم❇️ 📚داستان شب ✍:  ازدواج و اسلام در خواب
🏳🏳هنگامی که لشکر  بر شهرهای فارس هجوم آورد و پیروز شد غنیمت‌های بسیاری از آن جمله،  را به دست آورد و آن‌ها را به شهر مدینه طیبّه آوردند. 🕌 ❇️همین که آن غنائم جنگی را داخل مسجد بردند، جمعیّت انبوهی گرد آمده بود؛ ♻️ و در این میان حضور  توجّه همگان را به خود جلب کرده بود.
🌀 چون چشم این دختر به  افتاد صورت خود را از او پوشاند و گفت: ای کاش چنین روزی برای هرمز نمی بود، که دخترش این چنین در نوجوانی اسیر شود. 💠سپس از طرف امام  به او پیشنهاد داده شد که هر یک از  و حاضر را که مایل است برای  انتخاب کند، 💰💰 و مهریه و صداق او از بیت المال تأمین و پرداخت گردد.
🖌دختر که خود را  معرّفی کرده بود و امام علیّ امیرالمؤ منین علیه السّلام او را نامید، ❇️ نگاهی به اطراف خود کرد و پس از آن که افراد حاضر را مورد نظر قرار داد؛ ✳️از بین تمامی آنان، حضرت  را برگزید؛ و سپس جلو آمد و دست خود را  به سوی آن حضرت اشاره کرد
✳️در همین حال مولای متّقیان  علیه السّلام جلو آمد و علیه السّلام را مورد خطاب قرار داد و فرمود: از او محافظت کن و به او نیکی نما، که به همین زودی بهترین خلق خدا بعد از تو، از این دختر به دنیا می‌آید.
🔸و چون از وی سؤ ال کردند که به چه علّت، امام حسین علیه السّلام را به عنوان همسر خویش انتخاب نمود؟ ⁉️ 🔶در پاسخ گفت: 👈پیش از آن که لشکر  بر ما هجوم آورد، من حضرت  ، رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله را در خواب دیدم 🖊که به همراه فرزندش علیه السّلام وارد منزل ما شد و مرا به ازدواج حسین علیه السّلام درآورد.
♦️وقتی از خواب بیدار شدم، عشق و علاقه به او تمام وجودم را فرا گرفته بود و به غیر از او به چیز دیگری نمی اندیشیدم.
🌙و چون شب دوّم فرا رسید، در خواب دیدم که حضرت  علیهاالسّلام، به منزل ما آمد ✅ و دین اسلام را بر من عرضه نمود و من نیز اسلام را پذیرفتم و در عالم خواب توسّط حضرت زهراء مسلمان شدم.
❇️سپس حضرت  به من فرمود: ✍به همین زودی لشکر  بر غالب و پیروز خواهد شد و تو را به عنوان می‌برند؛ و پس از آن به وصال فرزندم خواهی رسید و کسی نمی تواند نسبت به تو قصد سوئی کند.🔶🔶🔶🔶🔶
♦️مادر امام  علیه السّلام افزود: ✍سخن و پیش گوئی حضرت  به واقعیّت پیوست و من صحیح و سالم به وصال خود رسیدم و به همسری و ازدواج امام حسین علیه السّلام درآمدم. ✅✅✅✅✅
🔶و پس از گذشت مدّتی  ، زین العابدین سلام اللّه علیه در شهر مدینه منوّره دیده به جهان گشود و جهانی را به نور وجود مقدّس خود روشنائی بخشید. ❇️❇️❇️❇️❇️