#تلاوت_قرآن_صبحگاهی
🔆 سلام علیکم با قرائت يك آيه از قرآن در هر صبحگاه با ما همراباشیدو با دعوت دوستان خود به این کانال در اجر آن سهیم شوید.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ [ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ] ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﺘﺎﺏ [ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ] ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ، ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺁﺯﺍﺭﺩﻫﻨﺪﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﻣﻲ ﺷﻨﻮﻳﺪ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﺻﺒﻮﺭﻱ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﭘﻴﺸﻪ ﻛﻨﻴﺪ، [ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ، ﺯﻳﺮﺍ] ﺍﻳﻦ [ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ] ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ. (آل عمران ١٨٦)
🆔 @shire_samera
به نام آن خداوندی که
نور است رحیم است و
کریم است و غفور است
خدای صبح و این
شور و طراوت
که از لطفش دل ما
در سُرور است....
یک #صبح_بخیر قشنگ یک دعای ناب از عمق جان تقدیم به کسانی که جنسشان از کیمیاست عهدشان از وفاست مهرشان پر از صفاست حسابشان از همه جداست و #سلام به شمایی که هستید و اینجایید...
🆔 @shire_samera
گاهی که دلم از این زمینیان
می گیرد
پاهایم مرا بسوی
یک نقطه معلوم وپرطپش
میبرد
آنجاکه میعادگاه عشق
وجایگاه
سروقامتان
همیشه جاودان است!
مزار شهدا...
قلبم آنجا آرام است ...
آرامتر ازهرلحظه ای که بوده است ...
روی سنگ قبر شهدا نوشته هاو سروده هایی ناب و زیبا
چشم نواز ست
همه را بارها و بارها
می خوانم
و نمیگذارم صدای شان
از درون ام گم شود...
#پنج_شنبه_های_دلتنگی
🆔 @shire_samera
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه قدر سخته جدایی بین خواهر و #برادر... چه قدر سخته جدایی #حضرت_زینب#حضرت_ابوالفضل و چه قدر سخت تر بین حضرت زینب و#امام_حسین چه قدر سخته جدایی بین خواهر و #شهید_بابک_نوری 😭
🆔 @shire_samera
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم
یادی از صحن و سرایت نکنم میمیرم
صل الله علیک یا #اباعبدالله ♥️
🆔 @shire_samera
#سرداران_عشق
خوابی که #سردار_سلیمانی پس از شهادت #سردار_مهدی_زینالدین دیدند
هیجانزده پرسیدم: «آقامهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت... » حرفم را نیمهتمام گذاشت اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده اند»...
عجله داشت میخواست برود یكبار دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم»...
رویم را زمین نزد:
*قاسم! من خیلی كار دارم، باید برم هرچی میگم زود بنویس... هولهولكی گشتم دنبال كاغذ؛ یك برگهی كوچك پیدا كردم فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر بگو تا بنویسم»
*بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن» برگه را گرفت و امضا كرد كنارش نوشت «سیدمهدی زینالدین»...
نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» *اینجا بهم مقام سیادت دادند...
از خواب پریدم موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود: «سلام، من در جمع شما هستم»
برشی از کتاب تنها؛ زیرباران روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین ایران امنیت پاسدار سپاه شهید مهدی زین الدین
🆔 @shire_samera
#تلاوت_قرآن_صبحگاهی
🔆 سلام علیکم
با قرائت يك آيه از قرآن در هر صبحگاه با ما همراباشیدو با دعوت دوستان خود به این کانال در اجر آن سهیم شوید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻣﺎ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﻨﺎﺩﻱ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﻧﺪﺍ ﻣﻰ ﺩﺍﺩ: «ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ.» ﭘﺲ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ. ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ ﻭ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎﻱ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﻮﺷﺎﻥ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﺎﻥ ﺑﻤﻴﺮﺍﻥ! (آل عمران ١٩٣)
🆔 @shire_samera
سلام برآنهایے ڪہ
قامت راست ڪردند
تاماقامت خم نڪنیمـ
وبہ خاڪ افتادند
تامابہ خاڪ نیفتیم
وبرآنهایے ڪہ رفتند
تابمانندو نماندندڪہ بمیرند
#صبحتون_شهدایی
🆔 @shire_samera
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سردار_قاسم_سلیمانی:
از ۱۹سالگی وارد جنگ شدم. ۴۰سال است که در درگیریها هستم اما هیچ صحنهای به زیبایی #مدافعان_حرم ندیدهام.
🆔 @shire_samera
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#سیره_شهدا
✍همسرش میگہ:
یہ روز اومدم خونہ، چشماش سرخ
شده بود. نگاه ڪردم دیدم کتاب گناهان
ڪبیره شهید دستغیب توے دستاش گرفتہ.
بهش گفتم:
گریه کردے؟ یه نگاهے به من ڪرد و
گفت:راستے اگہ خدا اینطورے کہ توی این ڪتاب نوشتہ با ما معاملہ ڪنه عاقبت ما چے میشه؟
مدتے بعد براے گروه خودشون یہ
صندوق درست ڪرده بود و بہ دوستاش
گفته بود:هرکے غیبت کنہ باید پنجاه تومن بندازه توے صندوق. باید جریمہ بدیم تا گناه تڪرار نشه.
📚منبع:ڪتاب ڪوله پشتےبه نقل از افلاڪیان
#شهید_محمدحسن_فایده
🆔 @shire_samera