تو به فکر حنجرت باش و غم من را مخور
دختر زهرایم و در حفظ معجر ماهرم
😭😭😭
حسین که خواست حرکت کنه
زینب اومد با "نازِ خواهرانه" جلو حسین وایساد
دستشو گذاشت رو شونه داداشش😭
گردنشو یه کم خم کرد😭
زل زد به چشمای داداش حسینش و گفت:
ناز کم کن ای نگار نازنینم یاحسین
ترس من این است داغت را ببینم یا حسین
😭😭😭😭😭
#قاسم_نعمتی