eitaa logo
بینش مطهر || مطهَرین
2.2هزار دنبال‌کننده
898 عکس
177 ویدیو
78 فایل
دبیرخانه بینش مطهر استان قم ✔کانال جامع اندیشه های شهید مطهری ✔برگزاری دوره های معرفتی کاربردی مکان:قم،خیابان مصلی قدس ک ۱۰ پ 23 شماره تماس 09193533133 ادمین تبادلات و راهنمایی : @binesh_qom @H_sami84 : مسئول شعبه ⭕انتشار مطلب باذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شهید مطهری و وهابیگری (1) 🔅 بخشی از مطالب شهید مطهری در مورد وهابیگری 1️⃣ نقدی بر توحید در اندیشه وهابگیری 🔷برخلاف تصور رايج، وهابيگرى تنها يك نظريه ضد امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضد امامت باشد ضد توحيد و ضد انسان است. از آن جهت ضد توحيد است‏ كه به تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل است و بعلاوه به يك نوع شرك ذاتى خفى قائل است كه توضيح داده شد، و از آن جهت ضد انسان است كه استعداد انسانى انسان را- كه او را از ملائك برتر ساخته و به نصّ قرآن مجيد «خليفة اللَّه» است و ملائك مأمور سجده به او- درك نمى‏كند و او را در حد يك حيوان طبيعى تنزل مى ‏دهد. 🔶 بعلاوه تفكيك ميان مرده و زنده به اين شكل كه مردگان حتى در جهان ديگر زنده نيستند و تمام شخصيت انسان بدن اوست كه به صورت جماد در مى ‏آيد، يك انديشه مادى و ضد الهى است و ما در آينده در بحث معاد درباره اين مطلب بحث خواهيم كرد. تفكيك ميان اثر مجهول و مرموز ناشناخته و آثار معلوم و شناخته‏شده، و اوّلى را برخلاف دومى ماوراءالطبيعى دانستن، نوعى ديگر از شرك است. اينجاست كه به معنى سخن رسول اكرم پى مى‏بريم كه فرمود: «راه يافتن شرك در انديشه‏ها و عقايد آنچنان آهسته و بى‏سروصدا و بى‏خبر است كه راه رفتن مورچه سياه در شب تاريك بر روى سنگ سخت». 🔷 حقيقت اين است كه مرز توحيد و شرك در رابطه خدا و انسان و جهان، «از اويى» و «به سوى اويى» است. مرز توحيد و شرك در توحيد نظرى «از اويى» است (إِنَّا لِلَّهِ). هر حقيقتى و هر موجودى مادام كه او را در ذات و صفات و افعال با خصلت و هويت «از اويى» بشناسيم، او را درست و مطابق با واقع و با ديد توحيدى شناخته‏ايم، خواه آن شى‏ء داراى يك اثر يا چند اثر باشد يا نباشد و خواه آنكه آن آثار جنبه مافوق‏الطبيعى داشته باشد يا نداشته باشد؛ زيرا خدا تنها خداى ماوراءالطبيعه، خداى آسمان، خداى ملكوت و جبروت نيست، خداى همه جهان است؛ او به طبيعت همان اندازه نزديك است و معيّت و قيّوميت دارد كه به ماوراءالطبيعه، و جنبه ماوراءالطبيعه‏اى داشتن يك موجود به او جنبه خدايى نمى ‏دهد. 2️⃣ نقدی بر علم پیامبر در اندیشه وهابیگری 🔷 کسانی كه تمايل وهّابيگرى دارند به آیاتی از قبیل ( قُلْ انْ ادْرى اقَريبٌ ما توعَدونَ امْ يَجْعَلُ لَهُ رَبّى امَدا) و (قُلْ ... وَ لَوْ كُنْتُ اعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْر) كه دانستن غيب را نفى مى ‏كند مى‏ چسبند و مى ‏گويند: قرآن مى ‏گويد غيب را غير از خدا كسى نمى ‏داند، پس اين حرفها چيست كه شما به پيغمبر و امامها نسبت مى‏دهيد؟ 🔶 خود پيغمبر اين سخن را گفته است. بعلاوه قرآن العياذ باللَّه تناقض كه ندارد. يك نويسنده عادى- العياذ باللَّه اگر بخواهيم مقايسه كنيم- امكان ندارد كه از اول تا آخر كتابش به اين صراحت حرف خلاف بگويد؛ از يك طرف بگويد كه غيب را كسى نمى ‏داند، صفحه بعدش بگويد عيسى بن مريم از غيب خبر مى ‏داد. ✅ جواب اين است كه‏ اگر آيه ( عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ احَداً. الّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسول‏) نبود باز ما مى ‏دانستيم مقصود چيست. اين آيه تصريح مى ‏كند يعنى بيان و روشن مى ‏كند كه «كسى غيب را نمى ‏داند» يعنى از خود نمى ‏داند؛ هر كس ادعا كند كه غيب را از خود مى‏ داند او كذّاب است؛ و غيبِ خدا را مى‏ داند، اما كسى كه خدا به او تعليم كرده است. 🔶مگر خدا در قرآن گفته غيب را غير از خدا نمى ‏داند و خدا غيب را به احدى تعليم نمى‏ كند؟ بلكه عكسش را گفته است كه خداوند غيب خود را به افرادى اطلاع مى ‏دهد و افرادى را به آن غيب آگاه مى‏ كند. اين است كه فرمود: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ احَداً. الّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسولٍ. 3️⃣ جایگاه تفکر و تعقل در اندیشه وهابیگری 🔷 بزرگترين علماى ضد عقل و تعقل پيروان احمد حنبل هستند كه در رأس آنها است. ابن تيميّه در قرن هشتم ميلادى و در دمشق مى ‏زيسته. او مردى بسيار پركار و به يك معنا نابغه است. واقعاً هم نبوغى دارد، ولى يك فكر بسيار بسيار قشرى و متحجّرى دارد. بعضى‏ها فكرشان در سطح، خيلى توسعه پيدا مى ‏كند ولى در عمق نفوذى ندارد. ابن تيميّه از آن اشخاص است؛ يعنى وقتى انسان مجموع كتابهاى او را مى ‏بيند، حيرت مى‏ كند كه يك انسان چگونه اين همه مطالعه داشته! [ولى مى‏بيند عميق نيست.]. 🔶 ابن تيميّه احياكننده سنت است؛ يعنى در ميان پيروان احمد حنبل هيچ كس به اندازه او روش احمد حنبل را احيا نكرد، و حتى كتابى در تحريم نوشت كه اصلًا خواندن منطق حرام است تا چه رسد به . 🔷 نهضت وهابيگرى هم كه تقريباً در يك قرن و نيم پيش پيدا شد، دنباله ابن تيميّه است. اينها شاگردان ابن تيميّه هستند. ريشه اين نهضت هم نهضت است و لذا شديداً منطق و فلسفه را تحريم مى‏كنند و خيلى به اصطلاح سنتى هستند، يعنى ظاهرى و ظاهرپرست و قشرى مى‏باشند.