#ثبت_نام_مشهد_رایگان
🔴ثبت نام رایگان از كساني كه به دليل بضاعت مالي تاكنون نتوانسته اند به زيارت حضرت رضا(ع) مشرف شوند
✅در راستاي اهداف ستاد ساماندهي امور زائرين حضرت رضا عليه السلام ومديريت يكپارچه زائر و به منظور برخورداري كليه اقشار جامعه بويژه طبقات ضعيف و كم برخوردار از امكان سفر زيارتي و تشرف به بارگاه ملكوتي حضرت رضا (ع) كليه كساني كه به دليل بضاعت مالي تاكنون نتوانسته اند به زيارت حضرت رضا(ع) مشرف شوند مي توانند از طريق سامانه مديريت يكپارچه زائر ثبت نام نموده تا نسبت به فراهم نمودن امكان اقامت رايگان ايشان برنامه ريزي شود .
✅درخواست افراد فوق مبنی بر عدم سفر به مشهد به دلیل نداشتن استطاعت مالی باید به تائید امام جماعت و مسئول هیئت امناء مسجد، حسینیه یا بقاع متبرکه یا شورای محل سکونت ایشان برسد.
💠 نحوه ارسال درخواست
✅ ابتدا باید در سامانه ثبت نام نمایید. (ثبت نام)👇
http://mosafer-behesht.ir/users/register
✅اگر قبلا ثبت نام نموده اید باید وارد سیستم شوید (ورود) 👇
http://mosafer-behesht.ir/users/login
سپس در پروفایل کاربری بر روی گزینه سفر اولی کلیک شود و فرم مربوطه تکمیل گردد. پس از تحقيق و بررسي مبني بر عدم سفر به مشهد به دليل استطاعت مالي و انجام برنامه ريزي لازم با ايشان ارتباط برقرار خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید | نقدی بر پیشرفتهای ایران!!
‼️ پیشرفتهای ایران در این ۴۰ سال طبیعی بوده چون همه دنیا #پیشرفت کردن!
♨️ پاسخ محکم و منطقی به یک #شبهه رایج
⁉️ چرا پیشرفتهای ۴۰ساله #جمهوری_اسلامی اینقدر مهمه؟!
_______________
📚 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی نویسنده کتاب #صعود_چهل_ساله
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
⁉️ چرا #جهاد_تبیین برای ما اهمیتی ندارد؟!
یا برای جهاد تبیین چه چیزهایی نباید داشت
1⃣ بیمسئلهگی
مسئله نداشتن بزرگترین علت بیکُنشی ما در برابر ظلم هایی است که به #جمهوری_اسلامی می شود. در جهاد تبیین باید نقطه درگیری را فهمید، #خط_مقدم را شناخت و در موقعیتش قرار گرفت و این همه با مسئلهمندی به دست می آید. بی مسئله گی نسبت به موقعیت خاص جمهوری اسلامی و چالش هایی که با آن در مسیر تمدنی اش مواجه است، امکان #تبیین و دفاع را سلب می کند.
2⃣ بی مهارتی
جهاد تبیین نیازمند مهارتهایی است، از قدرت #تحلیل گرفته تا هنر #روایت. اما ما فنون و مهارت های لازم برای تبیین را نداریم و تبیین را به بازنشر یک مطلب یا انتشار حرف های شعاری تقلیل می دهیم. حال آنکه امام جهاد تبیین یکی از مهارت های لازم برای تبیین را برگرفته از سیره #حضرت_زینب سلام الله علیها، بزرگترین مجاهد تبیین، غلبه دادن روایت جبهه حق دانسته و می گوید: «این بزرگوار جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبریٰ (سلام الله علیها) از حادثهی عاشورا در تاریخ مانده».
3⃣ بی جبههای
ما جمع نمی شویم، جبهه نمی شویم. جبهه شدن دو لازمه دارد، #ارتباطات قوی، #تشکیلات منسجم. ما در هر دو لنگ می زنیم. ارتباطات مان روز به روز در حال ضعیف شدن و سست شدن است و تشکیلات مان روز به روز از هم پاشیده تر. اینجاست که معلوم می شود چرا امامِ جهادِ تبیین #هیئت را به عنوان محل جهاد تبیین، تعیین کرد. هیئت بیشترین ارتباطات را فراهم می کند و منجسم ترین تشکیلات را شامل است.
4⃣ بی تولیدی
مدتهاست که خیلی #مصرف زده شده ایم چه در امور مادی چه در امور معنوی. #تولید با خود لوازمی دارد که باعث پویایی بیشتر آدمی می شود: منطق، متانت، عقلانیت. لازمه جهاد تبیین این است که هر کسی با زبان خودش و با توان خودش مسئله را بشناسد و برای آن حرف تولید کند، کار هنری بسازد، گفتگو کند و پیش برود. تولید فرهنگی و هنری راه حل غلبه دادن روایت #انقلاب_اسلامی در دنیای پیچیده امروز است.
5⃣ بی افقی
#آینده برای ما مبهم است و نمی دانیم از آن چه می خواهیم. دلیلش هم این است که نمی دانیم از خودمان چه می خواهیم. کسی که #افقی برای پیمودن و #هدفی برای رسیدن داشته باشد، نسبتش را با مسائل تعیین کرده و به #تبیین می پردازد. در بی افقی ما همین بس که آرزوی شهادت می کنیم اما در جهاد تبیین سرباز پیاده هم نیستیم.
محمدحسین جمال زاده
عضو جبهه روحانیت مردمی انقلاب اسلامی
#تشکل
#یادداشت
#جهاد_تبیین
✅پرسش: آیا کسانی که به ادیان الهی غیر از اسلام معتقد اند به بهشت می روند ؟ چرا ؟
✍️پاسخ: با توجه به اینکه شرط تکلیف و مکلف بودن برای انسان، عقل، بلوغ و علم می باشد، از نظر اسلام غیرمسلمانان زیر با اینکه پیرو دین اسلام نیستند، می توانند اهل نجات و رستگاری و بهشت باشند:
1⃣ کسانیکه پیش از آمدن اسلام، از دنیا رفته اند و در دوره حیات خویش از دینی که مقبول درگاه الهی بوده است، پیروی و تبعیت کرده اند.
2⃣ افراد نابالغی که قبل از بلوغ از دنیا می روند.
3⃣افراد غیرعاقلی که با همان حال جنون از دنیا می روند.
4⃣ افراد جاهلی که اسلام به آنها نرسیده است و حقانیت اسلام را نشناخته اند تا به اسلام ایمان بیاورند. البته ایشان در جهل خودشان مقصر نباید باشند.
✅پرسش: ترک مسئولیت حضرت یونس چگونه با عصمت سازگار است؟
✍️پاسخ: در این خصوص دو نکته باید بیان شود:
1️⃣ عصمت تنها در مورد گناه و خطایی است که موجب گمراهی مردم شود. عمل حضرت یونس موجب گمراهی مردم نمی شد بلکه حضرت یونس سالها به وظیفه خود عمل کرده بودند و چون از مردم نا امید شد آن شهر را ترک کرد.
2️⃣ ترک مسئولیت از گناهان نیست و تنها ترک اولی محسوب می شود که از بین برنده عصمت نیست. البته خداوند ایشان را به خاطر همین ترک اولی مواخذه کرد چون اولیا آنقدر مقامات بالایی دارند که حتی با ترک اولی هم مورد مواخذه قرار می گیرند.
✅پرسش: چرا امام علی (ع) با وجود عصمت ، در دعای کمیل خودش را گناه کار ترین فرد تلقی می کند؟
✍️پاسخ: مطلب نخست آنكه اين دعايي است كه اميرالمومنين(ع) به كميل آموخته اند. بنابراين آنچه گفته شده در رابطه با انسان هايي است كه احتمال خطا و گناه در آن ها وجود دارد و نسبت به آن ها جنبه آموزشي و تعليمي دارد.
🔹دوم آنكه توبه و استغفار همیشه به معناى بازگشت از گناه نیست بلکه هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را که همراه با اعتراف به ناتوانی خود از به جا آوردن حقّ بندگی است ، شامل مى شود. از این رو توبه و استغفار به خودى خود، یکى از عبادت هاى بزرگ و از مصادیق بارز تعظیم خداست و هیچ دلالتی بر گناهکار بودن استغفار کننده ندارد. بلکه دائم الاستغفار بودن از علائم اهل تقوا و ایمان و شرط بندگی است و آنکه مداومت بر استغفار نداشته باشد در منطق قرآن کریم و اهل بیت (ع) نه تنها نمی تواند امام یا نبی باشد بلکه حتّی مومن حقیقی هم نیست.
🔸امام صادق (ع) فرمودند: «الاستغفار، و قول « لا إله إلّا اللّه» خیر العبادة : استغفار و قول لا إله إلّا اللّه بهترین عبادت است».
✅پرسش: با وجود قرآن برای تبیین و بهره مندی حداکثری از معارف قرآن نیاز به امام داریم اما آیا با وجود امام نیازی به قرآن هست؟ چرا؟
👈 پاسخ : از باب مثال و نزدیک شدن مطلب به ذهن باید گفت : همان طور که با وجود کتاب درسی در مدرسه نیاز به معلم و آموزگار است، و با وجود معلم نیاز از کتاب بر طرف نمی شود . بلکه کتاب و معلم هر دو با هم در درس و آموزش نیاز است، مسئله مورد سوال نیز چنین است با وجود امام هر گز از قرآن بی نیاز نخواهم شده همان طور که با وجود پبامبر از وجود قران بی نیاز نیستیم.
🔹لذامطابق نقلها، پیامبر در حجة الوداع (که در واپسین روزهای عمر آن حضرت قرار دارد) به عنوان وصیتی برای امت خود فرمودند: «ِإِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ فَانْظُرُوا کیفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا؛ همانا من در میان شما دو چیز سنگین و گران میگذارم، که اگر بدانها چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: کتاب خدا و عترت من أهل بیتم، و این دو از یک دیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند، پس بنگرید چگونه پس از من در باره آن دو رفتار کنید، آگاه باشید که این (یعنى تمسک بعترت) آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و آن دیگر (یعنى روى برتافتن از ایشان) آب شور و تلخ است و از آن بپرهیزید.
✅پرسش : دین چگونه نجات دهنده است؟
✍️پاسخ: متکلمان و فیلسوفان برای اثبات نیازمندی انسان به دین و نجاتبخشی آن دلایل فراوانی ذکر کردهاند که ما در این مختصر فقط به یکی از آنها اشاره میکنیم. این دلیل بر مقدماتی استوار است؛ مانند:
1️⃣ خداوند حکیم است و کارهایش هدفمند است و هیچگاه کار لغو و بیهوده انجام نمیدهد.
2️⃣ خداوند انسان را آفرید و در او انواع نیازها و کمالات را قرار داد.
3️⃣ انسان برای اینکه تمامی کمالات بالقوهاش را بالفعل کند و به سعادت ابدی برسد، باید مسیر صحیح و مطمئنی برای زندگیاش انتخاب کند.
4️⃣انتخاب مسیر صحیح احتیاج به شناخت دارد.
5️⃣ابزار شناخت انسان که عبارت از عقل و حس میباشند، محدود بوده و قدرت نشان دادن دقیق راه صحیح را در تمام موارد به انسان ندارند، گرچه در برخی موارد، عقل به تنهایی میتواند سره را از سره بازشناسد.
6️⃣ صفت حکمت خداوند اقتضا میکند که انسان را رها نکند و راه رسیدن و سعادت واقعی و همچنین بالفعل کردن کمالاتش را از طریق وحی به او نشان دهد.
💠از مجموع مقدمات یاد شده، روشن میشود که انسان برای رسیدن به کمال نهایی خویش، نیاز به منبع دیگری، ـ غیر از حس و تجربه و عقل ـ دارد که با بهرهگیری از آن بتواند راه درست را بشناسد و بر اساس این شناخت، به گزینش صحیح دست زند؛ از اینرو با توجه به مقدمه نخست حکمت الهی اقتضا میکند که با بعثت پیامبران، مجموعه آنچه که شناخت آن برای نجات انسان و رسیدن او به کمال نهاییاش لازم است، در اختیار او نهاده شود.
✅پرسش : چرا خداوند از همان ابتدا دین اسلام را که دینی کامل و بینقص است، برای مردم معرفی نکرد؟
✍️پاسخ: در پاسخ به این پرسش، توجه به چند نکته ضروری است:
1️⃣ خدای متعال، انسان را بهگونهای خلق نمود که مسیر تکاملی فردی و اجتماعی او به شکل تدریجی صورت میگیرد، و این واقعیتی انکار ناپذیر است.
🔹اگر سؤال شود که چرا خداوند انسانها را اینگونه خلق کرد؟
🔸پاسخ نقضیاش آن است که این پرسش مانند آن است که بپرسیم؛ چرا خداوند انسانها را از همان ابتدای خلقت به صورت کامل خلق نکرده است؟ چرا پدر و مادر کودک باید زحمت یادگیری راه رفتن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن و... کودک را بر عهده بگیرند؛ و چرا خداوند انسانها را از همان اول، مسلط بر این امور خلق نکرده است؟!
🔹اما پاسخ اصلی و حلیاش آن است که انسان موجودی جامع بوده که هم از جنبه ملکوتی و غیر مادی بر خوردار است، و هم از جنبه ناسوتی و مادی. اقتضای جنبه مادی این است که تکامل عالم ماده از طریق حرکت و به تدریج بهدست آید.
2️⃣ در سیر تکاملی باید رعایت مراتب و قابلیت افراد در نظر گرفته شود؛ یعنی همانطور که به کودک اول دبستان نمیتوان مطالب و دروس سطوح عالی دانشگاهها را تدریس کرد، برای انسانهای اولیه - که هنوز آشنایی خوبی از دنیای مادی نیز نداشتند - نمیتوان تمام معارف و علوم وحیانی را ارائه کرد.
✅پرسش : بعد از برپایی قیامت سرنوشت فرشتگان و شیطان چه میشود؟
✍️پاسخ: سرنوشت شیطان پس از برپایی قیامت روشن است که برای همیشه در جهنم میماند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «پس سرانجام کار هر دو (شیطان و کافر) آن شد که هر دو در آتشاند، جاودانه در آن میمانند، و این است کیفر ستمکاران».
🔹اما فرشتگان هر چند در وقایع برپایی قیامت با انسانها مشترک هستند،اما آیه و روایتی که اشاره به سرنوشت نهایی آنها پس از برپایی قیامت داشته باشد، یافت نشد؛ در عین حال میتوان گفت: فرشتگان دارای اقسام و مراتباند؛ مثلاً عدهای از فرشتگان که مسئولیت آنها نگهداری و اداره این جهان بوده و یا آنکه مانند فرشتگان «رقیب» و «عتید»، نگهبان کردار و رفتار انسانها میباشند، طبیعی است که با پایان جهان، مسئولیت آنها نیز پایان مییابد؛ و در قیامت در مسئولیت و جایگاهی که مناسب وجودشان هست قرار میگیرند؛ برخی نیز که وظیفه آنها اختصاص به دنیا نداشت به وظیفه و مسئولیت خود ادامه میدهند؛ برخی نیز در پست و مسئولیتهای جدید عالم آخرت مثلاً نگهبانی از بهشت یا جهنم مشغول به کار هستند.
✅پرسش : نظر اسلام در مورد نظریه خلق الساعه، یا همان آفرینش خود بهخودى چیست؟
✍️پاسخ: خلق الساعه، اگر به این معنا باشد که برخی موجودات به حسب ظاهر در فاصله زمانی کوتاهی خلق میشوند؛ مانند اینکه پس از جمع شدن آب باران در جایی، به سرعت کرم خاکی تولید گردد و یا مثالهای دیگری از این دست، پذیرش چنین موضوعی مشکلی ندارد؛ زیرا ممکن است در خلقت کرم خاکی مدت زمان زیادی صرف شده و ما فقط یک بخش کوچک آنرا مشاهده کردیم؛ از اینرو آنرا خلق الساعه نامیدیم؛ علاوه بر اینکه از نظر علمی و عقلی منعی ندارد که موجودی در فاصله زمانی بسیار کوتاهی متولد شود و هنگامی که این فاصله زمانی را با مدت زمانی که برای خلق دیگر موجودات در نظر بگیریم آنرا خلق الساعه بدانیم.
🔸اما خلق الساعه به این معنا که برخی موجودات اتفاقی و بدون علت خلق میشوند؛ از نظر فلسفی و عقلی قابل پذیرش نیست.
🔹در ضمن با آنکه خدا میتواند با یک دستور، چیزی را به وجود آورد، آیات قرآن در مورد خلقت موجودات مادّی اعلام داشته که آنان به صورت تدریجی خلق شدهاند نه دفعی. قرآن کریم در این باره در یکی از آیاتش میفرماید: «هو الّذى خلق السّموات و الارض فى ستّة أیّامٍ»؛او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز [شش دوران] آفرید.
✅پرسش : چرا پیامبر ابتدا در شبه جزیره عربستان به پیامبری مبعوث شد و دعوت به دین اسلام از آنجا آغاز شد؟ چرا در ایران یا اروپا مبعوث نشد و دین اسلام از آنجا آغاز نشد؟
✍️پاسخ: در ابتدا باید گفت اگر پیامبر(ص) در هر جای دیگری از دنیا نیز ظهور میکرد، همین پرسش مطرح بود! اما شاید بتوان دلایلی را برای این امر محتمل دانست.
1️⃣ از آنجا که هدف اصلی پیامبر اسلام تثبیت و گسترش دین اسلام و در نهایت تشکیل یک حکومت اسلامی بود، چنین به نظر میرسید که این امر در منطقهای که دور از سیطره قدرتهای مطرح جهان آن روز باشد، امری میسرتر است.
🔸ضرورت تشکیل یک حکومت اسلامی به مانند آن نمونه کوچکی که در شهر مدینه توسط خود پیامبر اکرم(ص) به وجود آمد و همچنین برقراری عدالت اجتماعی و اجرای دستوارت الهی در سطح اجتماعی، در درون امپراتوریهای بزرگی چون پارس، روم و چین، امری مشکل و پرهزینه بود.
🔹چنانچه بتوان گفت که سرزمین حجاز یک موقعیت تمدنی منحصر به فرد داشت، چون که در مرکز دایرهای قرار داشت که از هر سو تمدنهای گذشتۀ بشری آن را احاطه کرده بودند. در جنوب آن تمدن یمن، در شمال تمدن روم و فنیقیه، در شرق و شمال شرقی تمدن ایران و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبیعی است که چنین موقعیتی بستر خوبی برای رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حکیم پیامبر اسلام را در مرکز این دایره مبعوث کند، تا راه هدایت بشری سهل گردد.
🔸و از طرفی حمایتهای قبیلهای و بحث شرافت انساب در بین مردمان آنجا، راه را برای پیامبر اکرم باز مینمود و در برخی برههها نیز راه گشا بود.
2️⃣ از سوی دیگر عمق شرک، بت پرستی و روحیه لجاجت در مردمان آن سرزمین به قدری بود که اگر دین به زبان دیگر فرود میآمد، پذیرا نمیشدند. زیرا از سنتهای الهی چنین است که خداوند میفرماید:
🔅 «ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش نفرستادیم تا [حقایق را] برای آنها آشکار سازد».
🔹از این رو اگر دین در سرزمینی دیگر فرود میآمد، و به زبانی غیر از عربی بر آنها نازل میشد، باز هم اشکال میکردند که چرا عربی نیست: «و اگر [این کتاب را] قرآنی غیر عربی گردانیده بودیم، قطعاً میگفتند: «چرا آیههای آن روشن بیان نشده؟ کتابی غیر عربی و [مخاطبِ آن] عرب زبان؟». و از پذیرش ایمان سر باز میزدند: «و اگر آن را بر برخی از غیر عربزبانان نازل میکردیم، و [پیامبر] آن را بر ایشان میخواند به آن ایمان نمیآوردند»
🔸البته نبود چنین روحیهای در بین دیگر اقوام به شکل فضیلت شمرده شده است؛ امام صادق(ع) فرمودهاند: «اگر این قرآن را بر عجم نازل میگشت، عرب بدان ایمان نمیآورد و حال آنکه آن را بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد و این فضیلت عجم است»
✅پرسش : اینکه بیان میشود علم نور است ،منظور چیست ؟ و آیا همه علوم از جمله علوم انسانی یا علوم تجربی هم ،مصداق همین علم قرار میگیرند؟
✍️پاسخ: در روایتی معروف به حدیث عنوان بصری از امام صادق(ع) چنین آمده است:
🔅 «لَیْسَ الْعِلْمُ بِکَثْرَةِ التَّعَلُّمِ وَ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ تَعَالَى فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَه...»؛
🔹دانش با یادگیری زیاد به دست نمی آید؛ چرا که همانا علم، نوری است که خدا در قلب هر کس که هدایتش را بخواهد، قرار می دهد.
🔸اما در باره این که منظور این گونه روایات چه نوع دانشی است که مانند نور شمرده شده و روشنایی بخش است، روایاتی مشابه وجود دارد که می تواند پاسخ گوی این مسئله باشد: هنگامی که آیۀ: «فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلام ...»هر کس را که خدا خواهد که هدایت کند، دلش را براى اسلام می گشاید.. نازل شد، یاران پیامبر(ص) از ایشان در مورد این آیه و «شرح صدر» توضیح خواستند. ایشان در پاسخی مشابه همان عبارت روایت قبلی را بیان فرمودند: «نُورٌ یَقْذِفُهُ اللَّهُ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ ...»؛ شرح صدر، نوری است که خدا آن را در قلب مؤمن انداخته و سینۀ او را گشاده می کند. مجدداً از آن حضرت پرسیده شد که آیا نشانه ای برای این هدیۀ پروردگار وجود دارد، تا قابل شناسایی باشد؟! ایشان فرمودند: بلی! روی آوردن به خانۀ جاودانی و کنده شدن از خانۀ فریب دهنده دنیا و آمادگی برای مرگ قبل از آمدنش!
🔹با توجه به این روایت، شاید بتوان گفت که این علم و دانش مترادف با همان شرح صدری است که آثار آن در روایت فوق بیان شده است. بر این اساس، علم و دانشی نور به شمار می رود که توجه انسان به جهان آخرت را بیشتر نموده و پای بندی او به دنیا را کمتر کند. پس مراد از این گونه روایات بشتر احادیث معرفتی و الهی است و نه مطلق علوم تجربی ومانند آن .
✅پرسش : آیا دین اسلام، دین سخت و دشواری است؟
✍️پاسخ: بنای دین اسلام -که کاملترین دین الهی است- بر محور آسانی و نرمش بوده و آسانگیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. روشنی مبادی و سادگی مفاهیم آن که برای هر انسان عاقل و متمدنی قابل درک است، شریعتی ساده و قابل فهم، منطقی و معقول که هر فطرت پاک و سالمی ندای آنرا اجابت میکند. نمونههای آن در احکام اسلامی روشن است؛ مانند اینکه؛ خداوند در سال، روزه یک ماه قمری را بر مسلمان واجب نموده که به صورت چرخشی در فصول چهارگانه واقع میشود و در صورتی که فرد، مریض یا در سفر باشد میتواند از روزه گرفتن خودداری نماید. و تا رمضان آینده فرصت دارد که قضای آنرا بجا آورد. همچنین ثوابهایی که برای کارهای نیک و پسندیده قرار داده شده است.
🔹قرآن کریم نیز، این اصل را مبنای تشریع احکام خویش قرار داده است، و آسانی را ویژگی ممتاز شریعت اسلامی معرّفی میفرماید؛ زیرا مبادی و اصول آن این چنین است:
🔅«خدا، آسانىِ شما را میخواهد، و دشوارىِ شما را نمیخواهد».
🔅«و در دین (اسلام) براى شما هیچ مشقّت و سختى طاقتفرسایى قرار نداده است».
🔅«خداوند هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند»
🔹اما با وجود نرمش و آسانگیری، در اسلام حدود و مرزهایی نیز برای این آسانی مشخص شده است و به طور مطلق و در همه جا مورد پذیرش نیست، نه تنها اسلام، بلکه هیچ دین آسمانی سهلانگاری را در اجرای احکام الهی نمیپذیرد.
🔰چه اثباتي علمي براي وجود دنياي پس از مرگ وجود داره؟
✍️پاسخ:
✅حقیقت آنست که روح موجودی مجرد و غیر مادی است و اساسا امر متافیزیکی را نمی توان با ابزار فیزیکی و تجربی که در علوم امروزه مرسوم است، باز شناخت ولی می توان به شواهدی از آن در این مسیر دست یافت.
اما می توان به برخی از دلایلی که تا حدودی پای در تجربه های علمی دارد نیز اشاره کرد:
الف :برهان اول
1- خصائص فیزیکی انسان عمومی بوده و مستقیما برای دیگران قابل دسترسی است.
2- فکر و اندیشه من برای دیگران غیر قابل دسترسی است ، ولی من برای خودم قابل دسترسی است.
نتیجه : فکر و اندیشه من فیزیکی نیست بلکه مربوط به موجودی فرامادی است. که آن روح است.
ب: برهان دوم
1- انسان موجود مختار است و معنای اختیار آن است که نتیجه منوط به نوع انتخاب اوست .
2- اگر اختیار ما صرفا یک پدیده فیزیولوژیکی باشد ، باید معلول شرایط علی پیشین باشند .
3- شرایط علی پیشین محتوم بوده و همواره معلولهای مشخص خود را دارد.
نتیجه : اختیار ما نمی تواند بر اساس سیستم فیزیولوژیکی ما باشد بلکه مربوط به حیثیتی فرامادی در وجود انسان است.
ج :برهان سوم
1- انسان در درون خود دارای شخصیت های متفاوت است و این از نظر روانشناسی ثابت شده
2- اگر شخصیت های متفاوت منشا فیزیکی داشت ، انسان از یکپارچگی بیرون می آمد.
3- شخصیت های متفاوت انسان در درون یک وجود یک پارچه است.
نتیجه : شخصیت های متفاوت انسان، منشا غیر فیزیکی دارد و مجمع آن روح است.
د:برهان چهارم
در وجود افرادی خاص نیروهایی ثابت شده که هیچگونه توجیح فیزیکی ندارد (تله پاتی، تجربه مرگ و ...)
نتیجه : انسان دارای ابعاد غیر مادی است.
🔰چرا ميگن صله رحم نکني عمرکم ميشه ربط اين دوتا چيه !!
✍️پاسخ:
✅بدون شک علاوه بر آن عوامل طبیعی و ظاهری که ما به چشم می بینیم عوامل تاثیر گذار باطنی و معنوی هم در زندگی ما اثرات فراوانی دارند (هر چند که ما از روند تاثیر آن پدیده ها بی اطلاع باشیم.) که دین(آیات و روایات) از این عوامل معنوی پرده بر می دارد و آنها را معرفی می کند.
یکی از عوامل تاثیر گذار در زندگی انسان صله رحم و قطع رحم است که صله رحم آثار متعدد مثبتی در زندگی انسان دارد از جمله طولانی شدن عمر، آبادانی خانه ها، زیاد شدن رزق و ... و در طرف مقابل قطع رحم نیز اثرات مخرب و زیانباری در زندگی انسان دارد از جمله کوتاه شدن عمر و کم شدن رزق و خرابی خانه ها و ... (که در روایات آن را بیان می کند)
الذنوب التی تعجل الفناء قطیعه الرحم»(بحار، ج ۷۴، ص ۹۴) و امام باقر(ع) فرمودند: «صله ارحام، اعمال را پاکیزه می کند و اموال را فراوانی می بخشد و بلا را دفع می کند و اجل را به فراموشی می اندازد.» (بحار، ج ۷۴، ص ۱۱۱)
البته محدوده صله رحم و این که چه کسانی رحم انسان حساب می شوند و این که تا چه مقدار باید به این رحم رسیدگی کرد را فقه ما بیان کرده است و این گونه نیست که بی قید و شرط باشد و همه افراد را شامل شود و هر مانعی سر راه باشد باز هم صله رحم جاری شود بلکه باید اگر مساله ای و مانعی در میان است به صورت موردی از کارشناس فقه پرسیده شود.
اما آنچه که از روایات بر می آید این است که تا جایی که امکان داشته باشد باید صله رحم را ادامه داد و به هر بهانه ای آن را منتفی نکرد. حتی اگر دیگران به ما بد کردند و از ما بریدند ما نباید از آنها ببریم و قطع رحم کنیم بلکه با عمل به دستور دین در این مورد مورد رحمت الهی و ثمرات صله رحم واقع شویم.
🔰مشخصات ظاهری شيطان چگونه است؟
✍️پاسخ:
با تشکر از ارتباط شما بزرگوار با مرکز ملی پاسخگویی
✅نکته اول: منظور شما از شیطان در این سؤال، ظاهرا «ابلیس» است که قرآن آن را از جنیان می داند.
در قرآن کریم می خوانیم: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه»؛
«به ياد آريد زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند جز ابليس- كه از جن بود- و از فرمان پروردگارش بيرون شد». (1)
نکته دوم: خلقت جنیان از آتش می باشد و مخلوقات لطیفی هستند که در وضعیت عادی قابل مشاهده نیستند و صحبت در مورد شکل ظاهری آنان بی معناست.
قرآن از قول شیطان چنین می فرماید: «قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين»؛ «گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل». (2)
نکته سوم: جن و شیطان مانند فرشتگان موجوداتی نامریی هستند, ولی گاه به صورتی در آمده و قابل رؤیت می شوند. بنابراین، حقیقت جن و شیطان را نمی توان دید، لیكن به جهت لطافتی كه دارند و می توانند به صورت اشكال مختلفی در بیایند وجود آن ها را به صورت های نمادین می تواند دید. (3)
👈نتیجه اینکه: با توجه به لطیف بودن و نامرئی بودن ابلیس(شیطان)، صحبت از مشخصات ظاهری آن بی معناست.
موفق باشید
پی نوشت ها:
1. کهف/50
2. ص/76
3. جن و شیطان، ص ۴۷
🔰آيا در بهشت شب و روز هست؟
✍️پاسخ:
✅ برخي از آيات قرآن، با اشاره به عذابها يا نعمتهاي بعد از مرگ، آنرا در ظرف روز و شب قرار داده است. در آيهاي چنين ميفرمايد: «النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا»؛[1] عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه ميشوند. و درباره نعمتهاي بهشتي نيز چنين فرموده:
«وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُکْرَةً وَ عَشِيًّا»؛[2] هر صبح و شام، روزى آنان در بهشت مقرّر است. با اينکه طبق سخن قرآن، در بهشت آفتابي وجود ندارد، با اين حال، برخي با استفاده از اين آيات چنين برداشت کردهاند که در قيامت و بهشت و جهنم نيز روز و شب وجود دارد. و با کم و زياد شدن نور، آندو از يکديگر تشخيص داده ميشوند.[3]
ولي برخي ديگر از مفسران، روز و شب را مخصوص عالم برزخ دانسته و براي قيامت و بهشت و جهنم روز و شبي قائل نيستند.[4] و اينکه گفته شده روزيشان شب و روز فراهم است را به معناي پي در پي بودن نعمتهاي بهشتي و عدم توقف در برخورداري از آن دانستهاند.[5]
در تفسير علي بن ابراهيم درباره آيه دوم آمده است: اينکه خدا فرمود «روزي آنها روز و شب ميرسد»، منظور از بهشت، بهشت دنيايي است؛ يعني آن بهشتي که قبل از قيامت در عالم برزخ قرار داد و روح مؤمنان، بعد از مرگ به آنجا منتقل ميشود. در اين بهشت، ماه و خورشيد وجود دارد، ولي در آخرت و بهشت خلد، شب و روزي وجود ندارد.[6]
در روايتي، امام صادق(ع) درباره آيه اول فرمود: «اينکه خدا درباره فرعون فرموده: شب و روز بر آتش عرضه ميشوند، اين درباره دنيا (يعني همان برزخ) است. اما به عذاب آنها در آخرت که دچار جهنم جاويدان خواهند بود، در ادامه آيه اشاره کرده و چنين فرموده: و روزي که قيامت برپا ميشود، دستور داده ميشود که آل فرعون را وارد شديدترين عذابها کنيد[7]».[8] اين سخن امام صادق(ع) بدين معنا است که بخش اوليه آيه، مربوط به عذاب برزخي آل فرعون و بخش دوم آيه، مربوط به عذاب روز قيامت دارد.
با توجه به اين توضيحات؛ چنين به دست ميآيد که به دليل وجود ارتباط بين دنيا و برزخ، در بهشت و جهنم برزخي شب و روز حاکم است. اين ارتباط به گونهاي قوي است که در روايت، به بهشت و جهنم برزخي؛ بهشت و جنهم دنيايي گفته شده است. همانطور که در روايت آمده در اين دو بهشت و جهنم، خورشيد و ماه وجود دارد. اما روز قيامت، شب و روزي وجود ندارد و از اين لحاظ، شرايط يکساني در آنجا حاکم است.
🔰چطور ميشه اثبات کرد حضرت زهرا(س) معصوم بودند؟ و اينکه اگر عصمت الهي داشتند نه عصمت اکتسابي چه ضرورتي داشت؟ چون ايشان که امام نبودند.!!
✍️پاسخ:
✅براي عصمت حضرت زهرا دلايلي از قرآن و روايات بيان مي داريم:
1- آيه تطهير : إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (33 احزاب)
همگان بر اين باورند که اين آيه فضيلت والايى را براى اهل بيت به اثبات مى رساند و انديشمندان شيعه، اين فضيلت را برابر با عصمت مى دانند. بر اساس اين آيه، اراده تخلّف ناپذير خداوند بر اين تعلّق گرفته است که هرگونه پليدى را از اهل بيت بزدايد و آنان را به طور کامل پاک و پاکيزه گرداند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از قرائت آيه تطهير فرمودند: «پس من و اهل بيتم از گناه پيراسته ايم». بى ترديد، فاطمه زهرا(عليها السلام) جزو اهل بيت پيامبر است و اگر در بيان فضيلت او دليل ديگرى نمى داشتيم، همين آيه کافى بود که او را در صدر زنان عالَم بنشاند. پيامبر اکرم(ص) با شيوه هايى به يادماندنى، اهل بيت را به همگان معرفى نموده و راهِ هرگونه توجيهى را بسته است.
در روايتى از ابن عباس در اين باره آمده است:
«رسول خدا تا نُه ماه، روزى پنج مرتبه، هنگام فرارسيدن وقت نماز به در خانه على بن ابى طالب مى آمدند و مى فرمودند درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بيت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پليدى را از شما اهل بيت دور گرداند و به طور کامل و شايسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شويد. رحمت خدا بر شما باد»
2- روايات مربوط به عصمت اهل بيت(عليهم السلام)
علاوه بر آيه تطهير، رواياتى که شيعه و سنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گزارش نموده اند، فضايلى براى اهل بيت برمى شمرد که جز با عصمت آنان سازگار نيست، چنانکه در حديث معروف ثقلين آمده است
«انّى تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتى، ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض»
اگر اهل بيت پيامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پيروى از آنان همواره موجب هدايت نمى گرديد و جدايى ناپذيرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى يافت.
3- روايات مخصوص به عصمت حضرت زهرا(عليها السلام)
در اينجا نيز از روايات فراوانى مى توان بهره برد، اما تنها به يکى از آنها که محدّثين شيعه و سنّى روايت نموده اند، بسنده مى کنيم:
«ان الله - تبارک و تعالى - يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها»
نکته درخور توجه در اين روايت آن است که رضايت و نارضايتى فاطمه زهرا(عليها السلام) محور خشنودى و ناخشنودى خداوند خوانده شده است. و اين حقيقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسير ديگرى برنمى تابد. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هيچگاه به گناه و سرپيچى از فرمانش رضايت نمى دهد.
و ده ها روايت ديگر که فرصت بحث از آنها نيست.
اما درباره اعطايي و يا اکتسابي بودن عصمت حضرت زهرا دقيقا همان بحث هاي عصمت ائمه است.
حضرت فاطمه (س) نه پیامبر بود و نه امام؛ اما آن گوهرهای که باعث شد از چنین جایگاهی در عالم برخوردار باشد، گوهرة «عبودیت» بود. عبد بودن به معنای واقعی کلمه، یعنی: از خود هیچ نداشتن و همگی خدا شدن. پس عبد خدا، آینة خداست.
البته درباره حجت بودن حضرت زهرا هم روایتی از امام عسکری است که :
«نحن حجج الله علیکم و اُمُّنا فاطمة حجة الله علینا»[1] ما حجتهای خدا بر شماییم و مادر ما فاطمه علیها السلام حجت خدا بر ما (اهل بیت) است.
در این صورت عصمت کبری برای حضرت زهرا به نحوی که عصمت ائمه را بیان می کردیم بلا اشکال است.
🔰دليل دو رکعت نماز متاهل برابر است با 70 رکعت نماز مجرد چيست؟
✍️پاسخ:
✅به مثال هاي زير توجه کنيد:
چرا مسواک زدن قبل از نماز و البته براي نماز ، ثواب نماز را هفتاد برابر ميکند؟ چرا گفتن اذان و اقامه و انجام مستحبات ديگر ارزش معنوي نماز را مضاعف ميکند؟ چرا حفظ قرآن براي کسي که حافظه خوبي ندارد ثواب دوچندان دارد؟ چرا زنان پيامبر اگر مرتکب گناهي شوند عذابي مضاعف خواهند چشيد و اگر بر مدار تقوا باشند دو چندان اجر خواهند برد؟
تمام اين روايات و دستورات عبادي براي عمق دادن و کيفيت دادن به عبادات مومنان هستند. نماز را همه مي خوانند اما نماز با عطر و مسواک و اذان و اقامه و در صف جماعت با نماز حداقلي بدون اين اوصاف از زمين تا آسمان تفاوت رفتاري دارد. کسي که عطر و مسواک و اذان و اقامه ي نمازش ترک نشود مسلما بر اصل نماز و اوقات و زمان هايش مراقبت بيشتري دارد.
اين دستورات و اين نقل ثواب ها در درجه اول نشان ميدهد که در انديشه ما ازدواج صرفا يک دستور و امر دنيايي و مادي نيست. از نگاه اسلام صرف ازدواج کردن و رابطه زناشويي بين يک دختر و پسر مومن ، عبادت خداوند محسوب ميشود. عبادت يعني اينکه با انجام دادن همين اعمال به ظاهر حيواني اگر نيتي الاهي در دلتان وجود داشته باشد برايتان ثواب هاي عظيمي نوشته ميشود که نوشتنش مجال مفصل ديگري ميخواهد.
البته فراموش نکنيم که نيت هاي الاهي و خوب ، هر عمل کوچکي را چون خورشيد ، آسماني و درخشان ميکنند. به طور مثال نيت الاهي در زناشويي آن است که خدايا من به سراغ همسرم مي روم تا هم من و هم او ميل و رغبتي به نامحرمان نداشته باشيم و شيطان نتواند از اين مسير ما را از راه تو دور کند يا اينکه خدايا من به خاطر رضايت تو و شوهرم خودم را براي او آراسته ميکنم تا به موجب رضايت شوهر و دعاي او ، من به تو نزديکتر شوم.
اما جالب تر اينکه خود اين عبادت به ظاهر دنيايي و مادي به عبادت هاي ديگر شما نظير نمازتان نيز کيفيت ميدهد چون اسلام فقط نماز و روزه نيست بلکه اسلام يک مجموعه و يک بسته ي منسجم و کامل است. در حقيقت انسان مومن ، انساني نيست که فقط به يک سري از دستورات اسلام عمل کند و دستورات ديگر را رها کرده و از انجام آنها دوري کند.
اسلام از مومنان مي خواهد که براي تکامل در ايمان به تمام دستوراتش عمل کنند و در برخي از آيات قرآن جزاي کساني که دستورات اسلام را خوب و بد ميکنند و برخي از آنها را مومن و برخي را کافرند ، خواري در حيات دنيا و عذاب هولناک دوزخ مي داند. مومن واقعي کسي است که تمام آيات قرآن را باور دارد و ميان دستورات خداوند خوب و بد نمي کند و تمام تلاشش را به کار ميگيرد تا بتواند خداوند را با تمام عبادات و مقرِبات و نزديک کننده هاي بشر به خداوند عبادت کند.
امام صادق در حديثي فرمودند که خوش ندارم شيعيان ما در قيامت وارد بر ما شوند و سنتي از سنت هاي ما را و لو يک بار انجام نداده باشند. به طور مثال روزه ي اول و وسط و آخر ماه هاي قمري را حتي شده يک بار نوبر کنند تا تارک اين سنت محسوب نشوند. يا عقد زمان دار را و لو به اندازه چند روز محرميت قبل از عقد دائم به جا آورند تا از ترک کنندگان اين سنت نبوي محسوب نشوند.
از منظر ديگر اين روايات مشوق و ترغيب کننده جوانان مومن به ازدواج و تشکيل خانواده هستند. حتي شما اگر مومني تمام و کمال ، و عابد شبها و زاهد روز باشيد باز هم با خواندن اين روايات در دلتان اين ميل ايجاد مي شود که براي عقب نماندن از اين ثواب ها هم که شده بايد ازدواج کنيد و تشکيل خانواده بدهيد. از نگاه اسلام اگر شما زاهدترين و عابدترين فرد امت هم که باشيد از ازدواج و تشکيل خانواده بي نياز نخواهيد بود
🔰اگر شب قدر یک شب است، پس چگونه در کشورها متفاوت است؟
✍️پاسخ:
✅شب قدر در سطح کره زمین به اندازه یک شبانهروز (۲۴ ساعت) است. بنابر این، هر قسمتی از کره زمین در پارهای از آن قرار میگیرد.
از این رو اگر کسی آن را شبی در ایران درک کند و سپس به کشور دوردستی سفر نماید و شب بعد در آنجا دوباره لیلةالقدر را درک کند، در واقع یک شب بیشتر نبوده؛
زیرا شب بعد استمرار همان شب و پاره دیگری از آن واحد زمانی است و فاصله شدن روز بین دو نقطه، آن را به دو شب تبدیل نمیکند؛ زیرا از ۲۴ ساعت خارج نشده و آنچه در نظر این فرد شب دوم است، در واقع مراحل پایانی همان ۲۴ ساعت میباشد.
به عبارت دیگر: منظور از شب، قرار گرفتن سایه قسمتی از کره زمین روی قسمت دیگر است که اگر مثلاً شب قدر از ایران شروع شود، تا زمانی که این سایه تمام کره زمین را فرا گیرد، شب قدر ادامه دارد.(۱)
بنابراین اگر چه نزول قرآن در شبی خاص صورت گرفت، اما همه شبها یا روزها همین حالت را دارند که در عرض ۲۴ ساعت به صورت تدریجی کل زمین را پوشش میدهند.
گاهی نیز تفاوت در کشورها ناشی از اختلاف دیدگاه در مسئله رؤیت هلال است. رؤیت یا عدم رؤیت یا اختلاف مبنایی در مسئله رؤیت هلال، موجب میشود که شروع ماه مبارک در بعضی کشورها زودتر صورت گیرد و به همین جهت، شبهای قدر آنها نیز متفاوت میشود.
پینوشتها:
۱ـ آیت الله مکارم شیرازی، استفتائات، ج ۳، ص ۳۰۶؛ تفسیر نمونه، ج ۲۷، ص ۱۹۲.
🔰فلسفه آب ريختن روي قبر صحت داره؟ آیا عذاب قبر تا زماني که قبر خيسه از ميت برداشته ميشود؟
✍️پاسخ:
✅در باره آب ریختن بر قبر میت باید گفت: یکی از مستحبات پس از دفن میّت، آب ریختن روی قبر است، بدین ترتیب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.(1)
در مورد کم شدن عذاب میت روایاتی وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد، عذاب از میّت برداشته می شود.(2) البته نمی توان چنین روایتی را قطعی و یقینی دانست و شاید این روایت ناظر به شخص خاصی باشد ، اما استحباب این عمل به جای خود باقی است.
در وسائل الشیعه در مورد آب پاشیدن روی قبر روایاتی نقل شده است که دلالت بر استحباب آن دارد.
از ظاهر روایات استفاده می شود که استحباب مربوط به موقعی است که میت را دفن کرده و پس از آن که قبر را از خاک پر کردند، روی آن آب بریزند. فقط از یک روایت استفاده می شود که امام رضا(ع) دستور داد روی قبر یونس بن یعقوب تا چهل ماه یا چهل روز آب بریزند.(3) ریختن آب بر قبر به هنگام دفن میت از سنت رسول خدا و مستحبات است و بنا بر روایت تا زمانی که خیسی آب باشد، عذاب از میت دفع می گردد.(4)
با توجه به این روایات نمی توان استحباب آن را بعد از گذشت مدت استفاده کرد.
اما برخی از فقها آب پاشیدن روی قبر را مختصّ به بعد از دفن نکرده اند، بلکه گفته اند که هر موقع انسان موفق به زیارت اهل قبور شد، مستحب است روی قبر آب بپاشد.(5)
در روایات برای این کار علت خاصی ذکر نشده است، اما شاید حد اقل علّت آن این باشد که خاک قبر در اثر پاشیدن آب سفت و محکم شود تا بدن میّت از دستبرد حیوانات مانند گورکن مصون بماند. کشتن مورچه هم به واسطه ریختن آب اشکال ندارد .
با توجه به این استحباب و روایات مربوط به آن، در بین عوام مردم شستن قبرها مرسوم شده و این کار حرام یا بدعت نیست که از آن منع شود در عین این که با این شستن سنگ قبر هم تمیز می شود و نوشته های بر قبر، واضح می گردد. و ممکن است احترام به میت هم باشد.
1. امام خمینی، تحریرالوسیله، نشر موسسه آثار امام خمینی، ج 1، ص 91.
2. شیخ عباس قمی سفینه البحار، نشر موسسه انتشارات معصومه قم ج 2، ص 396، مادة قبر.
3. حرعاملی، وسائل الشیعه، نشر دار احجه بیروت 1412 ق، ج 2، ص 860؛ و نیز: سید کاضم یزدی عروه الوثقی، نشر دار الکتبالاسلامیه تهران بی تا ج 1، ص 442.
4. امام خمینی(ره)، تحریرالوسیله، نشر پیشیین، ج 1، ص 91؛ و نیز : شیخ عباس قمی، سفینه البحار، نشر پیشیین، ج 2، مادة قبر.396،
5. کلینی، کافی، تهران، اسلامیه، 1367 ش، ج 3، ص 200.
🔰ما از کجا بدونيم که آن دنيا و اتفاقات لحظه مرگ و قيامت واقعي هستند !!
✍️پاسخ:
✅روشن است كه دلائل نقلي در اين زمينه بسيار است اما دلايل مختلفي براي اثبات عقلي معاد و عالم آخرت اقامه ميشود كه در اين باره به دو برهان حكمت و عدالت اشاره ميشود:
1. برهان حكمت
اندكي تأمل در جزئيات اين عالم و خط سيري كه انسان در زندگي خود در پيش ميگيرد، نشان ميدهد كه وجود عالمي ديگر در پس اين دنيا، لازمه حكيمانه بودن خلقت اين عالم و انسان است.
اگر زندگى اين جهان را بدون جهان ديگر در نظر بگيريم، پوچ و بىمعنا خواهد بود؛ درست به اين مىماند كه زندگى دوران جنين را بدون زندگى اين دنيا فرض كنيم. اگر قانون خلقت اين بود كه تمام جنينها در لحظه تولد خفه مىشدند و مىمردند، چقدر دوران جنينى بىمفهوم جلوه مىكرد؟ همچنين اگر زندگى اين جهان بريده از جهان ديگر تصور شود، اين سر در گمى وجود خواهد داشت.
زيرا چه لزومى دارد كه ما هفتاد سال يا كمتر و بيشتر در اين دنيا در ميان مشكلات دست و پا زنيم، مدتى خام و بىتجربه باشيم، مدتى هم به دنبال تحصيل علم و دانش باشيم و هنگامى كه از نظر معلومات به جايى رسيديم، برف پيرى بر سر ما نشسته، تازه از خود ميپرسيم كه براى چه زندگى مىكنيم؟ خوردن مقدارى غذا و پوشيدن چند دست لباس و خوابيدن و بيدار شدنهاى مكرر و ادامه دادن اين برنامه خسته كننده تكرارى براي چيست؟
آيا بهراستى اين آسمان گسترده، اين زمين پهناور و اين همه مقدمات و مؤخرات و اين همه استادان و مربيان و اين همه كتابخانههاى بزرگ و اين ريزهكاريهايى كه در آفرينش ما و ساير موجودات به كار رفته، همه فقط براى همان خوردن و نوشيدن و پوشيدن و زندگى مادى است؟
آيا اين امر، با حكيم بودن خداوند و خالق اين مجموعه عظيم هماهنگي دارد؟ مسلماً، خير. حكمت خداوند ميطلبد كه حتماً در پس اين عالم، عالم ديگري باشد كه اعمال اين دنيا و قابليتهايي را كه انسان در پس يك عمر زندگي كسب ميكند، در آن سرا به كار بندد و لذت واقعي زندگي انساني را بچشد.
قرآن مجيد به همين نكته عقلي اشاره دارد كه مىگويد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَينا لا تُرْجَعُونَ؛ (1) آيا گمان كرديد بيهوده آفريده شدهايد و به سوى ما باز نمىگرديد؟»
با توجه به اينكه انسان داراي روح قابل بقا است و ميتواند داراي كمالات ابدي و جاوداني گردد، آن هم كمالاتي كه از نظر مرتبه و ارزش وجودي قابل مقايسه با كمالات مادي نيست، اگر حيات او منحصر به حيات دنيوي محدود باشد، با حكمت الهي سازگار نخواهد بود. (2)
با توجه به اينكه يكي از غرايز اصيل انسان، حبّ به بقا و جاودانگي است كه دست آفرينش الهي در فطرت او به وديعت نهاده و رفتارهايي نظير ترس انسانها از مرگ يا تلاش براي فرار از آن، بهترين شاهد بر وجود چنين ميل فطري در درون انسانها است، اين غريزه حُكم نيروي محرك فزايندهاي را دارد كه او را به سوي ابديت سوق ميدهد و همواره بر شتاب حركتش ميافزايد.
اكنون اگر فرض شود كه سرنوشت چنين متحركي جز اين نيست كه در اوج شتاب حركت به صخرهاي برخورد كند و متلاشي شود، آيا ايجاد آن نيروي فزاينده با چنين غايت و سرنوشتي متناسب خواهد بود؟ پس وجود چنين ميل فطري، هنگامي با حكمت الهي سازگار است كه زندگي ديگري جز اين زندگي محكوم به فنا و مرگ در انتظار او باشد.
با توجه به اين دو مطلب، به اين نتيجه ميرسيم كه ميبايد زندگي ديگري براي انسان وراي اين زندگي محدود دنيوي وجود داشته باشد تا مخالف حكمت الهي نباشد. ميتوان ميل فطري به جاودانگي را مقدمه ديگري قرار داد و به ضميمه حكمت الهي، آن را برهان ديگري به حساب آورد. (3)
2. برهان عدالت
دليل ديگر در اين باب، برهان عدالت است. در اين جهان انسانها در انتخاب و انجام كارهاي خوب و بد آزادند. از يك سو، كساني يافت ميشوند كه تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او ميكنند. از سوي ديگر، تبهكاراني ديده ميشوند كه براي رسيدن به هوسهاي شيطاني خودشان، بدترين و زشتترين گناهان را مرتكب ميگردند.
اما ميبينيم كه در جهان، نيكوكاران و تبهكاران به پاداش و كيفري كه درخور اعمالشان باشد، نميرسند. چه بسا تبهكاراني كه از نعمتهاي بيشتري برخوردار بوده و هستند. زندگي دنيا، ظرفيت پاداش و كيفر بسياري از كارها را ندارد؛ مثلاً كسي كه هزاران شخص بيگناه را به قتل رسانيده است، نميتوان او را جز يك بار قصاص كرد و ساير جناياتش بيكيفر ميماند؛ در صورتي كه مقتضاي عدل الهي اين است كه هر كس كوچكترين كار خوب يا بدي انجام ميدهد، به نتيجه آن برسد.
پس همچنان كه جهان، سراي آزمايش و تكليف است، بايد جهان ديگر باشد كه سراي پاداش و كيفر و ظهور نتايج اعمال باشد؛ هر فردي به آنچه شايسته است، نايل گردد تا عدالت الهي تحقق عيني يابد. (4)
پينوشتها:
1. مؤمنون (23)، آيه 115.
2. ر.ك: آيت الله مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلاميه، تهران، 1374 ش، ج 18، ص 480.
3. ر.ك: محمد تقي مصباح، آموزش عقايد، نشر بين الملل، تهران، 1381ش، ص 364-365.
4. همان، ص 366.