❌ ادعای پوچ یک موبد زرتشتی و جواب محکم اسلام ❌
👺موبد رستم شهزادی، با بیان شبههای، تلویحاً اسلام و دیگر ادیان ابراهیمی را مورد هجمه قرار داده بودند، به این جهت که خدا در نگاه این ادیان، صفات مردانه دارد.👇
✅ما نیز در پاسخ ایشان گفتیم که اولاً اگر برای الله از صفات یا ضمایر مذکر استفاده میشود، نه به علت گرایش مردسالارانه، بلکه به جهت قواعد زبانی است. ثانیاً در گاتهای اوستا و دیگر بخشهای اوستا نیز همواره اهورامزدا با ضمیر و صفات مذکر خوانده میشود. همچنین گفتیم که نام الله و صفات او اگر مذکر هستند، از لحاظ مَجازی است، نه حقیقی (چون الله بنابر آموزههای اسلامی، فراتر از جنسیت و جسمانیت است)[۱].
⚠️گذشته از قواعد زبانشناسی که نشان میدهد اهورامزدا مذکر است، اسناد و شواهدی از اوستا و متون پهلوی در دست داریم که گویای این است که اهورامزدا در حقیقت هم مذکر است! یعنی صفات و حتی چهره و اندامی کاملاً مردانه دارد. برای مثال در👈 اوستا، گاتها، هات ۳۱ بند ۸ میخوانیم «ای اهورامزدا به راستی دریافتم که تو پدر نیکاندیشی هستی و در تمام کارهای جهان سَروَری داری»[۲].
👈 در هات ۴۵ بند ۴ اهورامزدا پدر پاکان و مقدسین نامیده شده است[۳].
👈 در هات ۴۷ بند ۲ نیز اهورامزدا پدر پاکانِ نامیرا و در بند ۳ پدر سپنتهمینیو (مینوی مقدس) نامیده شده است[۴].
⚠️ هرچند برخی تلاش کردهاند که واژگان اوستایی Ptar , patar , ptã را -که به معنی پدر هستند- به صورت «منشأ و سرچشمه» معنی کنند، اما معنی درست و راستین این واژگان، «پدر» است[۵]. 👈در یشت ۱۷ اوستا (مشهور به اشَی یشت)، بند ۱۶ نیز آمده است که اهورامزدا پدر ایزدان است[۶]. موبد رستم شهزادی هم که خود در ابتدا در این زمینه شبهه مطرح نمودند، فرمودند که اهورامزدا پدر آسمانی انسانهاست[۷].👉😂 همین گفتار به همراه آنچه گفته شد نشان میدهد که اهورامزدا صفات، ویژگیها و تشخصی مذکر (نرینه) دارد.
⚠️‼️اما جالب است که بدانیم در کتیبه نقش رستم(استان فارس) تصویری از اهورامزدا در دل کوه، نقش شده است. مری بویس (Mary Boyce) -پژوهشگر انگلیسی که بیش از نیم قرن از عمر خود را صرف پژوهش و تحقیق درباره زرتشتیان نمود-درباره نقشِ کتیبه اردشیر بابکان در نقش رستم مینویسد: «این نقش اردشیر را بر پشت اسب نشان میدهد که اهرمزد در مقابل او به همانسان سواره ایستاده تاج بر سر و شاخههای برسم به دست دارد و تاج پادشاهی را به او میدهد. خدا و شاه با کتیبههای کنده شده در پهلوی اسبان شان معرفی میشوند. این کتیبهها به سه زبان فارسی میانه، پهلوی اشکانی و یونانیاند، و در حالی که اسب هرمزد مخلوقی با موهای مارفَش(احتمالاً اهریمن) را زیر سمهایش لگدکوب میکند، سمهای اسب اردشیر روی شخصی به سجود افتاده هستند که بیگمان اردوان پنجم است که بدین سان در حال شکستخوردگی با نیروهای بدی همسان انگاشته شده است»[۸].
⚠️‼️اما نکته ای دیگر که بسیار اهمیت دارد اینست که در کتاب سوم دینکرد اهورامزدا پدر سپندارمذ هست که با او خویدوده میکند و کیومرث ایجاد میگردد. سپندارمذ هم مونث بوده و قطعا اهورامزدا درنگرش زرتشتی نرینه است که سپندارمذ را بارور میکند.
📗منابع👇
[۱]. بنگرید به «اهورامزدا، واژهای مذکر؛ پاسخی به لودگیهای باستانگرایان افراطی»
[۲]. دکتر آبتین ساسانفر، گاتها سرودههای زرتشت، تهران: انتشارات بهجت، ۱۳۹۰. ص۲۵۹
گاتهای اوستا، به ترجمه پروفسور پرادز اکتور شروو، هات ۳۱ : ۸ و همچنین: پروفسور عباس شوشتری، گاتها سرودههای زرتشت، تهران: انتشارات فروهر،۱۳۷۹.ص۵۸
ابراهیم پورداود، گاتها کهنترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۴. ص۱۵۱و۴۶۲
[۳]. دکتر آبتین ساسانفر، همان، ص۶۹۹
گاتها به ترجمه موبد رستم شهزادی، هات ۴۵ : ۴ ؛ گاتهای اوستا، به ترجمه پروفسور پرادز اکتور شروو، هات ۴۵ : ۴ و همچنین: پروفسور عباس شوشتری، گاتها سرودههای زرتشت، تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۹.ص۱۴۶
ابراهیم پورداود، گاتها کهنترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۴. ص۵۲۴ و۲۰۷
[۴]. دکتر آبتین ساسانفر، همان، ص۸۲۹ و ۸۲۵
گاتها به ترجمه موبد رستم شهزادی، هات ۴۷ : ۲ ؛ گاتهای اوستا، به ترجمه پروفسور پرادز اکتور شروو، هات ۴۷ : ۲ ؛ همچنین: پروفسور عباس شوشتری، گاتها سرودههای زرتشت، تهران: انتشارات فروهر،۱۳۷۹. ص۱۷۱
ابراهیم پورداود، گاتها کهنترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۴. ص۲۲۷و۵۴۲
[۵]. ابراهیم پورداود، یادداشتهای گاتها، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۱. ص۱۱۱
[۶]. اوستا، به پژوهش دکتر ج. دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. ج ۱،ص۴۷۱
[۷]. موبد رستم شهزادی، زرتشت و آموزشهای او، تهران: انتشارات فروهر، ۱۳۷۱. ص۱۰۳
[۸]. مری بویس، زرتشتیان، باورهاو آداب دینی آنها، ترجمه ع. بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱.ص137
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠این ویدیو را ببینید.اینها همانهایی هستند که ژست روشنفکری میگیرند چرا اینگونه افسار پاره کرده اند.تاسف بار است جهل این جماعت.
❌آیا هخامنشیان زرتشتی بودند؟❌
✅( پژوهشی در جهان بینی و باور سه گانه پرستی هخامنشیان بر اساس تجزیه و تحلیل نماد های بر جا مانده از آنان )
✅‼️دلایلی بر غیرزرتشتی بودن هخامنشیان👇
⚠️در نوشتههای بازمانده از هخامنشیان مطلقاً هیچ نامی از زرتشت برده نشده و این اعجابآور است که مردمی که تحت آیین پیامبری زندگی میکنند کوچکترین نامی از پیامبرشان در آثارشان نباشد.
⚠️نه در سنگ نبشتهها نه در لوحهها و نه در نوشتههای تاریخ نویسان باستانی از اوستا به عنوان کتاب آسمانی هخامنشیان یاد نرفته و به تعالیم آن اشاره نشدهاست.
⚠️زرتشت انجام قربانی را در مراسم مذهبی منع کردهاست در صورتیکه در بین هخامنشیان قربانی کردن برای خدایان رایج بودهاست.
⚠️بنابر اصول مسلم آئین زرتشت دفن مردگان در خاک و آلودن خاک در طول تاریخ این مذهب ممنوع بودهاست ولی مردم و شاهان هخامنشی مردگان خود را گورهای فردی و خانوادگی دفن میکردند و به همین علت است که آرامگاههای شاهان هخامنشی برجا مانده ولی کوچکترین اثری از آرامگاههای شاهان ساسانی که بدون شک زرتشتی بودهاند، برجا نماندهاست.
⚠️بین نامهای شاهان هخامنشی و اساطیر دین زرتشتی هیچ رابطهای وجود ندارد تنها نام ویشتاسپ، پدر داریوش یکم با نام حامی زرتشت یکسان است که این را نیز به متداول بودن نام ویشتاسپ در بین ایرانیان میتوان ارتباط داد.
⚠️نامی از نامهای اوستایی در کتیبهها و الواح پارسی و عیلامی برده نمیشود به همین علت معلوم است که آیینها و جشنها و اعمال مذهبی آنان به غیر از زرتشتیان بوده است با تمام سعیای که شده، هنوز ثابت نشده که گاهشماری اوستایی نو در زمان هخامنشیان رواج داشتهاست.
⚠️از اصطلاحات ویژه زرتشتی مانند امشاسپندان، سپنته مینو و انگره مینو و دیگر عبارات در ادبیات بکار رفته در کتیبهها و لوحهای هخامنشیان اثری دیده نمیشود.
⚠️در توصیفی که هرودوت و همچنین مورخان یونانی دورهٔ هخامنشی از دین هخامنشیان کردهاند، هیچ اشارهای بر زرتشتی بودن هخامنشیان نشدهاست
✍نظریههای متفاوت پژوهشگران
🔺بنونیست: با توجه به سنگ نبشتههای باقی مانده از زمان هخامنشیان هم از نظر باورها و عقاید و هم از نظر مراسم با آئین کهن ایرانی، ایزدان متعدد و نیروهای طبیعت نیز پرستش میشدند
🔺هنریک ساموئل نیبرگ: نیبرگ عقیده دارد که در ساختهای بنیادین آئین هخامنشیان هیچیک از ویژگیهای اساسی آئین زرتشت دیدهنمیشود.
🔺آرتور کریستن سن: آئین هخامنشیان زرتشتی نیست بلکه آیین قدیم ایرانی است.
🔺زرین کوب: دوران هخامنشی نه مغان دین زرتشتی داشتند و نه خانوادهٔ سلطنتی و با توجه به نقشی که مغان در اجرای مراسم مذهبی پارسیها داشتند و با در نظر گرفتن این نکته که آیین خاندان هخامنشی ممکن نیست با عقاید طبقات عامه طوایف پارسی مغایرت واقعی داشتهباشد، پیداست که درین ادوار هنوز دین زرتشتی در بین پارسیها نفوذ نداشتهاست.
🔺هرتسفلد: کتاب زرتشت و جهان او، هرتسفلد شاهان نخستین هخامنشی را پیرو زرتشت نمیداند
📚منابع:
بنونیست، دین ایرانی، ص ۲۱ تا ۲۲
نیبرگ، دینهای ایران باستان، ۲۰۵و۲۰۶
کریستن سن، مزداپرستی در ایران قدیم، ۵۵.
کریستن سن، کیانیان، ۹.
زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، جلد یک .صفحه ۱۹۵ و ۱۹۶.
تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۲
کریستن سن، مزداپرستی در ایران قدیم، ۳۴.
تاریخ مطالعات زرتشتی، ص ۲۰
فرای، میراث باستانی ایران، ۱۸۹.
منابع آریائی دین یهود و زرتشت، عباس آریانپور کاشانی، مجموعهٔ سخنرانیهای دومین کنگرهٔ تحقیقات ایرانی، ص ۲۲۴
بنونیست، دین ایرانی، ص ۳۱ تا ۳۶
ذکاء، یحیی، مجلهٔ بخارا، آذر ۱۳۷۷، شمارهٔ ۳، عنوان مقاله:آیا هخامنشیان زرتشتی بودهاند؟ ص ۲۶ و ۲۷
ذکاء، یحیی، مجلهٔ هنر و مردم، شمارهٔ ۱۲۴ و ۱۲۵، عنوان مقاله: پرتوی نوین بر دین هخامنشیان ص ۱۴ تا ۲۱، بهمن و اسفند ۱۳۵۱
صفایی، یزدان ،دو هفته نامه امرداد، شمارهٔ ۲۹۰، عنوان مقاله: آفرینش گام به گام در سنگنبشتههای هخامنشی ص ۵، ۱۳۹۱
مزداپرستی در ایران قدیم، ص ۶۶
دینهای ایران باستان، ص ۳۹۵
❌ تصرف زنان بدست کوروش به عنوان غنائم جنگی و تقسیم این غنائم بین فرماندهان سپاهش❌
⚠️یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگیهای او بدان استناد میشود، کورشنامه گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخشهای دلپسند آن اکتفا میشود و جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمیشود.
⚠️به موجب این متن، کوروش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمینهای غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازندهای خوش الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگیاش دلکشتر و روحپرورتر از خانهاش شود».
⚠️یکی دیگر از زنان تحت تملک کورش، همسر مردی به نام آبراداتاس بود. آبراداتاس به عنوان سفیر به باختر یا باکتریا گسیل شد و زنش برای کوروش تصرف گردید. محافظی که کوروش مأمور مراقبت از این زن و دیگر زنان اسیر کرده بود، به او میگوید: «هیچ غصه مخور که ما تو را به خدمت کسی میبریم که حکمفرمای همه ماست و نامش کوروش است». زن با شنیدن این جمله شروع به شیون و ناله و زاری میکند و بر سر خویش میکوبد. زنان اسیر دیگر نیز با او در مویه و شیون همراهی میکنند و ناله و تضرع سر میدهند.
تأثیر این ناله و استغاثهها فقط همین بود که محافظ زنان برای کورش خبر ببرد که: «در حین تضرع و بر سر کوفتن زن آبراداتاس، گردن و بازوی بلورینش بیرون افتاد و چون قطعهای جواهر بدرخشید. به تو اطمینان میدهم که در سراسر آسیا اندامی به این رعنایی و ملاحت نخواهی یافت».
📗منبع:
گزنفون، کوروشنامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1386، صفحه 123 تا 128.