eitaa logo
شوق پرواز
2.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
183 ویدیو
74 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶نشر مطالب کانال باعث افتخار تیم شوق پروازاست. با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سلام امروز به ارباب 🌹به نیابت از شهید مدافع حرم 🌹محمد حسین مرادی @shogh_prvz
🌹محمدحسین مرادی ۱۳۶۰/۶/۲۶ درتهران محله‌ی مجیدیه به دنیا آمد در سال ۹۲ به عنوان پاسدار نیروی قدس به سوریه اعزام شد، سه دوره اعزام به سوریه داشت. 🥀آخرین ماموریتش ۴۵ روز طول کشید که در نهایت در دمشق از ناحیه بازو وپهلو آسیب دید و به شهادت رسید و در امامزاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد. @shogh_prvz
یک شب جایی بودیم و مسجد هم پیدا نکردیم. رفت در یک اتاقک در بیمارستان تقاضا کرد که اجازه بدهند دو تایی نماز بخوانیم. من هرموقع خسته بودم، می گفتم بروم نماز را بخوانم راحت بشوم. اما محمدحسین مواقعی که به ندرت می شد که نتواند نماز اول وقت بخواند، می گفت: یک کم استراحت می کنم تا سر حال نمازم را بخوانم. ✍️راوی همسر شهید  @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، شوق پرواز ،شما عزیزان را به شنیدن آرام بخش ترین نجوای جهان مهمان میکند. ⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫ @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شوق پرواز
یک شب جایی بودیم و مسجد هم پیدا نکردیم. رفت در یک اتاقک در بیمارستان تقاضا کرد که اجازه بدهند دو ت
🌹وقتی محمد حسین از ماموریت برمی‌گشت، سعی می‌کرد به هر نحو شده که نبودن خودش را جبران کند اما خب بعضی اوقات به او گله و شکایت می‌کردم. اصلی ترین دلیل گله و شکایت من، دل تنگی و ترس از دست دادن محمد حسین بود که برخی مواقع باعث می‌شد که مقداری اذیت شوم نبود محمدحسین همیشه برای من اذیت کننده بود و درحال حاضرهم هست. محمدحسین در کارش بسیار جدی بود اما درخانه شخصیتی بسیار متفاوت داشت و به هیچ وجه اهل پرخاش نبود به طوری که شخصیتی شوخ و همراه با شیطنت داشت. ✍️به روایت همسر شهید @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همرزم شهید روایت میکند که: شب سوم محرم تازه از عملیات برگشته بودیم. محمد حسین اصرار می کرد که باید برویم حرم(حضرت زینب) بیشتر بچه ها از فرط خستگی توان نداشتند بیایند. فقط من اعلام کردم که حاضرم همراهش به حرم بیایم. راه افتادیم. وقتی رسیدیم به حرم، برق رفته بود. اجازه ورود به حرم را نمی دادند. محمدحسین اصرار کرد تا قبول کردند که فقط داخل حیاط برویم. وقتی وارد حیاط شدیم، دیدیم با اینکه 3 روز از محرم گذشته هنوز حرم سیاهپوش نیست.... حسین_مرادی ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا