eitaa logo
شوق پرواز
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
191 ویدیو
76 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶نشر مطالب کانال باعث افتخار تیم شوق پروازاست. با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 ندیدم و نشنیدم که نظری بالای نظر مسئول خودش بدهد. 📌 اما نظر محمود رادمهر تخصصی ترین و فنی ترین نظری بود که عمدتا مطرح می شد. 🔸محمود رادمهر یک آدم چند بعدی بود؛ یعنی هم یک طراح بود؛ هم فرمانده؛ هم رزمنده؛ هم متخصص. جمع شدن همه این خصلت ها در یک آدم نظامی بسیار سخت است. 🌱وقتی دیدبان می خواستی، بهترین دیدبان محمود رادمهر بود. می رفت و وقتی مشکل دیدبان حل می شد. 🥀 خود من در فرماندهی یک صندلی خالی را برای فرماندهی حس می کنم. یک صندلی خالی برای دیدبانی؛ یک صندلی که کسی باید روی آن نشسته باشد وحالا نیست. 🥀یک عکس از آقامحمود دارم. وقتی به عکس نگاه میکنم، او را شبیه حسن باقری می بینم. با همان کیفیت، با همان خصلتها. حسن باقری هم عملیاتی بود، هم اطلاعاتی و هم ... ‌ ✍️به روایت همرزم شهید @shogh_prvz
من باید وسط میدان باشم ... 🔸‌ پست معاونت عملیات لشکر خالی مانده بود. همه اعتقاد داشتند بهترین فرد برای این پست محمودرادمهر است. اما او پایش را در یک کفش کرده بود که من مسؤلیت نمی خواهم! ‌ 🌿مدتی به هر بهانه ای متوسل شده بودند تا راضی اش کنند و او همچنان فرار میکرد. 😡یک روز با عصبانیت رفتم سراغش و گفتم: «آخر این چه کاریست که میکنی؟ چرا مسؤلیت معاونت عملیات را قبول نمیکنی؟! به نظر من توداری از زیر کار شانه خالی میکنی!» هرچند محمود با شانه خالی کردن از زیر کار میانه ای نداشت؛ ولی این را گفتم تا تحریکش کنم. ‌ 😊حرف هایم را که شنید، خندید و گفت: «گرفتن مسؤلیت حس و حال خدمت خالصانه را از من می گیرد. دیگر اجازه نمی دهند به مأموریت های رزمی خارج از کشور بروم. من آدم پشت میزنشین نیستم. نمی توانم یک جا بنشینم و دستور بدهم. باید وسط میدان باشم» ✍️همکار شهید @shogh_prvz
حق ماموریت ... ‌‌ 🌹از مأموریت که برگشته بود برای خودش چهارده روز مأموریت ثبت کرده بود. می دانستم بیست روز در مأموریت بود. بارها این کار را کرده بود. وقتی به او اعتراض کردم، گفت: سیدجان! اشکالی ندارد! گاهی ممکن است در مأموریت سهل انگاری کرده باشم و یا بیشتر از اندازه لازم استراحت کرده باشم. این طوری خیالم راحت تر است. 🌱‌‌همه می دانستند که محمود در مأموریت ها خواب و خوراک ندارد و بسیار کمتر از اندازه لازم استراحت می کند و بیش از اندازه لازم کار می کند؛ ولی با این حال خودش را مدیون می دانست و حتی حاضر به دریافت حق مسلم خودش هم‌نبود. ✍️همرزم شهید @shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤خبرنگارها ساعت یک و ده دقیقه‌ی شب از هیچ سوژه‌ای مصاحبه نمی‌کنند... 🎤خبرنگارها از یک بنّایِ ساده، آن هم ساعت یک و ده دقیقه شب مصاحبه نمی‌گیرند... 🎤خبرنگارها به یک آدم ظاهراً ساده، پیله نمی‌کنند حرف بزند، زورش نمی‌کنند مُغُر بیاید...! اما نه تا وقتی که نقش خبرنگار را مادری ایفا کند که می‌داند سوژه‌اش فقط اُستابنّا نیست، نخبه‌ی نظامی‌ست و ماموریت گرفته برود سوریه. و می‌داند که آخرین روزهای زیست اوست بر زمین؛ چون از چشم‌هایی که دروغ نمی‌گویند این را فهمیده...! او باید برای تاریخ، این نجابت محض را ثبت کند، در نیمه‌شبی که غربتِ نوکرهای زینب کبری سلام‌الله‌علیها از چشمِ خوابیده‌ی شهر در حجاب و مستوری‌ست... 🥀آخرین حرف‌های شهید محمود رادمهر را می‌بینید و می‌شنوید در گفتگو با مادرش... @shogh_prvz 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما بااین مصاحبه هم خندیدیم.. .هم بغض کردیم.... این حال رو با شما به اشتراک گذاشتیم.
✍️مادر شهید رادمهر: داعش برای سر محمود جایزه تعیین کرده بود. داعش هیچ وقت برای سر یه بَنّا جایزه تعیین نکرد... نخبه بود، خودش میدونست، داعش هم میدونست ولی میگفت من بَنّام.... 🔸اگه این اخلاص نیست پس چیه؟!....