#شهید_والامقام
#محسن_کشکولی🌷🌷🌷🌷🌷
مزار برادرم چند قبر بالاتر از مزار #شهید_تورجی_زاده است .
یک روز رفتم سر مزارش و فاتحه ای خواندم، نگاهم به قبر #شهید_تورجی_زاده بود، آهی کشیدم دستم را بالا بردم و گفتم: ای خدا مگه همه ی #شهدا مقامشون نزد تو یکی نیست! چرا باید سر قبر #شهید_تورجی این قدر شلوغ باشه و سر قبر برادر من هیچ کسی نباشه ؟؟!».
همان شب #محسن به خوابم آمد و با ناراحتی گفت: دادا این چه حرفی بود سر قبر من زدی ؟! #شهید_تورجی_زاده نظر کرده ی #حضرت_زهرا_س است و مقام ویژه ای به خاطر اخلاصی که داشت پیش خدا داره، دیگه هر وقت اومدی سر قبر من از این حرفها نزنی ها !!!».
طلب استغفار کردم و از آن روز به بعد هر موقع گلستان #شهدا می رفتم، اول سر قبر #شهید_تورجی_زاده فاتحه می خواندم بعد سر قبر برادرم می رفتم .
چند روز از این قضیه می گذشت، تا اینکه پدرم بیمار شد، پای پدرم ورم کرده بود و درد عجیبی داشت و هیچ دارویی جوابگو نبود، دکتر بختیار مالکی پزشک معالجش طی چند عکس رادیولوژی به این نظر رسید، که باید پا را قطع کند .
اما آن روزی که قرار بود به اتاق عمل بروند، اتفاق عجیبی افتاد .
پدرم از دکتر خواست که مجدداً از پایش عکس بگیرند هر چه دکتر می گفت: من مطمئن هستم که علاج درد شما بریدن پای شماست، باز پدرم اصرار داشت عکس بگیرند، مجدداً ایشان رابه اتاق رادیو لوژی بردند و عکس گرفتند اما دکتر مالکی وقتی عکس را دید با تعجب دید که اصلا نیازی به قطع کردن پانیست و با تجویز دارو قابل درمانست...
به پدرم گفت: آقای کشکولی جریان چیه ؟ چه اتفاقی افتاده؟ #معجزه شده؟ این همه اصرار و این عکس؟؟!!!
پدرم گریه اش گرفت و گفت: دیشب روی تختم دراز کشیده بودم و با عکس پسرم که روبرویم به دیوار بود، حرف زدم گفتم: بابا یعنی تو #شهیدی، نمی خوای یه فکر ی به حال پای من بکنی، که بریده نشه ؟؟
خوابم برد و #محسن در عالم خواب اومد کنار تختم ایستاد و دستش رو روی پایم کشید و گفت : بابا من از #امام_حسین_ع خواستم که از خدا بخواد پای شما رو شفا بده .
من از خواب که بیدار شدم یقین دونستم که #محسن شفای مرا از #امام_حسین_ع خواسته برای همین اصرار کردم دوباره از پای من عکس بگیرید...
در همین لحظه دکتر بختیار همان طور که گریه می کرد، کنار پدرم زانو زد و پای ایشان را بوسید و گفت : من از امروز به مقام #شهید ایمان آوردم، شما امروز درس بزرگی به من یاد دادید.
راوی :
#محمد_کشکولی
#برادر_شهید
#معجزه
https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹از حاج قاسم پرسیدند : بهترین دعا چیست؟
گفت : شهـٰادٺ!
گفتند: «خب عاقبت بخیری که بهتر است»
حاج قاسم گفت :«ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی شهید نشود؛ ولی کسی که شهید بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود!»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
https://eitaa.com/shogh_prvz
شرط شهید شدن، شهید بودن است...
دفترچه مراقبه شهید مدافع وطن
#علی_کبودوندی
فقط نگاه حرام رو توجه کنید
چه در اجتماع
چه در گوشی....
🥺....
https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹تاریخ تولد:1367/1/18
🌹تاریخ شهادت:1394/10/21
🌹محل شهادت:سوریه_حلب_خان طومان
🌹نحوه شهادت : اصابت موشک
کورنت به ماشین
🌹درجه :فرمانده
#شهیدمحمد_اینانلو
#شوق_پرواز
https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹محمد متولد 18 فروردین 1367 بود.
❤️ آشنایی ما به صورت کاملاً سنتی و با معرفی خانوادههایمان صورت گرفت.
🌱محمد همۀ برنامۀ زندگی و آیندهاش را بر پایۀ قرب الهی چیده بود.
🌱 ایشان از من خواستند که در این هدف همراهیشان کنم.
🌺 در نهایت هم 29 مرداد سال 88 عقد کردیم.
❤️من و آقا محمد پنج سال در کنار هم زندگی عاشقانه داشتیم که حاصل این همراهی فرزند دختری به نام حلما شد.
😍حلما متولد 6 بهمن سال93 است.
🌱حلما یکی از القاب حضرت زینب علیهاالسلام بود که همسرم به خاطر ارادت قلبی به خانم حضرت زینب علیهاالسلام این نام را برایش انتخاب کرد.
🌱حلما یعنی بردبار و صبور.
#شهید_محمداینانلو
https://eitaa.com/shogh_prvz
🌱در بسیاری از مواقع حتی در دوران نامزدی وقتی ما به مهمانی یا مراسمی دعوت میشدیم، ایشان من را به دلایل کار جهادی یا مسائل فرهنگی یا اردوهای آموزشی و... همراهی نمیکردند.
😔از محمد دلخور میشدم و به ایشان اعتراض میکردم که محمدجان در حال حاضر که ما جنگی نداریم و تهدیدی هم نیست، این همه آموزش برای چیست؟
🌹محمد هم با یک لبخند زیبایی پاسخ میداد که سرباز امام زمان ارواحنا له الفداه باید همیشه حاضر و آماده باشد تا وقتی صدای هل من ناصر ینصرنی امام زمانش را شنید
لبیک بگوید.
❤️همسرم فوقالعاده مهربان و رئوف بود.
قلبش به بزرگی دریا بود.
❤️ در این پنج سال زندگی عاشقانه مشترک، من به ندرت عصبانیت ایشان را دیدم.
🌱 بسیار احترام بزرگترها به ویژه پدر و مادر و حتی مادربزرگ و پدربزرگش را داشت، طوری که من غبطه میخوردم.
🌷به امور دینی مثل نماز اول وقت و... اهمیت میداد و بیشتر تأکیدش بر رزق حلال بود.
❌محمد اجازه نمیداد مال شبههدار وارد زندگیمان شود.
⭐هر زمانی که از سر کار برمیگشت، با وجود تمام خستگی با دخترمان حلما بازی میکرد.
💫گاهی من میماندم که این همه انرژی را از کجا میآورد.
🌱به جرأت میتوانم بگویم توسل به اهل بیت و ارادت آقا محمد به آنها عاقبتی چون شهید مدافع حرم شدن را برای ایشان رقم زد.
🥀محمد آرزوی شهادت داشت. باتوجه به شناختی که من از ایشان داشتم میدانستم که یک روزی به آرزویش میرسد، اما تصور نمیکردم به این زودی این اتفاق بیفتد.🥀🥀🥀
#شهید_محمداینانلو
https://eitaa.com/shogh_prvz
🌱احترام والدین
🌱نماز اول وقت
🌱رزق حلال
🥀رمز شهادت #شهید_محمداینانلو
https://eitaa.com/shogh_prvz