🔹«من سرباز اسلام هستم و آقای بروجردی افسر هستند و تا زمانی که سرباز هست، افسر به میدان نمیرود. ایشان، مقامشان عالیتر است و از طرفی، ما هستیم. اگر ما نبودیم، ایشان اقدام میفرمودند. با وجود ما، لازم نیست که ایشان اقدام بکند.»
🔴جواب شهید نواب صفوی به بازجوی پرونده
🦋به مناسبت سالروز شهادت رهبر جمعیت فداییان اسلام، شهید نواب صفوی و یارانش در ۲۷ دیماه ۱۳۳۴
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
مواسات غیر از مساوات است؛ یعنی انسان دست و دلش باز باشد و كسانی را كه حاجتی دارند، مثل خودش حساب كند. انگار اموال خودش را برای دیگران هم میداند و حاضر است در اختیارشان قرار دهد و در حدی که به اموالش نیاز دارند، مضایقه نداشته با شد. شیعه باید نسبت به برادرانش مواسات داشته باشد، آنها را شریك مال خود بداند و در نعمتهایی كه خدا به او داده دیگران را هم شریك كند. این از علائم شیعه است.
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
نعمتی که با حفظ ارتباط باقی میماند
🔸️سرّ تاکیدات فراوان بر صله ارحام این است که: نعمتهایی که خدای متعال به وسیله خویشاوندان به انسان میرساند آن قدر پرارزش است که بعضی از این خدمات را انسان حاضر است با قیمت خیلی گرانی بخرد.
🔸️به طور طبیعی وقتی مشکلی برای یکی از افراد خانواده پیش بیاید، خانواده به او کمک میکنند و منتی هم ندارند-البته این قاعده استثناء هم دارد-. اگر انسان، خویشاوندان را مثل بیگانه حساب کند، کمکم آنها هم دلسرد میشوند و قطع رابطه میکنند و طرفین از این نعمتها محروم میشوند.
۱۳۸۹/۰۷/۲۱
#صله_رحم
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اسمت چیه؟ جلال🇮🇷💪
چقدر جلال اینجاست؟👆
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیا یادشونه ⁉️
🔸هرکسی به سهم خود بفکر افزایش جمعیت باشه
پست آخر شب
🟩 تا لحظاتی دیگر پخش زنده قسمتی از مراسم غبار روبی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام، به نیابت از همه ی دنبال کنندگان کانال « شوق پرواز»
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
15.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فردا به شرط حیات وتوفیق یک قرار آسمانی داریم 👆👆
🔸مهمان بابلسریها هستیم
ومحضر مادر معزز شهیدان خالقی پور
با ما همراه باشید
انشالله به نیابت از شوق پروازی ها
🌹🌹🌹🌹🌹
🔴تا حالا اینجوری از خدا تشکر کردید؟!
🔶روزی حضرت داوود از خدا خواست که همنشینش در بهشت را به او نشان بدهد.
♥️از جانب خدا ندا رسید که:
فردا از دروازه شهر بیرون برو.اولین کسی که میبینی همنشین تو در بهشت است.
♦️روز بعد حضرت داوود همراه پسرش حضرت سلیمان از شهر خارج شد. پیرمردی را دید که پشته هیزمی بر دوشش گذاشته،از کوه پایین آورده تا بفروشد.
✨پیرمرد که متی نام داشت کنار دروازه وایساد و فریاد زد: کی هیزم میخواهد؟
یک نفر پیدا شد و هیزمش را خرید.
🌾حضرت داوود پیش او رفت و سلام کرد و گفت: آیا ممکن است،امروز ما را مهمان کنی؟
پیرمرد پاسخ داد: مهمان حبیب خداست..بفرمایید.
💥سپس پیرمرد با پولی که از فروش هیزم به دست آورده بود مقداری گندم خرید.
🍀وقتی به خانه رسیدند گندم ها را آسیاب کرد و سه عدد نان پخت و جلوی مهمان ها گذاشت.
🌕وقتی شروع به خوردن کردند پیرمرد هر لقمه ای که میخورد اولش بسم الله و در آخرش الحمدالله میگفت.
🔆وقتی ناهار مختصر آنها به پایان رسید دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا!
💠هیزمی که فروختم،درختش را تو کاشتی،آن را تو خشک کردی،نیروی کندن هیزم را تو به من دادی،
مشتری را تو فرستادی که از من هیزم را بخرد و گندمی که خوردیم بذرش را تو کاشتی،وسایل آرد و نان پختن را هم تو به من دادی.
🔵در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟
♦️پیرمرد این حرفا را میزد و گریه میکرد..
🔴حضرت داوود نگاهی به حضرت سلیمان کرد که:
همین معرفت و قدرشناسی او از خداوند علت اینست که او با پیامبران محشور میشود...
📕منبع: توحید و نبوت در داستانهای شهید دستغیب
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
✍حکایت_قوز_بالا_قوز
در زمان های بسیار دور، شبی، مرد گوژپشتی وارد حمام شد.
قبل از اینکه داخل بشود صدای ساز و آوازی به گوشش خورد، اما به آن صدا اعتنایی نکرد و وارد حمام شد.
داخل گرمابه که شد، دید جماعتی بزن و بکوب دارند و مثل اینکه عروسی داشته باشند، می زنند و می رقصند...
مرد گوژپشت همراه آنها شروع کرد به رقصیدن و خوشحالی کردن...
در حین اینکه می رقصید، دید که پاهای آنها سم دارد...
آن وقت بود فهمید که آنها از ما بهتران اند.
اگرچه خیلی ترسید، اما به روی آنها نیاورد و به رقص خود ادامه داد...
از ما بهتران هم که رقص شادی گوژپشت را دیدند، از رفتارش خوششان آمد و قوز پشتش را برداشتند...
فردای آن روز رفیق مرد گوژپشت که آن هم قوزی بود، از او پرسید:
تو چکار کردی که قوزت صاف شد؟
او هم اتفاق آن شب را تعریف کرد.
چند شب بعد رفیقش به حمام رفت.
دید که باز حضرات آنجا جمع شده اند.
خیال کرد همینکه برقصد از ما بهتران خوششان می آید.
پس شروع کرد به رقصیدن و آواز خواندن و شادی کردن...
اما از ما بهتران که آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد.
پس قوز آن بابایی که برداشته بودند را آوردند و بر روی قوز این یکی گذاشتند...
آری دوستان
خردمند هرکار برجا کند
خر است آنکه هر کار هر جا کند...
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
💌تشرف مرحوم محمدعلی فشندی
در حیاط مسجد مقدس جمکران مشغول دعا و مناجات و توسل به محضر حضرت بقیه الله (روحی فداه) بودم که ناگهان سیدی با عظمت را دیدم با خود گفتم این سید از راه رسیده و شاید تشنه باشد به طرف او رفتم و لیوان آبی که در دستم بود به ایشان دادم .
وقتی لیوان را به ایشان دادم از او خواستم برای فرج امام زمان (ع) دعا بفرمانید.
📮ایشان پس از نوشیدن آب لیوان را به من پس داده و فرمودند: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند دعا میکنند و فرج ما می رسد.
تا این را فرمودند من نگاه کردم دیدم آن حضرت در کنار ما نیستند و هر چه به اطراف نگاه کردم اثری از ایشان ندیدم که ناگاه متوجه شدم امام زمان (ارواحنا فداه) را ملاقات نموده ام.
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
سلام
گفتیم امروز که شاید شما روزی رو تجربه کرده باشید که از دیدن برف محروم باشید امروز این لذت رو مجازات تقدیمتون میکنیم