🔴تا حالا اینجوری از خدا تشکر کردید؟!
🔶روزی حضرت داوود از خدا خواست که همنشینش در بهشت را به او نشان بدهد.
♥️از جانب خدا ندا رسید که:
فردا از دروازه شهر بیرون برو.اولین کسی که میبینی همنشین تو در بهشت است.
♦️روز بعد حضرت داوود همراه پسرش حضرت سلیمان از شهر خارج شد. پیرمردی را دید که پشته هیزمی بر دوشش گذاشته،از کوه پایین آورده تا بفروشد.
✨پیرمرد که متی نام داشت کنار دروازه وایساد و فریاد زد: کی هیزم میخواهد؟
یک نفر پیدا شد و هیزمش را خرید.
🌾حضرت داوود پیش او رفت و سلام کرد و گفت: آیا ممکن است،امروز ما را مهمان کنی؟
پیرمرد پاسخ داد: مهمان حبیب خداست..بفرمایید.
💥سپس پیرمرد با پولی که از فروش هیزم به دست آورده بود مقداری گندم خرید.
🍀وقتی به خانه رسیدند گندم ها را آسیاب کرد و سه عدد نان پخت و جلوی مهمان ها گذاشت.
🌕وقتی شروع به خوردن کردند پیرمرد هر لقمه ای که میخورد اولش بسم الله و در آخرش الحمدالله میگفت.
🔆وقتی ناهار مختصر آنها به پایان رسید دستش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا!
💠هیزمی که فروختم،درختش را تو کاشتی،آن را تو خشک کردی،نیروی کندن هیزم را تو به من دادی،
مشتری را تو فرستادی که از من هیزم را بخرد و گندمی که خوردیم بذرش را تو کاشتی،وسایل آرد و نان پختن را هم تو به من دادی.
🔵در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟
♦️پیرمرد این حرفا را میزد و گریه میکرد..
🔴حضرت داوود نگاهی به حضرت سلیمان کرد که:
همین معرفت و قدرشناسی او از خداوند علت اینست که او با پیامبران محشور میشود...
📕منبع: توحید و نبوت در داستانهای شهید دستغیب
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
✍حکایت_قوز_بالا_قوز
در زمان های بسیار دور، شبی، مرد گوژپشتی وارد حمام شد.
قبل از اینکه داخل بشود صدای ساز و آوازی به گوشش خورد، اما به آن صدا اعتنایی نکرد و وارد حمام شد.
داخل گرمابه که شد، دید جماعتی بزن و بکوب دارند و مثل اینکه عروسی داشته باشند، می زنند و می رقصند...
مرد گوژپشت همراه آنها شروع کرد به رقصیدن و خوشحالی کردن...
در حین اینکه می رقصید، دید که پاهای آنها سم دارد...
آن وقت بود فهمید که آنها از ما بهتران اند.
اگرچه خیلی ترسید، اما به روی آنها نیاورد و به رقص خود ادامه داد...
از ما بهتران هم که رقص شادی گوژپشت را دیدند، از رفتارش خوششان آمد و قوز پشتش را برداشتند...
فردای آن روز رفیق مرد گوژپشت که آن هم قوزی بود، از او پرسید:
تو چکار کردی که قوزت صاف شد؟
او هم اتفاق آن شب را تعریف کرد.
چند شب بعد رفیقش به حمام رفت.
دید که باز حضرات آنجا جمع شده اند.
خیال کرد همینکه برقصد از ما بهتران خوششان می آید.
پس شروع کرد به رقصیدن و آواز خواندن و شادی کردن...
اما از ما بهتران که آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد.
پس قوز آن بابایی که برداشته بودند را آوردند و بر روی قوز این یکی گذاشتند...
آری دوستان
خردمند هرکار برجا کند
خر است آنکه هر کار هر جا کند...
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
💌تشرف مرحوم محمدعلی فشندی
در حیاط مسجد مقدس جمکران مشغول دعا و مناجات و توسل به محضر حضرت بقیه الله (روحی فداه) بودم که ناگهان سیدی با عظمت را دیدم با خود گفتم این سید از راه رسیده و شاید تشنه باشد به طرف او رفتم و لیوان آبی که در دستم بود به ایشان دادم .
وقتی لیوان را به ایشان دادم از او خواستم برای فرج امام زمان (ع) دعا بفرمانید.
📮ایشان پس از نوشیدن آب لیوان را به من پس داده و فرمودند: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند اگر بخواهند دعا میکنند و فرج ما می رسد.
تا این را فرمودند من نگاه کردم دیدم آن حضرت در کنار ما نیستند و هر چه به اطراف نگاه کردم اثری از ایشان ندیدم که ناگاه متوجه شدم امام زمان (ارواحنا فداه) را ملاقات نموده ام.
https://eitaa.com/joinchat/2855273059C4c56e6cea7
سلام
گفتیم امروز که شاید شما روزی رو تجربه کرده باشید که از دیدن برف محروم باشید امروز این لذت رو مجازات تقدیمتون میکنیم
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
37.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه مادر شهیدان خالقی پور در شب لیله الرغائب
مادری که سه پسرش را در راه وطن داد اینگونه در شب آرزو ها شما شوق پروازیی هارو دعا کردند و توصیه هایی نمودند
#ببینید
#مادرشهیدان_خالقی_پور
#شوق_پرواز
https://eitaa.com/shogheparvaz_1
☑️سالروز شهادت جهاد مغنیه، فرزند شهید عماد مغنیه از فرماندهان عالیرتبه حزب الله گرامی باد
https://eitaa.com/shogheparvaz_1
❤️ دلجویی رهبر انقلاب از دختر خردسال شهید با حضور سرزده در گلزار شهدای تهران
🔹هلما احمدی دخترخردسال شهید پوریا احمدی از شهدای امنیت کشور چندی پیش به همراه جمع دیگری از خانوادههای شهدا در حاشیه دیدار رزمندگان دفاع مقدس با رهبر انقلاب دیدار و گفتگو کردند.
🔹این دختر خردسال شهید وقتی با رهبر انقلاب مواجه شد به آیتالله خامنهای گفت که «آقا من از شما ناراحتم. شما رفتید سر مزار شهدای دیگه، مثلا سر مزار شهید آرمان رفتید ولی سر مزار پدر من نرفتید...»
🔹اما حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی چند روز پیش، ضمن حضور در گلزار شهدای بهشت زهرا(س)، بر مزار پدر هلما -شهید مدافع امنیت پوریا احمدی- حاضر شدند و دفتر رهبری نیز تصویری از این حضور را برای هلما دختر این شهید فرستاده است.
https://eitaa.com/shogheparvaz_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه سر به منطقه بزنیم😁🇮🇷
🔸پست آخر شب