یه نیمه شعبانی میشه، میریم تو خیابون یه شربت و شیرینی میخوریم و برمیگردیم و باز روز از نو روزی از نو
خدافظ رفت تا سال بعد💔
شاید همون شب یه قول و قرارای پلاستیکی و الکی ببندیما
اما همه رو یادمون میره...
همشو!
همه ی ما خیلی خوشحالیم و این روز بزرگ رو جشن میگیریم
اما انگار ته تهِ دل هممون یه غمی هست..
اون غمِ به خاطر نبودن آقاست:)
پارسال نیمه شعبان راهیان نور بودم:)
خیلی التماس کردیم که سالِ دیگه آقا کنارمون باشه!
ولی نشد؛ چرا نشد؟؟ چون نخواستیم آقا نخواستیم:)
الان شاید بگید مگه میشه نخواسته باشیم؟
بله میشه! ما اگه خواسته بودیم باید بلند میشدیم یه قدمی براش برمیداشتیم یه فکری به حالِ خودمون میکردیم ولی نکردیم؛ نکردیم:)
والله والله اگه برای یه کدوممون تغییری ایجاد بشه:)💔
خب خونمو که دارم؛ درسمم که دارم میخونم؛ خانوادمم که دارم؛ خب امام زمان نیست مگه چشه؟