eitaa logo
روایت خاکریزها
204 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نفس خود گُذَشتند و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَن 🥀 سلام‌بـــَر‌شُهَـدآ... کانال اطلاع رسانی حوزه دفاع مقدس ، جبهه مقاومت اسلامی و یادمانهای شهدای گمنام جنوب غرب استان تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
برپایی غرفه های نمایشگاه شهدا، فرهنگی ، آموزشی کودکان و نوجوانان مستقر در مسیر راهپیمایی روز جهانی قدس در مقابل مصلی امام خمینی(ره)شهریار مجموعه فرهنگی شهدای ریحانه الحسین 💥💫جهت اطلاع از برنامه های حوزه دفاع مقدس ، جبهه مقاومت و یادمان های شهدای گمنام جنوب غرب استان تهران با لینک ذیل 👇همراه ما باشید . 🌾🌺🌾🌿🌴🌷🌻🌺🌾🌿 https://eitaa.com/shohada1402_02
34.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برپایی غرفه های فرهنگی مجموعه فرهنگی ریحانة‌الحسین«س» در مصلی شهریار 💠رنگ آمیزی با کودکان با محوریت قدس 💠غرفه قرآن بخون هدیه بگیر 💠چالش چشم‌های شهدا ویژه‌ی. نوجوانان 💠 ختم قرآن هدیه به شهدا 💠تهیه بیش از ۴۰۰ گلدان و توزیع بین نماز گزاران نماز جمعه مجموعه فرهنگی شهدای ریحانه الحسین
♦️ یکی از زیباترین روزهای خدا برای بچه های مسجدجامع و حرم شهدای گمنام شهرک شهید آبشناسان پرند ♦️ خیلی از ماها حال و هوای جنگ به گوشمون خورده و یا برامون تعریف کردن و یا تو کتاب ها دربارش خوندیم... روزهای قشنگی که با افتخار و غرور ازش یاد میکنیم و برامون به عنوان برگی از تاریخ این کشور زیبایی های خودش رو داره... اما این وسط یه عده ای هر روز و هر دقیقه براشون مثل همون روزا میگذره ولی خیلی سخت و دردناک... ♦️خیلی از رزمنده های اون روزها یا شهید شدند و یا اسیر و یا شدن بازمانده جنگ... بعضی از این جامانده های جنگ اما هر روز از خدا می‌خوان که ای کاش شهید میشدن... میدونید چرا؟!؟! چون تحمل درد و لطماتی که از جنگ براشون مونده خیلی سخت و سنگینه... خیلی سخت... ♦️ طوری درد میکشن که اگر هر روز مسکن قوی براشون تزریق نکنن و یا داروهای قوی استفاده نکنن هر دقیقه براشون مثل جون دادن میگذره... ♦️قسمت منی که تازه اواخر جنگ به دنیا اومدم این بود که یکی دو ساعتی همنشین این عزیزان باشم... جانبازهای عزیز و البته زجر کشیده اعصاب و روان... ♦️ جوون هایی که یکروز امید خانوادشون بودن، مثل اون جانبازی که خلبان تحصیلکرده آلمان بود و الان گوشه ای از آسایشگاه آرام نشسته بود و از پنجره بیرون رو تماشا میکرد. ♦️ میگفتن بدترین نوع جانبازیه و خیلی درد میکشن اما دردشون انگار یه چیز دیگه ای بود... دردشون این بود که چرا کسی بهشون سر نمیزنه و یادشون نمیکنه و یا اینکه چرا بعضی از مسئولین که امروز صاحب پست و مقام هشتند وعده های پوچ و خالی بهشون میدن... یکی از بی بند و باری ناراحت بود و می‌گفت ای کاش دخترها و پسرها رو بیارید تا براشون تعریف کنیم که بچه های جنگ چی کشیدن که امنیت باشه... ♦️از همه جای کشور هم بودن.... لر ، کرد، ترک، فارس و شمالی و... اما با یک درد مشترک : «وطن» ✅ آسایشگاه و بیمارستان جانبازان اعصاب و روان میلاد شهریار فروردین ۱۴۰۳