eitaa logo
ستاد یادواره شهدای کن
170 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
157 ویدیو
0 فایل
سايت ستاد يادواره شهدا كن : www.shohada-kan.ir ارتباط با ادمين : @Setad_yadvareh_shohada_kan ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند..
مشاهده در ایتا
دانلود
ستاد یادواره شهدای کن
عملیات والفجر ۴ با رمز یاالله یاالله یا الله در محور بانه تا مریوان و بلندی های پنجوین انجام شد عمليات والفجر 4 در منطقه پنجوين و با هدف متصل کردن ارتفاعات سورن به سور کوه انجام شد. در صورت تحقق اين هدف، خط دفاعي جبهه خودي در اين منطقه (دشت شيلر) کوتاه شد و در به کارگيري نيرو صرفه جويي مي شد. همچنين راه ضد انقلاب از محور دشت شيلر مسدود شده و شهر مريوان از ديد و تير دشمن خارج مي شد. علاوه بر اين، شهر پنجوين و پادگان آن و پادگان گرمک به تصرف درآمده و نيروهاي دشمن منهدم مي شدند و سرانجام، با پيروزي در اين عمليات، مقدمات انجام عمليات در استان سليمانيه عراق فراهم مي آمد. مهم ترين ارتفاعات منطقه پنجوين عبارتند از: سون، سور کوه و کاني مانگا که دهانه شيلر را تشکيل مي دهند. ارتفاع ديگر منطقه، زله است که به شهر پنجوين مشرف مي باشد. اين شهر در طول جنگ به منطقه اي نظامي تبديل شد و خالي از سکنه شد. دشمن با آگاهي از قصد رزمندگان براي حمله به اين شهر، بخش عمده اي از آن را منهدم کرد. بر اساس طرح مانور، عمليات در دو مرحله، از دو محور بانه و مريوان آغاز مي شد. اهداف مرحله اول از محور بانه، تأمين ارتفاعات لري، گرمک و کنگرک، و از محور مريوان، ارتفاعات زله، مارو و خلوزه بود.در مرحله دوم، نيز مي بايست ارتفاعات سورن و کاني مانگا تصرف شود و با تکميل هدف هاي واسط عمليات، ارتفاع سورن به سور کوه وصل شده و هدف اصلي تحقق يابد. براي انجام اين مانور، هشت لشکر و دو تيپ پياده از سپاه و يک لشکر پياده از ارتش مأمور شدند. در مرحله اول، 22 گردان از سپاه و سه گردان از نيروي زميني ارتش، و در مرحله دوم، هفت گردان از سپاه و يک گردان از نيروي زميني ارتش و در مرحله سوم، تنها 25 گردان از سپاه وارد عمل شدند. عمليات در 27 مهر 1362 (حدود دو ماه و نيم پس از عمليات والفجر 2 و 3) آغاز شد. در مرحله اول عمليات، به دليل سرعت عمل فوق العاده، نيروها ارتفاعات لري، گرمک، کنگرک در محور بانه و مارو، خلوزه 1، بلاله، سربلاله، تخم مرغي، سه درختي، پادگان گرمک، شهرک هرگنه و تپه شهدا در محور مريوان، آزاد شد. مرحله دوم، دو روز پس از مرحله اول، آغاز شد و طي آن، ارتفاعات خلوزه 2، کلو، هفت توانا، ارتفاعات اطراف پنجوين، يال شرقي ارتفاع زله، ارتفاعات 1672 شرق سنگ معدن در محور مريوان و شاخ نالشکينه در محور بانه، تصرف شد و نيروهاي خودي به طور کامل بر شهر پنجوين تسلط يافتند، اما به دليل عدم سقوط کامل ارتفاع زله، تصرف کامل شهر ميسر نشد. اگر چه عمليات والفجر 4 بايستي در دو مرحله انجام مي شد ولي براي کامل کردن هدف ها، حدود سيزده روز بعد يعني در 12 آبان 1362، مرحله سوم اين عمليات نيز انجام شد و طي آن، ارتفاعات استراتژيک شيخ گزنشين، شاخ تاجر از کاني مانگا به دست رزمندگان اسلام افتاد و در منطقه غرب ارتفاع کاني مانگا و چوارتا نيز نيروها دست به پيشروي زدند.
ستاد یادواره شهدای کن
عملیات والفجر ۴ با رمز یاالله یاالله یا الله در محور بانه تا مریوان و بلندی های پنجوین انجام شد عمل
تلفات دشمن : با انجام این عملیات 200 تن از رزمندگان اسلام از اسارت افراد ضد انقلاب بیرون آمدند . ارتش عراق در طول این عملیات 10 فروند هواپیما ، یک فروند هلیکوپتر ، بیش از 90 دستگاه تانک و نفربر زرهی ، 200 دستگاه خودرو و انبوهی از سلاح و مهمات خود را از دست داد و 5 دستگاه تانک و نفربر ، 10 دستگاه لودر و بولدوزر ، 200 دستگاه خودرو سبک و سنگین ، 20 قبضه سلاح ضد هوایی سام 7 ، مقداری وسایل مخابراتی ، مهمات و سلاح های سبک و سنگین از دشمن به غنیمت نیروهای ایرانی در آمد. در این عملیات سردار علی رضاییان فرمانده قرارگاه مقدم حمزه سدالشهدا در منطقه به شهادت رسید . خلاصه گزارش عملیات : نام عملیات : والفجر 4 زمان اجرا : 27/7/1362 مدت اجرا : 33 روز مکان اجرا : منطقه شمالی شهر پنجوین عراق در جبهه شمالی جنگ رمز عملیات : یا الله ... یا الله ... یا الله تلفات دشمن : 19000 نفر کشته ، زخمی و اسیر ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش اهداف عملیات : آزاد سازی بخشی از میهن اسلامی و ارتفاعات مهم منطقه ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، مسدود ساختن راه ورود گروهک های ضد انقلاب که از طریق دشت شیلر انجام می شد ، تصرف پادگان پنجوین و گرمک عراق و خارج ساختن مریوان از زیر دید و تیر دشمن
🌴 ۲۶ مهرماه سالروز شهادت سردار نورعلی شوشتری ، فرمانده دوران دفاع مقدس ♦️روزی که به شهادت رسید، دقیقاً روز بازنشستگی­ اش بود، ۳۰ سال سردار پُر شد که کارت بازشستگی خود را با شهادت از خداوند گرفت. ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🔹 شهید شوشتری: دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد. آنجا بر درب اتاقمان می نوشتیم "یا حسین فرماندهی از آن توست"؛ الآن می نویسیم "بدون هماهنگی وارد نشوید"!! الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹 💎سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۹ 💠وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ. ✍(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند 🇮🇷مراسم تقدیر و تکریم از خانواده محترم شهید حمیدرضا صفریان در نماز عبادی سیاسی جمعه بخش کن. 🕌 مکان : کن . حسینیه سرآسیاب 🗓 مورخ:۱۴۰۳/۰۷/۲۷ ⏰ ساعت شروع نمازجمعه: ۱۱:۴۵
سردار شوشتری با دیدن این عکس گفت: عکس عجیبی است! نشسته‌ها پرواز کردند ولی ما ایستاده‌ ها ، هنوز هم ایستاده‌ایم ! کاشکی من هم توی این عکس آن روز می‌نشستم ، بلکه تا امروز "شهید" شده بودم! نفر اول ایستاده از سمت چپ در تصویر در ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ در همایش وحدتِ اقوام و مذاهب سیستان‌وبلوچستان حضور یافت و براثر انفجار انتحاری یکی‌از عوامل گروهکِ ریگی به فیض شهادت نائل آمد. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجه الشریف 🤲🤲🤲🤲
جاذبه ی عجیبی دارند اثر مغناطیسی در دل آدم های سالم فوق تصور است و می تواند به عنوان یک محک برای ارزیابی دل های نورانی و پاک قرار بگیرد... امروزه ما هر چه داریم از برکت خون با جان فشانی و نثار کردن خون خودشان دینشان را نسبت به این نظام و انقلاب ادا کردند. نور هدایت جامعه و چراغ راهی هستند که ما گمراه نشویم تا در راهی که آنها رفتند مسیر سعادت را بیابیم. چه خوش ساعتی بودساعت ،زمان را چه ماهرانه! به دست گرفتند. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 : علیرضا نجاری تاریخ : ۱۳۶۲/۷/۲۷ محل : مریوان عملیات :پدافند والفجر۴ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 مُزد زندگی مجاهدانه است...
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم، گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر می‌آید ✍
نیروهای جاماندہ در خاکریز دنیا، از نفس افتادہ اند...! عن قریب است کـه گرفتار شویم... بعد از کربلای شما ، قرار بود ما زینبی باشیم...! صدایم را میشنوید؟! سربندها و سنگرهایمان را گم کردہ ایم!
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 🇮🇷بسیج لشگر مخلص خداست🇮🇷 🔻یکصد و بیست و ششمین گرامیداشت خانواده های معزز شاهد محدوده سرزمینی حوزه ۱۰۱ فجر در نماز عبادی ، سیاسی جمعه بخش کن با تقدیر از خانواده بزرگوار شهید حمیدرضا صفریان برگزار گردید. جمعه : ۱۴۰۳/۰۷/۲۷ ╰━━🌷🕊🇮🇷🇮🇷🕊🌷━━╯
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم ✍
نماز پشت به قبله با لباس نجس به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو آهسته گفت : بچه ها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند . . . ! امکان برگرداندن آن ها به عقب نبود و بچه ها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند….. حبیب گفت : اگه می تونی یکی از بچه های مجروح را ببر گفتم صبر کن با بقیه بفرستشون عقب حبیب اصرار کرد سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند گفتم باشه دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد ترکشی به سبنه اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار می داد . سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد . تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم گفتم برادر اسمت چیه جواب نداد نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهای می گوید فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد . گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی گفت نماز می خواندم نگاهش کردم از زخمش خون می زد بیرون… گفتم ما که رو به قبله نیستیم تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه . گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد . گفتم نماز عصر را هم خوندی گفت بله گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می کردی ان وقت نماز می خوندی گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا. گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش دوستات.. با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست والا با بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی خونه.در اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل! گفت: تا خدا چی بخواد.با برانکارد آمدند ببرنش گفتم خودش می تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید… بیست دقیقه ای آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح نوجوان چطوره؟ گفتند شهید شد با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و رفت….. تمام وجودم لرزید. بعدها نواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده: آهای بسیجی خوب گوش کن چه می گویم من می خواهم به تو پبشنهاد یک معامله ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود ! من دستغیب حاضرم یک جا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه ها و تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تو، و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده ای از تو بگیرم آیا تو حاضر به چنین معامله ای هستی ؟! (کتاب: "مهتاب خین"، ) خاطرات سردار شهید حسین همدانی 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها