eitaa logo
نخبگان غرب شهرکرد
316 دنبال‌کننده
452 عکس
156 ویدیو
19 فایل
در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است: اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد... دریافت پیام ها و تبلیغات: @A_e_v_1363_ya_zahra
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب از داغ فراقی جگرش سوخته است چشم بر حجره ی خاموش پدر دوخته است بر سرِ مرقدِ بی‌زائرِ زهرای بتول(س) یازده شمع به یاد پدر افروخته است...
4_5985600375145632840.pdf
388K
حفاظت فیزیکی_نگهبان جزییات در فایل پیوست https://eitaa.com/shohada_s
شرکت (سی. ان .سی) مهندس علیمحمدی نیروی انسانی به شرح ذیل برای اپراتوری خط تولید در استان چهارمحال و بختیاری استخدام می کند: ۳ نفر اپراتور خط تولید( آقا) بدون نیاز به سابقه کار قبلی ۱ نفر حسابدار شرایط: 🔹مجرد و متاهل 🔹داشتن کارت پایان خدمت یا معافیت 🔹نداشتن سوء پیشینه آدرس شرکت:شهرک صنعتی شهرکرد، فاز ۱ بهارستان ۹ سی ان سی علیمحمدی ✳️ مزایا: 🔴بیمه تامین اجتماعی 🔴حقوق و مزایای بالاتر از قانون کار 🔴اضافه کاری و پاداش 🔴سرویس ایاب و ذهاب ✳️ مدارک مورد نیاز: 🔹اصل و کپی مدرک تحصیلی 🔹اصل و کپی شناسنامه(تمام صفحات ) 🔹اصل و کپی کارت ملی 🔹اصل و کپی کارت پایان خدمت و یا معافیت(معافیت پزشکی در صورت تایید شرکت) ✳️ ساعت و محل مراجعه: 🔹واجدین شرایط می توانند همه روزه به غیر از  ایام تعطیل از ساعت 8 صبح الی 16 یا با تلفن زیر جهت هماهنگی تماس بگیرند 📲 شماره تماس ۰۹۱۳۱۸۳۳۷۶۹_۰۹۱۳۰۰۷۱۹۱۷ https://eitaa.com/shohada_s
پیچیده درون باغِ دل عطر بهار گردیده جهان محو تماشای نگار بفرست مدام بر محمد صلوات سر زد ز افق طلیعه ی دولت یار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷 بسیار آموزنده تا آخر بخوانیم... بزرگی میگفت پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه السلام بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/shohada_s
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧶 همین از تمام جهان کافیه همین که هنوز نفس می‌کشم🫠 زبون حال یه صهیونیست که هر شب منتظر موشکه رو توی این موزیک ویدئو ببینید 😀 https://eitaa.com/shohada_s