☀️#روزشمار_شهدایی_مدافعان_حرم
امروز ۱۰ مرداد ۱۴۰۰ مصادف با سالروز:
🌹شهادت شهید #محمد_مرادی
🌹شهادت شهید #محمود_نریمانی
🌹شهادت شهید #فرید_کاویانی
🌹شهادت شهید #محمدحسن_قاسمی
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
شهید #محمود_نریمانی همیشه میگفت :
🍃هرچی میخواید
از شهدا بخواهید براتون دعا کنن.
من خودم خیلی چیزا از شهدا گرفتم.
#سالروز_شهادت
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🔴دو راهی بهشت و دوزخ
حرّبن یزید ریاحی ، مردی شجاع و نیرومند است .
اولین بار که عبیدلله بن زیاد حاکم کوفه ، می خواهد هزار سوار برای مقابله با حسین بن علی (ع ) بفرستد ، او را به فرماندهی این گروه انتخاب می کند .
اینک حر آماده شده است تا با حسین (ع ) بجنگد ، صحنه ای تماشایی است ،
گوشها منتظر این خبرند که بشنوند حر با آن شجاعت و نیرومندی و دلیری با حسین (ع ) چه می کند ؟
حر با این که ابتدا جلو راه امام (ع ) را گرفت و او را رنجانید ،
بگونه ای که امام نفرینش کرد و وقتی که با سربازان تحت امرش سر راه بر حضرت ابی عبدلله گرفت ،
حضرت به او فرمود : ثکلتک امک ؛ مادرت به عزایت بنشیند
ولی بر خلاف تصور و انتظار ، راوی می گوید : در آن هنگام حربن یزید ریاحی را در لشکر عمر سعد دیدم در حالی که مثل بید می لرزید !
من تعجب کردم ، جلو رفتم ، گفتم : حر ! من تو را مرد بسیار شجاعی می دانستم بطوری که اگر از من می پرسیدند شجاع ترین مردم کوفه کیست ؟
از تو نمی توانستم بگذرم . اینک چطور ترسیده ای ؟
که این گونه لرزه بر اندامت افتاده است ؟
حر جواب داد : اشتباه کرده ای ، من از جنگ نمی ترسم .
- پس از چه ترسیده ای ؟ حر گفت : من خودم را بر دو راهی بهشت و جهنم می بینم ،
نمی دانم چه کنم ؟ و کدام راه را انتخاب کنم .
عاقبت تصمیمش را گرفت ، آرام آرام اسب خودش را کنار زد ،
بطوری که کسی نفهمید چه مقصود و هدفی دارد ،
🍁همین که رسید به نقطه ای که نمی توانستند جلویش را بگیرند ، ناگهان تازیانه ای به اسبش زد و خود را نزدیک خیمه حسین (ع ) رسانید .
سپرش را وارونه کرد ، کنایه از این که برای جنگ نیامده ام بلکه امان می خواهم .🎍
به نزدیک امام حسین (ع ) که رسید ، سلام عرض کرد و سپس گفت :
هل لی توبة آیا توبه از من پذیرفته است ؟
اباعبدلله فرمود : بله ، البته قبول است .
آنگاه حر عرض کرد : آقا حسین جان ، به من اجازه ده تا به میدان روم و جان خویش را فدای راهت کنم .
🌴امام فرمود : اینک تو مهمان ما هستی ، از اسب پیاده شو و چند لحظه ای را نزد ما بمان .
حر گفت : آقا اگر اجازه بفرمایید تا به میدان روم بهتر است . گویا حر خجالت می کشید و شرم داشت ، شاید با خودش زمزمه می کرد که :
🌿ای خدا ! من همان گنهکاری هستم که اولین بار دل اولیای تو و بچه های پیامبرت را لرزاندم
بسیار مضطرب به نظر می رسید ، برای رفتن به میدان جنگ خیلی عجله داشت ؛
🍁زیرا که با خود می اندیشید : نکند هم اکنون که این جا نشسته ام یکی از بچه های حسین (ع ) بیاید و چشمش به من بیفتد و من بیش از این شرمنده و خجل شوم ؟ !
🍂امام (ع ) به او اجازه رفتن به میدان داد و او چون عقابی تیز پرواز خود را به میدان رسانید ،
طولی نکشید که از اسب به زمین افتاد ، امام - ع - را صدا زد ،
حضرت فورا خودش را به بالین او رسانید . حر با کمال خجلت نظری به طرف حضرت انداخت و گفت : ای پسر رسول خدا ! آیا از من راضی شدی ؟ 🥀
فرمود : بله ای حر من از تو راضی هستم و خدا هم راضی است ؛
اءنت حر کما سمتک امک ؛ تو آزاده ای همانطوری که مادرت تو را چنین نام نهاد للّه و او با کمال دلخوشی جان به جان آفرین تسلیم کرد .
شادی روح همه شهدای و شهدای کربلا و حربن زیاد
صلوات
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🏴#آشنایی_با_یاران_امام_حسین_علیه_السلام
💢 یکی دیگر از آن ۷۲ نفر
🔰#رقیه_بنت_الحسین
💢رُقَیّه دختر حسین بن علی که برخی منابع با نام فاطمه صغری بنت الحسین از وی یاد کردهاند، دختر کوچک حسین بن علی است. پدر او امام سوم شیعیان دوازدهامامی و مادرش مطابق قویترین قولها، اماسحاق است. منابعی دیگر مادرش را شهربانو گزارش کردهاند.
💢تاریخ تولد: ۷ نوامبر ۶۷۶ م.، مدینه، عربستان سعودی
💢فوت: ۱۲ نوامبر ۶۸۰ م.، دمشق، سوریه
💢پدربزرگها یا مادربزرگها: علی بن ابیطالب، فاطمه زهرا
اجداد: محمد، خدیجه، ابوطالب، فاطمه بنت اسد
💢بیشتر از تاریخ زندگانی او، تا پیش از واقعه کربلا، اطلاعاتی در دست نیست. منابع تاریخی از مرگ وی در اثر اسارت و رنجهای سفر از کربلا تا شام یاد کردهاند. بر اساس نقلی که طبری در کامل بهائی از کتاب الحاویه گزارش کردهاست، این دختر خردسال در شام و پس از مشاهده سر بریده پدرش، از دنیا رفت و در همانجا دفن شد.
💢 تاریخ مرگ وی، ۵ صفر سال ۶۱ ه.ق گزارش شدهاست. تمام منابعی که از رقیه یاد کردهاند، محل دفنش را دمشق و نزدیک به کاخ یزید گزارش کردهاند. مقبرهای در محله عماره دمشق و در شمال شرقی مسجد سابق اموی وجود دارد که به حرم حضرت رقیه مشهور است.
🌺نام رقیه از ماده «رقی» و به معنای «ترقی» و «بالا رفتن» است. دیگر معنای واژهٔ رقیه، اسمی مصغر شده از ماده رُقِیة و به معنای دعا میباشد.
💢تاریخ تولد رقیه دقیقاً مشخص نیست. او احتمالاً بین سالهای ۵۷ تا ۵۸ هجری در مدینه متولد شدهاست.
💢مشهور است که تاریخ ولادت وی، پنجم شعبان سال ۵۷ ه.ق بودهاست.
💢اسارت
پس از پایان نبرد کربلا، مأموران عمر سعد، که بازماندگان کاروان حسین را اسیر کرده بودند، به او گزارش دادند که ۲۳ کودکِ اسیر بهشدت تشنه و گرسنهاند. عمر سعد اجازه داد به آنان آب دهند. از بین این کودکان، دختری خردسال از دختران حسین پس از گرفتن سهم آب خویش، به سمت کشتهشدگان کربلا رفت تا پدرش را سیراب کند.
در روز بعد، اسیران نبرد کربلا به کوفه و سپس به شام منتقل شدند. محل نگهداری اسیران در دمشق، خرابات شام نام داشت و بازداشتگاهی بود که اسیران در آن از سرما و گرما در امان نبودند؛ به طوری که پوست صورتشان آسیب دیدهبود. بر اساس گزارش منابعی چون نفس المهموم و کامل بهائی، رقیه یکی از این اسیران بود. از جمله این گزارشها، روایت اربلی در کشف الغمه است که در خرابات شام (محل نگهداری اسران نبرد کربلا در دمشق) رقیه از عمهاش زینب سؤال کرد که آیا ما خانهای نداریم که به آنجا برویم؟ زینب پاسخ داد: ما در این شهر غریبیم. عمادالدین طبری در کامل بهایی میگوید یک شب رقیه در خرابههای شام سراغ پدرش را گرفت.
💢درگذشت
گروهی از راویان رقیه را در هنگام مرگ سه یا چهار ساله و گروه دیگر همچون حائری، پنج سال و هفت ساله گزارش کردهاند. بیرجندی در وقایع الشهور و واعظ قزوینی در ریاض القدس، تاریخ مرگ وی را پنجم صفر سال ۶۱ ه.ق گزارش کردهاند. در روز مرگ رقیه نیز اختلافی بین منابع وجود دارد؛ این اختلاف بین دهم یا پنجم ماه صفر میباشد. در خصوص چگونگی مرگ رقیه، منابعی چون نفس المهموم و معالی السبطین، گزارش دادهاند که وی در هنگام اسارت با دیدن سر پدر، جان باخت.
💢بر اساس گزارش منابع شیعی، در هنگام غسل بدن رقیه، آثار کبودی روی بدن وی مورد توجه و پرسش غساله قرار گرفت و زینب علت آن را ضربههای تازیانه و ضرب و شتم در نبرد کربلا و مسیر کربلا تا شام دانست.فرهاد میرزا در کتاب قمقام زخار مینویسد که امکلثوم از یزید مهلتی برای عزاداری درخواست کرد و یزید به آنان اجازه برپایی عزاداری در شام را داد. زینب در یکی از مجالس عزاداری برای کشتهشدگان کربلا که در مدینه برگزار شد،با اشاره به این رویداد، آن را «مصیبتی عظیم» دانست که
سبب خم شدن کمر و سفیدی مویش شدهاست.
🕌تمام منابعی که از رقیه یاد کردهاند، محل دفنش را دمشق و نزدیک به کاخ یزید گزارش کردهاند.این مقبره امروزه در محله عماره دمشق و در شمال شرقی مسجد سابق اموی واقع شدهاست.در منتخبات التواریخ اثر تقیالدین حصنی، محل دفن رقیه را در
کنار باب فرادیس دمشق (شمال شرقی مسجد اموی در نزدیکی کاخ یزید) گزارش شدهاست.
میرزا هاشم خراسانی در کتاب منتخب التواریخ، به نقل از جد مادری خویش محمدعلی شامی، گزارشی را نقل میکند که بر اساس آن، مقبره رقیه بنت الحسین در سال ۱۲۸۰ ه.ش برای تعمیرات شکافته و جسد دختری خردسال از آن خارج شد که آثار ضرب و جرح بر بدنش هنوز مشخص بود.شبیه به این داستان را شبلنجی در نورالابصار و پیش از منتخب التواریخ گزارش کردهاست.
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
چفيه مخصوصي داشت•••
كه با آن اشكهايي را كه بر مصيبت اهل بيت مي گريست ، پاك مي كرد .
گفت به اين چفيه دست نزنيد ، نياز به شستن ندارد ....
گفت اين سند آبروي من نزد اباعبدالله الحسين و مادرشان حضرت زهراست ...
باشد ، غنيمت و ذخيره شب اول قبرم ....
پدر جانم ●●●
حضرت زهرا (س ) اشكهاي خالصانه ات بر حسينش را خريدار شد ، كه سر بر نيزه ات سند آبرويت گرديد ....
و حالا آن چفيه گرانقيمت اشكهايت يادگاري است با ارزش براي ما ....
پروردگارا، حـَوِل قلـوبنا به بکاءُ علی الحســـین
#سردار_بی_سر
#حاج_عبدالله_اسكندري💔
#شهیدی_که_سرش_به_نیزه_ها_رفت
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313