✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_چهارم
💠 چانهام روی دستش میلرزید و میدید از این #معجزه جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و #عاشقانه به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمیخواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه میزدم و او زیر لب #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد.
هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست.
💠 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و میدیدم از #غیرت مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانهاش میلرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمیشد که با اشک چشمانم التماسش میکردم و او از بلایی که میترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروختهتر میشد.
میدیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمیکند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و میدانست موبایلش دست عدنان مانده که خون #غیرت در نگاهش پاشید، نفسهایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیدهام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!»
💠 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) امانت سپردی؟ به¬خدا فقط یه قدم مونده بود...»
از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم میکرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، #داعشیها داشتن فرار میکردن و نمیخواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!»
💠 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکمتر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودی و میدونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!»
و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفاتشون شناسایی نشه!»
💠 و من میخواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که #عاشقانه نجوا کردم :«عباس برامون یه #نارنجک اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمیذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!»
میدیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لالههای #دلتنگی را در نگاهش میدیدم و فرصت عاشقانهمان فراخ نبود که یکی از رزمندهها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد.
💠 رزمنده با تعجب به من نگاه میکرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از #فرماندهان بودند که همه با عجله به سمتشان میرفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند.
با پشت دستم اشکهایم را پاک میکردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش میرفت و دیدم یکی از فرماندهها را در آغوش کشید.
💠 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای #نورانی او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم میداد که نقش غم از قلبم رفت.
پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیهای دور گردنش و بیدریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و میبوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت.
💠 ظاهراً دریای #آرامش این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!»
ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرماندهای سینه سپر کرد :«#حاج_قاسم بود!»
💠 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم #آمرلی در همه روزهای #محاصره را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمندهها مثل پروانه دورش میچرخند و او با همان حالت دلربایش میخندد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
#حسینجانم♥️•°
خـرده فروش نیسـتم،
همـه را عمـده میـدهم
یکـجا جوانـےام همه
نـذر تو یا حسـین(؏)
#دلتنگ_حرم😔💔
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
4_5994772466784798198.mp3
10.45M
یاحسین این گدای گنه کار را بطلب😔💔
السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
#التماس_دعا
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
⚘﷽⚘
#رهبـــرمعظـمانقــلاب
به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی:
امام راحل عظیمالشّأن، مجلس را در رأس امور دانستند؛ این را میتوان جامعترین تعبیری دانست که شأن مجلس و نیز وظیفهی آن را در یک جملهی کوتاه اعلام میکند. اگر قانون را راه و مسیر کشور به سمت قلّهها و مقصدهایی بدانیم که در قانون اساسی معیّن شده است، مجلس، متعهّد این ریلگذاری و رهگشاییِ حیاتی است.
۱۳۹۹/۳/۷
♡اَللّـٰهُـمَّ احْفَظْ سِیِّدِنٰا وَ قٰائِدِنٰا وَ وَليِّ اَمْرِنٰا اِمٰامَ الْخٰامِنِہ اي♡
به صلابت حیدریش صلوات
📿اللهُمَ صََلِ عَلي مُحَمَّدِ و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِل فَرجَهُم 📿
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
آقای قالیباف اینک گوی و میدان در دست شماست
ما مجلسی سلیمانی وار میخواهیم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
⚘﷽⚘
📌ما هنوز
شهادتی بیدرد میطلبیم
غافل که شهادت را
جز به اهل درد نمیدهند ...
#معاونمهندسیرزمی_تیپامامحسن
#شهید_سردار_حمید_شمایلی
#شهادت_جزیزهمجنون۱۳۶۳
تصویر: شهید شمایلی پس از مجروح شدن در عملیات «الی بیت المقدس» سال ۱۳٦۱
در عملیات « الی بیت المقدس» چند روز قبل از آزادی خرمشهر، هنگامی که حمید با بولدوزر مشغول احداث خاکریز بود، مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و مجروح شد که البته پس از چند ساعت با بدن مجروح دوباره به خط مقدم نبرد بازگشت.
ژنرالی از لشکر امام حسن علیهالسلام
#شهید_سردار_حمید_شمایلی🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
⚘﷽⚘
📌شمایی که با آغوش باز
و با روی گشاده به طرفِ الله
و به طرف لقاءالله و به طرف شهادت
می روید ، پیروز هستید.
#فاتحان_خرمشهر
#صحیفهامام_جلد۱۶_ص۹۰
رزمندگان ما در اواخر عملیات بیتالمقدس حتی پوتین هم نداشتند که به پا کنند و با کتانی و کفشهای بسیار ساده و ابتدایی جنگیدند و خرمشهر را فتح کردند .
#خوش_غیرتها
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
به امید مجلسی در شأن حاج قاسم
وصیت شهید سلیمانی به سیاسیون:
شرط اساسی احراز مسئولیت در جمهوری اسلامی اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه است. ولایت عملی مخصوص مسئولینی است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!
#مجلس_یازدهم
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
⚘﷽⚘
📌تنها کسی که شهید دارابی گوش به فرمانش بود...
دم خداحافظی گفت که راهی سوریهام. ناراحت و کلافه گفتم:حسین تو چرا حرف هیچکس را گوش نمیدهی؟
کجا میروی؟
مگر تازه نیامدهای!؟
حداقل بگو به حرف چه کسی گوش میدهی؟
جواب داد مادر من فقط به حرف رهبرم گوش میدهم آقا دستور بدهد جانم را هم برایشان میدهم.
وصیتی به بچه حزباللهیها میکنم و آن هم این است که: در قبال انقلاب احساس تکلیف کنند و ننشینند گوشهای و نگاه کنند و مشکلات را به گردن دیگران بیندازند.
#شهیـدمدافعحرمحسیندارابے🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
[#خاطراتــــیکرزمنده🕊]
👈 از شهیـــد آوینـے پرسیدند [ شهدا ] چہ ویژگے خاصے داشتند کہ بہ ایــن #مقام رسیدند..؟
➕گفت: یکے را دیدم سہ روز در هواے گرم در خط مقدم جبهـہ روزه گرفتہ بود
هـر چہ ازاو سوال کردم برادر روزه مستحبـے در این شرایط جائز نیست خودت را چرا اذیت میکنــے جوابــ نداد...🌱
وقتــے [ شهیــــد🕊 ] شد دفترچہ خاطراتش را ورق میزدم نوشتہ بود خب آقا مجید یک سیب اضافـہ خوردے جریمہ میـــشوی سہ روز روزه میگیرے تا[ #نفس ] ســرکش را مهار کرده باشے..!
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
⚘﷽⚘
📌شهیدانه
روبروے عکست ايستاده ام و به نگاهت خیره مانده ام
تو هم چشمهايت مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكے لجباز به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت نباشم...
گم ميشوم ميان دلبستگےهاے روزانه ام
و با چشمهايے اشك آلود ، دوباره به التماس يك نگاه ديگر بر ميگردم سمت تو
دوباره نگاهت را به زندگے ام گره ميزنے
راه روشن ميكنے برايم
و من دوباره لجبازےهاے كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده خودم را به جاده خاكے ميزنم...
حس يك كور محروم از روشنايے رهايم نميكند
نمےبينم تورا
و اين درد دارد
اينطور نمےشود هنوز عاشق نشده ام
هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق شدن
براے همين است كه معنے نگاه هايت را نميفهمم
گم شده ام
چون تورا گم كرده ام
بايد فكرے به حال اين دل کرد كه فقط مدعے عشق است
وگرنه اين دل كجا و...
رسيدن به قافلهے عشق كجا ؟
شرط عشق "جنون" است ما که ماندیم "مجنون" نبودیـم
« یاحبیب الباکین»😔
#رفیقشهیدممرادریاب
#شهیـدمحمدرضادهقانامیرے🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
4_5936181768473282379.mp3
4.14M
⚘﷽⚘
#شهدا🌷
🥀عمریه دلم میخواد #شهید بشم
🥀تا پیش #فاطمه رو سفید بشم
#سید_رضا_نریمانے
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
❇️برادران و خواهرانم!
جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛
رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم.
خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛
لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید،
بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید.
خیمه، خیمهی رسولالله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است.
دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتالله الحرام و مدینه حرم رسولالله
و نجف،
کربلا،
کاظمین،
سامرا
و مشهد
باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
🔹بخشے از وصیت نامہ #سردار_حاج_قاسم_سلیمـــــــــانے❤️
🇮🇷التماس دعای فرج وشهادت🇮🇷
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
🔰جزئیاتی از نحوه شهادت شهید #اصغر_پاشاپور فرمانده دلیر ایرانی در سوریه؛
حاج اصغر در آخرین ساعات در خانه مخروبه توسط تکفیری ها محاصره میشوند و ایشان تا آخرین لحظه مقاومت میکنند که ناگهان با گلوله تانک به فیض شهادت نائل میشوند و وقتی که نیرو های حاج اصغر متوجه شهادت ایشان میشوند به سرعت عقب نشینی میکنند.
در این لحظات پیکر مطهر حاج اصغر پاشاپور را در نفر بر قرار میدهند تا آن را بازگردانند، در همین حین نفر بر را محاصره میکنند پس از ساعاتی تمامی نیرو ها حمله های متعددی برای پسگرفتن پیکر حاج اصغر انجام میدهند ان ها میتوانند آن مناطق را پس بگیرند در نیمه شب نیرو هایی که برای تجسس رفته بودند پیکر حاج اصغر را در زیتان پیدا میکنند ولی به دلیل نبودن تجهیزات تصمیم میگیرند پیکر را صبح بازگردانن ولی در این حین خبر شهادت فرمانده شمال سوریه حاج اصغر پاشاپور توسط یکی از بستگان منتشر میشود
تکفیری ها میدانستند فرماندهی را به شهادت رساندن ولی نمیدانستند کسی را شهید کردند که ۸ سال است در فکر شهید کردن او هستن و متاسفانه با انتشار این خبر متوجه میشوند چه شخصی را شهید کردند و به سرعت نیمه شب باز میگردند و پیکر شهید را باخود میبرند و #سر از تن بی جان ایشان جدا میکنند .
🔷️حاج اصغر لشکری به نام قمربنی هاشم تاسیس کرد که تمامی نیرو های آن از مردم #شیعه سوریه بودن و جزوء برترین یگان های سوریه و جزوه یگان خط شکن سوریه هست و پس از شهادت ایشان خواستند اسم لشکر را عوض کنند ونام حاج اصغر را بر روی لشکر بگذارند که با مخالفت خانواده شهید مواجه شدند و گفتن ما دوست داریم نام قمر بنی هاشم همان نامی که حاج اصغر دوست داشت بر روی لشکر باقی بماند و مثل قدیم لشکر قمر بنی هاشم خط شکن باشد
ولادت ۱۳۵۸/۶/۳۱
شهادت ۱۳۹۸/۱۱/۱۳
🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
وقتی دلم از زمونه.mp3
6.78M
#حاج_مهدی_رسولی🎤
🎼وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزارمیشینم
یکی یکی ردمیشم ازکنارتون
عکس شما رو میبینم
از درد دوری شما
یه گوشه ای،میشینم و زار میزنم
خسته شدم آی شهدا
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
برگرد که بعد از تو نگاهم نگران است
چون برگ درختی که پریشان خزان است
دیدار تو عید است ولی حال و هوایم
مانند شب آخر ماه رمضان است...
شهید جاویدالاثر محمدآرش احمدی🌷
لشگر سرافراز فاطمیون
شبــــتون شهــــدایی🍃🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_پنجم
💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمندهها بود و دل او هم پیش #حاج_قاسم جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق #سید_علی_خامنهای و #حاج_قاسمم!»
سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! بهخدا اگه #ایران نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط میکرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت #شیعه را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای #داعش خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف #سید_علی و #مرجعیت روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!»
💠 تازه میفهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر #مدافعان شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن #شهادت سرشان روی بدن سنگینی میکرد و حیدر هنوز از همه غمهایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از #حاج_قاسم چیزی نگفته بود؟»
و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر #شهیدم شیشه چشمم را از گریه پُر میکرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد.
💠 ردیف ماشینها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم میکرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای #شهادت بردم :«چطوری آزاد شدی؟»
حسم را باور نمیکرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه میکنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را میپوشاندم و همان نغمه نالههای حیدر و پیکر #مظلومش کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!»
💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناکتر از #اسارت بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و #تهدیدت میکرد من میشنیدم! به خودم گفت میخوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! بهخدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!»
و از نزدیک شدن عدنان به #ناموسش تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط #امیرالمؤمنین مرا نجات داده و میدیدم قفسه سینهاش از هجوم #غیرت میلرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟»
💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشینها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع #عملیات، من و یکی دیگه از بچهها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون #شهید شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، #اسیرم کردن و بردن سلیمان بیک.»
از تصور درد و #غربتی که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخهای سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله میکرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و میخواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.»
💠 از #اعجازی که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم #کریم_اهل_بیت (علیهمالسلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچهمون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف میزنی بیشتر تشنه صدات میشم!»
دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمیکردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود.
💠 مردم همه با پرچمهای #یاحسین و #یا_قمر_بنی_هاشم برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانهمان را به هم نمیزد.
بیش از هشتاد روز #مقاومت در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشقترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم.
#پایان
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
✍رهبر انقلاب:
خدای متعال در قرآن از زبان مسلمانها میگوید: بِنا اِلّا اِحدَی الحُسنَیَین، ما یکی از دو حُسنیٰ را داریم؛ یکیاش پیروزی است، یکیاش شهادت است. شهید سلیمانی به هر دو حُسنیین رسید؛ هم پیروز شد -چند سال است که در منطقه، پیروز میدان شهید سلیمانی است، مغلوب میدان، آمریکا و عوامل آمریکایند؛ در همهی این منطقه این جور است- هم به شهادت رسید؛ یعنی خدای متعال کِلتَا الحُسنَیَین را به این شهید عزیز داد.
۹۸/۱۱/۲۹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 حسن آمریکایی جبههها را بشناسید
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ زیبا و دیدنی "نمیشه باورم" با صدای سید رضا نریمانی در رثای حاج قاسم سلیمانی 🖤
پیکر صدپاره پاشو، حضرت ارباب اومده...
چیه این داغ که هرچی زمان میگذره آروم نمیشه 😔
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
سیمرغ عرصههای نور ...
دانشجوی رشته حقوق دانشگاه تهران بود.
با آغاز دفاع مقدس در حالی که شبنمهایِ
عشـق بر گلبرگ هـای دلش نشسته بود به
فرمانِ حضرت امام و با رهنمود های مادرِ
دلاور پرورش مبنی بر اینکه : فرزندم امروز
رفتن به جبهه ها لازم است پس جوانم برو
و با دشمنان اسلام بجنگ ، به میادین رزم
قدم نهاد. او از نیروهایچریکی سردار رشید
اسلام دکتر چمران بود که نزدیک به ششماه
در جبهههای حق علیه باطل به دفاع از حریم مقدس جمهوری اسلامی مشغول بود.
این سیمرغ عرصه های نور در حالی که
مسئولیت گروه تخریب را بر عهده داشت
از فرازهای تپه های الله اکبر با بزرگ بالِ
سعادت بر اقاقیای سرخ شهادت فرود آمد.
#شهید #علی_زارع_بیدکی
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سرباز حاج قاسم هستم....
شهید ابومهدی المهندس فرمانده سابق حشد الشعبی عراق، افتخارش سربازی حاج قاسم سلیمانی است!
حاج قاسم فرمانده دلها بود و هست😔
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
📩
◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
🍁شهـید اصــغر ایرانمــنش:
در پیشرفتکارها #صبر و مقاومت
پیشه ڪنید و به ذڪر خـدا و نماز
توسل جوئید که خدا یاور صابران
اســت.
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313