eitaa logo
🌷دایرةالمعارف شهدا🌷
228 دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
14 فایل
⭕این کانال حاوی مطالب مربوط به شهدای انقلاب ، شهدای جنگ تحمیلی ، شهدای ترور ، شهدای محور مقاومت و شهدای مدافع حرم می باشد. شامل زندگی نامه و ابعاد شخصیتی شهدا🌷 🆔 @shohada_tmersad313 ❤زندگی زیباست اما شهادت زیباتر❤
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۹ دیماه ۱۳۸۶ صیغه عقدمان جاری شد، دقیقا یک روز قبل از محرم بود که در روز عقد صدایم کاملا گرفته بود چون مداح بودم و برای امام حسین مداحی کرده بودم 😍همچنین در مراسم عقدمان اجازه ندادم هیچ اهنگی پخش بشه✋ ━━━💠🌸💠━━━
۲۶ اردیبهشت سال ۸۹ روزی است که خداوند شیرینی زندگیمان را دو چندان فرمودند و به ما فاطمه جان ❤️😊را عطا کردند🌷 باتوجه به علاقه و وابستگی ام به همسرودخترم، می گفتم زن و فرزندم فدای یک تار موی حضرت زینب(س) خون می دهیم خشت نمی دهیم این سخن همیشگی ام بود😊✋ ━━━💠🌸💠━━━
تااین که تصمیم گرفتم برای دفاع ازحرم بی بی به سوریه برم،هر کسی که بهم می رسید می گفت چرا به سوریه می روی، می گفتم نمی دونید چه جنایتهایی می کنند باید بروید و ببینید آنجا زن جوان را از کمر بریدند اگر مسلمان هم نباشی انسان که باشی نمی توانی طاقت بیاری اگر ما نرویم باید میدان  شهدای رفسنجان با داعش بجنگیم.😔 ━━━💠🌸💠━━━
هیچ مداحی قبل از من برای افغانها و اردوگاه رفسنجان مداحی نکرده بود،می رفتم و برایشان می خواندم، ازهمین جا کم کم با تیپ فاطمیون آشنا شدم، حتی با چند تن از رزمندگان مدافع حرم رفسنجان از جمله احمد عابدینی نیز تصمیم داشتم به سوریه برم، بعد که دید با فاطمیون سریع تر به سوریه می رسم، تصمیم گرفت با انها همراه بشم✋ ━━━💠🌸💠━━━
: ساعت 12 دوم اردیبهشت ماه که مصادف با شب شهادت امام موسی کاظم (ع) بود به منطقه شیحه (ریف حماء) رفتیم آنجا مقر فرماندهی بود که استراحت کردیم. ساعت 3 بامداد بود که به سمت منطقه عملیاتی سوبین (ریف حماء) حرکت کردیم . چند نفر از رفقا اونجا بودند که بعد از احوالپرسی پشت خاکریز نشستیم. ━━━💠🌸💠━━━
  که یک ساعت طول کشید، وتااذان منتظرفرمان فرماندهی بودیم......وقت اذان که شد فرمانده تیپ رو کرد به من و گفت یک اذان عشقی بگو.😊واز اونجایی که ذاکر اهل بیت (ع) بودم و صدای دلنشینی داشتم یک اذان با صفایی گفتم و توی خط مقدم به اتفاق فرمانده و جمعی از دوستان نماز صبح را اقامه کردیم.✋ ━━━💠🌸💠━━━
هوا نسبتاً داشت روشن می‌شد که عملیات آغاز شد. خدا را شکر بچه‌های فاطمیون با سرعت وارد محدوده دشمن شدند و هر مجموعه به یک سمت کار، حرکت کرد و به فضل الهی کار خوب پیش رفت. ━━━💠🌸💠━━━
پاکسازی قطعی منطقه تا حدود ساعت 8/30 طول کشید و در همین زمان مطلع شدیم منطقه جنوب حلفایا (محل شهادت شهید محمدحسین مومنی و جمعی از رزمنده‌های فاطمیون) هم الحمدالله آزاد شده است ، بعد از اتمام کار از فرماندهی اجازه گرفتم که به اتفاق جمعی از بچه‌ها برای تفحص شهدایی که در عملیات قبل نتونتستیم به عقب منتقل کنیم به منطقه جنوب حلفایا برویم که ایشان هم موافقت کردند. ━━━💠🌸💠━━━
در همین حین بچه‌های تخریب و من ابتدای یک جاده خاکی به سمت خودروی خودمان قدم می‌زدیم که ناگاه متوجه یک تله کنار جاده‌ شدیم و تخریب‌چی‌ها به خنثی کردن تله اقدام کردن که همه کسانی که اطراف بودند از محل تله فاصله گرفتند. که ناگهان صدای انفجار همه جا را فرا گرفت. من وسط همان جاده خاکی ........😍 ━━━💠🌸💠━━━
حدود اذان ظهر روز یکشنبه سوم اردیبهشت 1396 همزمان با سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع) بود که کربلایی شدم و به آرزوم رسیدم و به محضر اربابم سید و سالار شهیدان شرفیاب شدم😍 ━━━💠🌸💠━━━
خبر شهادتم رو ابتدا به برادرم حسین و سپس به برادرهمسرم حمید دادند؛ اما از آنها خواسته بودند به خانواده اطلاع ندهند، همان شب به خانه مادرم رفتند،مادربزرگوارم تازه عمل قلب باز کرده بودند😔 از این رو ابتدا به ایشون خبر زخمی شدنم رو دارند و سپس آرام آرام خبر شهادت را مطرح کردند. ━━━💠🌸💠━━━
باتوجه به اینکه همسر و فرزندم در رفسنجان زندگی می کردند، با مادرم صحبت شد و ایشان رضایت به دفن پیکرم در استان کرمان دادند که طبق وصیت خودم ، پیکرم در گلزار شهدای لاهیجان- از توابع رفسنجان که شهدای گرانقدری را در برگرفته است- و در جوار سردار شهید حاج احمد امینی خاکسپاری شدم✋ ━━━💠🌸💠━━━