#دلنوشته ❤️
خدایا!
در روزگارِ بیشهادتی
دلم #شهادت میخواهد...
مُردن را همه بلدند...!
#اللهم_الرزقنا_شهادت
🆔 @shohada_tmersad313
❁ ﷽ ❁
يـادتـان خـاطره ای نيست
ڪ از دل بـرود ...
نـقش شـن نيست ڪ از بـاور ساحـل برود ...
·•°❁ #معرفی_شهدا ❁°•·˙
#شهیده_مرضیه_شیروانی
🔹محل تولد:آبادان
🔹تاریخ تولد: ۱۳۳۵
🔹محل شهادت: دزفول
🔹تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۱۰/۲۶
🆔 @shohada_tmersad313
بخشی از #زندگینامه_شهیده_مرضیه_شیروانی
🔰در آستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی به شهرستان شوش منتقل می شود🌴 و با آغاز جنگ تحمیلی، درآنجا و در شهرشهیدان گمنام، بار دیگرخدمت خالصانه ی خود را باشور و شوق بیشترادامه می دهد.🌷
🔰مرضیه که کمتر به مرخصی می آمد، تصمیم می گیرد برای استفاده از مرخصی استحقاقی خودبه مدت15روز در کانون گرم خانواده زندگی کند،🌹 اما دل بی تابش مانع از آن می شود که یاد جبهه و مجروحان را حتی دراندک مدتی فراموش کند،
او در این مدت پیوسته تکرارمی کند: 👈«من باید در بین رزمندگان باشم و خدمت کنم...» و باهمین انگیزه ی مقدس است که پیش از به پایان رسیدن زمان مرخصی، به محل کار خود می شتابد.🌷
🔰مرضیّه روز26دی ماه 1360،
داوطلب می شود تا تنی چند از مجروحان دفاع مقدّس را که به مقصد دزفول اعزام می کنند همراهی کند.
🔰او با وقوف و آگاهی از این که جاده زیرآتش مستقیم دشمن است و هرلحظه امکان دارد، حادثه ای به وقوع بپیوندد قبل از عزیمت،
غسل شهادتـــــ🕊🌷ــــــــ رابه جامی آورد و آنگاه رهسپار سفر می شود، تا وظیفه ی خطیرخود را به انجام رساند🌹
باران گلوله و آتش هم چنان ادامه دارد؛ مرضیّه چون پروانه 🦋برگرد جمع مجروحان می گردد. او آرام و قرار ندارد و قامت سفیدپوش او در آفتابمی درخشید. و ناگهان خمپاره ای درکنار آمبولانس 🚑آنها منفجرمی شود. خون گرم مرضیّه، برسپیدی جامه، جاری می شود و سپیده نداسر می دهد.🌷🕊
#روحمان_با_یادش_شاد
#شهدا_رهبرم_را_دعا_کنید
🆔 @shohada_tmersad313
#خواهرانه.....🌺
خبرے نیست
خیاطے مے ڪنم
آسمان رابه زمین
مے دوزم چشم هایم رابه در...😭
خدا میداندچند باردلم راڪوڪ زدم
ڪه این چنین دلتنگت شده است...😔
─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
🆔 @shohada_tmersad313
بر کوه دلم نام علی قائمه ایست
بر غصه و غم مهر ولی خاتمه ایست
احمد بودش یار و علی یاور او
هر کس که محب علی خامنه ایست
🆔 @shohada_tmersad313