💕🌻💕🌻💕🌻
#رمان_عشق_باطعم_سادگی
#قسمت_67😍✋
علی آقا هم همین طور فقط این وسط
اکبر آقا بود که کت و شلوار پوشیده بود
ولی با یک دوخت ساده !
لبخندی روی لبم نشوندم و
رو به همه سلام بلندی گفتم و
فاطمه خانوم هم بعد از من سلام کرد و
هر دو جواب شنیدیم...
فاطمه خانوم نزدیک عمو اکبر رفت
و امیرعلی نزدیک من
با اون لبخند دوست داشتنیش!
-خوش گذشت ؟
حیف جا و مکانش نبود وگرنه با ذوق دستهام و بهم می کوبیدم و دو وجب می پریدم هوا و بعد میگفتم عالی بود !
ولی خب نمیشد برای همین همه ذوقم رو ریختم توی صدام
-خیلی خوب بود!
امیرعلی خندید انگار درصد ذوق و شیطنتم رو از توی چشمهام خونده بود...
وسط خنده چین کم رنگی افتاد روی پیشونیش ...
سرش جلو اومد و نزدیک گوشم
-خانومم قرار نشد فقط قسمت خانومها از اون رژت استفاده کنی؟؟!؟
چرا پاکش نکردی؟!
نمی دونم چرا خجالت کشیدم و سرم پایین افتاد...
امیرعلی توی تاریکی کوچه چطوری متوجه رنگ لبم شد؟! ...
رژم رنگ جیغی نبود که!...
قبل اومدنمون هم که اومده بود خونمون دنبالم و منتظر شد تا حاضر بشم
وقتی من و رژ به دست دید که فقط موقع عروسی ها ازش استفاده می کردم
مانع کارم شد و ازم خواست توی جلسه خانومها ازش استفاده کنم !...
من هم به حرفش عمل کردم...
ولی خب فکر می کردم بعد خوردن اون شام خوشمزه ای که برنجش بوی کنده میداد و خونه همسایه بغلی خاله لیلا درست شده بود
حتما اثری ازش روی لبهام نمونده!
-دلخور شدی؟!
سکوت و خجالتم رو اشتباه برداشت کرده بود ...
هول کردم
-نه ...نه..!!
لبخند محوی روی صورتش نشست!
و کامل جلوم وایستاد و...
نه من کسی رو میدیدم نه کسی من
رو تو این تاریک روشنی کوچه!
دستمال دستش رو بالاآورد
–تمییزه!
با تعجب به چشمهاش نگاه کردم که منظورش رو بفهمم !
با احتیاط هاله کم رنگی از رژ رو که
روی لبم مونده بود رو پاک کرد!
و من متوجه شدم منظورش تمیزیی دستمال کاغذی بوده!
از کارش غرق خوشی شدم و اون لحظه برام مهم نبود تمییزی و کثیفی دستمال!
امیر علی با لحن نوازشگونه ای گفت:
-خانوم من دوست داری اینکارم و بزاری پای تعصب یا غیرت بیش از حد مهم نیست برام!...
باید بگم من با استفاده شما از لوازم ارایشی مشکلی ندارم به شرطی که توی جلسه عروسی باشه
و اونم فقط سمت خانومها
یاهم فقط برای خودم!!
قلبم لرزید و بی اختیار لب پاینم رو کشیدم زیر دندونم...
این غیرتی شدن یعنی دوستم داشت
دیگه؟!...!؟
یعنی قشنگ شدنم رو
فقط سهم خودش می دونست؟!
چی بهتر از این؟؟!
باحرص لب پایینم رو بیشتر زیر دندونهام له کردم و نگاه امیرعلی که میخ چشمهام بود خندون
شد!!
یک قدم به عقب رفت و باشیطنت ولی آروم گفت :
_حیف که نمیشه نه؟
ابروهام بالا پرید و قیافه ام متعجب لبمم از شر دندونهام خلاص شد ...
با احتیاط شروع کرد به خندیدن و من گیج تر شدم!
چی نمیشد؟!
-امیرعلی محیا خانوم بریم؟؟؟
نگاه از امیرعلی گرفتم
و امیرعلی به جای من جواب علی آقا رو داد
-آره علی جان!
قدم برداشت سمت ماشین علی آقا!
چون عمو اکبر ماشین نداشت
و عطیه قبلا گفته بود عموش از رانندگی میترسه!
امشبم که امیرعلی نتونسته بود ،
ماشین عمو احمد و بگیره و همه قرار بود
باهم برگردیم!
تمام راه هنوزم تو فکر حرف امیر علی بودم و گیج ...!!!
با توقف ماشین با گرمی از علی آقا تشکر
کردم و تعارف زدم بیان تو خونه
ولی قبول نکردن به بهونه دیر وقت بودن و سلام رسوندن!
در خونه که با صدای تیکی باز شد
و آماده شدم برای خداحافظی دوباره و دورشدن ماشین علی آقا
که در کمال تعجب دیدم امیر علی از ماشین پیاده شد.
–ببخش علی جان الان میام!!
سرم رو به نشونه خداحافظی برای فاطمه خانوم و عمو اکبر تکون دادم و وارد خونه شدم و با
تعجب به امیر علی که در خونه رو تا نیمه بیشتر پشت سرش می بست نگاه کردم
-چیزی شده؟!
با نگاه خندونش جلو اومد
-نه
چادرم روی شونه هام سر خورد
-پس...؟؟
هنوز حرفم تموم نشده بودکه گفت:
نمیشد یه دل سیرخانوممونگاه کنم!
گیج بودم ولی آروم گرفته بودم چه قدر دلم این حرفایِ دوست داشتنی رو می خواست ازجانب امیرعلی!
کنار گوشم با خنده گفت :
تو کوچه با اون همه شلوغی که نمیشد میشد؟!!!
باز من گیج نگاهی به چشمهای خندونش انداختم که بلندتر خندید و از من جدا شد...
-خب من دیگه برم!!
زبونم از کار افتاده بوداحساسی مثل خواب آلودگی داشتم گیج بودم از حرفها و کارهای امیرعلی و
آرامش گرفته بودم ازوجودش!!!
💕🌻💕🌻💕🌻💕🌻💕🌻
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠ارتباط سوره ی قدر با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
#استاد_طبسی
#معرفت_امام
#امام_زمان
#شب_قدر
#ماه_مبارك_رمضان
#سخنرانی_کوتاه
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>
5.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معلم با تو من یاد گرفتم که چگونه زنده
باشم و چگونه زندگی کنم . . .
روزت مبارک معلم عزیزم🎉🎈
💖❤️🦋💖❤️🦋💖❤️🦋
566.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸11 اردیبهشت
✨روز جهانی
🌸کار و کارگر خجسته باد🌹
🌹🌻🦋💖🌻🦋🌹🌻🦋
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سلام شاید روزی از روزها غیبتت را کردم ، یا شاید جایی دلت را شکستم ... واین لغزش زبانم بود...در دلم یا در جمع عمدا یا سهوا .... از تو میخواهم مرا ببخشی میدانم که خداوند کسی را که غیبت کند یا حق الناسی به گردنش باشد، نمیبخشد😔 تا زمانیکه کسی که غیبتش را کرده او را ببخشد
این نامه را برای تمام دوستانم فرستادم نه به عنوان تحفه بلکه به خاطر ترس از خداوند.
هرگاه مرا بخشیدی آن را بر من برگردان .این دعوت برای بخشش است...بیا دلهایمان را صاف کنیم بخاطر الله سبحانه... مرا ببخش
این روزها مرگ ناگهانی زیاد شده
اگرمیتوانید این نامه را برای بخشش وبخشیدن برای همه بفرست.
تا قبل از شب احیا همدیگر را ببخشیم🙏🏻😊
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم خادمین خودتون رو حلال کنید🌹🌹❤️❤️
اگر پستی گذاشته شد که فقط وقتتون رو گرفت و براتون مفید نبود....... یا زیاد پست گذاشته شد......یا کم پست گذاشتیم.....گاهی از ما دلتون گرفت.....به هر حال هم مارو حلال بفرمائید هم این شبها خادمهای خودتون رو از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید....
اگر از ما راضی هستید یک صلوات هدیه به مهدیه فاطمه عنایت فرمائید
💖💖💖
دعاتون مستجاب یاعلی
@kamali220
🌷مهدی شناسی ۱۹۵🌷
🔷زیارت آل یاسین🔷
🌹و انَّ رجعتکم حقّ لا ریب فیها🌹
◀️قسمت چهارم
💠نقش اعتقاد به رجعت در زندگی منتظران💠
🍃همان گونه که "انتظار فرج" عبادتی بس بزرگ است و نقش مهم و به سزایی در تحـرک و پویـایی جامعه دارد،اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا در زمان دولت کریمه نیز،می تواند نقش مهم و به سزایی در نشاط دینی و امید به حضور در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام ایفا کند.
🍃منتظر اگر بداند در هنگام ظهور -در صورت دارا بودن شرایط-امکان بازگشت او به دنیا و حضور در محضر آخرین امام را دارد،در امیدواری او نقش بسیار مهمی خواهد داشت.و قطعا در مسیر رسیدن به این شرایط تلاش بیشتری خواهد کرد.
🍃 بر اساس آنچه در روایات آمده یک گروه از رجعت کنندگان کسانی اند که دارای ایمان محض هستند. مومنان حقیقی که چیرگی ظلم و فساد در دوران غیبت آن ها را از پای در نیاورده و به امید درک دولتِ یار،ایمان خود را حفظ می کنند و در راستای کسب فضایل اخلاقی و انجام تعهدات دینی لحظه ای فرو گذار نمی کنند.
🍃منتظر،آرزومند درک محضر آخرین حجت الهی است. اعتقاد به رجعت، این آرزوی شیرین را برای او دست یافتنی می کند و به او امید می بخشد تا نهایت تلاش خود را به کار بندد و با کسب بالاترین درجات ایمان،در زمره رجعت کنندگان قرار گیرد...
💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹
#مهدی_شناسی
#قسمت_195
#زیارت_آل_یاسین
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری
چه خونی از ما ریختند🥀
و چه جگری از ما شکافتند...💔
#حاج_قاسم
#مرد_میدان
#ظریف
رسانه باشید👇
@shohada_vamahdawiat
<======💖🌻💖======>
#اعمال_شبهای_قدر
#اعمال_شب_نوزدهم
شب نوزدهم ماه رمضان اولین شب از شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمیرسد و عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماه است.
#جهت_نشر_و_استفاده_بیشتر_ارسال_شود
#التماس_دعا_برای_ظهور
💖🌹🌻❤️🦋
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ
ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ.
اما من ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ …
۱۲ اوردیبهشت مصادف با وفات مادر مهربانم لفط میکنید اگر یه صلوات مهمونش کنید💖💖💖💖
@kamali220