eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
و آقای طاها جوانبخت مبارکتون باشه 🌷🌷🌷
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
ممنونم از همه ی دوستان عزیز که در مسابقه شرکت کردند💐💐 هدف از برگزاری این مسابقات فقط اینه که اطلاعات دینی شما عزیزان بالا تر بره ببخشید که بضاعت مالیه ما کمه...... ارزش شما عزیزان خیلی بالاتر از این حرفهاست🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @kamali220
﷽❣ ❣﷽ تنها بہ امید دیدن روزگارٺ، هر روز نفس میڪشم... اے ڪہ نگاهم فرش راهٺ و جانم فداے نگاهٺ... روزے ڪہ ظهور ڪنی؛ هیچ دلے نباشد، مگر روشن از فروغ سیمایٺ... و هیچ ویرانہ اے نماند، مگر گلشن از بهار دیدارٺ.... 💔 @shohada_vamahdawiat
🌸 خیلی به بحث اهمیت میداد ... وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه، مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم می‌کرد ... میپرسیدم : چی شده باز ؟! با دلخوری میگفت: این همه شهید ندادیم که ناموس مملکت با این سر و وضع بیرون بیاد. 🕊️ @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آداب محرم . . . 🎙استاد عالی اللهـم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج کپی با ذکر صلوات @ @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هفتاد و شش _این یک ماه که ترک مرو گفته ایم؛ هر قدر که به بغداد نزدیک تر می شویم، من از تو دورتر می شوم... بس که نمی شناسمت، این عبداللهِ اکنون برابرم کجا و آن عالم سیاست مدار و... غادیه با انگشتان بلندش که می لرزد حالا، دست به صورتم می کشد، انگار نابینایی که پی خاطره ای گنگ، تلاش می کند برای باز شناختن آشنایی دور... خیلی دور... _آن عبدالله که عمویم هارون برایش می گفت... اشکی بر گونهٔ غادیه می افتد: _در مأمون، دور اندیشی منصور و عبادت مهدی و جلالت هادی و فقاهت و سیاست همهٔ خلفای بنی عباس می بینم... کجاست آن مأمون؟! بغض می نشیند در گلویم و غادیه دست از من کشیده: _آن عبدالله که علمش او را فضیلت بود و نه قساوتش؛ با اندیشه روزگار می گذراند و نه با مکر... دست هایت بوی خون... _نگو غادیه! من همانم که... غادیه چهره در دست ها می پوشد: _... نیستی عبدالله! تو کی چنین سرشار کینه و ترس بودی که حالا... که این چند ماه؟ تو کجا تدبیر به خیانت می کردی و بر تخت ترس فرمان می دادی؟ نیستی عبدالله... کاخ جلال و شکوه و حاکمان به زلزله ترس ویران است! بزرگی ات زیر آوار کینه ها مدفون... خنجر به بازی میان دستانم بر کمر و دستش را از چهره می گیرم و بر لب می گذارم و بوسه... بوسه... بوسه... و پر حسرت: _کدام حاکم است که بی بیم، ایام بگذراند و بی کینه هم؟ چون که بر تخت نشستی، مدام ترس نداشتن اش داری و مستمر کینهٔ خیانت یاران... کیست که به قرار و آرام حکم رانده باشد؟ غادیه گریه می کند و صدایش به مویه می ماند: _آن حاکمان، شوی من نبودند... عاشق من هم...من عبدالله داشتم... _هنوز هم... غادیه رو بر می گرداند: _نه عبدالله! آن که مدام کینه بر کینه بنشاند، دلش را جایی برای عشق نمی ماند... و زیر لب به زمزمه: _برابر دیدگانم خشمت... خون به چهره دویده... دیداری بود به قصد وعده نماز... @shohada_vamahdawiat
💢شهید که شدم کنار پدربزرگ دفن شوم 🔹نهم فرودین پدربزرگش فوت کرد، علی پدربزرگش رو غسل داد و بعد خاکسپاری به پدرش گفت: من شهید می‌شوم و بعد شهادتم من رو کنار پدربزرگم دفن کنید. علی 4 ماه و 1 روز بعد این واقعه شهید شد و پیش بینی علی به حقیقت پیوست. روز آخر مرخصی به مادرش گفت این آخرین باره که منو می‌بینید دیگه برنمی‌گردم.شهید که شدم کنار پدربزرگ دفن شوم ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ 🌱بهار از پشت چشمان تو ظاهر می‌شود روزی زمین با ماه تابانت، مجاور می‌شود روزی... 🌱تو باقی‌مانده‌ی حقی،به زیتون‌ و‌ زمان سوگند تمام عصرها باتو، معاصر می‌شود روزی... @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هفتاد و هفت _اسباب زحمت به تشریف... گفتم که وعده بگیرم برای نماز عید؛ که پیش از این و هرسال، به جماعت من بود و اکنون با حضور شما، شایسته نیست امامت من. فضل به تأیید و همراهی: _بسیار ها گفته اند و مشتاق اند که این عید قربان، به امامت پسر پیامبر نماز کنند... و من: _برکت است نفس و قدم شما و حکماً مرو خواهد بالید به شور و شعف این نماز... ابوالحسن عبای سبکش را بر شانه مرتب می کند: _پیش از این وعده، ما را پیمان دیگری بود. چشم تنگ می کنم به سوال و ابوالحسن به توضیح: _که مرا در امور حکومت دخالتی نباشد و سنت ها و رسوم، چنان که پیش اش... پیش از اصرار بیشتر، لحظه ای میزان می چینم که برپایی نماز عید به امامت ابوالحسن را بیش محتاجم یا... برای اکنونم، این جماعت دلداده را، نماز ابوالحسن هم همراهی است با حکومت و هم اطمینان به تأیید ابوالحسن و هم تأکید مکرر بر حسن سلوک میان مان... _من همچنان بر عهدمانم یابن رسول الله؛ اما اقامه این نماز به جماعت شما، شک و تردید به فضل و برتری تان را از دل همگان بیرون می کند و اقرار به این سروری مستحکم... _اما... می دانم که استدلالی که گفتم را برای ابوالحسن حجتی نیست و اعتباری هم ندارد و دل نمی بازد به تایید مردمان؛ و اما من هم ناگزیرم: _منت می گذارید که لیت و لعلّ(شاید) نمی فرمایید و فردا برای نماز حاضر می شوید. محکم می گویم که جای انکار نماند و موثر هم می افتد که ابوالحسن: _دوست تر داشتم که من به امامت این جماعت نایستم و اما حال که مجبورم، چنان به نماز خواهم شد که جدم رسول امین و امیرالمومنین... هرچه می دانم و شنیده ام را به درنگی مرور می کنم و رسمی و آدابی متفاوت را برای نماز عید از پیامبر نمی یابم و همین است که رضایت می دهم: _به هر آیین که صلاح می دانید نماز بگذارید... و رو به فضل: _هم امروز در شهر ندا دهند که فردا نماز عید به امامت ابوالحسن در مسجد مرو اقامه خواهد شد و هر که طالب و مایل است، به وقت طلوع، مقابل منزل علی بن موسی الرضا گرد آید. و با لبخندی به ابوالحسن: _خدای تان جزای خیر دهد که امور مسلمین... _امیر مومنین اگر اجازه شرفیابی فرمایند... عبدالرحمن مشاور است که پر شتاب تا میان سرسرا و میان کلام من آمده و بعد اجازه می خواهد. @shohada_vamahdawiat
˼🌷˹ /بســــم الله النور/ مرام و شيوه ابراهيم در برخورد با بچه‌های محل به این‌صورت بود که پس از جذب جوانان محل به ورزش، آنها را به سوی هيئت و مسجد سوق ميداد و ميگفت:«وقتی دست بچه‌ها توی دست امام حسين عليه السلام قرار بگيره مشكل حل ميشه. خود آقا نظر لطفش را به آنها خواهد داشت.»✨ شهید ابراهیم هادی🕊️ کتاب سلام بر ابراهیم١ 🗓|یکشنبه ۵/٩ 📿|ذکر روز‌ :«یا ذَالْجَلالِ وَالْاِکْرام» @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 به سیدالشهدا و به لشکرش صلوات به اهل بیت عزیز و مطهرش صلوات برای نشر حقایق ز اکبرش بگذشت بر آن گذشتن و بر جان اکبرش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🙏 @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
شرمنده ام که بیشتر از این نداشتم این کودکان تمامیِ هستی خواهرند در قلبشان عزای جوانت گرفته اند در راه تو فدایی و قربان اصغرند محمدحسن بیات لو @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
⇦محمد بن عبد الله بن جعفر پسر عبدالله بن جعفر، که روز عاشورا در رکاب سیدالشهدا علیه السلام به شهادت رسید.مادر او بر پايه گزارش منابع معتبر، خَوصا، دختر خَصَفة بن ثقيف بن ربيعه است. بنابراين، آنچه در برخى از منابع آمده كه مادر وى زينب عليهاالسلام است، ظاهرا صحيح نيست. در مناقب ابن شهرآشوب نوشته شده که: ... @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
💢 🔴گویند " بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد. 🔘"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد! ✳️کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟ دنيا دار ابتلاست... 💠با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند. چطور مي‌شود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟ ♻️ مي‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني. 🌹خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است. ▪️شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و مي‌خواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيري‌ات" را بطلبي... ‌ 📘مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
﷽❣ ❣﷽ چه تکلیف سنگینی است بلا تکلیفی وقتی که نمیدانم منتظرت ماندم یا فقط خودم را به انتظار زده ام آقا ..... 💔 @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 مسلم در اين مدّت كوتاه توانسته است، فضاى كوفه را به گونه اى آماده كند كه حتّى امير كوفه هم مخالفت كردن در مقابل قيام امام حسين(ع) را گناه مى داند. خبر سخنرانى نُعمان به گوش مسلم مى رسد و او به اين نتيجه مى رسد كه شرايط از هر جهت آماده است. از آن طرف، مردم گروه گروه به نزد مسلم مى روند و با او بيعت مى كنند. آيا مى دانيد تاكنون چند نفر با مسلم بيعت كرده اند؟ ديگر چه شرايطى بهتر از اين مى تواند باشد؟ هجده هزار نفر با او بيعت كرده اند. امروز، دهم ذى القعده سال شصت هجرى مى باشد و مسلم سى و پنج روز است كه در شهر كوفه است. اكنون ديگر لحظه موعود فرا رسيده است. مسلم قلم در دست مى گيرد. او مى داند كه امام حسين(ع) در مكّه، منتظر رسيدن نامه اوست. قرار بر اين شده است كه مسلم پس از بررسى اوضاع شهر كوفه، نامه اى براى امام خويش بفرستد و او را از شرايط اين شهر، باخبر كند. او در اين نامه خطاب به امام اين چنين مى نويسد: هجده هزار نفر با من بيعت كرده اند. هنگامى كه نامه من به دست شما رسيد، هر چه زودتر به سوى كوفه بشتابيد! مسلم اين نامه را به يكى از يارانش مى دهد تا هر چه سريعتر آن را به امام حسين(ع) برساند. چرا مسلم در نامه خود از امام مى خواهد كه با عجله به سوى كوفه بيايد؟ مسلم مى داند، اكنون بهترين شرايط براى قيام، فراهم شده است; بيعت هجده هزار نفر و سياست صلح آميز امير كوفه! اكنون بايد هر چه زودتر از اين شرايط بهره بردارى كرد. قبل از اينكه يزيد از خواب خويش بيدار شود، بايد كوفه را تصرّف كرد; زيرا قلب جهان اسلام در كوفه مى تپد. 🌷🌹🌷🌹🌷🌹 <========●●●●●========> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <==≈=====●●●●●========>
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هفتاد و هشت _خیر است! تعظیمی می کند و رقعه ای دستم می دهد: _دقایقی نگذشته که برید این رقعه رسانده از کابل. خدا را می خوانم که خبر شکستی نباشد از سپاه مشرکین غرب، که عیسی چندی به جنگ است در کابل و: _بعد حمد خداوند و سلام و درود بر خلیفه مسلمین. سعادت از آن من که خبر فتح چند قریه از کفار را به عرض برسانم و فتح بزرگ ترین قلعه این دیار و هزیمت دو سپاه از مشرکین و اسارت بیش از هزار مردشان و... می خندم بلند و پر غرور و نامه می خوانم برای ابوالحسن و فضل و: _قدم تان خیر بود یابن رسول الله که خبر این پیروزی و غلبه بر مشرکین در حضور شما برسد و این چنین مسرورمان سازد و مشعوف. و فضل: _مبارک تان باشد و مبارک مسلمین... ابوالحسن اما لبخندی به لب ندارد و... چهره درهم کشیده: _آیا فتح قریه ای از سرزمین شرک تو را خشنود می کند؟ جا می خورم و می مانم: _آیا این پیروزی را خرسندی نیست؟ ابوالحسن همچنان ابرو گره کرده: _ای امیر! تقوای خدا پیش گیر در رعایت امت محمد_که سلام و درود خدا بر او_و وظیفه ای که بر شانه تو نهاده... که همانا ضایع کرده ای امور مسلمین و رها نموده ای سرزمینی که بر آن حکم می کنی، به سپردن اش به دیگران و بی خبری ات از روزگار رعیت. خشم و شرم به هم می آمیزد در جانم و اما پاسخی ندارم و ابوالحسن: _خرسندی به فتح قریه ای از شرک، در حالی که امور مسلمانان را که بر عهده توست، واگذاشته ای به غیر و آنان که گمارده ای به امارت مسلمانان، جز آنچه خدا فرموده و خواسته، عمل می کنند... هزار اندیشه در من... بی پروایی ابوالحسن در عتاب... حضور فضل و عبدالرحمن... حماقتم در شادی بی وقت... بی پاسخی ام... و ابوالحسن به ادامه: _کمک تو به ضعیف، از صدقه نیکوتر... از مدینه دارالهجره و منزل وحی غافل نشسته ای و خاندان انصار و مهاجر مظلوم رها شده... در سایه حکومت تو به مسلمانان و مومنان ظلم روا می دارند و دادرسی نمی یابند و فریادرسی نمی بینند و دست تمناشان به دامن عدل نمی رسد... چنان بر ایشان حکم می رانند که نه انگار والیان و امیران را با خدای عهدی است بر رعایت رعیت. ابوالحسن بر می خیزد و من هم ناخواسته. _ای امیر، تقوای خدا پیش گیر در رعایت امت پیامبر! که حکم حاکمان، حکم عمود است برای خیمه و هر که آهنگ خیمه کند، دست به عمود بیاویزد. و قدم بر می دارد برای رفتن: _اذ جار السلطان، هانت الدّوله. و می رود و می مانم پر خشم و کینه و... @shohada_vamahdawiat
دلانہ✨ شهیداحمد‌علی‌نیّری: "بچه‌ها! حداقل سعی‌کنید که سه‌روز از گناه پاک باشید! اگر سه‌روز مراقبه و محاسبه‌اعمال انجام دهید، حتما به شما عنایاتی می‌شود|🌱°•" @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
💢گذری بر زندگی شهید 🔹شهید پرویز پور دل در سال 1347 در تهران در خانواده ای مذهبی و متدین به دنیا آمد. شهید هر سال پس از اتمام سال تحصیلی مشغول به کار در تراشکاری میشد و تمام درآمد خود را برای خانواده خرج میکرد. او انسانی مهربان و رئوف بود و از هیچ کاری برای رضایت خدا دریغ نمیکرد، وی مجرد و دارای چهاربرادر و دو خواهر بود، درآخرین مرخصی که آمده بود از عملیات جدید صحبت کرده بو.د که پدر مانع رفتن او شده بود منتها شهید صبح زود همه اعضای خانواده را بوسید و به جبهه رفت و در اثر درگیری با دشمن بعثی در جنگ به خیل همرزمان شهیدش پیوست. 🔹شادی روح شهدای اسلام صلوات ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ گمگشته ام به اشک که پیدا کنم تو را دل شسته ام زخود که تمنّا کنم تو را دل برده اختیار ز دستم وگــرنه من   قابل نیم که جان و دل اهدا کنم تو را گو از کدام کوچه کنی گه گهی عبور  کآیـم کنار راه و تماشــا کنم تو را از کوچه ای بیا که من افتاده ام به خاک   تا ســـر نثار خاک کف پا کنم تو را 💔 @shohada_vamahdawiat
♥️ { وقتی کار فرهنگی را شروع میکنیم با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم } 🕊️ @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هفتاد و نه _برابر دیدگانم خشمت... خون به چهره دویده... همان خشم، باز جوانه می زند در دلم: _نباید خشمگین می شدم؟ _به غیر حق گفت ابوالحسن؟ فرو می خورم فریادم را که هر حق را نباید و نشاید گفت؛ و اما خنجر طلا و عقیقم دست به دست می کنم و می گویم: _کدام حق غادیه؟ چه بیدادی در سایه حکومتم... _اگر به حقیقت نبود آن کلام، که چنان بر نمی آشفتی عبدالله! سالی نگذشته از آن حرف و تو در راه بغداد به خاطر ظلم والیانت... موهای بر صورت آمده اش را کنار می زنم: _این بر آشفتن نه برای چگونگی کلام و حق و باطلش، که برای اصل گفتن اش بود. غادیه به تمسخر می خندد: _ابوالحسن را از مدینه خواندی که خلعت خلافت بدهی، آن وقت از بیان حقیقتی در خلوت، چنان به خشم آمدی! با من که صادق نیستی، خودت را فریب نده لااقل! پاسخ دارم و اما نمی شود که هر حقیقت گفت... که امیر را مستمر تأیید نیاز است و نه مدام مخالفت؛ هیچ کس هم اگر نباشد و نبیند و در نیابد، زجر درون را که انکار نمی شود کرد، بر تخت حکومت نشسته باشی و به هر ساعت برابر دیدگانت، کسی شایسته تر از خودت... این درد را غادیه نمی فهمد... هیچ کس هم. حتی اگر بذر این زمزمه در تمام مرو، جوانه تردید نمی داد که ابوالحسن را خلافت باید، باز به تنهایی خویش، جانم می سوزاند... _کدام فریب غادیه؟ _ترس... احساس می کنم نه برابر غادیه، که برابر همه مرو، عریان ایستاده ام و غادیه به تمام همت برخاسته که این عریانی فریاد بزند و من به هر دستاویزی چنگ می زنم که رها کنم خودم را از این رسوایی: _خرد دوراندیش را ترس نمی گویند غادیه! سبک سری است در کام خطر رفتن و نه بی باکی. تو در کنارم بودی بر ایوان کاخ و دیدی که دقیقه ای غفلت، نه مرو که ایران می شوراند... غادیه سر تکان می دهد به تأسف، تلخ: _ابوالحسن با سپاه قصد نماز کرد؟ یا برهنه پا و تنها... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ༺༻༻༺🌺༻༺༻༻ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
پنجشنبه ست؛ شادی روح پاکِ سردار دل‌ها، شهدای عزیزمون، جمیعِ اموات،صلواتی همراه با سوره حمد قرائت کنیم. یاد ِعزیزایِ رفته بخیر💔 ➥ @shohada_vamahdawiat