eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
بخشی از : «خطبه غدير» امیرالمومنین علی علیه السلام (وَ هَواهُ وَ قَبُولِهِ مِنِّي) حَتّي أَنْزَلَ الله عَزَّوَجَلَّ في ذالِكَ (وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذونَ النَّبِي وَ يَقولونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ - (عَلَي الَّذينَ يَزْعُمونَ أَنَّهُ أُذُنٌ) - خَيْرٍ لَكُمْ، يُؤْمِنُ بِالله وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ) الآيَةُ. و تمايل و پذيرش او از من، تا بدانجا كه خداوند در اين موضوع آيه اي فرو فرستاده: « و از آنانند كساني كه پيامبر خدا را مي آزارند و مي گويند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آري سخن شنو است. - بر عليه آنان كه گمان مي كنند او تنها سخن مي شنود - ليكن به خير شماست، او (پيامبر صلي الله عليه و آله) به خدا ايمان دارد و مؤمنان را تصديق مي كند و راستگو مي انگارد». منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🌹🌹🌹🌹 بخشی از : «خطبه غدير» امیرالمومنین علی علیه السلام وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّي الْقائلينَ بِذالِكَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّيْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَيْهِمْ بِأَعْيانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَيْهِمُ لَدَلَلْتُ، وَلكِنِّي وَالله في أُمورِهمْ قَدْ تَكَرَّمْتُ. وَكُلُّ ذالِكَ لايَرْضَي الله مِنّي و اگر مي خواستم نام گويندگان چنين سخني را بر زبان آورم و يا به آنان اشارت كنم و يا مردمان را به سويشان هدايت كنم [كه آنان را شناسايي كنند] مي توانستم. ليكن سوگند به خدا در كارشان كرامت نموده لب فروبستم. با اين حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 ❤️❤️❤️🍃🍃🍃 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 🌷🕊🌷🕊 خدا می‌داند که چقدر این ذکر «اللهم اجعلنا من الذابین عن حرم سیده زینب(سلام اللّه علیها)» را گفتیم تا خدا این توفیق را به ما بدهد تا جزء مدافعین حرم مطهر حضرت شدیم. الحمدللّه خدا بر سر ما منّت نهاد تا جزء مدافعین حرم مطهر حضرت شدیم و اینک در این سرزمین هستیم. واقعاً لذّت دارد تا ما هم از آن همه سختی که خاندان نبوت متحمّل شدند را به قدر ذرّه ای بچشیم و در این راه قدم برداریم. الحمدللّه همسر و فرزند عزیزم، مرا ببخشید اگر در حقّتان کوتاهی کردم. هردوی شما را دوست دارم و به شما عشق می‌ورزم. امیدوارم که در مسیر حق ثابت قدم باشید. آقا محمّدجواد: مواظب مادرت باش؛ چراکه او بهترین مادر دنیاست. ان شاءاللّه که در مسیر قرآن و ولایت باشی. خدایا نمی‌دانم کی، کجا و چگونه مرا خواهی برد؟ ولی از تو می‌خواهم زمان مرگم، مرا در راه حفظ و نگهداری از دینت ببری. خدایا! این بنده کوچک و خطاکارت را با همه این بدی ها و ناتوانیم بپذیر و بر سرم منت گذار و شهادت راهت را نصیب من بگردان. هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ....🌹🍃 @shohada_vamahdawiat 🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
📜 ✨شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ✨وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ✨لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾ ✨خدا كه همواره به عدل قيام دارد ✨گواهى مى‏ دهد كه جز او ✨هيچ معبودى نيست و فرشتگان ✨او و دانشوران نيز گواهى مى‏ دهند ✨ كه جز او كه توانا و حكيم است ✨هيچ معبودى نيست (۱۸) 📚سوره مبارکه آل عمران ✍آیه ۱۸ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ کاش می فهمیدیم تمام مشکلات ما از نبودن شماست. خورشید من کِی طلوع می کنی؟؟! . #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۹۷🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹فَتّاح🌹 🍃خداي سبحان فتاح است.وجودي است كه بسيار گشايش ايجاد مي‌كند. وجود مقدس حضرت ولي عصر (عج الله فرجه) به عنوان عبد صالح و خليفه حضرت حق در اين عالم گشايش‌گر است. 🍃در سطح پايين گشايش، حضرت موانع را براي ما برطرف می‌نماید و وساطت می‌کند تا باب روزي به رويمان باز شود. 🍃ایشان گشايش انجام مي‌دهد تا رزق جسم، عقل ، قلب ، روح و همه اطوار وجود فرد در اختيار او قرار گيرد. 🍃در مراحل بالاتر، وجود مقدس حضرت ولي عصر (عج الله فرجه) به عنوان فتاح ،‌ به اذن حق براي نفس انسان باب توفيقات را باز مي‌كند ، براي قلب باب شهود را مي‌گشايد و براي نفس در جهت جد و جهد در بندگي، فتح باب مي‌نمايد. 🌹🌹🌹🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢ژن های پاک 🔹سوم دبیرستان با هم همکلاس بودیم. یک روز که خیلی دیر به مدرسه آمده بود، مدیر و معاون گیر دادند که «کجا بوده ای ؟». وقتی علت را بررسی کردند معلوم شد که در مسیر مدرسه به یک راننده ناتوان کمک می کرده و به همین دلیل معطل شده بود. 🔹این را که فهمیدم به جوانمردی اش غبطه خوردم و سعی کردم در دوستی ام با آرمان صمیمی تر باشم. اما دست روزگار ما را از هم جدا کرد .او خودش را «ژن خوب» نمی دانست. 🔹وقتی به سن قانونی رسید رفت برای خدمت زیر پرچم. دیگر او را ندیدم تا این که... خبر خیلی کوتاه و ناگهانی بود : « سرباز وظیفه « » جمعی مرزبانی شمال غرب (غرب) کشور بر اثر سقوط بهمن به شهادت رسید » ! ➥ @shohadanaja@shohada_vamahdawiat
📜 🌹چه کسانی بر گردن خدا حق دارند؟ 🍃وقتی خداوند متعال در قیامت اعلام می‌کند: هر کسی که بر گردن من حق دارد، بلند شود. همه تعجب می‌کنند. از سوی خدا خطاب می‌آید: هر کسی هنگام نزاع از خود بخشش نشان داده، تا مسأله اصلاح شود، بر گردن من حقی دارد. 👇👇👇 ⚜ فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ 📚سوره شوری، آیه ۴۰ ➥ @shohada_vamahdawiat
باران، رسالت رویش را از ابرها، به خاک منتقل کرده است و زمین، وامدار طراواتی است که در آن به ودیعه سپرده شده است؛ همان ودیعه‏ای که خدا به پیامبرانش سپرد؛ همان میراثی که شهید بر امتش می‏سپارد. هان! گاه تأملی است که در آن، انسان به ادراک رسالت خویش، پس از شهدا بنشیند و این چه تأمل سهمگینی خواهد بود، اگر مدتی رها مانده باشد!  💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
ترس از شمشير على(ع)، در جان سپاه احزاب رخنه كرده است، ديگر هيچ كس حاضر نيست از خندق عبور كند، وقتى شجاع ترين سردار اين سپاه، اين گونه كشته شد، چگونه ديگران حاضر مى شوند به استقبال مرگ بروند؟ ابوسفيان نمى داند چه كند، تمام روحيه سپاهيان خراب است، او مى داند با اين وضعيّت هرگز نمى تواند در جنگ به پيروزى برسد. بايد فكرى كرد. او دستور مى دهد تا همه فرماندهان در خيمه او جمع بشوند تا براى ادامه جنگ با هم مشورت كنند. همه دور هم جمع مى شوند، حَىّ يهودى در گوشه اى نشسته است و بسيار غمناك است، ابوسفيان به او رو مى كند و مى گويد: ــ حَىّ! چرا اين قدر غصّه مى خورى؟ ــ بهترين و شجاع ترين سردار ما كشته شده است، آيا نبايد غصّه بخورم. ديگر هيچ كس حاضر نيست به آن طرف خندق برود. ــ حَىّ! كارى است كه شده. اكنون به جاى غصّه خوردن بايد كارى بكنيم. تو بايد از بنى قُرَيظه بخواهى تا از قلعه خود بيرون بيايند و جنگ با محمّد را آغاز كنند. اين تنها شانش ماست. ــ قرار بود كه وقتى شما از خندق عبور كرديد آنها وارد جنگ بشوند. ــ تو با آنها سخن بگو و آنها را راضى كن تا از پشت سر به مسلمانان حمله كنند، در اين صورت، سپاه اسلام براى دفاع از زن و بچّه ها به سوى مركز شهر خواهد رفت و آن وقت ما مى توانيم از خندق عبور كنيم. ــ چشم! من كسى را نزد آنها مى فرستم تا با آنها سخن بگويد. اميدوارم كه آنها اين پيشنهاد را قبول كنند. بايد برخيزى و به سوى پيامبر بروى. بايد براى يارى حق و حقيقت بروى. تو بايد كارى بكنى. نمى توانى دست روى دست بگذارى. برخيز و از خانه ات بيرون برو! آفرين بر تو! آفرين! مى بينم كه حركت كرده اى، عصاى خود را در دست گرفته اى و در اين تاريكى شب به سوى خندق مى روى. شنيده اى كه پيامبر كنار كوه سَلع است. مى روى تا او را ببينى و او را يارى كنى. درست است كه يك عمر بت پرست بودى و در مقابل بت ها سجده مى كردى، امّا چند روزى است كه نور ايمان به قلب تو تابيده است. تو مسلمان شده اى و مى روى تا اسلام را يارى كنى! نگو كه من پير شده ام، نگو كه نمى توانم شمشير بزنم. تو با عقل و هوش و سياست خود اسلام را يارى خواهى كرد. آفرين بر تو! تندتر قدم زن! برو اى نُعَيم كه پيامبر منتظر توست. برو! هيچ كس نمى داند كه نُعَيم چه نقشه اى در سر دارد و چگونه مى خواهد پيامبر را يارى كند. او خودش هم باور نمى كند چه شده است كه اين گونه، عاشق حقيقت شده است. هيچ كس نمى داند كه چگونه او به يكباره اين گونه عوض شده است. فقط خدا مى داند، زيرا او بود كه قلب نُعَيم را زير و رو كرد و به يكباره او را سرباز اسلام نمود. اكنون نُعَيم نزد پيامبر مى آيد و به او خبر مى دهد كه من مسلمان شده ام، پيامبر خيلى خوشحال مى شود و در حقِّ او دعا مى كند. نُعَيم با پيامبر سخن مى گويد و برنامه پيشنهادى خود را به او مى گويد. پيامبر لحظه اى فكر مى كند و به او اجازه مى دهد تا آن برنامه را اجرا كند. بعد از مدّتى، نُعَيم از پيامبر خداحافظى كرده و قبل از اين كه دشمنان، او را در اينجا ببينند، مى رود. او مى رود تا مأموريّت خود را انجام بدهد. خدا پشت و پناه او باشد! ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
چشم تفحص تاریخ شهید، چشم تفحص تاریخ است؛ چشمی که تا ابدیت، امتداد دارد و تا قیامت، دوام. شهید، مقامی است که معادلش، در قاموس هیچ عالمی نیامده است؛ اما رسالت او در تمام ذرات عالم، انتشار یافتنی است؛ چرا که شهادت، فصل اول کتاب رسالت است و رسالت، همان مسئولیت شهودی است که بر دوش همه انسان‏ها، از لحظه تشییع پیکر شهید، قرار می‏گیرد.  🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
جانم فدای نام تو✨ يا صاحب‌الزمان قربان آن مقام تو✨ يا صاحب‌الزمان جان ميدهم بخاطر✨ يک لحظه ديدنت دل عاشقٍ سلامِ تو✨ يا صاحب‌الزمان ☀️سلام آقای مهربانم صبحت بخیرمولای من☀️ ➥ @shohada_vamahdawiat
اینکه در گذشته چه کسی بودید اهمیتی ندارد، اینکه تبدیل به چه کسی شده اید مهم است.- زندگی جمله ی امروز 👆👆 ❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃
ــ در را باز كنيد! با شما هستم. ــ كيستى و در اين وقت شب چه مى خواهى؟ ــ من نُعَيم هستم. ــ به به! خيلى خوش آمديد. بفرماييد. نُعَيم وارد قلعه مى شود و نزد كَعب، رئيس يهوديان مى رود. كَعب هم به استقبال او آمده است. سال هاى سال است كه نُعَيم با آنها دوست است. هيچ كس خبر ندارد كه نُعَيم مسلمان شده است، همه خيال مى كنند كه هنوز هم او بت پرست است. كَعب دستور مى دهد تا غذاى چرب و نرمى براى او مى آورند، بعد از شام، نُعَيم رو به كَعب مى كند و مى گويد: ــ جناب كَعب! پس چه موقع با محمّد وارد جنگ مى شويد؟ ما كه هر چه صبر كرديم خبرى نشد؟ ــ ما منتظر پيغام سپاه احزاب هستيم. قرار است كه هر وقت آنها بگويند، ما جنگ را آغاز كنيم و ضربه نهايى را به محمّد بزنيم. ــ اميدوارم كه شما در اين جنگ پيروز شويد، امّا كاش جانب احتياط را رعايت مى كرديد. ــ مثلاً چه مى كرديم؟ ــ كَعب! ببين، خودت مى دانى جنگ، جنگ است و احتمال شكست و پيروزى وجود دارد. حتماً شنيده اى كه على، ابن عبدُوُدّ را به قتل رسانده است. احتمال آن هست كه سپاه احزاب در اين جنگ شكست بخورد، آنوقت، همه فرار خواهند كرد. ــ خوب هر سپاهى كه شكست مى خورد بايد فرار كند. ــ كَعب! آنها نبايد فرار كنند؟ ــ براى چه؟ ــ آنها بايد به يارى شما بيايند چون شما هيچ راهى براى فرار نداريد، خانه و كاشانه شما اينجاست. سپاه احزاب نبايد شما را در شرايط خطر تنها بگذارد، آنها حتماً بايد به يارى شما بيايند. معلوم است كه وقتى سپاه احزاب فرار كند، محمّد به سراغ شما خواهد آمد. ــ به نظر شما، ما چه بايد بكنيم؟ ــ كعب! شما بايد تعدادى از بزرگان سپاه احزاب را به عنوان گرو نزد خود نگه داريد تا اطمينان پيدا كنيد كه سپاه احزاب شما را تنها نخواهد گذاشت. ــ عجب فكر خوبى! تو واقعاً يك نابغه هستى. ما اصلاً چنين چيزى به ذهنمان نرسيده بود. صبح زود نُعَيم از قلعه بيرون مى آيد و به سوى سپاه احزاب مى رود. وقتى ابوسفيان او را مى بيند خيلى خوشحال مى شود. او رو به ابوسفيان مى كند و مى گويد: ــ جناب فرمانده! خبرى مهمّى براى شما آورده ام. ــ چه خبرى؟ ــ شنيده ام كه يهوديان بنى قُرَيظه از اين كه پيمان خود را با محمّد شكسته اند بسيار ناراحت هستند. آنها با محمّد ملاقات كرده اند و از او خواسته اند تا آنها را ببخشد و اجازه دهد كه در مدينه به زندگى خود ادامه بدهند. محمّد به آنها گفته است بايد براى او كارى انجام بدهند؟ ــ چه كارى؟ ــ قرار شده است كه آنها به بهانه اى، چندين نفر از بزرگان شما را به قلعه خود دعوت كنند و آنها را تحويل محمّد بدهند تا محمّد گردنشان را بزند. اى ابوسفيان! نصيحت مرا بپذيريد، مبادا كسى از شما به قلعه آنها برود. ــ خيلى ممنون كه اين خبر را براى من آوردى. ــ تو را به بت هايى كه مى پرستيم قسم مى دهم مبادا به آنها بگويى كه من اين خبر را براى تو آورده ام. آخر من با آنها رفاقت دارم، خوب نيست رفاقت ما به هم بخورد. ــ چشم! اين يك راز بين من و تو خواهد ماند. شب كه فرا مى رسد، ابوسفيان يك نفر را به سوى قلعه بنى قُرَيظه مى فرستد تا از آنها بخواهد فردا جنگ را آغاز كنند. وقتى فرستاده ابوسفيان نزد آنها مى رود آنها به او مى گويند: فقط وقتى ما جنگ را آغاز مى كنيم كه چندين نفر از بزرگان سپاه احزاب نزد ما گرو بمانند. ما مى ترسيم اگر در جنگ شكست بخوريم، شما فرار كنيد و ما را تنها بگذاريد. فرستاده ابوسفيان، هر چه سريع تر نزد او باز مى گردد و سخن آنها را بيان مى كند. ابوسفيان مى گويد: ديدى كه نُعَيم راست مى گفت. يهوديان مى خواهند بزرگان ما را اسير كرده و تحويل محمّد بدهند. ما هرگز كسى را نزد يهوديان نخواهيم فرستاد! 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃 ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 امروز ۵ مرداد، سالروز عملیات مرصاد؛ کبراهای هوانیروز قاتل منافقین در تنگه چهار زِبَر 🔹عملیات خیانت بار منافقین موسوم به «فروغ جاویدان» که با شعار «از مهران تا تهران» طی سه روز آرزوی منافقین بود که با عملیات مرصاد به کابوس تبدیل شد. 🔹عملیات مرصاد، پاتک نیرو‌های هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به عملیات فروغ جاویدان به فرماندهی «شهید صیاد شیرازی» بود. ➥ @shohada_vamahdawiat
1 - چه کار کنیم که بتوانیم امام زمان (عج) را ببینیم ؟.mp3
2.37M
🎧کلیپ صوتی: برای دیدار با امام زمان (عج) چه باید کرد؟ 👤 ⏱ زمان : ۹.۴۸ دقیقه 🗂 حجم : .۲.۳ مگابایت 🗓 @shohada_vamahdawiat ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
_نوزدهم بخشی از : «خطبه غدير» امیرالمومنین علی علیه السلام إِلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ الله إِلَي (في حَقِّ عَلِي)، ثُمَّ تلا: (يا أَيُّهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ - في حَقِّ عَلِي - وَ انْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ). مگر اين كه آن چه در حق علي عيه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم. سپس پيامبر صلّي الله عليه و آله چنين خواند: «اي پيامبر ما! آن چه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علي - ابلاغ كن، وگرنه كار رسالتش را انجام نداده اي. و البته خداوند تو را از آسيب مردمان نگاه مي دارد.» منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ (ذالِكَ فيهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا) أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَكُمْ وَلِيّاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَي الْمُهاجِرينَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَي التّابِعينَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَي الْبادي وَالْحاضِرِ هان مردمان! بدانيد اين آيه درباري اوست. ژرفي آن را فهم كنيد و بدانيد كه خداوند او را برايتان صاحب اختيار و امام قرار داده، پيروي او را بر مهاجران و انصار و آنان كه به نيكي از ايشان پيروي مي كنند و بر صحرانشينان و شهروندان منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 ❤️❤️❤️🍃🍃🍃 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
💢کنترل چشمت رو داری؟ ✅چشم تو لیاقتش خیلی بیشتر از این چیزاست که فکر میکنی ‼️با چشمی که قراره نعمت‌های خدا رو ببینه گناه نمیکنن... ‼️با چشمی که نگاه به قرآن میکنه گناه نمیکنن... ‼️با چشمی که به پدر و مادر نگاه میکنه گناه نمیکنن... ‼️با چشمی که زیارت عاشورا میخونه گناه نمیکنن... مراقبش باش که کجا میره📱💻🚫 @shohada_vamahdawiat
❇️ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: ✨هرکس یکی از فضائل (علیه السلام) را در جایی بنویسد، تا زمانی که نشانه‌ای از آن نوشته به جا بماند، ملائکه برایش استغفار می‌کنند. هر کس گوش به فضیلتی از فضائل (علیه السلام) بدهد، خداوند گناهانی را که او با گوش خود مرتکب شده، می‌بخشد؛ و هر کس به نوشته‌ای بنگرد که فضائل (علیه السلام) در او نوشته شده است، خداوند گناهانی را که او با چشمش مرتکب شده می‌بخشد.» ✨ 📒بحارالانوار، ج 38، ص 196، حدیث 4 @shohada_vamahdawiat
❤️ما خیلی فرق کرده‏ایم حس عجیبی داشت. احساس می‏کرد این فضا برایش آشناست؛ اما یقین داشت تاکنون نظیر این باغ زیبا را هم ندیده... ناگهان حس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. روی برگرداند. «آه، خدای من، چطور ممکن است؟ حسین تویی؟» حسین، با همان مظلومیت و نجابت و لبخندی همیشگی، آهسته گفت: «سلام مسعود!» و او در حالی‏که از تعجیب زبانش بند آمده بود، حسین را در آغوش گرفت و گریست: «باورم نمی‏شود. مگر تو... مگر تو شهید نشده بودی...؟ می‏دانی چند ساله است ندیدمت؟ از بچه‏ های دیگر چه خبر...؟» و حسین همچنان در سکوت، فقط گوش می‏کرد؛ با همان لبخند. «راستی، حسین! چقدر جوان مانده‏ ای! اصلاً با بیست سال پیش، هیچ فرقی نکرده‏ ای؟» ناگهان، لبخند از لب‏های حسین دور شد و با صدایی بغض‏آلود، به او گفت: «ولی تو خیلی فرق کرده‏ ای مسعود!» بازگشت به خود ترس عجیبی، همه وجودش را گرفت. در یک آن، دید حسین از او دور می‏شود؛ دورتر و دورتر. می‏دوید، به او نمی‏رسید. ناگهان از خواب پرید. تمام بدنش خیس عرق شده بود. هنوز گرمای آغوش حسین را احساس می‏کرد. حس کرد دلش خیلی تنگ شده و اشک از چشمانش سرزیر شد و گریست؛ سیر گریست. خاطرات سال‏هایی نه چندان دور، برایش زنده بود... نگاهی به خود و زندگی‏اش، محیط کار و دوستان فعلی‏ اش که انداخت، از خودش بدش آمد. صدای غمگین حسین، هنوز در گوشش بود. دیگر خواب به چشمش نیامد. صبح که رسید، سررسیدش را گشود. در صفحه همان روز، در ستون یادداشت‏های مهم نوشت: «بازگشت به خود». ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃  💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ پدر منتظران! چشم بہ راهان توایم روزها گم شده در پشت سر غیبت تو روشنایے شب تار ڪجایے آقا..؟ 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
آگاه باشید که برای رسیدن به موفقیت و هدف های خود، امروز چه کاری باید انجام دهید.- هدف جمله ی امروز 👆👆 🎁🎁🎁🎁🍃🍃🍃🍃
ابوسفيان بار ديگر، پيغامى براى يهوديان مى فرستد كه ما هرگز كسى را به عنوان گرو نزد شما نخواهيم فرستاد. يهوديان وقتى اين سخن را مى شنوند، بسيار ناراحت مى شوند. آنها يقين مى كنند كه گفته نُعَيم درست بوده است. سپاه احزاب در صورت شكست، فرار خواهد كرد و هيچ كس آنها را يارى نخواهد كرد. اكنون، يهوديان بسيار ناراحت مى شوند و از همكارى با ابوسفيان منصرف مى شوند و به ابوسفيان خبر مى دهند كه ما ديگر شما را يارى نمى كنيم. و اين گونه است كه اتّحاد يهوديان و كفّار به هم مى خورد. اكنون ديگر ابوسفيان نمى تواند روى كمك يهوديان حساب كند. او بايد به فكر عبور از خندق باشد. آيا كسى هست كه بتواند از اين خندق عبور كند؟ آنجا را نگاه كن! دامنه كوه سَلع را مى گويم. پيامبر را مى بينى كه دست هاى خود را رو به آسمان گرفته است و دعا مى خواند. سه روز است كه پيامبر، در فاصله بين نماز ظهر و عصر دست به سوى آسمان مى گيرد، امروز هم روز چهارشنبه است، گويا اين ساعت از روز چهارشنبه، وقت اجابت دعاست، امروز دعاى پيامبر بيشتر طول مى كشد. همسفر! تو هم اگر حاجت مهم داشتى در اين وقت و ساعت با خداى خود راز و نياز كن! پيامبر با خداى خود راز و نياز مى كند و از او مى خواهد تا او را در مقابل دشمن يارى كند. خدايا! تو را مى خوانم و از تو مى خواهم كه سپاه احزاب را در هم شكنى و ما را از شرّ آنها نجات بدهى. بار خدايا! رحمت خود را براى ما بفرست... خورشيد غروب مى كند و پيامبر نماز مغرب را مى خواند. تاريكى شب همه جا را فرا مى گيرد. صداى پيامبر به گوش مى رسد: "اى فرياد رس بيچارگان! تو حال ما را گواه هستى...". جبرئيل بر پيامبر نازل مى شود: "خداوند دعاى تو را مستجاب كرد...". پيامبر خوشحال مى شود دست هاى خود را به سوى آسمان مى گيرد و مى گويد: "بار خدايا! من شكر تو را به جا مى آورم كه بر من و يارانم مهربانى كردى". لحظاتى مى گذرد. همه منتظر هستند تا ببينند خدا چگونه پيامبر خود را يارى خواهد كرد؟ 🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃 ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
✨﷽✨ 🌼 زاهدنمای کج اندیش ✍نام حسن بصری، در تاريخ اسلام ، زياد برده می شود. پدر او بنام يسار از اهالي قريه ميسار(نزديك بصره ) بود. حسن بصري 89 سال عمر كرد، و يكی از زاهدان هشتگانه معروف می باشد. وی زمان امام علی(علیه السلام) تا زمان امام باقر(علیه السلام) را درك كرده است. وی از ديدگاه تشيع ، فردي منحرف ، و زاهد نمائي كج انديش و درباري بود، بسياري از منحرفين ، او را احترام مي كردند و روشنفكر وارسته مي دانستند، به هر حال در اينجا به يك داستان از اين فرد زاهدنما توجه كنيد: پس از جنگ جمل و پيروزي سپاه امام علي(ع) برسپاه طلحه و زبير، امام علي (ع) در محلي عبور مي كرد، ديد حسن بصري در آنجا وضو مي گيرد. فرمود: اي حسن ، درست وضو بگير. حسن در پاسخ گفت: اي امير مؤمنان تو ديروز(در جنگ جمل) مسلماناني را كشتي كه گواهي به يكتائي خدا و رسالت پيامبر (صلي اللّه عليه و آله) مي دادند و نماز مي خواندند و وضوي درست مي گرفتند. علي (ع) فرمود: آنچه ديدي واقع شد، اما چرا ما را برضد دشمن ، ياري نكردي؟ حسن گفت : در روز اول جنگ، غسل كردم و خودم را معطر نمودم و اسلحه ام را برداشتم ، ولي در شك بودم كه آيا اين جنگ صحيح است؟! وقتي به محل خريبه رسيدم شنيدم ندا دهنده اي گفت : اي حسن برگرد، زيرا قاتل و مقتول هر دو در آتشند، از ترس آتش جهنم ، به خانه برگشتم و در جنگ شركت نكردم. در روز دوم نيز براي جنگ حركت كردم و همين جريان پيش آمد. امام علي (ع) فرمود: راست گفتي ، آيا مي داني آن ندا دهنده چه كسي بود؟ حسن گفت : نه نمي دانم . امام فرمود: او برادرت ابليس بود، و تو را تصديق كرد كه قاتل و مقتول از دشمن ، در آتش هستند. حسن گفت : اكنون فهميدم كه قوم (دشمن) به هلاكت رسيدند. آري در هر زماني از اين گونه افراد پيدا مي شوند كه به زهد و وارستگي شهرت دارند، اما از فرمان امام برحق خود سرپيچي مي كنند، و حتي اعتراض مي كنند، و وقتي پاي جهاد به ميان مي آيد، از خونريزي و مسلمان كشي سخن به ميان مي آورند. در نقل ديگر آمده : همين حسن بصري در وضو گرفتن ، وسوسه داشت و آب زياد مي ريخت. امام علي (ع) او را ديد و فرمود: اي حسن ، آب زياد مي ريزي ! او در پاسخ گفت : آن خونهائي كه امير مؤمنان مي ريزد، زيادتر است. امام علي(ع) فرمود: از كار من ناراحت شده اي ؟ او گفت : آري. فرمود: هميشه چنين باشي. پس از اين نفرين علی(ع)، حسن بصري هميشه تا آخر عمر، غمگين و عبوس بود تا جان سپرد! @shohada_vamahdawiat 🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
🔰 اگر به دنبال شهادت هستید مثل صیاد خود را پرورش و مهارت های خود را افزایش دهید و با تمام توان و تمام قوا در میدان باشید. 🥀 قسمتی از وصیت شهید صیاد شیرازی: «پروردگارا! رفتن در دست توست. من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم. خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم» @shohada_vamahdawiat 🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃
✍امام باقر عليه السلام: چهار چيز از گنجهاى نيكى است: نهان داشتن نياز نهانى دادن صدقه نهان داشتن درد و نهان داشتن مصيبت 📚تحف العقول، ص۲۹۵ ➥ @shohada_vamahdawiat
📜 ✨يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ قَٰتِلُوا۟ ٱلَّذِينَ يَلُونَكُم ✨مِّنَ ٱلْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا۟ فِيكُمْ غِلْظَةًۭ ۚ وَٱعْلَمُوٓا۟ ✨أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ (۱۲۳) ✨اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، ✨با كافرانى كه مجاور شما هستند ✨نبرد كنيد؛ ✨و آنان بايد در شما شدت و خشونت ✨(و قاطعیت) بيابند؛ ✨و بدانيد كه خداوند با پرهیزکاران است(۱۲۳) 📚سوره مبارکه التوبه ✍ آیه ۱۲۳ ➥ @shohada_vamahdawiat