eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️شناسایی پیکر مطهر هفت شهید مدافع حرم در سوریه شهید «زکریا شیری» از استان شهید «مجید سلمانیان» از استان شهید «مهدی نظری» از استان . فردا در حرم علی ابن موسی الرضا علیه السلام مهمان هستند. @shohada_vamahdawiat
Meysam Motiee - Sooye Shahre Ma Shahidi Avardand (128).mp3
6.13M
به یاد شهدا گوش کنید . التماس دعا دارم 😭😭😭 خانواده هاشون خیلی انتظار کشیدند واقعا سخته .. ان شاالله یه روز خبر بدیم مهدی فاطمه عج آمده.🙏 @shohada_vamahdawiat
⏪اگه از دینداریت لذت نمی‌بری، یعنی دینداریت ایراد داره!! 🍀 ما برای زندگی نیاز به نشاط داریم. اما این نشاط رو از کجا باید بگیریم؟ ◀️ از جایی که بیشتر به ما نشاط بده و اون «دین» هست. 🌷اهل معنویت باید چندین برابر افراد معمولی از زندگی‌شون لذت ببرن و برای درس‌خواندن، کار کردن و فعالیت‌های زندگی‌، نشاط و انرژی مضاعف داشته باشن. 🔺 اگر از دینداری لذت نبریم و سرِ حال نیایم، یا در دینداری ما هست و رفته‌ایم، یا اینکه هنوز راهیم. ◀️اگر به هر دلیلی، خودمان را به دینداری متقاعد کنیم، اما از اون لذت نبریم دینداری ما باغرور همراه میشه. ⁉️ حالا چرا انسان دچار ریا می‌شه؟ چون از متنِ عبادتش لذت نمی‌بره برای همینم دنبال حاشیۀ اون میره و می‌‌خواد از تشویق دیگران لذت ببره.. ◀️◀️ اگر تهِ دلش از عبادتش لذت می‌برد، دیگر لازم نبود تظاهر کنه یا قیافه بگیره... @shohada_vamahdawiat 🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
إِلي قَوله: (أَلافَسُحْقاً لِاَصْحابِ السَّعيرِ). أَلا إِنَّ أَوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبيرٌ. .. تا آن جا كه فرمايد: «هان! نابود باد دوزخيان!» هان! ياران امامان در نهان، از پروردگار خويش ترسانند، آمرزش و پاداش بزرگ بري آنان خواهد بود. هان مردمان! چه بسيارراه است ميان آتش و پاداش بزرگ! منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 ♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️ مَعاشِرَالنَاسِ، شَتّانَ مابَيْنَ السَّعيرِ وَالْأَجْرِ الْكَبيرِ. مَعاشِرَالنّاسِ)، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ الله وَلَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا (كُلُّ) مَنْ مَدَحَهُ الله وَ أَحَبَّهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّي (أَنَا) النَّذيرُ و عَلِي الْبَشيرُ. هان مردمان! خداوند ستيزه جويان ما را ناستوده و نفرين فرموده و دوستان ما را ستوده و دوست دارد. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🔷🔷🔷🔷🌹🌹🔷🔷🔷🔷 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
شبتون بخیر التماس دعا فرج @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ نشانده‌اند ما را در دلِ اجابت و خواستند که بخواهیم تا بدهند! هرچه در خواسته‌هایَم می‌گردم جز #تو خواستنی تر نمی‌یابَم ... #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 قبلا طرز حرف زدن آدم ها وطرز لباس پوشیدنشان، به خصوص خانم های اطرافم برایم اهمیتی نداشت، ولی حالا انگاربه ذهنم یه برنامه داده باشم خودش ناخوداگاه کنکاش می کند. شیرین خانم یک ریز حرف می زد از مسافرت چند روزه اش به ترکیه با دوست هایش، این که جت اسکی سوار شدند و چقدر بهشان خوش گذشته.چقدر آنجا آزادیه و راحت می توانستند هر جور دلشان می خواهد لباس بپوشند. "حالا خوب است از کارو دانشگاه من پرسید، اصلا مهلت حرف زدن به من نمیدهد."مامان هم مدام با لبخند سرش را به علامت تایید تکان می داد."ای بابا حداقل یه نظری، یه مخافتی می کردی مامان جان. مثل این که مجبورم خودم وارد عمل بشوم."پوفی کردم و از جایم بلند شدم، شیرین خانم با تعجب نگاهی به سرتاپای من انداخت و گفت:–کجا میری؟ــ میام.از آب ریز یخچال آب برای خودم آب ریختم و شروع کردم به خوردن.نگاهش را از من گرفت و رو به مامان گفت:– من حرف زدم این گلوش خشک شد.راستی، روشنک جون، دفعه ی بعد توهم با ما بیا، خوش می گذره.گره ایی به ابروهایم انداختم و گفتم:–نه شیرین خانم، مامان من اینجور جاها نمیاد. ــ وا؟؟یعنی چی؟کدوم جور؟ ــ کلا گفتم. مامان پشت چشمی نازک کردو گفت:–خوبه حالا، اصلا من پول این جور مسافرت ها رو ندارم. ــ ولی موضوع اصلا پول نیست.لیوان راروی کانتر آشپزخانه گذاشتم و به طرف اتاقم رفتم. وقتی از سالن رد شدم شنیدم که مامان به شیرین می گفت:–حالا توام نشستی سیر تا پیازو تعریف می کنی، جلو پسر جوون.لباس هایم را عوض کردم و خواستم گوشی ام را به شارژ بزنم که دیدم از راحیل پیام امده، بی معطلی بازش کردم، نوشته بود:–هر چیزی آدابی دارد.لبهایم کش امد، پس بدش هم نیامده، ولی با تصور عکس العمل خانواده ام لبخندم محو شد.همین شیرین خانم اگه راحیل را ببیند فکر کنم کلا دوستیش را با مامان کات کند.مادر خودم هم هر وقت حرف از همسر آینده ی من میشد می گفت:–دلم می خواد عروسم تحصیلات عالیه داشته باشه ویه شغل خوب. اصلا بقیه ی مسائل برایش مهم نبود. البته زیباییم برایش مهم بود که خداروشکرراحیل زیادیم این گزینه را دارد. تحصیلات هم که مشغولش است.اوه اوه، مژگان رابگو، چه حالی می شود یه جاری این مدلی پیدا کند.با صدای مامان از افکارم بیرون امدم.برای شام صدایم میزد.گوشی ام را برداشتم و برای راحیل پیام فرستادم:– خب اگر اجازه بدید حداقل یک جلسه دیگر با هم صحبت کنیم و قرارو خواستگاری رو بزاریم.وقتی داشتم تایپ می کردم قلبم خودش را محکم به دیواره ی قفسه ی سینه ام می کوبید، خیلی هیجان داشتم.منتظرنشستم. نمی توانستم چشم از این دستگاه ارتباطی کوچک بردارم، که حالا دیگر حکم زندگی را برایم پیدا کرده بود. اصلا حالا این موضوع راچطور با مامان مطرح کنم. صدای مامان دوباره بلند شد. سر میز نشستم و گوشی را هم کنار بشقابم گذاشتم. شیرین خانم نگاه معنی داری به گوشی ام انداخت و گفت: –سرت شلوغه ها انگار.همانطور که اخم داشتم گفتم:–نه بابا خواستم مزاحم شما نباشم که راحت باشید.ابروهایش رابالا داد وگفت:–حالا چی شده امروز گیر دادی که ما راحت باشیم. خیلی خب بابا مامانت رو با خودمون جایی نمی بریم اخمات رو باز کن.لبخند زورکی زدم و گفتم: –مامان من اختیارش دست خودشه، ولی خب، به نظر بچه هاش هم احترام میزاره.نچ نچی کردو رو به مامانم گفت:–سیاست رو می بینی، دست چرچیل رو از پشت بسته.مامانم خنده ی بلندی کردو گفت:–به باباش رفته اونم با پنبه سر می برید."الان این تعریف بودیاله کردن خدابیامرز بابای ما."شیرین خانم آهی کشیدو گفت:–مرد جماعت همه سیاست مدارن.زهر خندی زدم و گفتم:–با خانم ها باید با سیاست برخورد کرد. مشتی حواله بازیم کردو گفت:–منظور؟"اگه الان راحیل اینجا بود عمرا دیگه جواب سلامم را می داد."نگاهم را بین شیرین خانم و جای مشتش روی بازویم چرخواندم و گفتم:–بی منظور. انگار از نگاهم کمی خجالت کشید و گفت: تو جای پسرمی اینقدر واسه من قیافه نگیرا. تو دلم گفتم:–کاش الان راحیل اینجا بود قشنگ روشنت می کرد.بعد از رفتن شیرین خانم. به اتاقم رفتم و روی تختم دراز کشیدم، خیلی خسته بودم ولی انتظار نمی گذاشت بخوابم. چشمم خشک شد به گوشی ولی خبری از جواب پیامم نبود.آنقدر این پهلو و آن پهلو شدم تا بالاخره خوابم برد. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
از عشق زمینی تا آسمانی خاطره‌ی فرمانده شهید حججی ( ) شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود،اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود 💕خودش برایم تعریف می کرد : « اون روزها می خوندم و می گفت خدایا فاطمه رو راضی کن . روزه می گرفتم و می گفتم خدایا فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا فاطمه راضی بشه و ... ❤️ چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن سقفم آسمون بود و زیر پام کویر. ❤️ به خدا می گفتم : خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت. به جایی رسیدم که به خدا می گفتم من کی هستم تو کی هستی من قراره تو این دنیا چیکار کنم.. فاطمه این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم»😍 💞بعضی اوقات به مرتضی می گفتم : « ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم » امّا مرتضی می گفت : « نه تو من رو ساختی» 📚برشی از کتاب ساقیان حرم خاطرات فرمانده نابغه @shohada_vamahdawiat
‌🌷مهدی شناسی ۱۳۴🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹یهدِی اللهُ لِنورِهِ🌹 ◀️امروز دنيا گرفتار حجاب غيبت امام زمان است و دسترسي به انوار وجودي ايشان كار آساني نيست. اما هر كس وظيفه دارد به قدر توانايي خويش در شناخت و معرفت نسبت به حضرت تلاش كند.شايد در پي تلاشهايش پرده‌هاي غيبت از قلبش کنار رود. ◀️قرآن در آيه ۳۵ سوره مباركه نور می فرماید: "اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ"،"خداوند نور آسمانها و زمين است مَثَل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره فروزان، اين چراغ با روغنى افروخته مىشود كه از درخت پربركت زيتونى گرفته شده كه نه شرقى است و نه غربى (روغنش آن چنان صاف و خالص است كه) نزديك است بدون تماس با آتش شعلهور شود نورى است بر فراز نورى و خدا هر كس را بخواهد به نور خود هدايت مى كند، و خداوند به هر چيزى داناست." ◀️در تفسير اين آيه روايتي از جابر انصاري ذكر شده است كه ایشان مي‌گويد: زماني در كوفه به خدمت حضرت اميرالمومنين رسيديم، درحاليكه ايشان مطلبي را مي‌نوشتند و خنده چهره‌شان را فرا گرفته بود، بعد از احترام و ادب علت خنده را از حضرت اميرالمومنين(علیه السلام) جويا شدم. حضرت علت خنده خود را چنين بيان كردند: من متعجب و حيرانم از بي‌توجهي مسلمانان نسبت به آيات قرآن و سپس اين آيه- ۳۵ نور- را قرائت فرمودند و در تفسير آن فرمودند:"مِشْكاة وجود مقدس پيامبر اكرم(ص) و مِصْباحٌ حضرت اميرالمومنين(ع) و زُجاجَة حسنين و كَوْكَبٌ دُرِّيّ علي بن الحسين(ع) و يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَة امام باقر(ع) زَيْتُونَة امام صادق(ع) لا شَرْقِيَّةٍ امام موسي بن جعفر(ع) وَ لا غَرْبِيَّة علي بن موسي الرضا(ع) يَكادُ زَيْتُها يُضيء جواد الائمه وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ امام هادي(ع) نُورٌ عَلى نُورٍ امام حسن عسگري(ع) "يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ" وجود مقدس حضرت ولي عصر هستند. ◀️وجود همه معصومين انوار درخشان هستند. ولي نور وجود ولي عصر پنهان و مخفي است همين علت ضمير در لنوره بصورت غايب ذكر شده است. ◀️حضرت اميرالمومنين مشكاة را وجود مقدس پيامبر اكرم(ص) مطرح كرده‌اند و آن را نمايشگاهي از مقام نورانيت حضرت حق دانسته‌اند كه در درون و بطن اين چراغدان نور ولايت اميرالمومنين(ع) قرار دارد و حمايت نور ولايت توسط شيشه‌اي است كه آن چراغ را در خود فرا گرفته است بعضي از تفاسير اين قسمت از روايت را به وجود مقدس حضرت زهرا(س) تعبير كرده‌اند حضرت زهرا(ص) با تبعيت كامل از ولايت به مقام حبيبه حضرت حق رسيدند جان مباركشان را در دفعاع از ولايت نثار كردند. ◀️در تفسير اميرالمومنين(ع) دجاجه وجود مبارك حسنين است امام حسن با پذيرش صلح براي دفاع از ولايت به شهادت رسيد و امام حسين(ع) با حضور در ميدان جنگ، ولايت را پايدار و محكم حفظ كردند. ◀️ائمه اطهار در ادامه مسير ولايت مانند ستاره‌هاي درخشاني هستند كه در پرتو درخشش آنان استعدادهاي نهفته و بالقوه انسان بارور مي‌گردد و درخت تنومند مباركه زيتونه سبز مي‌شود و در پي دريافت اين علوم و معرفت انسان به كمال خود نائل مي‌گردد در پرتو وجود ائمه تمام خيرات و معارف به افراد مي‌رسد. با حضور پررنگ آنان در زندگی اعمال و افعال افراد نه از روي ترس و ورود به جهنم است و نه براي وصال به بهشت است بلكه تنها نيّت او حباً لك و رضاً لك است. اين عملکرد انسان را به مقام رضا و رضوان الهي مي‌رساند وقلب او در پرتو انوار الهي از شجره طيبه‌ای تغذيه مي‌كند كه هيچ آلودگي و حقارتي در آن راه ندارد و تنها هدف، قرب به حق است. ◀️در روزگار ما وجود مقدس حضرت ولي عصر عج الله فرجه چون نور پنهانی هستند، ظاهر بالذات و مظهر لغير است. نور وجودی ايشان براي ظهورش احتياج به غير ندارد و هر یک از ما بدون نور ولايت ايشان معدوم هستيم و با قرار گرفتن در شعاع ولايتی ايشان آسمان عقلمان و زمين وجوديمان و اعضا و جوارحمان درخشندگي خاصي پيدا می‌کند. بنابراين تمام افعال، نيات، اقوالی كه از بنده صادر مي‌شود نوراني و درخشنده خواهد شد. ◀️خداوند با نور خودش هر كس را بخواهد هدايت مي‌نمايد و توفيق خاص در اختيارش قرار مي‌دهد.اين توفيق همراه با عبوديت محض باعث می‌شود تا فرد با نور پنهان حضرت حق ارتباط برقرار كند و قلبش به گفته آيت‌الله بهجت رحمت الله علیه مسجد شود. @shohada_vamahdawiat
نقاشی دیجیتال هیئت خیابانی یکی از اعضای محترم کانال @shohada_vamahdawiat