eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
+میگفت: هر کی دوست داره بَرای امام زَمانش تیکه تیکه بِشه صلوات:)💔 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ آيا شما مى خواهيد خداى مهربانِ خويش را خوشحال سازيد؟ آيا دوست داريد كه به راز خشنودى خداوند پى ببريد؟ به راستى بهترين راه براى اين كه ما بتوانيم خدا را خوشنود كنيم چيست؟ آرى، براى اينكه بتوانيم خدا را خوشنود سازيم راه هاى مختلفى وجود دارد امّا من مى خواهم به شما كمك كنم تا بهترين راه آن را بيابيد. من مى خواهم شما را با اين راز آشنا كنم. اميدوارم كه شما بعد از خواندن اين كتاب بتوانيد در زندگى خود تحوّل مثبتى ايجاد كنيد و گام هاى بلندى به سوى سعادت برداريد. هر روز باهم برگی از کتاب راز خوشنودی خدا رو باهم ورق میزنیم👇👇👇👇 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
خداى مهربان برنامه مشخّصى براى زندگى ما قرار داده است و اگر ما به دستورات خداوند عمل كنيم به سعادت دنيا و آخرت مى رسيم. البتّه هر كار خوبى پاداش مخصوص خود را دارد براى مثال نماز ستون دين است و به عنوان معراج مؤمن معرّفى شده است. آرى، نماز رحمت خداوند را به سوى انسان نازل مى كند و حتماً شنيده اى كه بهترين كارها نزد خدا، نماز مى باشد. امّا از شما چه پنهان من تا به حال نديده و نشنيده ام كه چون بنده اى نماز بخواند خود خدا با او سخن بگويد و به او وعده بهشت بدهد. شايد بگويى آخر مگر مى شود كه خدا به خاطر خواندن چند ركعت نماز با بنده اش سخن بگويد؟ شما چه نويسنده پر توقعى هستى! شايد حق با شما باشد اين نمازهايى كه من مى خوانم خيلى كار دارد تا مورد قبولِ درگاه خداوند قرار گيرد تا چه رسد كه به خاطر اين چند ركعت نماز، خدا با من حرف بزند. امّا تو مى دانى آرزو كه بر جوان عيب نيست! در اين دنيا هر كس آرزويى دارد ما هم يك بار هوس كرديم خدا با ما سخن بگويد. آيا شما به من كمك مى كنيد تا من به اين آرزوى خود برسم؟ البتّه خودم هم خوب مى دانم كه اين آرزوى بزرگى است امّا تو مى دانى بزرگى انسان ها به بزرگى آرزوى آنها است. بعضى ها آرزو دارند كه خانه خوب، ماشين خوب و ... داشته باشند، خوب قيمت آنها هم به اندازه قيمت آن خانه و ماشين و ... است. امّا اگر من و تو آرزويمان، جذب مهربانى خدا باشد قيمت و ارزش ما به اندازه ارزش مهربانى خدا خواهد بود! فكر مى كنم كه شما هم با من هم عقيده شده ايد و مى خواهيد با هم كارى كنيم كه خدا با ما سخن بگويد و مهربانى خويش را به ما ارزانى نمايد؟ 💖💖💖💖🦋💖💖💖💖 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
بسم الله الرحمن الرحیم سوالات مسابقه ویژه عید بزرگ مبعث 🌹🌹🌹🌹 1⃣ یکی از قانون هائی که عرب ها برای طواف کعبه وضع کرده بودند چه بود؟؟ 2⃣ نام سه بت را که بت پرستان آنها را دختر خدا می‌نامند را بگوئید؟؟ 3⃣ خانه ای که خیمه ی آبی رنگ بر روی آن نصب شده است چه نام دارد؟؟ و خانه ی کیست؟؟ 4⃣ حضرت خدیجه سلام الله علیها چند سال داشت و نام سه تا از خواستگارهای ایشان را بیان کنید؟؟ 5⃣ حضرت خدیجه سلام الله علیها به چه نیت به فعالیت اقتصادی مشغول بود ؟؟ 6⃣ جاهای خالی را پر کنید ⬇️ خديجه به خداى يكتا ايمان دارد و از همه بت ها بيزار است. او به آرمان بلند خود فكر مى كند. او مى خواهد وقتى........... ظهور كند بتواند بدون هيچ مزاحمى............. همان ..............(ع) است. 7⃣ ابوطالب به چه منظور به دیدار حضرت خدیجه سلام الله علیها آمده است و چه تقاضای دارد؟؟. 8⃣ مژده ای که مَیسِره به حضرت خدیجه سلام الله علیها داده بود چه بود؟ 9⃣ جاهای خالی را پر کنید⬇️ او به ياد سال ها پيش مى افتد، روزى كه مسافرى از شام به مكّه آمده بود تا زادگاه ........ را ببيند. هنوز طنين صداى آن مسافر در گوش خديجه است: .......... در اين شهر ظهور خواهد كرد و به آيين بت پرستى پايان خواهد داد". 🔟 برخيز! اى كه عبا به خود پيچيده اى! برخيز! برخيز و مردم را آگاه كن! خداى خود را به بزرگى ياد كن! این صدای کیست که به گوش محمد (ص) می‌رسد؟؟ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋 هفت جواب صحیح در قرعه کشی شرکت داده می‌شود🌹🌹 جوابهاتون رو تا عید بزرگ مبعث به آیدی زیر ارسال کنید....👇👇👇👇 @Yare_mahdii313
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام فقط تا ساعت ۹ شب فرصت ارسال جواب مسابقه رو دارید عجله کنید🌹🌹🌹🌹🌹 @Yare_mahdii313
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
از فردا مسابقه ی جدید هم داریم ویژه ی نیمه ی شعبان و متفاوت از مسابقات دیگه مون🌹🌹🌹🌹
❤️ شهید حجت الله رحیمے🌱 اے واے بر ما ڪہ ڪورے خود را همیشہ با تعبیر غیبت تو مے آوریم! دائم می گوییم تو بیا اما نمیدانیم تو آمده ای و آماده ای ولی تنها نداے هل من ناصر تو غریبانہ تر از جدت حسین است!🌿 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
🍀در جهاد با نفس، شما يا پيروز ميدان هستيد، يا شکست مي خوريد. احتمال اينکه شما شکست بخوريد، زياد است؛ چون حريف شما قَدَر است و مقابله با آن مشکل. 🍀 براي پيروزي در اين ميدان، به پشتوانه اي قوي نياز است؛ پشتوانه و پشتيباني که هم بتوان به آن تکيه کرد و هم راه بلد، مهربان و البته دانا باشد. همه اين پشتيبان را دارند؛ اما تنها تعداد کمي از وجود آن اطلاع دارند و تعداد اندکي هم او را مي شناسند. 🍀 دوستان! تنها ناجي و پشتيبان ما امام زمان عجل الله فرجه است. ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
Babolharam_Mirdamad.mp3
5.29M
|⇦•خبری پیچیده.. زیبا ویژۀ مبعث پیامبر ختمی مرتبت حضرت محمد صلوات الله علیه_سید مهدی میرداماد•✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ امشب که شب احمد باشد مشمول همه عطای باشد یا رب چه شود فجر فردا صبح آل محمد باشد. ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
اسامی شرکت کنندگان در مسابقه ویژه عید بزرگ مبعث 🌹🌹🌹🌹🌹 ۱ اسماء علی خانی از ماغ ملک ۲ نرگس یوسفی ۳ علی اکبر محمدی از سمنان ۴ صدف حسینی ۵ ثریا کشاورز از شهرستان بیضا ۶ ناهید شریفی از گناباد ۷ سیده فاطمه پورجلال از مسجد سلیمان ۸ رضا کاشانی از تهران ۹ صدف میر طاهر از شاهرود ۱۰ مهناز قادریان از رشت ۱۱ شهناز تقوی از کرج ۱۳ خاتون جوان بخت از نهبندان ۱۴ روح انگیز یوسفی از بجنورد ۱۵ نیما منفرد از شهرکرد ۱۶ زینب کریمی از مازندران ۱۷ مریم نامدار از خرم آباد ۱۸ حسین زارع از تهران ۱۹ طیبه ناظوی از مشهدمقدس ۲۰ خانم هانیه شوریده ۲۱ مریم زابلی از نهبدان ۲۲سمانه شهابی نژاد از کرمان ۲۳ شاهین نجفی از شهریار ۳۳ احمد ایزدی از تهران ۳۴ محمد رضا شوریده از مسجد سلیمان ۳۵ بهاره بابائی از زابل ۳۶ سمیه از رفسنجان ۳۷ یاسر محمودی از یزد ۳۸ فاطمه زابلی از زابل ۳۹ زهرا جوانبخت از نهبندان ۴۰ علی یارمحمدی از کرج ۴۱ حسن جوان بخت از خراسان رضوی ۴۲ طاها جوانبخت از نهبندان ۴۴ پروین رضایی از کرمانشاه ۴۵ زهرا حسینی از اهواز ۴۶ ایوانکی از تهران ۴۷ یوسف بخشی از رشت ۴۸ حمیده نارویی از زاهدان‌ ۴۹ اعظم عزیزی از شهر صالحیه ۵۰ مریم مداح از اصفهان ۵۱ خدیجه کمالی از اصفهان ۵۲ پرویز محقق از ایلام ۵۳ مرضیه رحیمی از استان فارس ۵۴ زهراحیدری استان کهگیلویه وبویراحمد ۵۵ حسین یزدانی از استان البرز ۵۶ بهاره سادات حسینی ۵۷ اسماعیلی از تهران ۵۸ اکرم نجفی از، ازنا - لرستان ۵۹ فاطمه جوابخت از خراسان رضوی ۶۰ حسین جوانبخت از نهبندان ۶۱ علی جوانبخت ۶۲ ندا رفیعی از تهران ۶۳ کریم غلامی از زاهدان ۶۴ فاطمه باقرزاده از بهشهر ۶۵ حسین هاشمی مسگر از کاشان ۶۶ فاطمه صوفی ۶۷ فاطمه سیمری از بنر ماهشهر ۶۸ نبی سلیمانی از تهران ۶۹ اصغر فرهادی از گیلان ۷۰ بهنازمختاری از اصفهان ۷۱ زهرا جوانبخت از نهبندان دوستان عزیزم اگر کسی نامش از قلم افتاده لطفا سریع به آیدی زیر نامش رو ارسال کنه 👇👇👇 @Yare_mahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ در آن هنگامه ها مردی غمین با چشم تر هر شب به کور نور در غار حرا میرفت همه شب با غمی سنگین به بال مرغ اندیشه لبش خاموش بود ولی سر و پایش پر فریاد به فریاد خدایی تا دل بی انتها میرفت تنی لرزان دلی ترسان و بیم از حق تعالی داشت و در آن غار تنهایی روایی روشن از کروبیان عرش اعلا داشت!! 🌹عید بزرگ مبعث مبارک باد🌹 → ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 هر کاری تو بگی انجام میدم. دلم واسه مژگان هم می سوخت، خودش را به آب وآتش میزد که من را از این حال و هوا خارج کند. ولی گاهی به خاطر حرف گوش نکردنهایش کارمان به مشاجره می‌کشید. –میشه خونه روبفروشی بدی بهش بره پی کارش دیگه با ما کاری نداشته باشه؟ مژگان کمی جا خورد و پرسید: –چرا؟ اون خونه حق منم هست. –تو چه بخوای چه نخوای اون این خونه روازت می گیره، با هزارترفند و کلک. شده به زور، مگه نمی‌گی دیونس؟ پس از همین الان بهش بده ولی با شرط. –چه شرطی؟ بااحتیاط گفتم: – این که با راحیل کاری نداشته باشه. فکر نمی‌کردم اینقدر کینه‌ایی باشه، واسه این که راحیل یه بار جوابش رو داده میخواد انتقام بگیره. اخم هایش در هم شد و کنارم نشست. –انگار فریدون قضیه‌ی شمال را برایش تعریف کرده بود چون گفت: –فریدون می‌گفت راحیل بعد از اونم تحقیرش کرده، می‌گفت هیچ دختری تا حالا جرات نکرده اونجوری کوچیکش کنه. – کی؟ مگه چی بهش گفته؟ شانه‌ایی بالا انداخت و گفت: –چه میدونم. بعدشم مگه قرارنشد دیگه به راحیل فکرنکنی واسمش رو نیاری؟ –من دیگه حرفش رو نمیزنم. با لبخند نگاهم کرد و گفت: –اگه این کار رو کنم قول میدی دیگه دراتاقت رو قفل نکنی و مثل اون موقع‌ها که اثری از راحیل نبود، شاد باشی؟ سکوت کردم و او ادامه داد: –آرش، اون الان دنبال زندگی خودشه، اصلا بهت فکر نمی کنه. اصلا اون اسم تو میادقاطی میکنه، میگه دیگه نمی خوام اسمش روبشنوم، ازت متنفره، اونوقت تو... سرم را به طرفش چرخاندم وچشم هایم را ریز کردم. –مگه اون روز حرفهای دیگه‌ایی هم زدید که بهم نگفتی؟ –نه، فقط همونا که بهت گفتم، ولی اون اصلا چیزی از تو نپرسید، قشنگ معلوم بود که نمی‌خواد حرفی ازت زده بشه، تازه اون نامزدشم که امد دنبالش راحیل اونقدر ذوق کرد که یادش رفت از من خداحافظی کنه. جدی و آرام گفتم: –حتما معنی تعهد رو بهتر از من و تو میفهمه. عصبی دستش را گذاشت روی پایم و گفت: آرش فریدون کاری به راحیل نداشته باشه، اونوقت توام به قولت عمل می‌کنی؟ سرم را تکان دادم. –آره. سعی می کنم، فقط یکی دو هفته‌ایی بهم وقت بده. دستم را گرفت و گفت: –قول دادی ها. کلافه گفتم: –باشه دیگه، دستم را از دستش بیرون کشیدم و زود از اتاق خارج شدم. باید می رفتم جایی که هیچ کس نباشد باید نفس می کشیدم... بی هدف راه می رفتم. بعد از مدتی که خسته شدم. راه رفته را برگشتم و سوار ماشینم شدم و به طرف شهدای گمنام راندم. همین که رسیدم صدای اذان از حسینیه‌ی آنجا بلند شد. یادم امد یک بار از راحیل پرسیدم: – حالا اگه یک ساعت بعداز اذان نمازت رو بخونی چی میشه؟ خدا که فرار نمی‌کنه. جواب داد: –آخه وقتی اذان میگن همون موقع نماز بخونی دعاتم اجابت میشه. اذان بهترین موقع برای اجابت دعاست. چون درهای آسمان بازه. بهش خندیدم وگفتم: – حالا درآسمون ریموت داره یا مثل این در قدیمیا ازاین کلون دارهاست؟ اونم خندید و گفت: –نه بابا احتمالا اشاره اییه، شایدم از این کُد دارهاست، کُدِشم خدا تنظیم کرده روی صدای اذان. بعدجدی شد. –فکر می کنم موقع اذان همه ی انرژیهای مثبت میان به طرف زمین وما با نمازخوندنمون سروقت، می تونیم جمعشون کنیم، حالاهرچقدر دیرتربرسیم کمتر نصیب می بریم. قیافه ام را برایش خنده دار کردم و گفتم؛ – چی میگی، مثلا نماز صبح خوندن وقتی غرق خوابی کجاش انرژی داره؟ لبخندمیزنه ومیگه: –آره خب سخته، مثل قرص ویتامین خوردنه، اون لحظه متوجه اثرش نمیشیم اما بعد از یه مدت متوجه میشیم دیگه ضعف نداریم. وضو گرفتم و رفتم داخل حسینیه و قامت بستم. نمی‌دانم این صدای اذان چه داشت که شنیدنش برای من فقط راحیل و خاطراتش را تداعی می‌کرد. بعد از نماز، تسبیح تربت، هدیه ی راحیل را که همیشه همراهم بود را از جیبم درآوروم، همیشه بوی دستهایش را می‌داد. بوی یاس موهایش را...مادر می‌گفت موهایش را کوتاه کرده. پس تلاش می‌کند برای فراموش کردنم. من هم باید سعی کنم. تسبیح را به نیت خودش کنار جعبه‌ی مهرها گذاشتم و با خودم گفتم: "صدای اذان را چه کنم." ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======> ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌