﷽
بنشین!🍃
مرو که در دلِ شب،در پناه ماه
خوش تر ز حرفِ عشق و سکوت و نگاه نیست🌱
.
جایی برای آغاز
آغاز یک جنگ
جنگی در دل🌱👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3794272317C1e6eaadb03
کانال خودمونه عضو بشید ممنون👆
🔹وقتی شنیدم که ترور شده تعجب نکردم . با کاظم توی کمیته کار می کردیم . او رزمی کار بود و کمربند قهوه ای داشت . منافقین خیلی از او حساب می بردند . انگار چاره ای جز ترورش نداشتند.
🔹شهید کاظم خرمی شاد از کارکنان افتخاری کمیته بیستم مهرماه 1358 در تهران توسط گروهک های منافق ترور شد.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
🌹🕊🍃
🍃
#نذر_کرده_امام_رضا_ع
❤️با خانوادهام به زیارت #حضرت_زینب (س) رفته بودیم. روبروی گنبد حضرت زینب (س) ایستادم و شروع به درددل با بیبی کردم از خدا خواستم همسری به من بدهد که انتخاب خودت باشد.
🌹محمدجواد دوست عمویم بود و زیاد باهم رفت و آمد داشتند؛ در شب عروسی عمویم، محمدجواد مرا دید بود. روز بعد مادرش را برای خواستگاری فرستاد.
😅اولین برخورد ما شب خواستگاری بود. محمدجواد بهقدری خجالتی بود که صورتش را پشت گل خواستگاری پنهان کرده بود.
#مدافع_حرم
#زمینه_ساز_ظهور
#شهید_محمدجواد_قربانی
🔻قسمت دوم🔺
🍃
🌹🕊🍃
🍃🌹🕊🍃🌹🕊🍃
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#قاسم_سلیمانی
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
🌷مهدی شناسی ۱۵۹🌷
🔹زیارت آل یاسین🔹
🌹السلام علیک یا بقیت الله فی ارضه
🍃سلام برتو ای یادگار ماندگار خداوند در زمینش
🍃واژه بقّیة از باب بقاء به معنای پایندگی و ثبات چیزی بر حال نخستین خود می باشد ، و آن ضدّ فناء است که نابودی و ناپایداری است. همچنین آنچه از چیزی برجای مانده باشد بقیه آن می نامند .
🍃ترکیب « بقیة الله» در قرآن کریم و روایات خاندان عصمت و طهارت (علیهم السّلام) به کار رفته است. در قرآن این اصطلاح فقط یک بار در داستان حضرت شعیب (علیه السّلام) یاد شده ، پس از آنکه شعیب (علیه السّلام) قوم خویش را از کم فروشی و فساد در زمین نهی می کند، چنین می فرماید: ( بَقِیَّةُ اللهِ خَیرٌ لَکُم أِن کُنتُم مُؤمِنِینَ)( سوره هود: آیه 86. )؛ آنچه را که خداوند [ در ازای چشم پوشی از منافع دنیوی نامشروع ] برایتان باقی می گذارد ، برای شما بهتر است – یا خیر محض است- [ نسبت به آنچه بر اثر کم فروشی یا فساد به دست می آوردید]اگر ایمان داشته باشید.
🍃بعضی در تفسیر آیه چنین گفته اند: اینکه خداوند نعمتش را برایتان پاینده سازد ، از کم فروشی شما بهتر است . و برخی گفته اند : اطاعت خداوند از گردآوری دنیا بهتر است.
🍃 امّا در احادیث و ادعیه و زیارات عنوان « بقیة الله » بسیار به کار رفته که مقصود از آن خلفای الهی و انبیاء و ائمّه (علیهم السّلام) هستند که خداوند آنان را در زمین باقی و پایدار ساخته تا مردمان را هدایت کنند ، بلکه ایشان خود سبب بقای دنیایند.
🍃یا اینکه مقصود اوصیاء و ائمّه اند که بازماندگان و یادگاران انبیاء در امّت هایشان می باشند، چنانکه در یکی از زیارت های آن حضرت است: « اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِِیَّةَ اللهِ مِن أَولِیآئِهِ وَ حُجَجِهِ»
وشاید وجه این تسمیه آن است که امامان (علیهم السّلام) از نور خداوند آفریده شده اند و آیینۀ تمام نمای صفات اویند ، و سایۀ حضرت حق بر زمین می باشند که گویی بخش باقیمانده از او هستند، جز اینکه او خالق است و ایشان مخلوق ، و او منزّه از صفات و حالات ممکنات است.
🦋🦋🦋🦋🔹🦋🦋🦋🦋
#مهدی_شناسی
#قسمت_159
#زیارت_آل_یاسین
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💠شجاعت شهید
💟مجید خیلی شجاع بود
خیلی #مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش❤️ را میداد. نترس و #شجاع بود...
💟مجید تو #حرم گریه میکرد😭 که بی بی بخرتش میگف ببین اشکامو #بی_بی نوکرت اومده ببین منو بخر،
⇜بزار بشم فدات
⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت
⇜عربا عربا بشم
⇜بزار مثل علی اصغرت #لب_تشنه جون بدم ..
خوش به سعادتت😔
#شهید_مجید_قربانخانی
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#قاسم_سلیمانی
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
دوست داشتم
توی آن شلوغی
گنبدت را نگاه کنم
یادتان هست...؟
پاتوق من روبروی ضریح
پای آن پلههای کوتاهی بود که به
صحن انقلاب راه داشت
آنجا که میایستادم
امین الله را که میخواندم
انگار، صدای جمعیت را
دیگر نمیشنیدم...
انگار
حتی زائرها را هم
نمیدیدم؛ آنجا، من بودم و
یک ضریح و
شما که
مهربانیتان
انتهــ....ــا... ندارد . . .
امام رضایی شو
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#قاسم_سلیمانی
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
#به_یاد_شهدا
#شهید_محمدابراهیم_همت
بعد از پایان نماز وقتی سر به سجده میگذارید
مروری بر اعمال صبح تا شب خود بیاندازید
آیا کارمان برای رضایت خدا بوده؟
شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#قاسم_سلیمانی
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت124
ــ اهوم.
به نظر من هر اتفاقی توی زندگی ما میوفته خدا یه چیزی رو یا می خواد به ما بفهمونه یا مارو بسنجه یا خیلی هدفهای دیگه داره...
متفکر گفتم:
–چرا به این چیزا فکر می کنی؟ در لحظه از زندگیت لذت ببر.
ــ اگه فکر کنم بیشتر آمادگی پیدا می کنم واسه اتفاقهای یهویی و غافلگیرانه و راحت تر قبولشون می کنم.
ــ مگه جنگه؟
ــ جنگ که نه، ولی یه جور مبارزس.
ــ تو اینجوری از زندگیت لذتم می بری؟
خندیدو گفت:
– آره، اتفاقا اینجوری جالبتره، همش سرت گرمه خودته. مثل این بازی های کامپیوتری.
ــ وقتی آدم درست زندگی کنه نیازی به این فکرا نیست.
سرش را به علامت مثبت تکان داد.
همان لحظه غذایمان را آوردند و حرف ما قطع شد.
آنقدر گرسنه بودم که فوری شروع به خوردن کردم. چون صبحانه هم نخورده بودم. زیر چشمی زیر نظرش داشتم. احساس کردم معذب است و راحت نمی تواند غذا بخورد. لقمه ی دهانم را قورت دادم و گفتم:
–هنوز با من معذبی؟
چیزی نگفت. یک تکه کباب به چنگال زدم و توی بشقابش گذاشتم و گفتم:
–بخور راحیل دیگه، بعد به شوخی ادامه دادم:
– میخوای من برم تو ماشین غذام رو بخورم تا تو راحت باشی؟
چشم هایش را سر داد به بشقابش ولبخندی زد و گفت:
– نه، من راحتم.
بینمان کمی به سکوت گذشت و اینبار او سکوت را شکست.
– چطوری برادرتون رو راضی کردید؟
ــ به سختی... کلی خان رد کردم تا اینجا، فکر کنم حرف زدن با دایت دیگه آخرین خان باشه.
–نگران نباشید، داییم اونقدر مهربونه، احتمالا می خواد چند تا سوال بپرسه و چندتا توصیه.
با مهربانی گفتم:
– وقتی تو هستی نگران هیچی نیستم، نگرانی من فقط وقتیه که تو نباشی.
سرش را پایین انداخت و حرفی نزد.
غذایم را تمام کردم، به بشقابش که نگاه کردم دیدم، کبابی که برایش گذاشته بودم فقط کمی از گوشهاش خورده. چقدر آرام غذا میخورد.
دستم را زیر چانه ام گذاشتم و نگاهش کردم، امروز گیرهی روسریاش فرق داشت، سنگ فیروزه ایی که بود دور تا دورش نگین های ریز داشت و با یک زنجیر به خود گیره نصب شده بود. رنگ نگین با روسری اش همخوانی داشت. چقدر این رنگ برازندهی صورتش بود. از تغییر رنگ پوست صورتش فهمیدم با این که نگاهم نمی کند ولی متوجهی نگاهم شده است.
یک برگ دستمال کاغذی برداشت و زیر لب خدارو شکری گفت و نگاهم کرد.
–دست شما درد نکنه. لبخند زدم.
–چیزی نخوردی که بگم نوش جان.
باز هم حرفی نزد. گفتم:
–غذات رو می ریزم توی ظرف ببر خونه بخور.
موقع خالی کردن غذا داخل ظرف، تقریبا ظرف پر شد. نچ نچی کردم و گفتم:
– چیزیم خوردی اصلا؟ خدارو شکر که فردا محرم میشیم و این معذب بودنت تموم میشه. وگرنه اینجوری پیش می رفتیم چند وقت دیگه نامرئی میشدی.
صدای پیام گوشیاش بلند شد. بی توجه به حرفهای من نگاهی به پیامی که برایش آمده بود انداخت و گفت:
– مامان پیام داده، داییم نیم ساعت دیگه میاد خونه، زودتر بریم.
ظرف را داخل نایلون گذاشتم و فیگور ترس گرفتم و گفتم:
–وای من می ترسم، یعنی چیکارم داره؟
لبخندی زد و گفت:
–فکر کردید داماد خانواده ما شدن به این آسونیاس؟
فکری کردم.
–میگم نکنه در مورد مهریه می خواد چیزی بگی؟
ــ نه، نگران اون قضیه نباشید.
دوباره با ترس ساختگی گفتم:
– نکنه بگه برو اول چراغ های "کاخ میسور" رو دستمال بکش بعد بیا بهت دختر بدیم، تا بخوام این همه چراغ رو دستمال بکشم پیر شدم.
باتعجب گفت:
– مگه چندتا چراغ داره؟
–فقط نمای کاخ ده هزارتا.
ابروهایش را بالا داد.
– واقعا؟
ــ خب از تعجبت معلومه این گزینه نیست.
خندیدو گفت:
– ولی فکر بدیم نیستا، حالا کجا هست این کاخه؟
ــ هندوستان.
ــ آخ، آخ، اونجام گردو خاک زیاده، حداقل از این دستمال نانوها ببرید، زیاد اذیت نشید.
– بدجنسی نکن دیگه، غریب گیر آوردی؟
چشم هایش روی زمین افتاد وگفت:
اگه این گزینه بودمنم میام کمکتون.
مهربان نگاهش کردم و گفتم:
– تو که بیای چراغ های کل کاخ های دنیارو تمیز می کنم خانم.
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم .
وقتی رسیدیم مقابل خانه شان، با همهی تعارف های راحیل بالا نرفتم و منتظر شدم تا داییاش بیاید.
انتظارم زیاد طولانی نشد، داییاش یک مرد میان سال بود، با ریش کم پشت و کوتاه و لباس شیک و مرتب و چشمهایی میشی، که به نظر مهربان میآمد...
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد..
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#سردار_دلها
#دلتنگ_تو_ایم
#قاسم_سلیمانی
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
فرماندهایکهعاشقگمنامیبود...
گمنامکارکردوبههدفشمرسید...
#استوری
#شهید_بلباسی
#پس_زمینه_گوشی
''بسماللهالرحمنالرحیم''
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
دوستانی که جواب مسابقه #خطبه_غدیر رو ارسال میکنند جواب ها رو جدا جدا نفرستند همه رو در یک لیست و نام و خانوادگی و شهرتون رو هم زیرش بنویسید و به آیدی زیر ارسال کنید👇👇
@Yare_mahdii313
@kamali220
ممنونم از لطف تون و حضور تون 💖💖💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون بخیر التماس دعای فرج
🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟🌙