🌿نماز اول وقت سیره مردان الهی
ای صاحب بخشش و عطا...ای صاحب جلالت و بزرگواری ،به حُرمتِ خوبانت
"حَرِّمْ شَیْبَتى عَلَى النّار"
#ماه_رجب_التماس_دعا
#نمازرا_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#التماس_دعای_ظهوروشهادت
🔥 آهِ غزه
در خون، درخت ظلمتان هر روز میبالید
وقتیکه آتش میگرفت از غم، دلِ خورشید
آغازِ تاریخ شما: پایان آرامش
تمدیدِ تاریخ شما: تهدیدِ بیتحدید
از چشمتان همواره خشم و جنگ میجوشد
لبخندتان صلحِ جهان را میکند تهدید
جرم سگ هارِ شما جرمِ شمایان است
با ظلم صهیون یار و همراهید، بیتردید
پول شما پل شد عبور بمب و موشک را
پهپاد شد، روی سر آوارگان بارید
کودک، عروسک، بمب، ترکش، دستِ کوچک، خون
این قابِ غم در چشم ما هر روز شد تجدید
دستانتان آمد فرود از آسمان با خشم
گلهای باغ غزه را با بمب و موشک چید
رقص شما در غصههای قدس پیدا بود
بر گریههای مادران غزه خندیدید
یک عمر افکندید آتش در همه عالم
هرجا قدم بگذاشتید، آنجا عزا شد عید
بااینهمه، صبر خدا بیش از گمان ماست
او صبر کرد و چرخِ گردون دمبهدم چرخید
اکنون به دامان شما هم آتش افتاده
از بیمِ آتشباد، میلرزید همچون بید
این آتش سوزنده، آه غزه و قدس است
«ذُوقُوا عَذابَ النّار»، آتش میشود تشدید
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
#امریکا_در_آتش
#آتشسوزی_کالیفرنیا
#آه_مظلومان_آتش_میزند
#برشی_از_کتاب
خاطره «مگه من شاهم...»
🥀ماشین که ایستاد فوری پیاده شدم و در را برای حاجی باز کردم.
به خیال خودم می خواستم پیش مهمان های حاج قاسم کلاس کار را حفظ کنم.وقتی پیاده شد،با اخم نگاهم کرد.
نگذاشت برای بعد،همان جا ناراحتی اش را بروز داد و عصبانی گفت:کی به تو گفت این کار رو بکنی؟!آرام گفتم:خب حاجی!دیدم مهمون دارید،بَده.
همان قدر عصبانی ادامه داد:مگه من شاهم که در رو برام باز می کنی؟!هیچ وقت این طور عصبانی ندیده بودمش.
منبع: کتاب سلیمانی عزیز۲ ص ۱۱۰
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید
┏━━━━━━━━🌷🍃━┓
@shohadabarahin_amar
┗━━🌷🍃━━━━━━━┛
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
وصیتنامه حاج قاسم #قسمت_سیزدهم خطاب به علما و مراجع معظم... ✍سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در
💖«#قسمت (آخر)»
🌴💫🌴💫🌴
دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.
🍀سربازتان و دست بوستان
از همه طلب عفو دارم.از همسایگانم و دوستانم .و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم.
از رزمندگان"لشکر ثارالله "
و"نیروی باعظمت قدس"
که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛
خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند..
🌷نمیتوانم از *حسین پورجعفری* نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم🍃
از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم. البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم
"سردار قاآنی" که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.💐
#پنجمین_سال_فراق
#عزیزدلها
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال همراه باشهدا تا آسمان بپیوندید
┏━━━━━━━━🌷🍃━┓
@shohadabarahin_amar
┗━━🌷🍃━━━━━━━┛
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
«ماه آفتاب سوخته» قسمت 8⃣3⃣ ⭐️ساعت حدود هشت صبح است و لبهای کاروان حسین تشنه است، که صدای حربن یزی
🌙داستان«ماه آفتاب سوخته»🌝
قسمت 9⃣3⃣
♻️حربن یزید به شهادت میرسد آنهم در حالی که فوجی از لشکر عمرسعد را به درک واصل کرده، روحیهٔ لشکر بهم ریخته، عمر سعد مکارانه به یسار و سالم اشاره میکند تا این دو غلام ابن زیاد که حلقه نوکری شیطان به گوش دارند غوغایی به پا کنند تا روحیه از دست رفته سپاه برگردد، یسار و سالم جلو می آیند و هل من مبارز می طلبند و یسار فریاد میزند: کجایی بریر؟ کجایی حبیب ؟ که دلم می خواهد در یک مبارزه جانانه سراز تنتان جداسازیم.
حبیب و بریر که یسار و سالم در میدان جنگ به چشمشان نمی اید از جای برمیخیزند تا با یک برق شمشیر آنها را کن فیکون کنند که امام اشاره می کند به جای خود برگردند، در این هنگام عبدالله کَلبی که با همسرجوانش به کربلا آمده، پیش میرود و اذن میدان میگیرد، امام اجازه می دهد و برایش دعا می کند.
♻️عبدالله کلبی جلو می رود، یسار نگاهی به بازوان پهلوانی عبدالله و صورت جوانش می کند و به گمانش که او جوانی خام است پس پوزخندی میزند و میگوید: بریر و حبیب را به مبارزه طلبیده بودیم چه شد که تو مار بچه را به میدان فرستادند؟! حتما از آوازه ما ترسیدند؟!
♻️هنوز حرف در دهان یسار است که شمشیر عبدالله کلبی حوالهٔ یسار می شود و او بر زمین می افتد و سالم در این حال فرصت را غنیمت میشمرد و از پشت به عبدالله حمله ور میشود و شمشیر سالم، انگشتان دست چپ عبدالله را قطع میکند.
ناگهان عبدالله به خروش می افتد و با یک حمله مرگبار، سالم را به درک واصل میکند و سپس رو در روی سپاه کوفه می ایستد و با لبان تشنه مبارز میطلبد، اما سپاه عمر سعد که جنگاوری عبدالله را دیده اند، پا پس میکشد، هیچ کس نمی خواهد با همچین یل شجاعی به پیکار برخیزد.
♻️عبدالله دلش هوای حسین را میکند، به سمت ایشان می آید و حسین در گوشش چیزی زمزمه میکند که لبهای ترک خورده اش به لبخندی زیبا باز می شود و بار دیگر عبدالله به سمت لشکر دشمن می آید.
عمر سعد که میداند سپاهیان زهره شان ترکیده، گروهی را میفرستد تا دست جمعی و به یکباره به عبدالله که خون از دست چپش جاریست حمله کنند، فوجی سرباز به سمت عبدالله حمله می کند، نو عروس عبدالله که شاهد صحنه است و دل دل می کند برای دفاع از حسین و همسرش، در یک حرکت چونان شیرزنی بی باک، عمود خیمه اش را میکشد و با عمود به سمت سربازان عمر سعد حمله میکند، امام دستور میدهد او برگردد و این زن بعد از حمله ای شجاعانه، به سمت خیمه ها برمیگردد، ناگهان گروهی دیگر عبدالله را دوره میکنند و از هر طرف باران تیر و نیزه باریدن میگیرد و سپس پیکر پهلوانی عبدالله بر زمین می افتد.
♻️همسر عبدالله بی تاب میشود، خود را به پیکر عبدالله میرساند، گویی می خواهد از او طلب شفاعت کند، صدایش بلند میشود و مرثیه ها می خواند، هر بند مرثیه ای که بر زبان جاری می کند انگار تیری زهرآگین است که بر بدن عمر سعد مینشیند و اشعه ای روشنایی بخش است که بیم بیدار شدن خفته ای از سپاه میرود
باید کاری کرد وگرنه نیم سپاه با مرثیه های این زن متوجه عمق مظلومیت و حقانیت حسین میشوند، پس شمر غلامش را میفرستد تا این ندای حق را نیز خاموش کنند و این شیرزن دشت کربلا با عمود چوبی که غلام شمر بر سرش فرود می آورد از نفس می افتد و به همسر شهیدش پیوند میخورد.
این صحنه خون مُجمع کوفی را که با تنی چند از دوستانش به سپاه حسین پیوسته اند، به جوش می آورد.
پس مجمع میخواهد با دوستانش کاری کند کارستان...
✍ادامه دارد انشاء الله
برشی از وصیتنامه شهید یوسف قربانی
🌷امروز کشورمان امام زمانی شده ومردم فداکارتمام جبههها را پرکردهاند وامام آن اسطورهی مقاومت وتقوا وپرهیزکاری،دستوربسیج نمود
وفرمودندکه جبهههابایدپرشود.
برادران بشتابیدبه جبهههاکه این شیوه شیوهی مردانی چون علی صفرزادهها وغلامیها میباشد.
🌷برادران عزیزومردم محترم ایران،امروز تمام کفر درمقابل اسلام قرارگرفته ومسئله سرنوشتساز است.اگرخدای نکرده غفلتی بکنیم
دیگرآنها برای ما هیچ چیز نمیگذارند...
🌷برادران سعی کنید شبهای جمعه وشبهای دیگرمسجدرا پرکنید..
برادران انجمن اسلامی شهید وهاج،سعی کنیداخلاقتان،رفتارتان وحرف زدنتان برای خداباشد.نکندخدای نکرده پیروی ازهواهای نفسانی کنید
و بامردم برخورد خوب نداشته باشید..آیاغیرازاین است که روزی ازاین دنیا به دنیای دیگر سفر خواهیدکرد؟پس چه بهتر راهی انتخاب کنیم که صدهاهزارشهیدانتخاب کردند.
🌘🍁شب و عاقبتتون شهدایی🍁🌘
15.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:الاحزاب🦋
آیه:22
القاری:الاستاد:عبدالباسط محمدعبدالصمد