22.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎗لشگر عشق 🖤
🎤همصدا با هم در تمام کشور
✅ به عشق #حاج_قاسم
🔴چرا #۹_دی یک روز ملی است و چرا بزرگداشت آن لازم است؟!
۱. ۹ دی یک مناسبت حزبی نیست بلکه حقیقتا یک یوم الله ملی است. در روز ۹ دی، حامیان یک نامزد به خیابان نیامدند، بلکه مردم با ذائقههای متفاوت فکری و #سیاسی به خیابان آمدند و پاییندی همگان به قانون را مطالبه کردند.
۲. در ۹ دی مردم دیدند که #فتنه_گران پای خود را از حریم یک نامزد انتخاباتی فراتر گذاشتهاند و گام در مرحله براندازی و عقدهگشایی در برابر جمهوری اسلامی برداشتهاند و در این مسیر از هتک حرمت به قانون اساسی، جایگاه ولی فقیه، عاشورای حسینی و خدشه به منافع ملی، امنیت ملی و وحدت ملی ابا ندارند.
۳. در ۹ دی مردم هم چنگ و دندان و نیشخند دشمنان ایران اسلامی را از #فتنه_88 میدیدند، هم تلاششان برای حمایت از فتنهگران با تحمیل تحریمها و فشارهای بیسابقه را و هم بیتفاوتی و بیخیالی فتنهگران و اصرارشان به طی مسیر خائنانه فتنه و دیگر نمیتوانستند بپذیرند این اقدام در جهت احقاق حق یا خدمت به مردم یا حتی خدمت به کسانی باشد که به ایشان رأی دادهاند.
۴. در #۹_دی مردم از ذائقههای سیاسی خود گذشتند و حول محور منافع ملی و قانون اساسی و بیرق امام حسین(ع) جمع شدند و این خروش پر شور باعث شد تا فتنهگران متوجه شوند که حنایشان دیگر حتی نزد حامیانشان رنگی ندارد و ساکتان #فتنه نیز بفهمند که دیگر مهی برای پرسه در آن وجود ندارد.
۵. آری! #حماسه_۹_دی نه تنها برای فتنهگرانی که با بیظرفیتی در برابر رأی مردم شورش کردند، پیامی قاطع داشت بلکه هشداری هم بود برای همه کسانی که در آینده بخواهند در برابر رأی مردم بایستند و از بدعت خطرناک #سران_فتنه تبعیت کنند.
۶. البته در کشور جریانات بیظرفیتی داریم که همواره به غیر از راه قانونی و صحیح، دوست دارند از گزینههای غیرقانونی و فتنهگرانه علیه حاکمیت و آرای مردم، در آنجا که به نفعشان نباشد، استفاده کنند و بدیهی است این جریانات میکوشند قباحت فتنه را بپوشانند و خیانت فتنهگران را یا در حد همان رقابت قبل از #انتخابات توجیه کنند!
۷. آری! امروز اگرچه ١٢ سال از فتنه ۸۸ گذشته است اما "٩ دی" به عنوان نماد روزی که همه مردم در حمایت از قانون اساسی، مقدسات، منافع ملی و امنیت ملی و وحدت ملی ایستادند، در تاریخ ماندگار شد، و بزرگداشت این یوم الله باعث میشود تا هیچ شخص و جریانی، دیگر به فکر شورش در برابر آرای مردم و قانون اساسی نباشد.
۸. ۹ دی روزی است که شورش عظیم فتنه گران علیه جمهوریت و اسلامیت نظام شکست خورد و شکست فتنه ۸۸ همانند تشکیل #جمهوری_اسلامی و در همان راستا امری فرخنده و مبارک است که اگر بزرگ داشته نشود چه بسا زحماتی که برای #انقلاب کشیده شده است و آثار و برکات آن را به راحتی فراموش کنیم و به حفظ آن اهتمام لازم را نداشته باشیم.
@shohadamehrban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نمایش جذاب نیروی زمینی ارتش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ عبرت آموز را از دست ندهید.@shohadamehrban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این سخنرانی حضرت آقا هیچ وقت فراموش نمیشه
#نهم_دی
♦️نهم دی ماه سالروز اعلام برائت مردم از عوامل آشوب، فتنهگران، تجدید بیعت با ولایت فقیه و کشیدنِ جور کم کاری برخی خواص بی بصیرت است
🔹اما سعی دارد فتنه ۸۸ را در حد یک درگیری جناحی و سیاسی تقلیل دهد تا فتنه گرانی را تطهیر کند که برایشان انتخابات صرفا یک بهانه بود و با دروغِ تقلب در انتخابات، اصل نظام را نشانه گرفته بودند!
✨﷽✨
◾️فاطمه زهرا (عليها السلام) الگوى برتر زن مسلمان
✍روايات فراوانى وجود دارد كه عصمت حضرت زهرا (عليها السلام) را اثبات مىكند. حضرت پيامبر اکرم (ص) فرمود: «إن الله يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها؛ (امينى، 1375، 49)؛ كسانى كه خدا و رسول او را مىآزارند، خداوند آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و براى آنها عذابى خواركننده فراهم مىآورد»؛ يا فرمودند: «فاطمة بضعة منّي فمن اغضبها اغضبني».
📚صدوق، 1417 ق، 165 و 575)
از محتواى اين روايات به دست مىآيد كه آزار رساندن به حضرت زهرا (عليها السلام) باعث آزار خدا و رسولش مىشود و مصداق اين آيه خواهد بود: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً؛ بىگمان كسانى كه خدا و پيامبر (ص) او را آزار مىرسانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفتآور آماده ساخته است
📚احزاب: 57
✨﷽✨
🌷شهدا چه آرزوهای قشنگی می کردندچقد زیبا اجابت می شد...
💫حاج احمد آرزو کرده بود:
"بدست شقی ترین انسانهای روی زمین یعنی
اسرائیلی ها کشته بشم"
و حالا دست اونهاست...
💫حاج همت از خدا خواسته بود:
"مثل مولایم بدون سر وارد بهشت بشم"
ترکش خمپاره سرش رو برد...
💫شهید برونسی همیشه می گفت:
"دوست دارم مثل حضرت زهرا گمنام باشم"
سالها پیکرش مفقود بود...
💫آقا مهدی باکری می گفت از خدا خواستم:
"بدنم حتی یک وجب از خاک زمین رو اشغال نکنه"
آب دجله او رو برای همیشه با خودش برد...
💫حاج آقا ابوترابی در مسیر پیاده روی مشهد
می گفت آرزو دارم:
"در جاده عشق (مشهد) از دنیا برم"
تو همون مسیر خدا بردش و روز شهادت
امام رضا در جوار امام رضا دفن شد...
#حاج_حسین_یکتا:
میخواستن
میشد...
میخوایم
نمیشه...
چه کار کردیم با این دل ها...
14.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💝آدم ها وقتی کودکند میخواهند برای مادروپدرشان هدیه بخرند ولی پول ندارندوقتی که بزرگتر میشوند پول دارند اما وقت هدیه خریدن را ندارنداما میرسد روزی که آدم ها پول دارند وقت هم دارند ولی دیگرپدرو مادر @shohadamehrban.💝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظات خاص حال و هوای داخل هواپیمای حامل پیکر شهید سلیمانی برای انتقال از عراق به ایران، از مداحی سیدرضا نریمانی در هواپیما تا خوشآمد گویی برج مراقبت به سردار دلها در سحرگاه ۱۶ دیماه ۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🌹🇮🇷
بازهم پنجشنبه و یاد شهدا...
زیارت میکنیم در این پنجشنبه الهی نیابتا
تمامی شهدا خصوصا امام زاده عصر
سردار همیشه در قلبمان را از سرمزارشان
«قربة الی الله»
یاد و نام تمامی شهدای اقصی نقاط عالم
زنده و پاینده...
🇮🇷🌹🇮🇷
#داستان «سقیفه»
#قسمت: نوزدهم
چند روز از قضیه ی دست رد زدن عباس بن عبدالمطلب به سینه ی خلیفه ی غاصب می گذشت ، آنها مدتی قضیه را ساکت گذاشتند و فقط به فرستادن قاصدی به درب خانه ی علی(ع) بسنده کردند.
آنها می خواستند تا مردم از یاد ببرند که عباس چه گفت و علی چه کرد ، آنها می خواستند با گذشت زمان و جا افتادن بیعت تازه ی مردم ، بیعت گذشته را که پیامبر(ص) برای علی(ع) گرفته بود از خاطره ها محو کنند ....
اما علی(ع) باید ،یک بار دیگر حقی را که از آنِ او بود و حکم پروردگار در آن بود را دوباره برملا کند، او می خواست برای آخرین بار حجت را بر اهل مدینه تمام کند و در تاریخ ثبت نماید که علی(ع) حقش را جار زد اما یاری نیافت تا به کمکشان خلافتی را که غصب شده بود به صاحب اصلی اش برگرداند...
بعد از چند روز که قضیه ساکت مانده بود ، علی (ع) از خانه اش بیرون آمد ، درحالیکه قرآن را در یک پارچه جمع آوری و مُهر کرده بود ،داخل مسجد شد .
ابوبکر و جمع زیادی از مردم در مسجد پیامبر(ص) نشسته بودند.
علی(ع) نزدیک محراب مسجد شد و با صدای بلند به طوریکه به گوش همگان برسد چنین ندا برآورد:
«ای مردم، من از زمانی که پیامبر(ص) رحلت نموده مشغول غسل او و سپس جمع آوری قرآن بودم تا این که همه ی آن را در یک پارچه جمع آوری کردم، بدانید که خداوند هر آیه ای بر پیامبر(ص) نازل کرده در این مجموعه است، تمام آیات را پیامبر برای من خوانده و تأویل آن را به من آموخته است».
علی(ع) با این سخنش فهماند که اگر اسلام محمدی را خواهانید ،اگر دین خدا را برمی تابید، پس بدانید کتاب خدا با تمام تفاسیرش که هر حرف آن حکمت و رازی دارد ، پیش من است، اگر می خواهید؛ این گوی و این میدان...ولیّ خدا را دریابید و غاصبان خلافت را رها کنید.
علی گفت، اما صدا از جمع بلند نشد...
مولایمان نگاهی به جمع غافل و پیمان شکن روبرویش کرد و ادامه داد «این کار را کردم تا فردا نگویید، ما از قرآن بی خبر بودیم»و بعد نگاهی معنا دار به جمع کرد و فرمود:« روز قیامت نگویید که من شما را به یاری خویش نطلبیدم و حقم را برای شما بیان نکردم و شما را به اول تا آخر قران دعوت نکردم»
علی گفت و گفت و گفت ،اما هیچ یک از دنیا پرستان پیش رویش نفهمید که علی همان قرآن است و قرآن همان علی ست و بارها و بارها این سخن در کلام پیامبر آمده بود که علی با قرآن و قرآن با علی ست ، این دو از هم جدا نمی شوند تا در حوض کوثر در بهشت به من برسند و چه بی سعادت بودند این دنیا پرستان بی دین، چه بی لیاقت بودند این مسلمان نماهای مدعی و قرآن را در غربت خود تنها گذاشتند.
در این هنگام که علی(ع) این سخنان را فرمودند، عمر که در جمع حضور داشت پاسخ داد : ای ابوتراب، آنچه که از قرآن پیش روی ماست ،ما را کفایت می کند و احتیاجی به آنچه ما را دعوت می کنی نداریم!
و علیِ مظلوم ، با شنیدن این سخن ، تنها تر از همیشه وارد خانه شد....
علی(ع) تلنگری به جمع زد تا اگر فطرت پاکجویی در آنجا باشد به خود آید....
اما به خود که نیامدند هیچ، کینه های درون سینه شان از حقد و حسد که سالیانی دور در آن انبار کرده بودند، به جوش آمد و واقعه ای را رقم زدند که تا قیام قیامت لکه ی ننگش بر دامان بشریت مانده است و غربت و مظلومیت این واقعه، مُهری شد که بر جبین شیعه خورد تا واقعه ها پس از این واقعه پیش آید...تا خوردن سیلی زهراپویان تکرار و تکرار شود.......و گذشتگان چه ظلم عظیمی کردند و چه ظلم عظیمی می کنیم ما، اگر واقعیت این مطلب را به همگان نرسانیم و نگویم که حق با مادرمان زهراس و حقیقت در ولایت مولایمان علی ع بود و بس...
#ادامه دارد....
🖊به قلم :ط_حسینی
🖤🌹🖤🌹🖤🌹🖤🌹
#داستان«سقیفه»
#قسمت :بیستم
علی(ع)، این قرآن ناطق ، وارد مسجد شد و قرآن را بر جماعت داخل مسجد عرضه داشت ، سخنان علی(ع) به ثمر می رسید اگر نبودند کسانی که به میان حرفش میدویدند و ذهن مردم را از حقایق دور می کردند.
علی(ع) که وارد خانه شد و درب خانه را بست.
عمر از ترس اینکه ،فطرت خداجوی ملت با تلنگر علی(ع) گُر گیرد ، رو به ابوبکر نمود و گفت : هم اینک به سراغ علی(ع) بفرست، او باید بیعت کند ،تا او بیعت نکند ما بر پایه ای استوار نیستیم، اگر چه امنای او بیعت کنند.
ابوبکر با این اشاره ی عمر ، قاصدی نزد علی(ع) فرستاد و گفت :«دعوت خلیفهٔ پیامبر را پاسخ بگو»
قاصد ابوبکر پیام را به امیرالمؤمنین رسانید و علی(ع) فرمودند:«سبحان الله ! چه زود بر پیامبر دروغ می بندید ،او و یارانش می دانند که خداوند و پیامبرش ،غیر مرا خلیفه قرار نداده اند»
قاصد بازگشت و جواب مولای متقیان را به ابوبکر رساند.
ابوبکر که در جمع یارانش احساس بزرگی می کرد دوباره قاصد را روانه نمود و گفت :بگو ،جواب امیرالمؤمنین ابابکر را بده!
قاصد دوباره درب خانه را زد و گفته های ابوبکر را به علی(ع) رساند.
امیرالمؤمنین ،علی بن ابی طالب فرمودند:«سبحان الله! دیر زمانی از پیمانتان نگذشته است که آن را فراموش کرده باشید ،او(ابوبکر) خوب می داند که این مقام(مقام امیر مومنان بودن) جز برای من صلاحیت ندارد، پیامبر به او میان هفت نفر امرکرد و همه ی آنها بر امیرمؤمنان بودن من تسلیم شدند ، در آن هنگام ،او و رفیقش عمر از میان آن هفت نفر از پیامبر پرسیدند:ایا این امر خداوند و پیامبر اوست؟ و پیامبر هم پاسخ داد: آری، حقی از خدا و پیامبر اوست، علی امیرالمومنین و رئیس مسلمانان و صاحب پرچم سفید نشاندار است ، روز قیامت خداوند او را بر پل صراط می نشاند تا دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به جهنم بفرستند....»
چون این پیغام از جانب مولا علی (ع) به خلیفه ی غاصب و رفیقش رسید و همگان بر صحت گفتار علی(ع) شهادت می دادند، آن دو به ناچارجوابی ندادند و آن روز هم قضیه را به طور مصلحتی ساکت گذاردند.
و زهرای مرضیه ، این دختر داغدیده ،شاهد تمام این پیغام و پسغام ها و این ظلم و غصب و پیمان شکنی ها بود ....
مادرمان زهرا ،اشک از چهار گوشه ی چشمان مبارکش روان بود و نمی دانست بر کدامین داغ بگرید.بر عروج پدری که از جان عزیزترش می دانست؟ بر مظلومیت همسری که نفسش به نفس او بند بود ؟ بر غصب حق خلافت ،ولیّ زمانش بگرید یا بر پیکر اسلام که ناکسانی آن را به بیراهه می کشاندند...بر دینی که داشت از مسیر خدایی اش خارج می شد.... آری او میبایست بر تمام این دردها بگرید ، بگرید و بگرید تا جایی که به او بگویند : یا شب گریه کن و یا روز...
آن روز هم چون به شب رسید باز علی(ع) ،فاطمه (س) را بر الاغی سوار کرد و دست حسن و حسین ع را در دست گرفت و دوباره صحنه ای دیگر از غربت و مظلومیت به رخ مردم پیمان شکن کشیده شد.....
علیِ مظلوم درب خانه ی همه ی اصحاب پیامبر را زد و در اثبات حق خود آنها را به خدا قسم داد و از آنها خواست تا او را یاری کنند....اما باز هم فقط چهار نفر با او همصدا شدند...
#ادامه دارد....
🖊به قلم :ط_حسینی
🖤🌹🖤🌹🖤🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کانون بسیج فرهنگیان منطقه مهربان