#هیچ_وقت_برای_شروع_دیر_نیست... 🎥 ماجرای تأمل برانگیز جوان تار زنی که آیت‌الله شد. 🔸️شخصی که تا چهل سالگی اهل دیانت نبوده... اما از چهل سالگی تصمیم میگیره به بندگی خدا مشغول بشه و تبدیل میشه به یک عارف الهی که خیلی از بزرگان شاگردش میشن.

یوسف جوادیان: رئیسی وارث ناکارآمدی ها.... 👈👈👈دوستان عزیز این نوشته شاید ۱۰ دقیقه زمان ارزشمندتان را بگیرد،،،ولی در نظر داشته باشید برای متن آن حداقل ۶ تا کتاب مطالعه شده و برآیند آن ۶ کتاب این ده دقیقه است پس ارزش وقت گذاشتن خواهد داشت. ✍✍✍یوسف جوادیان اگر بدقت با چارچوبی علمی(جامعه شناسی،سیاسی،روانشاسی اجتماعی و ...) تاریخ انقلاب اسلامی را ورق بزنیم و به سال ۵۷ و قبلش برگرشته مسائل سیاسی و اجتماعی آن روزها را در قالب امامت امام خمینی (ره) بازنگری کنیم،فلسفه و انگیزه انقلاب اسلامی چنین به نظر می رسد: ۱)گرایش های خودکامانه حاکمیت ۲)تمرکز جاسوسانه و سرکوب نخبگان ۳)اسراف و تبعیض و نخبه گریزی ۴)بی احترامی به سنت اسلامی و فرهنگ اسلامی رسوب شده در جامعه ۵)سیاست های غربگرایی محض و وادادگی سیاسی و نظامی با عناوینی متضادی همچون ژاندارم منطقه ۶)تکیه حاکمیت به بیگانگان و گریز از قدرت اجتماعی و مردمی ۷)سیاست های اقتصادی تبعیضی و بی توجهی به توزیع ثروت موجد عدالت اجتماعی و ... 👈و انقلاب ۵۷ دقیقا بر آوارهایی از این همه ناکارآمدی رخ می دهد،،، رویکرد انقلابی حضرت امام خمینی (ره)، به معنای عمیق کلمه بود، نه به معنای سطحی و سیاسی رایج. یکی از مشکلات ما این است که هنوز درست انقلاب نکرده‌ایم! انقلاب ما توانست تغییرات حاکمیتی پیش اورد، ولی در فرهنگ و ساختارها و بسیاری عادات سیاسی و اجتماعی ، گویی هنوز انقلابی رخ نداده است. اینکه بعد از چهل سال گذشت انقلاب امام حاضر و ناظر بر روند سیاسی و اجتماعی حاکمیت پدیدار از انقلاب،هنوز اظهار بر انقلابی گری می فرمایند نه دیپلمات؛ یعنی در مقابل اراده ای که فکر کند با انقلاب و تغییر حاکمیت و روی کارآمدن افرادی با ظواهر متضاد از حاکمیت قبلی و بازتولید طبقات اجتماعی و سیاسی اینبار در بطن نظام سیاسی جمهوری اسلامی و تولد جریانی که خود را بالاتر از مردم دانسته و می خواهد با گریز از مردم به اینترپل بیگانگی پیوند دهد و در بطن جمهوریت و اسلامیت باز حق جانبانه تمامیت خواهی می کند و در مجلس شورای اسلامی دوره پنجم با توجیح تداوم برنامه‌های سازندگی نیازمند تمدید دوره‌ی ریاست جمهوری ، در صدد برآمدند تا زمینه را برای تغییر قانون اساسی و امکان مجدد ریاست جمهوری فراهم کرده و زمینه های دیکتاتوری شیخی شبیه اعراب حاشیه خلیج فارس در نظام جمهوری تشیع بوجود آورند.همکنون نیز مشاهده می شود افراد منتسب به همان جریان، مدعی نبوغ ارثی کرده و مرعشی وار بر طبل قدرت ذاتی شان می کوبند و با بی شرمی جلوی دوربین صدا و سیما بین سطح شعور و قدرت سیاسی خودشان و مردم مرزبندی موهومانه می کنند. 👈آری رئیسی وارث این موهومات ساختاری سیاسی، برآمده از دوران سازندگی است. حلقه ی انحرافی از حلقه‌های مرموز در تاریخ انقلاب اسلامی است که تاکنون هزینه‌های سنگینی بر انقلاب و کشور تحمیل نموده است. این حلقه از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲ توانست در ساختار قدرت جایگاهی به دست آورده و برنامه‌های خود را پیگیری نماید. دولت مذکور در سال ۱۳۸۴ با تکیه بر گفتمان انقلاب اسلامی و شعارهای انقلابی که طی سال‌های منتهی به ۸۴ توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی و نیروهای انقلابی و در مبارزه با جریان تجدیدنظرطلب حول دال اصلی ولایت و دال‌های فرعی عدالت، استکبارستیزی، استقلال و پیشرفت گفتمان‌سازی شده بود، توانست به قدرت برسد. دولت نهم تا مدت‌ها با ورود نیروهای انقلابی در آن و طنین انداز شدن شعارهای انقلاب در حرف و منعکس شدن روحیه انقلابی در عمل، خوش درخشید، اما به مرور زمان با نقش‌آفرینی حلقه مرموز و انحرافی فوق و پر رنگ شدن ادبیات و کلیدواژه‌های آنان مانند انسان‌گرایی، جهانی‌شدن، مکتب ایران، کوروش و ... درخشندگی دولت کم شده و در نهایت تمامی تلاش‌ها و اقدامات بزرگ صورت گرفته در دولت‌های نهم و دهم به حاشیه رفت. این حلقه اقدامات خود را پس از پایان حضور در دولت متوقف نکرد، بلکه پس از فترتی کوتاه دیگربار اقدامات مخرب خود را شدیدتر از گذشته آغاز نمود. حلقه فوق تاکنون برای ترویج دیدگاه‌های خاصش (به خصوص در میان متدینین و انقلابی‌ها) حداکثر استفاده را از ادبیات انقلابی و اسلامی داشته و با بهره‌گیری از انواع روش‌های تبلیغاتی و عملیات روانی، خود را در جایگاه مظلوم نشانده و هرگونه نقد و پرسش از خود را فاقد منطق، سیاسی و جناحی جلوه داده است. متأسفانه در روشنگری و تبیین مسئلهٔ انحراف، نیروهای انقلابی متوسل به مستندات و قرائنی شدند که هضم و پذیرش آن و نیز امکان اثبات و تبیین آن برای عموم مردم مشکل بود. حال آن‌که صرف‌نظر از درستی و اعتبار این مستندات، انحراف عقیدتی این حلقه، در مواضع و اظهارات و کنش‌گری رئوس حلقهٔ انحراف مشهود بوده و هست. 👈آری دولت رئیسی اکنون میراث دار آوارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی انقلاب مخملی شکست خورده بنفشین نیز می باشد. ✅و اما دوست نماهای خودخواه

این قشر از سیاسیون منفعت طلب که سابقه سیاسی شان به طول تاریخ بشری بر میگردد و این ها همیشه و همه جا وجود دارند و با ترفندهای خاص که فکر می کنند همه را فریب داده اند ولی در چارچوب فکری "یومنون بالغیب" جز خویشتن را فریب نداده اند و خود را و جاودانگی شان را بر عبث و ناپایداری و فناپذیری و زودگذری فروخته و معامله ای دو سرباخت کرده و چقدر حض می برند که زرنگی کردند، اکر دقت شود این قسمت از متن بیشتر صبغه ی مذهبی گرفته است،،،چرا که مخاطبین هدفمان قشری است مذهبی نما و انقلابی نما.... این ها که در بدنه دولت های انقلابی رخنه کرده و با شعارهای تعامل===》معامله دنیوی می کنند. جذب حداکثری=》خیانت حداکثری میکنند. و با شعار مصلحت،حقیقت را ذبح شرعی می کنند. و با یک زرنگی بزدلانه و محافظه کارانه (حفظ میز و صندلی(جایگاه سیاسی و اجتماعی)) علی و حق و حقیقت را به صندلی چرم و میز چوبین می فروشند. و در بزنگاه‌های حساس و سرنوشت‌ساز، موجب تحمیل هزینه‌های زیادی به حکومت نیز می شوند.که راه تشخیص انقلابی نماها و مذهبی نما ها طبق سفارش کتاب مقدسمان قرآن،تطبیق ادعا با عمل می باشد.انقلابی نما کسی است که، انقلابیون اصیل و پیروان راستین ولایت و مدافعان برحق گفتمان امام و رهبری و پاسداران واقعی نظام مقدس جمهوری اسلامی را انقلابی نما می‌داند. او معمولاً انقلاب را برای خود و منافع شخصی خود می‌خواهد ولی در همان حال ممکن است در ظاهر تندتر و داغ‌تر از هر انقلابی‌ای ظاهر شود و همین ظاهرسازی شناخت او را سخت می‌کند و برای آشکارسازی چهره اصلی شأن چاره‌ای نیست مگر اینکه به ابزارهای دقیق شناخت انقلابی‌های اصیل رو بیاوریم.اینان خود را محور انقلاب می دانند. معمولاً انقلابی نماها در مواقعی که منافع خود را در خطر می‌بینند سریع تغییر جهت داده و با تاکید ظاهری برآرمان‌های انقلابی، تلاش می‌کنند خود را از نیروهای اصیل انقلاب جلوتر نشان دهند به طوری که حتی برخی مواقع چهره‌های واقعی انقلاب را هم مورد هجمه قرار می‌دهند و تلاش می‌کنند تا ارزش‌ها، خدمات و جایگاه عمیق اجتماعی و اسلامی آنها را خدشه دار کنند تا بتوانند با مخدوش کردن انقلابیون واقعی، جایگاه خود را در انقلاب تثبیت نمایند. انقلابی‌نما راحت دروغ می‌گوید، تهمت می‌زند و آبرو می‌برد؛ درگیر واژه ها و کلید واژه ها هستند،اخلاق و تقوا را برای اهداف شخصی و گروهی ذبح می‌کند و انقلاب را یک شرکت سهامی می‌داند که حضور افراد جدید، سهم و موقعیت او را به خطر می‌اندازد. انقلابی‌نما متأسفانه کارش تنها با هیاهوی پوچ، تفرقه‌انگیزی و نفرت‌پراکنی پیش می‌رود.راحت مردم را از انقلاب دفع می کند و هیچگونه تقلایی برای جذب ندارد چرا که با خودمحوری قرار دان برای انقلاب وجود سایر افراد را رقیب تراشی میداند.مغزشان به اندازه حرفشان رشد نکرده و با مارک زنی های کلیشه ای کثیف خود را محوریت انقلاب می داند. 👈آری رئیسی وارث دولتی است که اینان در بدنه اش رخنه کرده اند. و اما تکلیف چیست: امروز بیشتر از همیشه بچه بسیجی امامین انقلاب بایستی سنگینی مسئولیتشان را بر دوش حس کنند همون سنگینی که در قرآن می فرماید: اِنّا عَرَضْنَا الْاَمانَةَ عَلَی السَّموات وَ الْاَرْض وَ الْجِبال فَاَبَین اَن یحْمِلْنَها وَ اَشْفَقْن مِنْها وَ حَمَلَهَا الاِنْسان اِنَّه کان ظَلوماً جَهولاً ما این امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، از تحمل آن اِبا کردند و از آن ترسیدند، انسان آن را حمل کرد.... در اسلام، انسان موجودی است که امانت‌دار خداست و برگیرنده امانتی که خدا بر زمین و آسمان و کوه‌ها، عرضه کرد و نپذیرفتند. امانت را انسان برداشت، یعنی "مسئولیت" را پذیرفت که "امانت" همان "مسئولیت" است. پس انسان به خاطر انسان نیست، انسان آزاد غیر مسئول نیست، آزاد مسئول است، نه مجبور است و نه آزاد.هر انسانی امانتدار خداوند است (چون فرزند آدم است) و مسئول. و نه تنها مسئول گروه و خانواده و مردم خویش، که در برابر تمام وجود و اراده حاکم بر وجود، و در برابر همه کائنات مسئول است. این است دامنه مسئولیت انسان.هیچ بهانه ای برا از دوش برداشتن مسئولیت برای جوان مومن انقلابی مطرح نیست،،،،امروز با چنین رویکردی از مسئولیتی انسانی و الهی مان در قبال موفقیت دولت انقلابی مسئولیم،با همه ی این شکاف ها و گسل هایی که شمرده شد،با تحلیل عمیق و درست علمی از وضع موجود برنامه ای برای رسیدن به وضع مطلوب باید داشته باشیم،از همه ی داشته هایمان بایستی هزینه کنیم تا سرمایه ای برای آخرتمان اندوخته باشیم بدون هیچ چشم داشت دنیوی،،،پاک و خالص....اخلاص در عمل

اخلاص ! اخلاص ! و می دانم ای خدا ، می دانم که برای عشق زیستن و برای زیبائی و خیر ، مطلق بودن ، چگونه آدمی را به مطلق می برد، چگونه اخلاص این وجود نسبی را ، این موجود حقیری را که مجموعه ای از احتیاج هاست و ضعف ها و انتظار ها ، “مطلق “می کند! در برابر بیشمار جاذبه ها و دعوت ها و ضرر ها و خطر ها و ترس ها و وسوسه ها و توسل ها و تقرب ها و تکیه گاه ها و امید ها و توفیق ها و شکست ها و شادی ها و غمهای همه حقیر  - که پیرامون وجود ما را احاطه کرده اند و دمادم ما را بر خود می لرزانند ، و همچون انبوهی از گرگ ها و روبا ه ها و کرکس ها و کرم ها ، بر مردار «بودن » ما ریخته اند، با یک خود خواهی عظیم انقلابی ، که معجزه ی ذکر است و زاده ی کشف ِ بندگی ِ فروتنانه ی ِ خویشتن ِ خدایی ِ انسان است- ناگهان عصیان می کند ، عصیانی که با انتخاب ِ تسلیم ِ مطلق به حقیقت ِ مطلق ، فرا می رسد و از عمق ِ فطرت شعله می کشد و سپس با تیغ ِ بوداوار ِ بی نیازی و بی پیوندی و تنهایی ، “مجرد “می شود و آنگاه از بودا فراتر می رود و با دو تازیانه ی «نداشتن »و نخواستن همه ی آن جانوران آدم خوار را از پیرامون ِ انسان بودن خویش می تاراند و آنگاه، آزاد ، سبکبار، غسل کرده و طاهر ، پاک و پارسا، «خود »شده و «مجرد»و «رستگار» ! انسان شده و بی نیاز ، به بلند ترین قله ی ِ رفیع  معراج ِ تنهایی می رسد و آنجا همه ی «من» های دروغین و زشت را ، که گوری است بر جنازه ی شهید ِ آن من ِ راستین و زیبا و خوب ، که همیشه در آن مدفون است و از چشم خویش نیز مجهول و از یاد خویش نیز فراموش ، فرو می ریزد، با «ذکر» ، با «جهاد ِ بزرگ» و با «مردن پیش از مرگ» از درون ، به هجرت آغاز می کند ، هجرت از آنکه هست ، به سوی آنکه باید باشد. تا… به اخلاص میرسد و «بودنِ آدمی »به خلوص !خالص شدن برای او بروی او ، اخلاص: «یکتایی»! آری ، یک توئی ! آنگاه اینچنین «بنده ی خاشع »، که به بندگی خدا گونه ای شده  است در زمین و اینچنین «دوستی خاکی»، که در دوست داشتن ، خدائی شده است ، چه ! دوست داشتن اگر به اخلاص رسیده باشد ، دوست را با دوست مانند می کند از زندگی زنده تر است و از خوشبختی جدی تر! نیاز ، هراس، چشم داشت ، حق شناسی ، حق کشی ، خطر ، امنیت ، سود و زیان ، دشمنی ها و دوستی ها ، نفرین ها و آفرین ها ، شکست ها و توفیق ها ، شادی ها و غم ها… که گرگ ها و کرکس هایی بودند ، وحشی و آدم خوار ، اکنون حشراتی شده اند بازیچه ی حقیر ِ مرد! و مرد «جزیره ای در خویش » در اقیانوس ِ وجود، تنها و به خویش ، اقلیمی از چهار سو ، محدود به خویش ، بی خطر ِ موج ،بی نیاز ِ ساحل نیل به آب ، اما بی آلایش ِ آب ، شکفته و گسترده در زیر بارش خورشید ، مکنده ی آفتاب! و اکنون اوست که می تواند زندگی کند ، تنها با طعام ِ عقیده و شراب ِ جهاد. و بمیرد «شهیدوار»، به همان زیبایی و درستی و آزادگی ، که زندگی می کند ، و اوست که چون صوفی نیست «شیعه» است ، بودائی نیست«مسلمان »است. در همین معراج ِ تجرد  نمی ماند ، باز می گردد ، به سوی خاک، بسوی خلق ، با کوله بار سنگین ِ مسئولیت: بار سنگین ِ امانت، تا بنگرد بر چهره ی یتیمی که بر او ، به خشونت ، تشر زده اند ، بر گرده ی اسیری که بر آن ، تازیانه ، خط ِ کبود ِ ستمی نقش کرده و بر گرسنه ی خاموشی که شرم ، مجال ِ مستمندی به وی نمی دهدو… بر نسلی که قربانی می شود و بر عصری که قهرمان می جوید  و بر هر چه در زیر  ِ آسمان می گذرد … و او برای از دست دادن ، برای رنج کشیدن ، برای تحمل کردن و برای مردن تردید ندارد! مرگ- نه حلاج وار : “مرگی پاک ، در راهی پوک” که علی وار :  برای خشنودی ِ خدا یعنی در خدمت  به خلق، برای او تنها کاری است در زندگی که خود نیز از آن سود می برد! و علی ، تا لبه ی زهر اگین ِ پولاد را د پرده های مغزش حس می کند ، احساس می کند که بار سنگین آن امانتی که آسمان و و زمین و کوه های سنگ را می شکست ، از دوشش افتاد ، آزاد شد ! از شوق گوئی مژده ای را فریاد می کشد : ”فزت ورب الکعبه به خداوند کعبه ، نجات یافتم !  “ اخلاص: یکتائی در “زستن”، یکتائی در “بودن” یکتوئی در ” عشق و پرستیدن" 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 امروز هم نو انحراف گراهایی چون نماینده ی تبریز با رویکردی پوپولیستی همچون لیدرشان در سیاست تقلیل سرمایه های اجتماعی نظام رخنه کرده و می خواهد بر پیکره ی مشروعیت حاکمیت ضربه بزند که نمودش همین اغواگری هایی بود که در سوژه ی خودروی نمایندگان این دوره بر افکار عمومی مطرح کرده و جریان سازی نمود،کمااینکه اگر ایشان دغدغه ی تبعیض و رانت بود می توانست با قوانین موجود ساختاری مجلس از وقوع چنین موضوعاتی پیش گیری کند،نه اینکه بایستد و با عوام فریبی چیره دستانه مشروعیت مجلس را تخریب کند.

هنوز مشخص نیست این فرد در کجای ایدئولوژی حلقه ی انحرافی قرار دارد،،،آیا می داند در آموزه‌های حلقه انحراف، «انسان» محور اصلی خلقت است. در این نگاه، همه هستی در خدمت انسان است و اگر انسان نباشد، هستی عبث و بیهوده خواهد بود. آیا نماینده ی پوپولیست می داند از نظر این حلقه، بدون وجود انسان این بیهوده‌گی به حدی است که حتی وجود خدا هم معنایی نداشته و این وجود انسان است که به خدا معنا می‌بخشد.چه هم سویی بین افکار فاشیست_کوروشیست و امانیستی(انسان محوری) حلقه ی انحرافی با این نماینده ی تبریزی وجود دارد. 👈آری رئیسی وارث شکاف های اجتماعی و سیاسی حلقه ی انحرافی است. و اما جریان مخملی... این جریان که اتاق فکرش در انگلیس و آمریکا بوده و با الهام گیری از انقلاب های مخملی که نمادش یک رنگ(بنفش) و یک ابزار(کلید) است و تجربه های موفقی در برخی کشورها همچون چکاسلواکی،قرقیزستان،اوکراین،گرجستان داشته و انقلاب رنگی یا  مخملی(velvet revolution)از جمله مهمترین تغییرات آرام محسوب می شود. انقلاب رنگی یا انقلاب مخملی نوعی دگرگونی بدون خونریزی و یا براندازی به روش غیر خشونت آمیز( براندازی نرم) است. نکته‌ای که توجه مضاعف به این موضوع را فراهم ساخته است، مربوط به تلاشی است که برای تبدیل آن به الگوی تغییر ساختار سیاسی در کشورهای در حال گذار،  مخالف و معارض توسط غرب به ویژه آمریکا صورت می گیرد. در نظام بین‌الملل کشورهایی هستند که پس از چند دهه تجربه تحولات سیاسی خاص، در حال تغییر و ورود به شرایط سیاسی جدیدی هستند. تحقق انقلاب‌های رنگی در این کشورها می‌تواند تحول سیاسی در این جوامع را در مسیری خاص که عمدتاً مبتنی بر ارزش‌های لیبرال و نظام‌های دمکراسی غربی است هدایت کند. در کشور ما نیز این برنامه از سال ۱۳۸۸ استارت خورده و پس از وقفه ای چهار ساله دوباره در سال ۱۳۹۲ جان گرفت و بر عرصه سیاسی کشورمان چیره گشت،انقلاب‌های رنگین و مخملین جنگ و مبارزه نوین و بدون خشونت است که در راستای راهبرد جهانی امریکا برای پر کردن خلاء قدرت شورای سابق در اروپای مرکزی و شرقی آسیا مرکزی و قفقاز و از میان برداشتن موانع هژمونی آمریکا عملیاتی گردید به طور کلی اهداف امریکا از ساماندهی انقلاب‌های رنگین در کشور‌های هدف را در چارچوب حوزه‌های زیر می‌توان بررسی کرد: 1. تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی ژئواستراستژیکی 2. کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن 3. حذف و یا مهار نظام‌های چالشگر و موانع نظام هژمونیک امریکا 4. ممانعت از ایجاد اتحادیه‌های نظامی و امنیتی در آسیا، خاورمیانه و آسیای مرکزی 5. همسو نمودن کشورهای هدف با سیاست‌های آمریکا 6. فرصت‌سازی اقتصادی برای آمریکا 7. مهار بیداری اسلامی خوشبختانه مثل همیشه وجود رهبری سیاسی و اجتماعی و دینی آگاهانه در کنار بصیرت مردمی، هرچند این محاسبات در ایران را شکست داده ولی همچنان توانسته شکاف های اجتماعی و سیاسی متعددی در حاکمیت بوجود آورد، حرکت‌های اعتراضی ساماندهی شده آشوب‌های غیر متمرکز به صورت غافلگیرانه به منظور القای عدم امنیت روانی؛تولید و انتشار مستمر و سازماندهی شده شعارهای تحریک کننده طرفداران حکومت جهت تجمعات آشوبی،در هر روز به یک بهانه؛استفاده از نماد رنگی، نام جنبش و لوگوی مشخص؛حیطه‌بندی و منعطف نمودن فعالیت‌ها در اختیار یک مسئول مخفی؛جمع‌آوری عناصر مخالف و معارض نظام سیاسی و اجماع آنها از سیاستمداران تا هنرمندان و فوتبالیست ها ؛ وجود عناصر نفوذی در نهادهای انتظامی-امنیتی به منظور تبادل اطلاعات جهت تصمیم‌گیری و خنثی‌سازی و تاثیر‌گذاری بر اقدامات آنها؛اجرای فرآیندی و مرحله‌ای ناآرامی‌ها به صورت کاملاً تعریف شده ؛تلاش در جهت دو قطبی کردن فضای سیاسی، اجتماعی (غلبه احساسات بر عقلانیت)؛ تشکیل جبهه ائتلافی مخالفین به ویژه در سطح نخبگان کشور؛توهین و تحقیر مسئولین عالی نظام با هدف سلب اعتماد ؛استفاده از شیوه‌های پیچیده ارتباطی و اطلاع‌رسانی به منظور هماهنگی فعالیت‌ها به ویژه در فضای سایبری؛آموزش به سر شبکه‌های ناآرامی، استخدام و عضوگیری فعالان؛ استفاده از ارتباطات هدفمند تشویش برانگیز و اتحادآمیز؛دیوار نویسی، پخش شبنامه، تراکت و بروشورهای تبلیغی در سطح شهرها

🔴 تبعات سخت برگشت جنگ 🔹 وزیر امور خارجه: گویا واشنگتن و تل‌آویو به تبعات سخت بازگشت به جنگ فکر نکرده‌اند. وجود ناو جنگی تمام‌کننده نیست وجود «اراده فلسطینی» تمام‌کننده است.

۱۰ آذر ماه سال خورشیدی در ایران، به مناسبت سالروز کشته شدن سید حسن مدرس به‌ عنوان روز مجلس شورای اسلامی نامگذاری شده است. روز مجلس شورای اسلامی گرامی باد

اندر حکایت انتخابات شاید بیش از صد روز به انتخابات آینده که خیلی ها سنگش را به سینه میزنند نمانده باشد، اما آنچه که در ذهنها متبادر میشود اینستکه چگونه انتخاب کنیم که غلط و خسارت بار نباشد، شاید به ذهن آدمی خطور کندکه مگر انتخابات خسارت بار میشود! بله میشود، یک انتخاب بد میتواندمسیریک ملت و حتی یک انقلاب را عوض کند، میخوای مثال بزنم؛ ۲۹ دی ماه۱۳۷۷وقتی روزنامه خرداد وابسته به جریان موسوم به اصلاح طلبی طی مطلبی به دفاع از روند سازش با اسرائیل پرداخت و دوم خرداد ۱۳۷۶ (انتخاباتی که منجربه روی کارآمدن محمدخاتمی شد) را"نقطه پایانی"برسیاست مقاومت در برابر اشغال گری رژیم صهیونیستی دانست؛ خیلی ها فکر میکردند عبدالله نوری به عنوان صاحب امتیاز و مدیر مسئول این روزنامه با توجه به سابقه اش در سالهای آغازین انقلاب، نسبت به اصلاح این موضع گیری اقدام خواهد کرد تا دامن جریان سیاسی مطبوع خود را از ننگ حمآیت از اسرائیل پاک کند، اما این اتفاق نه از جانب او و نه از جانب بسیاری در این جریان، هرگز نیفتاد، آقای نوری که تا چند ماه قبل وزارت کشور را در دولت اصلاحات بر عهده داشت نه تنها این موضع را پس نگرفت و اصلاح نکرد بلکه به حمایت تمام قد از آن پرداخت و گفت""سخنان امام خمینی درباره اسرائیل را نیز باید درظرف زمانی خاص خود مثل آفریقای جنوبی مورد بررسی و امعان نظر قرارداد[......] وقتی جامعه بین المللی خواهان تحقق صلح در منطقه خاورمیانه است و کشورهای اسلامی همسایگان اسرائیل و ملت فلسطین و بسیاری از مبارزان آن[!] ناچار به پذیرش صلح تحمیلی شده اند.....مخالفت ماچه نفعی عایدملت ایران میکند؟""این شاید اولین دو صدایی در جمهوری اسلامی برای مواجهه با مسئله فلسطین بود، ناظران خارجی که تا آن زمان ملت و مسئولان ایران را یکصدا درحمایت از آرمان فلسطین و علیه رژیم اشغالگر قدس مشاهده میکردند، حالا صدای دیگری می شنیدند، مدعیان اصلاحات در جبهه خودی شکاف انداختند و برای دشمن کوچه باز کردند! و این نتیجه یک انتخاب بد و غلط بود. یک شهروند مثل همه https://eitaa.com/shohadamehrban

🎥 بدون تعارف از دیلمان می‌گوید... 🔹حکایت ناوشکن پیشرفته نیروی دریایی ارتش که حالا برگ درخشان دیگری از توانمندی نخبگان ایرانی شده است.

⭕️ آیا «جنگ جهانی» قبل ظهور، جنگ اتمی است؟ ✍️ مصطفی امیری بر چه اساسی می‌گوئید در «هرج الروم» و جنگ جهانی قبل ظهور، حتما از بمب اتمی و سلاح‌های هسته‌ای استفاده خواهد شد؟ ✅تحلیل #حدیثی: 🔹در احادیث معتبر، سخن از «هرج الروم» است. همچنین «خراب السند، الهند، الصین» نیز گزارش شده است. کشورها غربی، اروپا، آمریکا، روسیه، هند، پاکستان و چین محل تجمع و انبار بخشی عظیمی از بمب‌های اتمی در دنیا هستند. 🔸همچنین از «جنگ قرقیسیا» در آخرالزمان که از مهمترین جنگ‌های نیابتی و صحنه تنازع «بلوک شرق و غرب» در شرق سوریه است، با تعابیری یاد شده است که در تراث حدیثی مشابه آن کمتر وجود دارد (وقعه لم یکن مثلها منذ خلق الله و لایکون مثلها ما دامت السموات و الارض) کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۹۵. 🔹مهمتر اینکه در احادیث معتبر سندی، ذکر شده است در آستانه ظهور، «یک‌سوم مردم دنیا» در اثر «موت احمر» به قتل می‌رسند و این تعداد کشته میلیاردها نفر در جنگ جهانی، بعید است که با اسلحه‌های معمولی انجام شود. ضمن اینکه طرفین برای پیروزی سریع‌تر، از به‌روزترین اسلحه‌های خود استفاده خواهند کرد. بنابراین، با تشکیل «خانواده حدیثی» نظریه استفاده از بمب اتمی و سلاح هسته‌ای در «جنگ جهانی قبل ظهور» تقویت می‌شود. 🔸البته «جنگ آرماگدون اتمی» که از نگاه اسلام، اصالت ندارد، چشم‌پوشی کردیم؛ خواب آشفته‌ای که «صهیونیسم مسیحی» به‌زعم خویش درصد تعبیر آن قبل بازگشت حضرت عیسی مسیح هستند که قرار است در خیال باطل خویش، منجر به کشته شدن دوم‌سوم جمعیت جهان شود و خود نجات یابند. حتی یهودیان نیز قربانی این نگاه هستند. ✅ تحلیل #سیاسی: آمار کشتار جنگ جهانی اول و دوم 🔹ممکن است اشکال شود: در جنگ جهانی اول و دوم، جنگ اتمی نبود بلکه با همین سلاح‌های متعارف جنگیدند. پس جنگ جهانی سوم نیز اتمی نیست. پاسخ: اگر به آمار قتل و کشتار در جنگ جهانی اول و دوم توجه شود، خواهید دانست که کشته شدن یک‌سوم جمعیت دنیا با جنگ اتمی قابل تصور است. 🔸جنگ جهانی اول (World War I): در بین سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸م نزدیک به ۴۵میلیون نفر کشته و مصدوم برجای گذاشت که معادل ؟؟؟درصد کل جمعیت دنیا بود. بیش از ۳۰کشور از روسیه و آمریکا تا استرالیا و نیوزیلند و هند و ژاپن در این جنگ درگیر شدند. 🔹جنگ جهانی دوم (World War II): در بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵م در اروپا، آسیا و آفریقا با بر جای گذاشتن ۷۰ تا ۸۵میلیون نفر کشته و مصدوم، مرگ‌بارترین درگیری نظامی در طول تاریخ بود. فقط معادل ۳درصد از جمعیت جهان در آن زمان بود؛ که نیمی از کل آمار تلفات نیز مربوط به چین و شوروی (روسیه سابق) می‌شد. ویکی‌پدیا 🔸۳درصد کجا و ۴۰درصد کجا؟ جمعیت جهان در زمان جنگ جهانی دوم، حدود ۲.۳میلیارد بوده است، اما اکنون جمعیت جهان حدود ۸میلیارد است و اگر فرض کنیم تا ظهور بیشتر نشود. حال یک‌سوم را خود محاسبه کنید که قرار است در اثر جنگ و موت احمر از بین بروند؟ مضافا براینکه بیماری، طاعون، وبا، مرگ سفید «موت ابیض» (احتمال حملات بیولوژیک، شیمیایی و ...) بعد از «موت احمر» که مجموعا به مرگ یک‌سوم دیگر از جمعیت جهان خواهد انجامید را نیز در نظر بگیرید و تنها یک‌سوم جمعیت جهان، باقی خواهد ماند (یکی از سخت‌ترین جملاتی است که در طول زندگی‌ام نوشتم). 🔹جنگ جهانی دوم با اشغال بخشی از خاک لهستان به وسیله آلمان آغاز شد و با اعلان جنگ بریتانیا و فرانسه به آلمان در حمایت از لهستان به سرعت سرتاسر اروپا و بقیه جهان را به آتش کشید. آری؛ اکنون فقط نام کشورها تا حدودی تغییر کرده است. 🔸بنابراین ترجیح نگارنده از نظر حدیثی این است «جنگ جهانی قبل ظهور»، در صورت وقوع، جنگ اتمی خواهد بود کما اینکه تحلیل سیاسی نیز بیانگر این واقعیت است در جنگ جهانی سوم، از سلاح‌های غیرمتعارف کشتارجمعی استفاده خواهد شد. ✅ بداء در جنگ جهانی: 🔹دوستان، بسیار می‌پرسند، آیا مرگ حداقل یک‌سوم جمعیت دنیا (حادثه‌ای که در تاریخ بشریت سابقه نداشته)، متصور است که رخ ندهد؟ 🔸نگارنده، با شما مخاطب فهیم و دلسوز، موافق است و ترسناک‌ترین حدیث که در طول عمر شنیدیم شاید همین گزارش مرگ و میر و قتل و کشتار دوم‌سوم جهان قبل ظهور است (و البته اصلا ارتباطی با ظهور منجی بشریت ندارد) زیرا نتیجه چهره اهریمنی سران زر و زور و تزویر جهانی است که مردم بیگناه را به خاطر شهوت قدرت‌طلبی و کشورگشایی به کام مرگ می‌کشانند. 🔹آرزو می‌کنیم بشریت راه صلح و صفا را درپیش گیرد ولیکن اظهارنظر سران بلوک شرق و غرب (پوتین، بایدن و ...) بیانگر این است همه طرفین، جنگ جهانی سوم را جنگ اتمی می‌دانند. #هرج_الروم #جنگ_جهانی #ظهور